ایران شناسی بدون دروغ، 274، نتیجه82 ، نقشه شیراز.

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۷۴ 

بدون شک حتی در داستان های هری پاتر نیز نمی توان پریشان نویسی هایی بیش از آن یافت که در ده ها و صدها برگ نوشته بی افسار، در باب شیراز بر سر هم بافته اند، که شرح شیرین عقلانه زیر از آربری، یکه تاز بی دهانه و مهار این گونه عرصه ها، یکی از آن هاست.

«در ششم ژانویه سال ۱۶۲۸، ناوگانی مرکب از چهار کشتی انگلیسی به نام های ویلیام، اکسچنج، هارت و استار در لنگرگاه بندر گمبرون، که بیش تر به نام بندر عباس معروف است، در دهانه خلیج فارس لنگر انداخت، مردان سرشناسی در کشتی بودند. سر ددمر کاتن، در ازای نمایندگان تجارتی شاه عباس کبیر که با ریاست سر رابرت شرلی به دربار جیمز اول رفته بودند، از جانب چارلز اول در راس گروهی به بارگاه شاه عباس می رفت. در میان شان مردی بود موسوم به توماس هربرت، که بیست و یکمین سالگرد تولد خویش را، ضمن این راه دراز دریایی از طریقه ی دماغه امید نیک، جشن گرفته بود و شرح این ماجرا را با بیانی بسیار شیرین در سیاحت نامه خود صادقانه ثبت کرده است.
مسافران از بندر گمبرون رو به شمال نهادند و از ویرانه های تخت جمشید که در ماه مارس بدان رسیدند، گذشتند. راه دشوارشان آن ها را از اصفهان به اشرف، در کنار دریای مازندران آورد و از آن جا رو به باختر از کوه دماوند و نیز شهر تهران که در آن روزگار بی قدر بود گذشتند و به قزوین پایتخت شاهنشاهی ایران رسیدند. در فاصله تقریبا سی مایلی جنوب غربی تخت جمشید ایشان ۲۶ روز تمام در شهر پر آوازه شیراز رخت فروافکندند. روز بعد که بیست و دوم ماه فوریه بود، با راندن گرازی از لانه خود قدری تفریح کردیم، به دنبالش افتادیم، اما آن گراز گریخت بی آن که هدف گلوله قرار گیرد، یا این که سک ها به گردش برسند. آن شب در کت بابا منزل کردیم و روز دیگر در موهک که آرامگاه ابدی محمد، حاجی، اسماعیل و علی، چهار تن از مشایخ مسلمین در آن جاست و چهارصد سال پیش به خاک رفته و هنوز سخت مورد احترامند. روز دیگر به کوغتون رسیدیم که چند سال پیش از هجوم ملخ که گاه گاه به این نواحی می تازد، بسیار آسیب دیده بود. روز دیگر به انفی رسیدیم و یک روز پس از آن به مویشا و روز دیگر از بابا حاجی در سوی چپ خود گذشتیم و شب بعد به به یک فرسنگی شیراز رسیدیم». (ا.ج. آربری، شیراز مهد شعر و عرفان، ص۱۲)

بر این مدار و سیاق باخبر می شویم که چهار کشتی از ناوگان انگلستان، در اوائل سال ۱۶۲۸ میلادی، احتمالا هر کدام با یک سرنشین به تلافی دیدار هیئتی که شاه عباس در عهد جیمز اول به لندن فرستاده بود، از سوی شاه چارلز اول به دربار ایران اعزام می شوند. هرچند شاه جیمز اول در ۱۶۲۵ و شاه عباس هم در همان سال ۱۶۲۸ مرده بوده اند! این عالی جنابان ابتدا از بندر عباس رو به شمال و ظاهرا بدون دیدار و گذر غیر ممکن از شیراز در ماه مارس آن سال به تخت جمشید می رسند، سپس برای جان دادن به جعلیات جاری، ظاهرا از اصفهان به شهر اشرف در کناره دریای مازندران می روند و آن گاه از کوه دماوند و شهر تهران ۴۰۰ سال پیش می گذرند و به قزوین می رسند که گویا در آن زمان پایتخت شاه عباس بوده است. اما یکباره هیئت انگلیسی را از قزوین و از مسیر نام های ناشناسی چون کوغتون و انفی و مویشا و موهک و کت بابا و از این قبیل در ماه فوریه به شیراز می رسند تا از این مسیر به عمق حمق این شیادان یهودی پی ببریم که اگر لازم شود تقویم را هم پس پسکی می رانند: هیئتی که  در ماه مارس از تخت جمشید گذشته بود، پس از یک دور نیمه قمری تا شهر اشرف و قزوین، در ماه فوریه همان سال به شیراز سر می زنند!؟ جای این است که نه به آربری بل به مدعیان فضیلت و دانایی در موضوع هویت و تاریخ خودمان، هرزه درآیی کنم که ظاهرا نه درعرصه نقد و مقابله که در رجوع به این مستندات، قدرت و نیز شهامت تطبیق ساده تاریخی و تقویمی آن ها را هم نداشته اند!

«در این که شیراز در روزگار پیشین بس بزرگ و آبادان بوده، جای گفت و گو نیست و من نکته ای چند بر این مدعا گواه می آورم. الغ بیک نواده امیر تیمور که جغرافی دان فاضلی بود، در عهد خویش وسعت این شهر را پانزده میل، کنتارینوس آن را به همین بزرگی و دارای هشتاد هزار خانه یافت. هشتاد سال پیش بارباروس بیست میل گزارش کرده و همچنین بود نظر کلووریوس. پس از او، تیشرا دورا دور آن را سی و شش میل گفت. ویلیام اسکیکارد در کتاب تاریچ نیز آن را به همین اندازه گزارش کرد، که محیطی است بزرگ اما همانند دیگر شهرهای آسیا، راز این همه عظمت را باید در وجود باغ های متعدد پهناور دانست نه خانه های بسیار. ژان ایرانی در زمان خود مردم این شهر را هشتاد هزار تن گفت و ابن علی سیصد هزار تن». (ا.ج. آربری، شیراز مهد شعر و عرفان، ص۱۷)

به نظر چنین می رسد که روشن فکران و مسئولین فرهنگی این سرزمین همانند موشکی خرد، بازیچه ای در پنجه این دروغ سازان بوده اند که هر نام و عددی را بدون مکث درحافظه مخصوص قوم پرستی خود چیده اند، که در هشت سطر بالا با هشت نمونه آن، برای اولین بار آشنا می شویم و هیچ کس نپرسیده است که این کنتارینوس و کلووریوس و بارباروس و اسکیکارد و تیشرای و ابن علی من درآوردی، چه کسان، از چه سرزمین، در کدام دوران اند، چه گونه از مساحت و مضافات شیراز باخبرند و ادعاهای خود را کجا و با چه ابزاری نوشته اند؟ 

و این نقشه ای است که رسامان روس در ۱۶۰ سال پیش از شهر شیراز برداشته اند. یک شبه دایره قناس که بر اساس اسکیل زیر آن، سطح شهر را تقریبا به کم تر از دو مایل مربع می رساند همراه شرح کوچکی از مشخصات اولیه شیراز که ذره ای با نما و محتویات این نقشه همخوان نیست، که ۹۰ درصد شهر را در تیول جالیز سبزیجات نشان می دهد؟! 

«نقشه شهر شیراز (سال 1850 م.): نقشه تفصیلی سال 1850 م. شیراز توسط سروان پرسکوریاکف، از سپاه نقشه برداری روس تحت راهنمایی سرهنگ چیریکف و در مقیاس یک اینچ انگلیسی به 100ساژین تهیه شده، نه تنها بیانگر ساختار طراحی شهر در نیمه اول قرن نوزدهم است، بلکه همچنین شهر را همراه با بناهای اداری آن در دوران کریمخان زند نشان می دهد. این نقشه از سوی دیگر تمامی کاخ هایی که در نیمه دوم قرن نوزدهم قاجارها برای خودشان ساخته اند و همچنین توسعه ارک را معرفی می کند. بر اساس نقشه موصوف، محدوده ی شهر شیراز به وسیله باروهای دفاعی محصور بوده و به واسطه برج های نظامی تقویت شده و دارای شش دروازه است که راه های کاروانرو به آن ها منتهی می شود. دروازه های ورودی شهر که مجهز به برج های نظامی است، دروازه تقی شاه، دروزاه اصفهان، دروازه سعدی، دروازه قصابخانه، دروزاه شاه دایی، دروزاه کازرون یا بندر بوشهر نامیده می شوند. در داخل شهر، مسیری که شبکه های معابر می پیمایند، مرز محله ها را تشکیل می دهند و به بخش مرکزی که خود از دروازه ها منشعب شده است، منتهی می شوند. با توجه به این مختصات است که ۹ محله شیراز به شرح زیر در منطقه شهر بزرگی (1200×2200 متر) شکل می گیرند: درب شاهزاده، میدان شاه، سنگ سیاه، سرباغ، غریب، سریخان، برآب، بالاکفت، حسین بیک، و بازار ملک. این محله ها همگی دارای نظام طراحی واحد است، یعنی محله هایی که همگی با مراکز محله ای که دارند و به مرکز شهر مرتبط می شوند. در میان بناهایی که ویژگی عمومی دارند و در ساختار طراحی مرکز تاریخی شهر و محله های مسکونی آن واقع شده اند، کاخ ها، منجمله قصر یا کاخ جدید وکیل خان، کاخ قدیم وکیل خان، سربازخانه ها، خانه بیگم خان، خانه نواب هندی، خانه میرزا و بسیاری دیگر از فضاهای برجسته شهر، در نقشه سال 1850 م. معرفی شده است. همچنین کاخ های دیگری نظیر باغ ارم، نارنجستان قوام در نقشه موصوف مضبوط است. تمامی این بناها، به لحاظ حجم فضایی و نظام طراحی معماری، تزئینات باشکوه، روش ها و دست مایه های تزیینی جدید، سزاوار توجه خاص هستند». (هیئت مولفین، نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار، ص 66)

کتاب نقشه شهرهای ایران در دوره قاجار، شرح دیگری نیز بر رسامی شیراز آماده دارد که فقط و فقط پر نویسی و لفاظی محض است و به هیچ روی تکلیف قضایا را معلوم نمی کند و در حالی که نقشه نقاط عمران شده اندکی را نمایش می دهد، شروح آن شیراز را مملو از محله ها و کاخ - باغ هایی نظیر ارم و نارنجستان قوام می کند که در سال ۱۸۵۰ میلادی هنوز ساخته نبوده اند. کاخ - باغ هایی که به مدد معماران روس در ابتدای جلوس ناصر الدین شاه، نخستین سلطان قاجار، آماده و در و دیوار آن را از باسمه و پته های دخترکان روس پر کرده اند!

«شهر شیراز (سال ۱۸۵۰ م.) توسط واحد نقشه برداران سروان پرسکوریاکف و افسر همان واحد ئوگرانوویچ به رهبری سرهنگ ستاد چیریکف انجام گرفته است. مقیاس یک دویم بر روی نقشه برابر ۱۰۰ ساژن (۲.۵۴ سانتی متر معادل ۲۱۳.۴ متر).
شرح نقشه شهر شیراز: شیراز یکی از شهرهای باستانی ایران (فارس) است که زمانی پایتخت کشور و مهد علم بوده و به طوری که ایرانیان کنونی می گویند این شهر در حال حاضر نیز یکی از بهترین شهرهای پرثروت و بازرگانی ایران است. شهر شیراز در وادی پهناور و همواری در نزدیکی رودخانه دنیاکون واقع است. آب این رودخانه در بخش های علیایی به وسیله نهرها و جوی ها به سوی مزارع و باغات روان است و به وسیله مجاری زیرزمینی به شهر نیز آورده می شود. اما زمانی آب به شهر می رسد که مورد نیاز باغ ها و مزارع نباشد و یا در نتیجه بارندگی آب فراوان موجود باشد.
شهر شیراز با دیوارهای خشتی و تعداد زیادی برج که هیچ گونه خصلت تدافعی ندارند و نیز با خندق های خشکی که به آسانی می توان آن ها را با آب رودخانه پر نمود احاطه شده است. دیوارهای دور شهر به مرور زمان خراب شده اند و خندق ها نیز ریزش کرده و پر شده اند و در بسیاری از محله ها راه آزاد ورود به وجود آمده است و به همین جهت نه دیوارها، نه خندق ها و نه محل های دیگر نقش تدافعی نظامی برای شهر ایفا نمی کنند. از بندر بوشهر تا شهر شیراز راه کاروانرو به طول در حدود ۳۰۰ یورست وجود دارد. در اداره پلیس شهر شیراز به ۹ محله تقسیم می شود از این قرار: ۱. محله شاهزاده. ۲. محله میدان شاه، ۳. محله سنگ سیاه، ۴. محله سرباغ غریب، ۵. محله سردیزک، ۶. محله لب آب، ۷. محله بالا گفت، ۸. محله عثمان بک، ۹. محله بازار ملک. در شهر در حدود ۱۰ هزار خانه وجو ددارد که از آن ها ۵ خانه متعلق به ارمنی ها و ۲۰۰ خانه متعلق به یهودی هاست. تعداد سکنه در شهر تا ۵۰ هزار نفر گفته می شود که ۳۰ نفر از آن ها ارمنی یک هزار نفر یهودی و ۱۲۰۰ نفر نظامی هستند». (هیئت مولفین، نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار، ص ۲۲۵)

دانشگاه پهلوی شیراز، در سال ۱۹۷۲ میلادی، تک نگاری و گزارش دونالد ان. ویلبرت درباره ی تعمیرات در مسجد جامع عتیق شیراز را، که از سال ۱۹۳۵ میلادی آغاز شده بود، به زبان انگلیسی، همراه عکس هایی اریژینال از موقعیت مسجد عتیق، پیش و پس از تعمیرات، به چاپ رساند که از معتبرترین منابع برای شمارش و شناخت گام هایی است که در صد سال اخیر در حوزه شیادی در باب بقایای آثار معماری در ایران برداشته اند. خواندن مطالب این کتاب، بر فاصله گرفتگان از تعصب نشان می دهد که فرد فرد وارد شوندگان بیگانه بر این سرزمین، که بر خود عنوان ایران و باستان و اسلام و هنر شناس و مرمت کار و غیره گذارده اند، تا هم امروز، خیانت کارانی شایسته ی محاکمه اند که فرهنگ خطه ی ما و علائق انسان به دریافت حقیقت را با ساده ترین روش به بدترین یاوه ها آلوده اند.

دونالد ان. ویلبرت در جزوه گزارشی خود در باب تعمیرات مسجد عتیق، که جز ساخت شبه مسجدی در حیاط خلوت خانه ای ویران نیست، از جمله نقشه بالا را از شیراز سال ۱۹۳۶ میلادی ارائه می دهدکه جزء به جزء در اسکیل و مساحات با رسامی نقشه برداران روس ها مطابقت دارد. این نقشه جدید، که ۸۶ سال پس از رسامی روس ها کشیده شده، علاوه بر معتبر کردن کار نقشه برداران قدیم، نشان می دهد که قریب قرنی پس از ثبت افسران ارتش تزار، شیراز نه از حیث عمران درون و نه از نظر توسعه بیرون از حصار به میزان یک کف دست هم  تفاوت نکرده است. یک نگاه جست وجو گر , غیر متعصب به این دو نقشه شیراز، که از نصب نمونه های دیگر، که باز هم به همین صورت است، به قصد پرهیز از مطول شدن ملال آور یادداشت، طفره رفته ام، نشان می دهد که تا چه اندازه تغییرات تاریخی و جغرافیایی در ایران، به علت قلت جمعیت، تا همین شصت سال پیش کند و فاقد پروژه و نیاز بوده است. در یادداشت قبل دیدیم که اصفهان ۶۰ سال پیش هم جز بیشه ای تهی از علامات تجمع متمدنانه نبوده و همین امر مورخ را متقاعد می کند که شتاب در ایجاد تغییرات رفاهی و بزک های فرهنگی همزمان در اصفهان و شیراز،  آماده سازی ناچار، برای رفع نیازهای نمایشی و ظاهر سازی های مورد نیاز جشن های کورشی در پیش بوده است.

«شیراز و کرمانشاه، در نگاه نخستین، هیچ همانندی و پیوندی با یکدیگر نمی توانند داشت، آن یک شهری است در باختر ایران و در سرزمین ماد کهن و این یک شهری در بوم های نیمروزین ایران و در پارس، حتی از این دید، می توان بر آن بود که کرمانشاهیان مادی و شیرازیان پارسی را گونه ای از هم چشمی و هماوردی دیرینه از یکدیگر باز می گسلد و رویارویی هم جای می دهد که ریشه و پیشینه ی آن را در ژرفای تاریخ پر فراز و نشیب ایران می باید جست. تاریخ هنوز کینی کور و تپنده و مرگ آفرین را که از اژیدهاک مادی بر داماد پارسی خویش کمبوجیه می توخت و بر پایه ی آن، نوه ی جوانبخت و کامگارش کوروش بزرگ را در خردی به کام مرگ می خواست فرستاد، از یاد نبرده است. اما با این همه، اگر ژرف بنگریم، پیوندها و همانندی هایی چند از دیدگاه هایی گونه گونه در میان شیراز و کرمانشاه می توانیم یافت. یکی از آن ها، نژادگی و دیرنگی شیرازیان و کرمانشاهیان است که انگیزه ای نیرومند و زمینه ای آماده را فراهم آورده است تا این دو تیره ی کهن، در خوی و منش، به یکدیگر بمانند و ویژگی هایی برجسته و بنیادین را به نمود بیاورند که منش بومی و نمونه ای ایرانی را می سازد و ایرانیان بدان از دیگر مردمان جهان باز شناخته می شوند، پاره ای از نشانه ها و ویژگی های این منش بومی که شیرازیان و کرمانشاهیان چونان دو تیره ی ناب و نژاده و دیرینه از ایرانیان هر دوان از آن ها برخوردارند، مهمان نوازی و مهربانی است، نیز سادگی و آزادگی در شیوه ی زیست، خوش باشی و آسان گیری و بهره بری بهینه از دم های زودگذر زندگانی، زیباپرستی و هنر پروری و فرهنگ دوستی، دل بستگی پرشور و پایان ناپذیر به میهن و شادابی و نازانی از ایرانی بودن.
همانندی و پیوندی دیگر در میان دو شهر آن است که شیراز یادگاری بی همانند و گران ارج چون شهر نمادین و آیینی تخت جمشید را در کنار خود دارد و کرمانشاه ارجمندترین و دراز دامان ترین سنگ نبشته ی هخامنشی را، بر نوشتاری ایران و نامی ترین نشانه ی شکوه شگرف و فر فروری این سرزمین سپند اهورایی است. هر دو شهر، بر این پایه، از کانون های تاریخ و فرهنگ ایرانند و دو بهشت برینند، باستان شناسی و فرهنگ شناسی ایرانی را. اگر ایران کهن را با همه ی فسون فسانه رنگش وابنهیم و به ایران نو بازآییم، همچنان پیوندها و همبستگی هایی در میان کرمانشاه و شیراز می توانیم یافت، من به یاد کرد یکی از آن ها که نمونه ای گویا و روشنگر نیز می تواند بود، بسنده می کنم: قاآنی، سخنور نامدار روزگار قاجار که گاه او را پس از صائب بزرگ ترین و تواناترین سخنور در سده های بازپسین می شناسند و می شمارند، نامبرداری است که کرمانشاه و شیراز را با یکدیگر پیوند می دهد، زیرا نیمیش از شیراز و نیمیش از کرمانشاه،قاآنی در شیراز میرزا محمد علی گلشن، از ایل زنگنه ی کرمانشاه بوده است و بر این پایه، کرمانشاهیان نیز می توانند این قاآن اقلیم سخن را مردی از کرمانشاه بشمارند و بینگارند». (چکیده مقالات کنگره فارس شناسی، مقاله شیراز و کرمانشاه، ص ۵۶)

چنین مراتبی که بیان آن، مطلقا و ماهیتا از سوی کسانی قابل صدور است که صدها تصویر و نقشه و مستندات، قادر به تغییر برداشت های ناسیونالیستی و کودکانه آنان نیست که اگر با هر یک همکلام شوید، درمی یابید هنوز هم خرابه های نیمه ساخت تخت جمشید را نگین معماری جهان می دانند! و اگر مایلید علت آن را بدانید، در توجه به کلمات نقل زیر کنجکاوانه و بی تعصب عمل کنید.    

«غزل های حافظ و سروده های دیگر سخن سرایان همعصر او، همه زمینه ی ملموس واحدی داشت.  زمینه ی آن تاریخ و جغرافیا و اقتصاد شیراز سده ی هشتم هجری بود. کامیابی های آنان، حاصل زندگی پرتوان شهری شیراز بود: امنیت حاصل از برج و باروی شیراز که شهر را از حملات قبایل و سپاهیان چپاولگر مصون می داشت، محله ها و بازارهایی که شیرازیان در آن می زیستند و کار می کردند، نماز جماعت و موعظه هایی که از بالای منبر مسجد عتیق ایراد می شد، درس ها و خطابه ها در مدرسه ی خاتونیه، گرد هم آیی صوفی ها در رباط خفیف. دین جویی و دینداری مردم جنبه ی دیگری هم داشت: چه کسی می توانست یکنواختی زهد دایم و روزه و دعا را برای مدت های متمادی تحمل کند؟ یکی دیگر از جنبه های زندگی شهری خشونت سپاهیانی بود که شهر را محاصره می کردند. اوباش افسار گسیخته ی شهر، لذت جویی و عشرت خواهی و لاقیدی اخلاقی در شراب خواری و هرزگی و استعمال مواد مخدر از جنبه های زندگی شهری بود. این عدم توجه به عقل و دین در جامعه به شعر حافظ رنگ زیبای خاص خود را می دهد و موجب می شود که شعر او مورد پسند تمام هموطنان اش قرار گیرد». (جان لیمبرت، شیراز در روزگار حافظ، ص ۹۱)

آیا متوجه کاربرد اشعار حافظ و به طور کلی فن ساختن دیوان برای این و آن شدید، که عمدتا حاصل کار برنامه ریزی شده ای از سوی کنیسه و واتیکان و مشارکت کشیش و خاخامی از جنس جان لیمبرت و با این قصد و برنامه بوده است که توجه به عقل و دین را از خیال مان بیرون برانیم و برای اعلام این که جان مان از نماز و روزه دائم به لب آمده، با حافظ همصدا شویم.

«شیراز: دارالعلم شیراز دارالملک این دیار و از اقلیم سیم است. اطول لیالی و ایامش چهارده ساعت و شش دقیقه کم است. هوایش در نهایت اعتدال، آبش از قنوات، بهترین آن ها قنات رکن آباد و زنگی آباد است که آن یک رکن الدوله ی دیلمی و این یک را اتابک زنگی سلغری احداث نموده اند و در این زمان زارعین به ملکیت مالک و متصرفند، غله و سایر حبوباتش وسط مایل به خوب.
میوه جات سردسیری و گرمسیریش وافر و مرغوب، انگور و سیب ترش و انارش پسندیده و مطلوب. مردمش قلیل البضاعة غنی الطبع صاحب ذوق و سهل المئونه با بیگانه یگانه و با اهل بلد بیگانه. اکثر لاغر اندام و زرد فام.
اهالی اسواقش عیاش و فحاش، معابر و شوارعش کثیف و چرکین و دکاکین و اسواقش با زینت و رنگین، بنایش از محمد بن یوسف یا به اختلاف روایات از ابن عمش محمد بن قاسم ثقفی که در سنه ی هفتاد و چهار از هجرت به طالع سنبله ساخته. صمصام الدوله ی دیلمی بارویی بر دور شهر کشید. بعد از مدت ها خلل و فتور به هم رسانید.
اتابک سعد بن زنگی سلغری بارو و برجی در غایت حصانت بنا فرموده، بعد از زمانی ویرانی یافت. محمود شاه انجو به تعمیرش پرداخت. چون بنایش مانند اقبال بانی بی ثبات و سریع الزوال بود، شاه شجاع بن امیر مبارزالدین محمد مظفری با استحکام اساس در اتمام حصارش جهد نمود. به مرور سنین و شهور روی به اهندام و فتور نهاد. تا زمان سلطنت سلطان سعادتمند کریم خان زند ـ طاب ثراه و جعل الجنة مثواه ـ باروی حصین و بروجی مشید و رصین و خندقی عمیق و خاکریزی عریض بنا نمود و به انجام رسانید.
بعد از وفات وکیل و انقراض سلسله ی زندیه پادشاه نامدار آقا محمد خان قاجار ـ نورالله مضجعه ـ به اقتضای مصلحت ملکی و صلاح مملکتی به ویرانی آن قلعه حکم فرمود و قلعه از خشت خام به انجام رسید. در سنه ی هزار و دویست و سی و نه از صدمه ی زلزله عالیها سافلها شده. ولی مجدد مرحوم فرمانفرما حسینعلی میرزا تعمیر نمود. در سنه ی هزار و دویست و شصت و نه به سبب زلزله ی ثانوی از آثارش نیز اثر نماند. الحال محوطه ای است بی حصار که شامل است تخمینا هفت هزار خانوار را. خداوند شاهنشاه جم جاه کامکار ملک الملوک ناصرالدین شاه قاجار را موفق دارد که به عمارت اش همت گمارد. دایره ی این محوطه تخمینا دوازده هزار گام است، محتوی بر ده محله است که مسمی به این اسامی متعارف این ایام است. اسامی آن ها بدین قرار است: درب شاهزاده، که سابق به موردستان معروف بوده، و میدان شاه و سرباغ و سنگ سیاه و سردزک که در ایام سلف دشتک خوانده اند، و سادات دشتکی را به این محله نسبت داده اند. دیگر محله ی درب مسجد و بازار مرغ و اسحق بیک و لب آب و بالا گفت و مشتمل بر شش دروازه ی اصفهان و باغ شاه و کازرون و درب سلم، معروف به شاه داعی، و قصابخانه و سعدی». (میرزا جعفرخان حقایق نگار خورموجی، نزهت الاخبار، تاریخ و جغرافیای فارس، ص ۶۹)

می بینید که اندک اندک دوران سامان شیراز به عهد ناصر الدین شاه رسیده است و گرچه نیم سطری از شروح تاریخی و رفت و آمدهای سیاسی در متن بالا قابل اعتنا نیست، اما به دو تصویر زیر نگاه کنید که شیراز ۶۰ سال پیش را، هنوز هم قصبچه ای نزدیک به نامسکون و محوطه ای برای کشت و زرع های کوچک نشان می دهد.

 

در این دو تصویر که نقشه برداران نیروی هوایی ارتش ایران از شیراز سال های ۱۳۳۵ خورشیدی برداشته اند، دو خیابان جدید و میدان و معدودی بنای مسکونی، در میان سبزی کاری های سراسر شهر دیده می شود. حالا خودتان شیراز درون این تصاویر هوایی در ۵۵ سال پیش را با دروغ های موجود در باره آن شهر بسنجید تا شاید بالاخره باور کسانی شود که ۲۳۰۰ سال پس از قتل عام پوریم هنوز هم در این سرزمین، شهری آماده تجمع متمدنانه یافت نمی شده است! (ادامه دارد) 

ارسال شده در سه شنبه، ۰۵ مرداد ماه ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۳۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : رضا
دوشنبه، ۰۸ دی ماه ۱۳۹۳ ساعت ۰۵:۴۶
 
با عرض سلام. من تاریخ دان نیستم. فقط اگر از دیدگاه علم پزشکی به تاریخ نگاه کنیم ، بایستی گفت که افزایش جمعیت کره زمین به طور کلی و ایران بطور خاص از حدود 100 سال پیش به این طرف رخ داده است. جمعیت کره زمین از زمان جنگ جهانی دوم تا به حال 10 برابر زیادتر شده است. که مرهون دست یابی بشر به تکنولو ژی نوین از هر دست که بگویید بوده است. چه در زمینه بهداشت و درمان ، تولید مواد غذایی ، و ........ . تا قبل از این تاریخ کره زمین جمعیت انسانی زیادی نداشته است. که از لحاظ علمی هم کاملا اثبات شده است ( اصل انتخاب طبیعی) و قسمت اعظم این جمعیت هم در مناطقی مانند اروپا یا هندوستان و چین یا همین شمال خودمان می زیسته اند. علت هم کاملا ساده است : فراوانی مواد غذایی . بنده در شیراز زندگی می کنم. مطالب بالا را خوندم ولی چیز عجیب و غریبی که با واقعیات بدیهی در تضاد باشد ندیدم. در زمان قدیم ( حتی نه چندان دور ) قسمت اعظم جمعیت در فلات مرکزی ایران عشایر بوده اند. روستا ها و شهر های پر جمعیت به معنی امروزی از لحاظ علمی حداقل نمی توانسته وجود داشته باشد چون مشکل تامین آب و غذا ، مشکلات بهداشتی ، تامین امنیت بسیار سخت و از نظر تکنولوژی آن زمان غیر ممکن بوده . مگر در مناطق بسیار پربهره مثل جاهایی که به آن اشاره شد. مثل اروپا . پس نتیجه گیری منطقی این را نشان می دهد که بزرگترین شهر ها در زمان های نه چندان دور هم جمعیتی بیشتر از 100 هزار نفر بصورت متراکم، تکرار می کنم به صورت متراکم از لحاظ علمی در فلات ایران کاملا غیر واقعی و غیر علمی است. پس شما چه انتظاری از شهر شیراز قدیم دارید من نمی دانم. برای زمان خود و با توجه به معیار های آن منطقه شهر پر رونقی و با صفایی بوده. لازم به ذکر است که در ابتدای انقلاب جمعیت شیراز به زور به 500 هزار نفر هم نمی رسید. با این اوصاف از شیراز قدیم چه انتظاری داشتید ، من نمی دانم. قضاوت در مورد هر شهری را بایستی با معیار های زمانه خود در نظر گرفت. نه مفاهیم امروزی. از گذشته تا به حال تمام صفای این شهر به باغات آن بوده و هست. و این باغات با توجه به سیستم آبیاری و قنات ها حداقل از 500 سال پیش به این ور وجود داشته اند.
ضمنا بایستی خدمت شما عرض کنم ، من هیچگونه پیوستگی در بین کلام شما نمی بینم. مطالبی پراکنده همگی مبتنی بر نقل قول. آگر بحث تاریخ علمی است. پس مستندات علمی ارائه کنید. مثل مطلب بالا. در غیر این صورت شما آگر هزاران کتاب هم در این باب بنویسید. ده ها هزار کتاب در نفی آن خواهند نوشت. ضمنا نه شعرا نه کتب مذهبی هیچکدام در هیچ زمانی منبع استناد تاریخی موثق نبوده اند. چون یکی در عالم دین بوده و دگری در دربار.فقط مستندات علمی. یکی از راه های ساده تشخیص شجره های ژنتیکی افراد است که به این روش که الان در جهان مرسوم هست به راحتی می توان نوع ، زمان انشقاق جمعیت ها ، خاستگاه هر نژاد، میزان اختلاط آن ها باسایر جمعیت ها را تشخیص داد و از این مسیر به اطلاعات تاریخی قابل توجهی از لحاظ علم تاریخ خواهید رسید. همه این مطالب را گفتم. که اگر به دنبال اثبات مطلبی تاریخی هستید از راه آن وارد شوید . تاریخ همیشه سرشار از دروغ و اسناد ساختگی بوده و هست و با نقل قول ها هیچ زمانی حقیقت خود را نمایان نخواهد کرد. راه خیلی دور نروید من به 2500 سال پیش کار ندارم ، شما فقط یک موضوع را برای من شرح بدهید من مرید شما خواهم بود.
در 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد چه بلایی بر سر درامد های سرسام آور نفتی که حق مردم این مرز و بوم بود آمد؟ خیلی دور ، خیلی نزدیک.
سر خودتان را درد نیاورید.

با تشکر
دکتر سید رضا طالب نیا

 
نویسنده : ستوده
پنجشنبه، ۰۸ خرداد ماه ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۴۶
 
بنام خدا
سلام استاد
ما مجموعه ای طرفدار محیط زیست تشکیل داده و
آنرا در قالب ان جی او در حال گسترش هستیم
آیا میتوانیم با هم همکاری کنیم
با تشکر ستوده

 
نویسنده : جواد مفرد کهلان
یكشنبه، ۱۰ مرداد ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۰۵
 
ایرانشناسی بدون دروغ یک نوع مطلق گرایی را متضمن است. وقتی اطلاعات ما محدود و شناخت ما نسبی است با هسته هایی از درک واقعیت و حقیقت؛ در این صورت ایرانشناسی بدون دروغ نظیر مدینه فاضله ای است که انالله در کویر خواهیم ساخت.

 
نویسنده : داریوش
چهارشنبه، ۰۶ مرداد ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۵۳
 
استاد خسته نباشید.دستمریزاد.به نظرمن علاوه براین مطالب ومستندات برای اثبات جدید بودن شیرازکلیدی ترین مسا له یافتن زمان حیات حافظ وقدمت دیوان اوست که متاسفانه درکنارقرآن در هرخانه ای ازین مملکت نکبت زده دیده میشودوآن راجدی ترازقرآن وهرکتاب دیکری میگیرند.کاش میشدقدیمی ترین نسخه این کتاب مقدس (دیوان حتفظ)رابه آزمایشگاه بردوقدمت آن راتعیین کردتابرسیل بیخبران وبی باوران معلوم گرددچه برسرمان آورده ند

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان