آن حرکت گام به گام و منزل به منزل، در مسیر و مفهوم بنیان اندیشی، که با ورود به چند صد مدخل و منظر گوناگون، سرانجام فقدان مطلق اسلوب و ارتباط، در اطلاعات تاریخی و فرهنگی موجود را علنی کرد، زمینه سازی مقدماتی برای ورود به حوادث مبهم و پیچیده تاریخ معاصر ایران بود، که ادبیات کنونی درباره آن، مملو از تعارفات فریبنده و قصه هایی بزک شده برای خواب روشن فکری عوام اندیشی است، که گویی برای بلعیدن و بالیدن به ناآگاهی های کنونی تربیت شده اند. 
 
مجادله بر سر آیات و کلمات قرآن، که منجر به تولد و تولید مفسران ریز و درشت و تفسیرهای کهنه و نو شده، همراه با قصه واره هایی به نام شان نزول، بستری فراهم آورده است تا کسانی با سوء استفاده و برداشت های نادرست از متن قرآن، یا خلق معانی نو بر کلمات آیات، که قرینه هایی از آن را، در افاضات و اضافات عتیق نیشابوری خوانده ایم، مسلمانان را به دیدار پشت صحنه قرآن دعوت می کنند!
 
راه کار و اسلوب اثبات و یا رد در این بررسی ها، به گونه ای که برای منکر راه گریزی نماند، از دور خارج کردن تدریجی اسناد مغایر در هر حوزه ای است که مدخل قرارمی گیرد. مثلا در ورود به زمان بنای شیراز، نخست با عرضه نقشه و تصاویر و نیز نمایش نادرستی های مندرج در سفرنامه ها و رجوع به بازمانده های مادی تاریخ، گروهی از باورها در باب شیراز، از جمله حضور و وجود شاعران نغزگو و سلسله سلاطین ساکن آن، نقض می شود... 
 
این یادداشت، پایانه ای است بر سیری شگفت در تاریخ ایران و شرق میانه و جهان، با چنان کول باری از داشت و برداشت های نو، که سرانجام بتوان مدعی شد که هیچ مرکز و ماجرایی قادر به اثبات تاریخی سلسله هخامنشی نیست و آگاهی های پر اطوار کنونی درباب امپراتوری آنان، در سراسر منطقه، در حوزه تمدن شرق میانه باستان و در جهان، تنها دو پایگاه لرزان شناسایی در اختیار مورخ می گذارد: کتیبه ها و تورات. 
 
اصرارم در پرداختن به سفرنامه و شرح احوال و حاصل کار نیبور، از آن باب است که کتاب او قدیم ترین منبع تایید کننده کتیبه های تخت جمشید و نیز قوم فارس است. کتاب او علاوه بر پرنویسی های معمول با معرفی شیراز پر برکت و آباد عهد کریم خان و تذکرات مضحکی درباره سلسله  افشاریه، به سهم خود سفره کوچکی برای اشتهای جاعلان تاریخ ایران گسترده است. تعیین تکلیف و رد وجود او، کتیبه های تخت جمشید را بی پشتیبان می گذارد و انقلابی در ادراک مسائل شزق میانه و جهان باستان برپا خواهد کرد...
 
نیازهای دعوت و درخواست پرهیز از توجه به تمهیدات و تبلیغات جاعلانه عوامل و عناصری که بر مبنای نفی پوریم، با بهره گیری از توان و امکانات غول آسای کنیسه و کلیسا، تاریخ شرق میانه ساخته و به مراکز فرهنگی در اختیار خویش تزریق کرده اند، مورخ را به وادی کشف عمیق ترین لایه های حقیقت در این منطقه می راند تا با وسعت تدابیر گم راه کننده ای آشنا شوید، که تنها و تنها قصد پنهان کردن کشتار کامل پوریم و انکار خلاء زندگی جمعی و متمدن انسانی در طول ۲۲۰۰ سال پس از آن قتل عام سراسری را دارد... 
 
شگرد بررسی های بنیان اندیشانه در این یادداشت ها، پیوسته چنین بوده است که با آماده سازی مقدماتی اذهان و بررسی و نقادی ریزبینانه اطلاعات موجود، ضمن نمایش پایه های سست منابع کنونی، خواننده و خواهان را برای دریافت حقیقت پنهان مانده در پی و پناه دروغ، آماده می کند. چنان که به روشنی معلوم شد که گرچه ثلث متن فارسی کتیبه بیستون، در شرایط بد استقرار، چندان و چنان آسیب دیده است که حرفی قابل برداشت ندارد و ...
 
اینک به یکی از شگفت انگیز ترین چشم اندازهای تاریخ ایران باستان یهود ساخته، یعنی مجموعه بیستون وارد می شوم که از پایه های سترگ نواندیشی در رهیافت و شناخت هویت و هستی مردم شرق میانه است. روایات کنونی در باب متون منقور بر صفحات سنگی بیستون ادعا دارند که داریوش برای رفع سرشکستگی فرهنگی دم و دستگاه خود در منطقه، فرمان می دهد خطی برای او بسازند تا برابر خطوط ایلامی و بابلی بیستون قرار دهد و منشیان را وا می دارد تا برای  او الفبایی بیافرینند تا اطلاعاتی را که پیش تر به خط و زبان ایلامی و بابلی حک شده بود، بار دیگر با خط سفارشی او نیز قابل عرضه شود.
«داریوش شاه گوید:
 
کشف رموز مجموعه بیستون، که درهم ریخته ترین اثر باستانی شرق میانه است، مورخ و محقق را در وادی و لابیرنتی سرگردان می کند که نه فقط برای عینیت مادی آن کوشش کلان اطلاعاتی - تاریخی توضیح و توجیهی نمی یابد، بل زمانی بلاتکلیفی عمده بروز می کند که در جست و جوی راه خروج، به متن های مندرج بر دیواره های سنگی آن گرداب ناآرام رجوع کنیم. بیستون در مقابله با عقل و کنجکاوی اندیشمندانه، امیدی برای رخنه در سرسختی بی منطق خود باقی نمی گذارد...
 
بدین ترتیب دریافتیم زبان فارسی باستان و خط میخی داریوشی، دو عنصر فرهنگ پایه ولی بی پیوند با یکدیگرند که کسانی با بهره برداری از توهم و دروغ، از سینه بیستون و چند تابلوی مختصر و نوساز دیگر، در تخت جمشید بیرون کشیده و با تکیه بر شمایل چند الفبا، به شیوه شیادان، زبان کاملی را به خدمت شرح تاریخ مردم و اقلیم فارس های ناشناس درآورده اند! 
 
مطالعات دوباره در باب کتیبه بیستون و حواشی فنی و عقلی آن، که نوعی گذر از پل صراط بغرنجی های مرحله حضور کوتاه مدت هخامنشیان در منطقه است، به ویژه بنیان اندیشان را می خواند تا با ذهنی گشاده و مهیا، به یکی از مهم ترین مراتب کنکاش های عالمانه در موضوع هخامنشیان وارد شوند، زیرا دنباله بلندی از مجموعه ی جزم اندیشان و قوم پرستان و باستان گرایان، نوشته های بیستون را چون سپری بر سر کشیده و در سیاه چاله های این کتیبه پنهان شده اند. در وضعیت کنونی اصلح این که ابتدا به موجودیت رازآمیز تولید نوشته های بیستون بپردازیم، که به نحوی ممتاز ناسالمی اندیشه و اجرا در آن آشکار است. این منظره که کتیبه ای را در پستوی کوهی، در بلندای زیاد و با خطی نوشته باشند که خواننده ای نداشته است و هنوز هم ندارد، خود به خود محقق را در تشویش وتشکیک نگه می دارد، قصد از آماده سازی آن را درک نمی کند و از مظاهر قضیه در می یابد که تدارک صحنه و سالن بیستون، برای اجرای نمایشی بی کلام بوده است! 
 
اگر چنین است که داریوش، در حین عملیات حجاری و بنایی در بیستون، خط میخی شخصی  سفارش داده  و بی درنگ آماده و نصب شده، پس مطالب کوه سانی را که به مدد خداوند، در دو سه یادداشت آتی عرضه خواهم کرد و یکی از عمده ترین فرازهای تعیین کننده در ایران شناسی بدون دروغ است، که با ادله لازم، احتمال نوساز بودن خط فارسی داریوشی را دنبال می کند، پس چنین گمانه ی همراه با دلایل روشن نمی تواند با این شعار رو به رو شود که زبان و خط بنا بر سفارش این و آن و یا حوادث سنگین روزگار، ساخته و یا از گردونه خارج نمی شود.  
 
پیش از ورود به ماجرای کتیبه بیستون و به طور کلی مسائل مربوط به خطوط  نوشتاری در شرق میانه، مناسب دیدم در این یادداشت مختصر، پرده دیگری را برافکنم که با آن تذکر قدیم درباب فقدان حربه شمشیر در این منطقه و به خصوص درحوزه ظهور اسلام، همخوانی می کند، با این اشاره که در متن و منابع تصویری و نقش برجسته های به جا مانده از تمدن های کهن ایلامی و بابلی و سومری و حجاری های تخت جمشید و بیستون، حربه شمشیر نمایش داده نشده و حتی محافظان پشت سر داریوش در نگاره بیستون، وسیله نزاع و دفاعی جز نیزه و کمان ندارند
 
پیش از این با نمایش مجموعه هایی از ابنیه و مقابر و مکان های  عبادی خشت و گلی ایلامی در تخت جمشید و ارائه الواح گلی و سنگی به خط ایلامی نشان دادم که پیش از تصرف تخت جمشید به وسیله مهاجمان هخامنشی و تخریب آن زیگورات کهن، سراسر آن محوطه در اختیار تمدن ایلام بوده است. مراجعه به تصاویر یکصد و پنجاه هزار متر مربع از ساخته های ایلامی تخت جمشید، در مستند شکوهمند تختگاه هیچ کس، که خشتی از آن باقی نگذارده اند، به خوبی اعلام می کند که با چه راهزنان فرهنگی کارکشته ای مواجهیم که کنیسه به آن ها ایران و باستان و اسلام شناس نام داده و با ویران کردن تمام آثار غیر سنگی تخت جمشید، آن مجموعه نیمه ساخت فاقد سقف را به نمایشگاهی از قدرت خراب کاری فرهنگی بدل کرده اند. 
 
این یادداشت، فراخوانی به عصیان علیه دروغ و علیه کارگزارانی است که فرصت می جویند تا نم آبی به ریشه پوسیده و درخت بی بر و بار تاریخ شرق میانه برسانند و در تختگاه جاعلانه ای که مشتی مجرم جهود برپا کرده اند، خدمت گذاری کنند! بنیان اندیشان نیاز بیش تری به ارائه استدلال و اسناد مربوط به هستی خاکستر شده به دست یهودیان در ماجرای پوریم نمی یابند و تنها به دارندگان و باورمندان به صحت گواهی های نور چشم یادآوری می کنند که اگر کسانی از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال منطقه پوریم زده را، در 175 سال پیش، حصار و دیوار می کشند و در درون آن طرحی برای شهر می ریزند...
 
بنیان اندیشی، اندک اندک، در یک تحول خود جوش، به مرحله تازه ای ورود و صعود کرده است: پس از دوره ای تردید و ناباوری، نیروی تازه ای به عرصه جست و جوی جمعی برای دست یابی به مدارک و منابع جدیدی وارد می شود، که به استحکام زیر بنای داده های نوین ایران شناسی کمک می کند و مستندات تازه ای را به یادداشت های آن می افزاید، که مشتاقان دریافت مبانی را نسبت به صحت این مباحث مطمئن تر می کند.
 
از آغاز این بررسی ها، که از مبداء وقوع قتل عام پوریم و ضرورت بازبینی ابنیه تخت جمشید حرکت کرد و به اثبات نیمه ساز بودن آن مجموعه سنگی منجر شد، پیوسته در این ناهمآهنگی آزار دهنده متوقف بودم که چرا خشایارشا، زود هنگام و حتی مقدم بر اتمام حجاری ها، کتیبه نویسی بر پلان هایی را آغاز کرده، که در مواردی حتی کف سایی محل نگارش و تراش گل های لوتوس قاب اطراف آن ناتمام بوده است و چرا همان زمان که اقدامات اولیه معماری در جریان بود، به وجهی غیر عادی، کوشیده است در مکان های متعدد، بیانیه های سنگی خنکی، با متنی تقریبا تکراری و یکسان، صادر کند؟!
 
با نصب نقشه های یزد و کرمان، دفتر این فصل از مستندات را می بندم که با وضوح تمام به خواستاران حقیقت نشان داد که در سراسر ایران، این جا و آن جا، با کشیدن حصار و دیوار، از قریب ۲۰۰ سال پیش، محوطه هایی را برای تولید شهر، آماده می کرده اند. آنان که حوصله بیش تری دارند می توانند با برگشت به شمای نقشه ها، در یادداشت های قبل، قانع شوند که شهرهای ایران در زمان این نقشه برداری ها به طور یکسانی سوت و کور، غیر مسکون و یا با اندک علائم تحرک، فاقد مستحدثات عمومی و نیز ملزومات مورد نیاز یک تجمع شهری بوده اند.
 
آن انساني كه اين هنر برآورده، حكيم ابوالقاسم فردوسي است كه به هر فرصتي در افسانه هاي كتاب، جلوه مي كند. به هشدار، به تحذير، به دعوت بر آدمي شدن، به تعقل، به مردانگي، به خرد، به مروت، به شجاعت، به انسانيت، به نيكي و به آزادگي و بي تعلقي. پيوسته وسوسه شده ام آن فردوسي را – كه درفراغت هاي حماسه سرايي و تاريخ سازي، كلامي مي گويد از گوهر پاك هستي و هويت خويش و از بري كه تجربه روزگار بر او نشانده است – از شاهنامه و از چكاچك شمشيرها و زوزه زوبين ها و گرد و گريز اسب ها و لاف و گزاف هاي لشكريان بيرون كشم و به دفتري جدا از شاهنامه نشانم تا ببينيم بي او و مفردات بيرون از قصه اش، چگونه نور و غرور و عظمت و انسانيت از شاهنامه مي گريزد و افسانه اي خشك مي ماند كه نه درست و نه حتي دل نشين است!
 
همان گونه كه استاد پور پيرار در يادداشت هاي اسلام و شمشير فرمودند كتاب تفسيرعتيق نيشابوري، معروف به سور آبادي، منبع و مبناي بسياري از شبهات بي اساسي است كه در نقاب تفسير دل سوزانه و آیه به آیه ی قران مجيد و در حقیقت با هدف خدشه دار كردن کتاب خدا و انحراف اذهان خواص و عوام تاليف شده است. پرسش هاي موذیانه و بی محل و پاسخ هاي خود ساخته و نامربوط ...
 
Охuculаrın mütаliəsinə təqdim оlunаn bu kitаb Оrtа Şərqin, хüsusən bu gün Irаn аdlаnаn ölkənin tаriхinin təməli bаrədə dərin, dəqiq və ciddi аrаşdırmаlаrdаn ibаrətdir. Fаrs şоvinistlərinin uydurduqlаrı sахtа tаriх nəzəriyyələri bu kitаbın müəllifi tərəfindеn ifşа və еlmi surətdə rədd еdilməkdədir. Ilk dəfə оlаrаq bölgəmizin tаriхinə işıq tutаn bu əsər, tаriхi sənədlərin Hеrоdоtlаr, Qrişmənlər tərəfindən məqsədli şəkildə nеcə sахtаlаşdırıldığı bаrədə həqiqətən, аğılаsığmаz və hеyrətаmiz bilgilər vеrməkdədir...
 
به گمانم هر صاحب منصبی در معقولات، که خود را از پوسته تعصب بیرون کشیده و اطراف تاریخی خود را به دقت پاییده باشد، با نگاهی به نقشه شیراز رسامان روس و مقایسه آن با نقشه شیراز گروه سازندگان مسجد عتیق، بلافاصله در می یابد که شیراز یعنی مزاحا پایتخت فرهنگی جهان، نزدیک به قرنی، به قدر گچ مالی به دیواری عملیات عمرانی بیرونی و درونی به خود ندیده، و تصاویر هوایی سال ۱۳۳۵ بی تردید به ما می گوید که تا ۵۵ سال پیش هم شیراز جز مزرعه محصوری مناسب کشت سبزیجات نیست و به علت قلت جمعیت، اندک تلاشی برای توسعه در آن صورت نگرفته است.
 
بدون شک حتی در داستان های هری پاتر نیز نمی توان پریشان نویسی هایی بیش از آن یافت که در ده ها و صدها برگ نوشته بی افسار، در باب شیراز بر سر هم بافته اند، که شرح شیرین عقلانه زیر از آربری، که در این گونه عرصه ها، یکه تازی می کند، یکی از آن هاست.
 
حالا از آسان ترین مسیر، یعنی فقط با نصب یک سئوال، تکلیف امروزین مشتاقان آشنایی با فرهنگ مکتوب آدمیان، در تمام ادوار و نزد تمام اقوام روشن می شود. کافی است از هر مدعی جلالت فرهنگی سئوال کنیم: با چه و بر چه نوشته اید؟! به راستی که بیان شیرین و پر تمسخر قرآن در باب آن کسان که در عرضه این بازی مکارانه در عرصه فرهنگ و ایمان و باور آدمی، خود را موفق فرض کرده اند، در این جا نیز مصداق خود را می یابد:
 
به نظر می رسد کسانی این آمادگی اولیه و اساسی را ندارند که با درک مبانی و اصول، خود را به منظر هستی شناسانه نوین نزدیک کنند و دریابند انسان قلم به دست که بانی انتشار اندیشه ای شده باشد، پدیده ای کاملا نوظهور و در زمان و جهانی است که به زحمت ده میلیون نفر ساکن داشته است. آن ها مباحث جمعیت شناسی تاریخی، نبود خط، محدودیت ماتریال و فقدان ابزار مناسب برای کتابت عمومی را درک نکرده اند و از آن که حتی معنای درست آن آگهی سرقلم را هم نفهمیدند که در پایان دوران رضا شاه از ظهور وسیله ای برای فارسی نویسی درست خبر می داد،
 
اینک با عنایت الهی از گردنه ای گذشته ایم که هویت مکتوبات موجود را، به دو بخش شناخته و ناشناخته و مجعول و غیر مجعول تقسیم می کند و میزانی به دست آورده ایم که حتی غباری از دروغ را وزن می کند و بی کم ترین تعارف و تحاشی، می توان از طریق ملاک و محک مبحث فوق کلان قلم، که گران سنگ ترین مقوله مطرح شده در تکاپوهای حقیقت شناسانه ی جهان در تمام قرون است، ذخایر مکتوب ملت ها را به آزمایشگاه تشخیص ابزار نگارش بفرستیم تا جنسیت و سلامت و حیات و مرگ هر یک از آن ها را بی اندک انحراف تعیین کند.
 
برای ورود به آن قسمت از مباحث قرآنی، که در معصومانه ترین صورت خود، قصد دریافت کامل تری از واژگان آیات را دارد، ارائه پاسخ به دو سئوال زیر از نیازهای مقدم است.  آیا قرآن متنی زمینی است؟  
آیا متن موجود همان نازل شده نخستین است؟ 
 
بدین ترتیب به حاصل و نتیجه نهایی مندرجاتی رسیده ایم که چند سالی است با عنوان کلی ایران شناسی بدون دروغ عرضه می شود.  اگر بنا بر تشبیه باشد، بی راه نیست هر یادداشت این ورودیه را چشمه زلالی بیانگاریم که در مسیر واحدی با دیگر مخازن حقیقت، سرانجام  رود خروشان مبحث قلم را به راه انداختند که سیصد سال توطئه یهود برای آلودن فرهنگ ملل گوناگون را به آب شست و بساط شعبده های مراکز فرهنگی کنیسه و کلیسایی دور و نزدیک را برهم زد. 
 
Sun, June 20, 2010 4:55:48 AM پخش مستند مجعولات مجلل از شبکه رنگارنگ یکشنبه 30 خرداد 18:30 بوقت تهران -------------------------------------------------------------------------------- با سلام تلاشها و زحمات دوست گرامی و بنیان اندیش مان عباس به بار نشسته و طبق هماهنگی های بعمل آمده قرار است که فیلم مستند  مجعولات مجلل  از شبکه تلویزیونی رنگارنگ روز یکشنبه 30 خرداد ساعت   18:30  به وقت تهران (  20 ژوئن ، ساعت  3  بعدازظهر بوقت لندن -  10 صبح به وقت واشنگتن دی سی   -  7  صبح بوقت  لس آنجلس ) پخش گردد.م دوستان لطفا به همه اطلاع رسانی نمایید و در حد امکان از طریق تماس تلفنی در مباحثات بعد از پخش فیلم که به صورت زنده خواهد بود شرکت نمایید تا بدین طریق از این تریبون بتوان اندیشه های بنیان اندیشی استاد را به گوش همه رساند. ن تلفن تماس با شبکه -------------------------------------------------------------------------------- Tel:703-255-5500
Fax:703-991-2184 
 
http://www.narya.blogsky.com
 
با توجه به حذف شدن متوالی وبلاگ های «حق و صبر» ، سایت ناریا در نظر دارد، تمامی نظرات وبلاگ های «حق و صبر» را در سایت برای استفاده عموم، آپلود نماید. از آن دسته از دوستانی که نظرات وبلاگ ها را از 1382 تا اکنون، به صورت ذخیره شده در اختیار دارند، خواهشمند است به ای میل mohseyn_abedy@yahoo.com ارسال نمایند.
 
سرانجام عاجز شدند، به زانو درآمدند و در برابر یادداشت های قلم، که بی تعارف حاصل و نتیجه دیگر نوشته ها و برتر از همه آن ها بود و هست، خود را چنان ذلیل و ناتوان و بر بقای هویت فرهنگی جهود ساخته خود نامطمئن دیدند که با توسل به تصمیم گیرندگان بر خر مراد سوار، بدون رعایت مراحل قانونی و با ضرب و زور فرامین، به گمان خود رسن ارتباط این قلم را با خوانندگان خود بریدند و نمی دانند چنین رفتارهای ضد فرهنگی و از سر ضعف و چاله میدانی آن ها تعداد گروندگان به این مباحث نوبنیان را چند برابر خواهد کرد.
 
 اندک اندک کار بر بنیان اندیشان سهل تر می شود و پیراستن دروغ و اسراییلیات از تاریخ ایران و تالیفات اسلامی و این جدال پر جذبه که صرف کشف دیرینه نگارش بر مواد و با وسائل گوناگون می شود، از مجرای نوینی می گذرد که زمان آشنایی با کاربرد نی به عنوان قلم، از اصولی ترین آن هاست. در واقع گذشته از آن سئوالات پیشین که چون آزمایشگاه ویژه و مجهزی مکتوبات مانده از دوران قدیم را شناسایی و غالب آن ها را با امعان نظر به ابزار نگارش، به صف اوراق جاعلانه هدایت کرد...
 
تاکنون، برای زمان کاربرد نی، به عنوان ابزار نگارش، تاریخچه ای مدون ندیده ام که ضمن آن، زمان نخستین صفحات نی نوشته، معرفی شده باشد. با استحکام کافی می توان توجه داد که کشف و تربیت و استفاده از ساقه نی، به عنوان ابزار نوشتن، لااقل در جهان اسلام، انقلابی در عرصه ارائه متون پدید آورد. ویژگی های این وسیله، که به میزان کافی استخوان بندی مستحکم و فیبرگونه برای مقاومت در برابر فشار دست قلم دار، در گردش های دشوار و مورد نیاز برای ثبت حرف ی یا س و یا ن و ق و ع و غ را دارد و در عین حال چندان منعطف است که احتمال وارد آمدن آسیب بر نوک نی در هنگام نگارش را به حد اقل می رساند...
 
ورود به مبحث و مدخل قلم، شناسایی ابزار آن جنگی است که در زمینه فرهنگ، میان آدمیان در جریان بوده و هست. اگر یورش نظامی، بی لوازم مخصوص، از شمشیر و خنجر و تیر و کمان و فلاخن و سنگ انداز و توپ و تفنگ و راکت و بمب ممکن نمی شود و اگر صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی جهان، غالبا و در حد توان فنی هر دوران، به ارتقاء کارآیی ابزار آلات قدرت نمایی نظامی کوشیده اند، پس لازم است با سوی دیگر تلاشی هم آشنا شویم که صاحب نظران و مولفان و کاتبان و افزارمندان، در راه کسب و کشف ابزار نگارش به تر بر خود هموار کرده اند.
 
به یاری خداوند، گره یکی از دشوارترین مباحث در موضوع نگارش و فرهنگ آدمی گشوده شد و دریافتیم عمده علت محدودیت اجرایی خطوط و از جمله خط عرب و توقف مظاهر تحریر در میزان تصورات بومی، به سبب نبود ابزار واحد و استاندارد کتابت است که اینک قلم می خوانیم. بی شک توحه به چنین عارضه ای چندان معتبر و مهم است که بگوییم تا زمان ظهور ابزاری معین، با مراتب فنی قرون اخیر، که انتقال زوایای حروف و هر گونه تکرار و تقلید نمای واحدی از نوشتار را میسر کند، فرهنگ عمومی انسان در تمام جهان، مکتوب نبوده است.
 
کنجکاوی نسبت به نیازها و الزامات و لوازم کتابت و بررسی مکتوبات موجود، که کهن و باستانی و قدیم معرفی می شوند، محقق را نسبت به سراپای فرهنگ و مخطوطات کنونی در سراسر عالم نه فقط به دل سردی و بدبینی دچار می کند، بل زمینه می سازد تا باور کنیم به راستی از ورود انسان به دوران کتابت نو، دیری نمی گذرد و با کمال تعجب و تاسف دارایی های موجود در تمامی عرصه های انسان شناسی و تفکر کتابی، جز توطئه نیست که بنیان آن را، در سده های اخیر، به قصد ایجاد سرگردانی اندیشه و ناممکن کردن وحدت نظر بشری، به صورت و عناوین گوناگون، یهودیان گذارده اند.
 
قصد نخستین و مقصد نهایی هر یک از مباحثی که مدت هاست در این وبلاگ می گشایم، از جمله گفتار در موضوع کمال الملک، ایجاد انگیزه و اطمینان در خواستار آن است تا دریابد ارتفاع دروغ در باب تاریخ و فرهنگ و به طور کلی اطلاعات موجود در زمینه سرزمین ایران، از خط مرز دهان و دماغ بالاتر کشیده و مدت هاست جز دروغ استنشاق نمی کنیم و جز تحمیق نمی بلعیم، تا شاید کسانی در مراتبی به این یا آن ضرورت تکانی به خو.د دهند و اندک اندک لشکری فراهم شود عازم میدان نزاع با دروغ تا  سرانجام جهانی را از آسیب و صدمات فرهنگی و سیاسی و اقتصادی یهودیان آزاد و بهشت زیستن در دنیایی بیرون از تسلط های یهود تجربه کنیم. باری معلوم همگان شد که غفاری و غنی و شفا نیز، چون بیرونی و مقدسی و عطار، اشاره به موجوداتی است که پس از سال ۱۳۰۷ شمسی نام فامیل برداشته اند!
 
ثبت احوال و اصرار و اجبار در انتخاب نام فامیل، مقدمه ای بر تحقق مهم ترین آرزوی رده های بالای جامعه بود، تا دست مایه های خود را از تعرضات و مصادرات و تمنیات این و آن دور نگهدارند، مورد حمایت قانون قرار دهند، راه جدیدی برای گسترش حوزه تصرفات خود بیابند و از فرصتی سود برند که خود مقدمات آن را آماده کرده بودند: قانون اجبار در ثبت اسناد و املاک.
 
توصیه به تحرک و تفکر از مبداء مبانی و برخورد با غموض و گشودن رموز هر عاملی، از مسیر بنیان اندیشی، عادت دادن خود به اعمال شیوه ای است که تکلیف مسائل و مطالب را از پایه روشن می کند و بسیاری از قول ها را چون زوائد و خاشاک، به حاشیه می راند. مثلا ورود بنیان شناسانه به موضوع طوفان نوح، با توجه به این پرسش ها تدوین و رجوع به مظاهر زیر، تعیین و تدوین شده است:
۱. ترکیه بنا بر چیدمان طبیعی ارتفاعات آن، تنها سرزمین در سراسر جهان است که امکان تحقق طوفان بر طبق تصاویر آیات قرآن را دارد.
 
جملگی شاهد شدیم در سلسله گفتارهایی در تلویزیون، با گردآوری ذخیره صاحب نظران هنوز زنده، در موضوع تاریخ معاصر، سرانجام بر اساس آن چه بیان شد جز دعوت به بوسیدن چکمه های رضا شاه و لیسیدن لبه شمشیر آقا محمد خان دروغین برای عرضه نداشتند. آپاس کاری دروغ های کتابی به یکدیگر به خوبی نشان داد که آن جماعت از عمده ترین مسائل تاریخ معاصر چیزی نمی دانند، از بنیان و عوامل دگرگونی ها آگاه نیستند و جز هیاهو مطلبی برای بیان ندارند!
 
اگر در آن اندازه هم برای این مردم احترام و حقوق قائل نبوده اند که قول های خود یکی کنند و دروغ های شان را آراسته تر بگویند، پس شاید در اطراف خود ملتی نمی دیدند تا رعایتی کنند و هادی آن ها تنها فرمان بری از مراکز انتشار دروغ در اورشلیم و حفاظت از منافع باند مجلل خویش بوده است!
 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان