ایران شناسی بدون دروغ، 272، نتیجه80 ، نقشه همدان.

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۷۲  

به نظر می رسد کسانی این آمادگی اولیه و اساسی را ندارند که با درک مبانی و اصول، خود را به منظر هستی شناسانه نوین نزدیک کنند و دریابند انسان قلم به دست که بانی انتشار اندیشه ای شده باشد، پدیده ای کاملا نوظهور و در زمان و جهانی است که به زحمت ده میلیون نفر ساکن داشته است. آن ها مباحث جمعیت شناسی تاریخی، نبود خط مناسب، محدودیت ماتریال و فقدان ابزار لازم برای کتابت عمومی را درک نکرده اند و از آن که حتی معنای درست آن آگهی سرقلم را هم نفهمیدند که در پایان دوران رضا شاه از ظهور وسیله ای برای فارسی نویسی صحیح خبر می داد، همچنان از بزرگداشت هزاره فردوسی می گویند که احتمالا برای ثبت اشعار خود، از سرقلم ترافو و پوست دباغی شده چند هزار آهو سود برده است، هرچند لا به لای ابیات شاه نامه اش در هر فرصتی از دست تنگی مفرط خود گفته باشد. اینک و در پایان عرضه ثمرات گوناگون این بررسی ها، که محصول سال ها تفکر و کنکاش در حوزه تمدن است، می خواهم از سر ترحم برای کوچک اندیشان قوم پرست تهی مغز، مبحث ساده شده ای را بگشایم تا شاید از خلال آشنایی با آن فضایی را برای اندک تحرکی در اندیشه خود آماده کنند، که سال ها در جمود کامل، یله داده بر مخده دروغ، به قیلوله ای گذرانده اند که  از عوارض دل بستگی به داستان های بچگانه ای است که دشمنان درجای هویت و فرهنگ وتاریخ او گذارده اند. 

این تصویری از مسجد کبود تبریز، برداشته شده در قریب ۱۳۰ سال پیش است که در مجموعه عکس های کاخ گلستان نگهداری می شود. ظواهر آن مطلقا به مظاهر یک مسجد شبیه نیست و به خصوص رفتار بی حرمتانه با بنا و از جمله آثار سوختگی فراوان بر دیوارها، نوع گچ بری های آرایشی، فقدان مخطوطات قرآنی و نیز نبودن حد اقلی از نمای گلدسته موذن، ظن مسجد شناختن ان را به حد اقل می رساند.

اینک طلیعه همان شبستان، در زمان ما، که با مجموعه ای از کاشی های کاملا نوساز زینت شده است. این که کسانی به مرمت آن مکان ناشناس همت گماشته باشند مطلب درس آموزی نیست، شگفت این که آنان در میان مجموعه ای تازه طراحی شده، با کاشی چسبانی های رنگینی، که نام مسجد کبود را بامسما می کند، قطعاتی را در میان پانل تازه ساز، با گچ کشی خالی گذارده اند تا تلقین کنند ریختگی کاشی های مسجد کهنه است و جانشینی برای کامل کردن آن نیافته اند! بدین ترتیب با گروه و گنگی مواجهیم که کم ترین احترامی برای شعور هیچ قومی از ترک و فارس و کرد و لر و غیره قائل نبوده اند. حالا بار دیگر به آستانه این به اصطلاح مسجد کبود خیره شوید: شبه شبستانی را می بینید با کاشی های تازه چسبانده شده، که اعلام می کند چون تولیدات جدید صنعت کاشی پزی در فراهم آوردن قرینه ای برای نقائص آن، تبحر و توان فنی لازم را نداشته، لاجرم جای خالی معایب ناشی از صدمات زمانه را با گچ پر کرده اند! هرچند می دانیم مجموعه کاشی های به کار رفته، درست همانند نام مسجد، از تولیدات کاشی پزی معاصر و از شگردهای مرمت کاران ارسالی از کنیسه است! عقب ماندگان منتظر نصب سئوال شاید با دیدن این دو تصویر دریابند که تبریز مسجد کبود نداشته و ندارد، بل کسانی با برنامه ریزی معین و تغییر فرم یک مجموعه کوچک و بی صاحب تاریخی، مسجد کبود ساخته اند. مطلبی که در مورد دیگر بقایای ابنیه تاریخی در سراسر ایران، هر یک به صورتی، صدق می کند. 

 

این نقشه شهر همدان در قریب ۱۶۰ سال پیش است با شرح کوتاه زیر، در باب موقعیت جغرافیایی آن. عرصه پهناوری از دشت و دمن و زمین های زراعتی، که گرداگرد کم تر از صد خانه ای را در محاصره دارد که در نقشه به صورت مربع و مستطیل های سیاه علامت خورده است.

نقشه مشروح شهر همدان: برداشته شده به کمک وسایل اندازه گیری و قدم، به وسیله دسته نقشه برداران ستاد پرسکوریاکف و ستوان سوم ئوگرانوویچ تحت رهبری افسر ستاد کل سرهنگ چیریکف سال 1851 م.
توصیف نقشه: شهر همدان با مختصات جغرافیایی 34 درجه و 47 دقیقه و 46 ثانیه عرض شمالی و 48 درجه و 20 دقیقه و صفر ثانیه طول شرقی از گرینویچ، در نزدیکی کوه های الوند قرار دارد. قله های مخروطی شکل الوند در بیش تر ایام سال پوشیده از برف است و این برف ذخیره ای پایان ناپذیر، برای چشمه ها و سیلاب های بی شمار می باشد، آب این چشمه ها و رودخانه ها برای آبیاری مزارع وسیع و پر محصول گندم و باغ های میوه و تاکستان ها مورد استفاده قرار می گیرد. موقعیت عالی این شهر که بر سر راه های کاروانرو و بازرگانی پایتخت های قدیمی و جدید جنوبی، اصفهان و تهران قرار دارد و همچنین بر سر راه ترکیه و شهرهای بازرگانی آن، بغداد، بصره، موصل دیار بکر و شهرهای دیگر واقع است آن را به یکی از شهرهای مهم ایران چه از لحاظ اداری و چه از لحاظ بازرگانی مبدل ساخته است. اقلیم سالم و محصولات فراوان جو، برنج، گندم، انواع انگور و میوه در همدان بازرگانی آن را رسما پیشرفت می دهد و فراوانی و ارزانی مایحتاج زندگی را تامین می نماید و شهر را به یکی از بهترین مراکز جمع آوری پول برای دولت درمی آورد. شهر همدان بنا به تحقیقات علمی بسیاری از دانشمندان تا حدودی بر روی خرابه های شهر باستانی اکباتان بنا شده است. در شهر چند جریان آب جاری است که مهم ترین آن ها آب مرادبیک است که شهر را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می کند در بخش شرقی شهر در برخی از نقاط دیوارهای خشتی باقی مانده از دوران قدیم وجود دارد و در جنوب شرقی شهر نیز بر روی تپه کم ارتفاعی آثار دیوارهایی با برج های به شکل مستطیل دیده می شود که اهالی آن را قلعه مصلا می نامند. از این قلعه به طرف جنوب آثار خرابه های باستانی وجود دارد که پس از بارندگی های شدید اهالی در آن جا اشیاء فلزی و سکه های شاهان ایران و اسکندر مقدونی را پیدا می کنند. دانشمندان تا امروز این ناحیه را با ثروت سکه هایش اکباتان می نامند. طول شهر از جنوب خاوری به شمال باختری که طویل ترین بخش شهر است برابر است با … (کذا) و عرض آن در عریض ترین بخش 2 کیلومتر و 333 متر است. در اداره پلیس، شهر به شش محله تقسیم می شود با اسامی زیرین: محله بنه بازار، محله جولان، محله درد آباد، محله مهتران، محله ورمزیاد و محله میدآباد یا مجد آباد. ۹ هزار و 500 خانه در شهر وجود دارد. از آن ها 300 خانه متعلق به یهودیان و 23 خانه متعلق به ارمنی ها است. تعداد سکنه شهر به 40 هزار می رسد که عبارتند از ایرانی ها، کردها، ارمنی ها، یهودیان و تعدادی از اروپاییان که به کارهای سیاسی و بازرگانی اشتغال دارند». هیئت مولفان، اسناد تصویری شهرهای ایران در دوران قاجار، ص ۱۵۳)

حتی کلامی از این شرح، با نمودارهای مندرج در نقشه منطبق نیست و معلوم است شارح نقشه مطلب چندانی از موقعیت منطقه نمی داند و مشغول بازخوانی متون نامربوطی است که می کوشد از همدان ۱۶۰ سال پیش، اکباتان هرودوتی را بیرون آورد. در کتاب «تصویری از شهرهای ایران در دوران قاجار» شارحین نقشه ها معرفی نشده اند ولی در باب همدان و قرار دادن آن بر سر چهار راه ثروت، آن گاه که می دانیم در زمان رسامی این نقشه، تهران هنوز موقعیت و امکانات اسکان را ندارد و از اصفهان چنان که در توضیحات آتی روشن خواهد شد، جز بیشه زاری خالی مانده و بی نشان قابل شناسایی نیست، اطلاعات شارح مطلقا فاقد ارزش رجوع است، به خصوص که از اداره پلیس شهر همدان می گوید و ساکنان آن را ایرانی ها و کردها و یهودیان و اروپائیانی شناسایی می کند که در همدان مشغول کارهای سیاسی اند!!؟ آیا در نظر شارح این متن منظور از ایرانی ها در متن بالا چه کسان اند!؟

«نقشه شهر همدان (سال 1851 م.): مطالعه تجزیه و تحلیل «نقشه تفصیلی شهر همدان که توسط سروان پرسکوریاکف و اگرانویچ تحت راهنمایی ستاد کل سرهنگ چیریکف در سال 1851 میلادی» انجام گرفته، بر اساس اطلاعات موجود در آن، امکان توجه به خصوصیات طراحی شهر فراهم آمده و به تبع آن منشاء باستانی شهر را می توان آشکار ساخت. از وجه خرابه های شهر، باقیمانده های دیوارهای دفاعی، خیابان ها و نظام طراحی شهر، بررسی لایه های تاریخی را برای تدارک یک نقشه باستان شناسی ممکن می نماید. در این نقشه به قدر کافی خصیصه بخش های تاریخی شهر منعکس شده است که بر مبنای وجه ماهیت باستانی نظام طراحی شهری همدان حتی مقایسه آن با ساختمان های جدید قابل تشخیص است. محدوده ی شهر وسیع است، (2.5×4 کیلومتر) جریان آب مراد بیگ شهر را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می کند. در توپرگرافی تاریخی غنی شهر در گوشه شمال شرقی، آثار دیوار خشتی باستانی شهر را حفظ شده و در گوشه جنوب شرقی بر روی تپه ای کوتاه آثار دیوارهای دفاعی بدون برج در شکل یک مستطیل ممتد با نام قلعه مصلی باقیمانده است. همدان همانند سایر شهرهای قرون وسطایی ایران به وسیله دیوارهای دفاعی محصور شده است. ده دروازه از طریق راه های کاروانرو، شهر را با بسیاری شهرهای دیگر مرتبط می سازد. تمام محدوده ی شهر به شش محله تقسیم شده است: محله بنه بازار، محله جولان، محله درد آباد، محله مهتران، محله ورمزیاد حدود 9500 خانه در این محله ها وجود دارد. بر اساس اطلاعات سال 1851، جمعیت شهر چهل هزار نفر است. میدان ها با مستحدثات عمومی (مساجد، حمام ها، فروشگاه ها و غیره) مرکز محله های شهرند و نقاط حمایت کننده ساختار طراحی شهری را تشکیل می دهد. با تاکید بر مساله حیات اجتماعی، میدان ها بناهایی متناسب با محله مسکونی به شمار می آیند و در عین حال مرکزیتی برای معماری محله هستند و حجمی از فضا را به وجود آورده اند. مجموعه بناهای هر مرکز محله ضمن آن که شخصیت خاص خود را دارد، واجد عملکردهای زیباشناسانه بوده و هر یک طرز تلقی منفرد خود را نسبت به نظام هنری کل شهر معرفی می نماید. نقطه ثقل مرکز محله های کوچک به سمت مرکز شهر است که منشاء خود را از دروازه ورمزیاد و دروازه قلعه حاجی عباس در جنوب غربی گرفته و حدود دو کیلومتر تا انتهای شمال غربی شهر امتداد می دهد. این مرکز تجاری شهر دارای ترکیب طراحی – معماری پیچیده است. منشاء این نحوه ساختار مرکز شهر دقیقا به توسعه شهر در قرن های گذشته و سنت های طراحی شهری در محدوده شهر باستانی باز می گردد. مساجد در امتداد رشته بازار و در کنار راه های اصلی بنا شده اند و ورودی آن ها در میدان ها است. همراه با مساجد، زیارتگاه ها نیز جایگاه ممتازی را در معماری محیط شهری اشغال کرده اند. این بناهای عمومی یادواره ای، با محله های مسکونی ممزوج شده اند. آن ها در ساختار مرکز شهر استقرار یافته و همراه با مجموعه های مذهبی و گنبدهای مرتفع پوشیده از کاشی های رنگی، نقش مهمی را در شکل گیری نظام های طراحی و سیمای عمومی شهر ایفاء می نمایند. اهمیت زیارتگاه ها در حیات اجتماعی شهر بسیار است و گرچه به پای بناهای مذهبی نمی رسد، اما به خاطر آن که خیلی برای بناها دلبستگی دارند، مورد احترام مردم هستند. به همین لحاظ است که تصویر شهر از جنبه حجم فضایی و هنری از این بناهای یادواره ای که عنصر فعال بناهای شهری هستند، جداناپذیر است. برجسته ترین بناها در نظام مستحدثات عمومی شهر، کاروانسراها به شمار می روند. کاروانسراها منطقه وسیعی را به خود اختصاص داده اند و به لحاظ راه حل های ترکیبی معمارانه، قابل توجه هستند. آن ها در تمامی طول مرکز اجتماعی و تجاری شهر مستقر شده و در اغلب نظام های طراحی فعال، کنار میادین و در جوار بازارها متمرکز گردیده اند. همراه با کاروانسراها که برای تجار نقش هتل را دارند، بناهای دیگری نیز وجود دارد که خان نامیده می شود و دارای انواع مختلفی است که به عنوان سرپناه کاروانیان و محل اسکان حیوانات آن هاست. بر حسب حجم و نوع معماری، خان هاحکم کاروانسراهای مناسبی دارند که جایگاه مهمی را در ساختار طراحی شهر اشغال کرده اند. از همین رو عمده بناهای عمومی که در اطراف میدان های متعدد گرد آمده اند، در راستای جنوب شرقی از مرکز شهر متمرکز شده اند. سپس مرکز شهر با طولی بیش از 1200 متر مسیر خود را به سمت شمال غربی تغییر داده و کماکان در کنار محله های مسکونی قرار می گیرد. پنج میدان اصلی شهر عبارتند از: میدان میر عاقل، میدان چهارسوک، میدان بزرگ، میدان باخگان، میدان جودی، میدان کوچک که همگی در وضعیت طراحی فوق الاشعار مستقر شده اند. پنج میدان دیگر به اسامی میدان قلعه مصلی، میدان قربانگاه، میدان گلبتیه، میدان قبرستان، میدان ورمزیاد در بخش جنوب شرقی شهر استقرار یافته است. بخش اعظم محدوده شهر که از شمال غربی به جنوب شرقی بسط یافته، به منطقه مسکونی تعلق دارد که دارای مرکز اجتماعی کوچک ولی با اهمیت محلی است. در تمامی بازارهای شهر بیش از 400 مغازه با عملکردهای مختلف همراه با کارگاه های جنبی وجود دارد که توان بالقوه مهم اقتصادی – صنعتی شهر محسوب می شوند. انواع غرفه های سرپوشیده و روباز بازارها،د به مثابه حلقه های مهم اتصال دهنده بناهای عمومی شهر و مذهبی به یکدیگر هستند. حدود چهل مسجد در مرکز اجتماعی شهر وجود دارد که همراه با سیمای هنری خود در وضعیت طراحی و معماری شهر به رسمیت شناخته شده اند. در میان بناهای مهم شهرهای شرقی، حمام ها نقش اساسی در سازمان پیچیده طراحی شهری را همراه با مساجد و بازارها به عهده دارند و در نهایت، بنیاد مجموعه های مشخص طراحی معماری را به وجود می آورند که سیمای خاص مرکز شهر را معرفی می کند. در ساختار شهر، حمام ها تنها به سادگی یک بنای متعلق به حیات فرهنگیش هر قلمداد نمی شوند، بلکه آن ها ارتباط نزدیکی با بناهای مذهبی و تجاری دارند. در عین حال، حمام بنایی به شمار می رود که ضرورتا باید راه حل های خاصی برای مشکلات مهندسی ذخیره آب و گرمایش را مرتفع می سازد. اگر مشکلات گرمایش ویژگی محلی داشته باشد، اما مشکلات ذخیره آب در مقیاس شهری مطرح است. نقشه تفصیلی سال 1851 م. همدان نه تنها منبع باارزشی در باب ساختار طراحی شهر است، بلکه همچنین اطلاعات مهمی در مورد محله و بناهای اجتماعی شهر به دست می دهد. این نقشه «بناهای قابل توجه باستانی و جدید را معرفی کرده و به تبع آن توپوگرافی تاریخ شهر را آشکار نموده و اطلاعاتی در زمینه بناهای جدیدی که برای توسعه طراحی شهری و معماری دوره قاجار مهم است، به دست می دهد. شهر به علت استقرار در ساحل رودخانه و به واسطه پل های سنگی با ابعاد بزرگ که دارای معماری خاص هستند، آسیاب های آبی با احجام و طرح های ویژه، وضعیت مخصوصی را به خود گرفته است. در کرانه های نهر آب مراد بیگ، آسیاب هایی وجود دارند که در نظام طراحی شهری، و در میان بناهای واقع در کمرنبد ساحلی، نقش کوچک خود را ایفاء می نمایند». (هیأت مولفین، نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار، ص 53)

این شارح دوم نقشه، که رنگ کاشی های مراکز زیارتی همدان را با نگاه به این نقشه دریافته است، در معرفی همدان، نه بر نقشه که تنها به انواع خیال بافی های خود متکی است که اندک ردی در نقشه ندارد. توصسف شارح از میدان های همدان و نقش آن ها در نظام معماری شهر با عقایدی همراه است که در تمام جهان قرینه ندارد و چنان که گویا از اتاق فنی شهرداری همدان در ۱۶۰ سال پیش بازدید کرده باشد، از نظام طراحی شهری می گوید که با نگاه به نقشه فوق قابل برداشت نیست. چنان که نمی دانیم از کجای رسامی بالا ۴۰۰ دکان عرضه کالا همراه با کارگاه های جنبی آن ها را بیرون کشیده است؟! بدین ترتیب شروح واقعی تمام شهرهایی که در کتاب «نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار» آمده است هدایت چشم و برداشت عقلی مستقل بیننده است، نه مراجعه به شروح کتاب که نمی دانیم متکی به چه منابعی است. کتاب در صفحه 158، همدان را دارای مظاهر اجتماعی زیر می داند:
ده دروازه با نام های: دروازه بنیه بازار که به سمت کنکاور و کرمانشاه می رود.
دروازه بهار به سمت سنندج. دروازه چهار باغ به سمت تبریز.
دروازه تهران به سمت تهران. دروازه شیرین، به سمت گلپایگان و اراک.
دروازه حاجی آباد، دروازه اهل قبور و دروازه گنبد.
دروازه سنن شار و دروازه بی نام دیگری به سوی نهاوند و بروجرد.
همچنین برای شهر ده میدان شمرده است: میدان میر عاقل. میدان چهارسو، میدان بزرگ، میدان باغچه چوبی، میدان گرونبه تی، میدان قبرستان. میدان ورمز یار.
برای شهر همچنین یک کلیسا و ده بازار و نیز چهل مسجد و بیست کاروان سرا و ده زیارتگاه به شرح زیر نام برده می شود: امام زاده حارث بن علی، مقبره پیر بابا طاهر، امام زاده اسماعیل، امامزاده عبدالله، امامزاده بابا علی نومو، امام زاده زبیده خاتون، امام زاده یحیی و امام زاده تازه که حاوی نکته نوی در این باب است که در زمان این نقشه برداری یعنی 160 سال پیش، زیارتگاه استر و مردخای حتی برای شارح شناخته نبوده است و بالاخره برای همدان 40 حمام عمومی فهرست شده، بی آن که نماهای ابنیه در نقشه از اطلاعات داده شده حمایت کند.

به این چهار دیواری روستایی کاه گل مالی شده و کاملا نوساز، که هنوز درزگیری های مقطع ناشیانه متصل شده گنبد و تنوره آن ناتمام است و از صدر تا ذیل آن را دو بنا و سه عمله در دو ماه آماده می کنند، در منابع کنونی لااقل 1۰۰۰ سال قدمت داده اند.!!؟

«مقبره استر و مردخای در مرکز شهر همدان، ابتدای خیابان دکتر شریعتی قرار دارد. مصالح ساختمانی بنای این مقبره از سنگ و آجر است و به سبک بناهای اسلامی ساخته شده‌است. از شکل ظاهری و سبک معماری این اثر، چنین بر می‌آید، که ساختمان فعلی آن در قرن هفتم هجری بر روی ساختمان قدیمی تری که متعلق به قرن سوم هجری بوده‌است، بنا شده‌است». (ویکی پدیا)

آیا هنوز کسانی یافت می شوند که به سلامت این گونه منابع ظاهرا کهن دل بسپارند و هویت خویش را در میان نقش و رنگ گنبد و دیوارهای تازه ساز آن ها بیابند؟! (ادامه دارد)

ارسال شده در دوشنبه، ۲۱ تیر ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : عادل
چهارشنبه، ۲۸ اسفند ماه ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۶
 
سلام
نمیدونم، ولی من روی این نقشه دارم کار می کنم، نمیگم به قدرت نقشه های امروزی هستش،ولی بی انصافیه اگه بگیم دروغه، من نقشه قدیمی و هوایی خیلی زیادی از همدان دارم، که مطمنا شما تا حالا ندیدینش و هرکدوم منحصر بفرد می باشند،و از نظر دقت فوق العاده بالا هستند، نقشه ها مال انگلیس، آلمان و تعدادیشم از موسسه شرق شناسی شیکاگو گرفتم،با نقشه که روسیه از همدان گرفتن، خیلی تطابق داره، ولی ی مشکلی که نقشه روسیه داره، روش نقشه برداری با قدم می باشه، که بعضا مشکلاتی رو پیش آورده، ولی من به جرات میتونم این نقشه رو تایید کنم،و بعضا نمی تونه به دلیل اینکه مثلا مقبره استرو مردخای نیاورده تاییدش نکنیم، که اگر این رو هم میاوردش شما میگفتید چرا قبر هفایستون یا آرامگاه بوعلی یا مجسمه شیرسنگی رو نیاورده
 
پاسخ:
زمان این نقشه برداری ها یکسان نیست. همین

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان