مقدم بر هر گمانه ای در مراتب و نحوه ارتباط درست با قرآن قویم، آشنایی با نهاد و فصول و مراتب آیاتی است که هر یک به گونه ای آراسته و پی گیر، با خواننده تعیین تکلیف می کند. دنبال کردن شیوه و روش بیان این مدرک اولیه و نهایی اسلام دشوار نیست،
 

هوا خوری 18

اگر مراکز مسئول و علاقمندان درک درست از مسائل سیاسی - اجتماعی و تاریخی خطه ایران در دو قرن اخیر با تدارک کرسی های لازم و به خدمت خواندن اعضای ناوابسته ای که دوران دل خوشی های کودکانه به قصه های مادر بزرگانه تاریخ نویسان دربارهای کنیسه و کنیسه را پشت سر گذارده و قادرند از دریچه تازه گشوده بنیان اندیشی به اسناد و مدارک محکمی نظر اندازند که بیننده و خواننده و شنونده را حتی در صورت مقاومت های لجوجانه، در القاء موضوعات و مواضع گوناگون سیاسی و فرهنگی و معتقدات ایینی موجد و موجب اختلافات بی اساس کنونی، دچار تزلزل می کند....
 
به تدریج و با وسعت گرفتن مشارکت بنیان اندیشان در فراهم اوردن تصاویر و اسناد اصلی و یا متفرقه و با ملاحظه کارشناسانه و نگاه زبده به مانده های قجری اینک در استانه این اعلام قرار دارم که تمام نشانه هایی که به نحوی برای مقامات و اجزا و رخ دادهای دوران قاجار اعلام حضور و وقوع می کند،
 
بنیان اندیشی درصدد تخریب کاخ مجلل اما مقوایی و دروغینی است که اگاهی های کنونی ادمیان در تمام زمینه ها را در ان جای داده اند و بنیان اندیش با تدارک و جمع آوری مصالح مستحکم مورد نیاز می کوشد تا ضرورت تجدید بنای فرهنگی و تاریخی و حتی علمی جهان را به باور و تایید صاحب نظران ازاد اندیش برساند..
 
در یادداشت های پیشین به دفعات یادآور شدم که مباحث هخامنشی را به نتیجه نهایی نرسانده و معلق گزارده ام. شاید کسانی  طرح دوباره ماجرای آن سلسله در گفت و گوهای جاری را، که در موضوع تاریخ معاصر می گذرد، نوعی تطویل عاجزانه و گریز از روند بررسی های بنیانی تاریخ بشمارد، حال ان که به درازا کشاندن  عامدانه تعیین تکلیف نهایی با سلسله هخامنشیان تا زمان حاضر، از ان است که هیچ دست مایه دیگری همانند بحث نهایی در باب هخامنشیان...در یادداشت های پیشین به دفعات یادآور شدم که مباحث هخامنشی را به نتیجه نهایی نرسانده و معلق گزارده ام. شاید کسانی  طرح دوباره ماجرای آن سلسله در گفت و گوهای جاری را، که در موضوع تاریخ معاصر می گذرد، نوعی تطویل عاجزانه و گریز از روند بررسی های بنیانی تاریخ بشمارد، حال ان که به درازا کشاندن  عامدانه تعیین تکلیف نهایی با سلسله هخامنشیان تا زمان حاضر، از ان است که هیچ دست مایه دیگری همانند بحث نهایی در باب هخامنشیان...
 
از دیدگاه مورخ، بازبینی مندرجات تاریخی مرتبط با سلسله قاجار، که تا این مرحله به نادرست شناختن ادعاهای مفصل و مسلسل در باب سفرهای ناصرالدین شاه به دیار فرنگ انجامیده و اثرات بنیانی این دریافت های نو، بیش از همه تاریخچه ظهور صاحب منصبان روحانیت شیعه در تاریخ ایران معاصر را مورد پرسش قرار داده، حضور میرزای شیرازی، شیخ فضل الله نوری و آخوند خراسانی را فاقد مستندات اثباتی مورد نیاز دانسته و بیش از همه نمایان کرده است کهاز دیدگاه مورخ، بازبینی مندرجات تاریخی مرتبط با سلسله قاجار، که تا این مرحله به نادرست شناختن ادعاهای مفصل و مسلسل در باب سفرهای ناصرالدین شاه به دیار فرنگ انجامیده و اثرات بنیانی این دریافت های نو، بیش از همه تاریخچه ظهور صاحب منصبان روحانیت شیعه در تاریخ ایران معاصر را مورد پرسش قرار داده، حضور میرزای شیرازی، شیخ فضل الله نوری و آخوند خراسانی را فاقد مستندات اثباتی مورد نیاز دانسته و بیش از همه نمایان کرده است که...
 
لطفا حتما بخوانید روزی به کار می آید                      شرافت از دست ‌رفته ‌ی پزشکی   حدود دو ماه پیش نیمه‌های شب، یکی از بستگانم مشکلی براش پیش آمد و رفت اورژانس. و متخصص قلب تجویز کرد: آنژیوگرافی...
 

اگر بر اساس تصاویر مانده از عهد قجرها قضاوت کنیم، که عمدتا صورتی از گذران معمول قبله عالم است، از آن که نمونه ای در ان میان نیافته ایم که به نحوی نیازمند اضافات و حواشی نباشد و نیز با مراجعه به اسناد دیگر سازمان های نوپای عهد او، از جمله شاخص و شخصیت های روحانی، که گواه سلامت اسناد ندارند، مورخ تکلیفی جز این نمی شناسد که در جای بازبینی و بررسی ناممکن تاریخ قاجار، با ارائه نمونه هایی از وفور نادرستی و جعل در تولید جامعه قجری، به جست و جوی نحوه عمل کرد عواملی برآید که به دنبال قتل عام پوریم برای تولید توهم هستی ملی و قومی و بومی در شرق میانه، به انواع حیل و هرزگی فرهنگی متوسل بوده اند.
 
از مشکلات وحفره های پر ناشدنی تاریخ ایران، نبود گور سلاطین و حکام در درجات و سرنوشت و سرانجام گوناگونی است که خود برساخته اند، چنان که از داریوش و سپس ناصرالدین شاه مقبره ای همزمان تحویل می دهند و برای دیگران در دوران اخیر، این جا و آن جا، در همدان و نیشابور و شیراز و مشهد، بر چند جرز آجر وسنگ، کاشی چسبانده و این و آن را پس از گذشت قرون متوالی به گور سپرده اند...
 
این تصویر بر دار کشیدن یکی دیگر از مخالفان مشروطه و همراه و همعقیده شیخ فضل الله نوری، به نام موقر السلطنه است که شرح احوال اش برای تاریخ رجال ایران مهدی بامداد مشهور نیست و در باب او مدخلی ندارد، اما از جست و جوهای پراکنده می توان چند سطر بی سر و سامانی را بیرون کشید که ضمانت صحت هم ندارد.
 
در بررسی اسناد اجتماعی زمانه قاجار، به خصوص عکس ها و نقاشی های مربوط به آن دوران، با دست بردگی ها و تغییرات فراوانی مواجه می شویم که تقریبا در میانه آن ها کم تر نمونه سالمی را در حوزه معینی، می توان یافت. وفور این تجاوزات از سوی دیگر، وسعت ناگزیری در التجاء به جعل را از سمت کارگزارانی اثبات می کند که در برهوت سرزمینی  بیش از دو هزاره بی ثمر مانده، نیازمند زایاندن طبقات اجتماعی و مدیریت ان مردمی بوده اند که از گوشه و کنار منطقه جمع آوری و مامور به هجرت و نصب پرچم قومی خلق الساعه نام گذاری شده در این یا آن منطقه بوده اند.
 
این عکس، سرکرده کج کلاه قجران را کنار کهنه چادری، فاقد آرایه و اختصاصات سلطنت، نشسته بر خاک، با سرخوشی و صولتی عوامانه، چشم دوخته بر دهانه دوربین، گویی دیگران را از نزدیک شدن به قلیان خوش طرح خویش برحذر می دارد. یقه سفید کیپ بسته، کت راه راه و چند زائده ناشناس از کمر آویخته، یکی دو مهره شطرنج خارج از قواره و پراکنده، منطق دکوربندی شخصی و روشن فکر نمایانه اش را با فضای اطراف برهم می زند و باز هم شخصیت و درک دنیای پنهان او را دشوارتر می کند.
 
قصد ارائه فهرست جعلیاتی را ندارم که از روی پیکره های سفالی مکشوفه در مارلیک ساخته اند، اما در همین ابتدا یادآور می شوم که این مکشوفات از قبیل گاو، گوزن، دیگر انواع جانوران، پیکره های زنانه و مردانه و ظروف، همان است که بعضا از سایت های اصلی سرقت شده و حالا در موزه ها چیده اند.
 
از این پس جبهه  مترقی عراق به علت خیانت و بلند پروازی و جاه طلبی و کارشکنی عوامل داخلی امپریالیسم، به تدریج از هم پاشیده شد. سران بعثی عراق گرچه هنوز شیعیان را غریبه نمی شمردند، به اراده امپریالیسم در منطقه حرکت و عمل نمی کردند و...
 
درک کلی از مسائل جنگ ایران و عراق، با سرریز عواطف و تعلق و تمایلات ملی و ارزیابی ساده لوحانه وطن پرستان افراطی ممکن نیست. ورود ناقدانه به چنین بررسی ها نیازمند آشنایی با علت بروز و نیز  شناخت عوامل و بر پا کنندگان چنین ماجراهایی است.
 
بی تعارف آن چه از دوران قجر قابل روءیت و روایت است، همان شرح یکسان و بی توقف و وقفه ای است که از پی کردن شکار و رتبه بندی اهل حرم می گوید. در حقیقت با مطالب موجود در موضوع مقام و جایگاه و نسب و نقش تاریخی و سیاسی و فرهنگی ناصرالدین شاه، گذر زندگانی او، به احوال آکتوری می ماند که گاه گاه به ضرورت و شاید هم به اجبار بر او لباس سلطنت پوشانده، به دنبال اجرای اوامر معینی روانه می کرده اند.
 
هوا خوری 12. کتاب «دروغی که بزرگ شد»، چنان مناظری از جایگاه نازل تمدن غربی را نشانه می گذارد که ثابت می شود از صدر تا به ذیل مراتبی در حوزه های گوناگون اکتشافات باستانی را به اختیار کلاشانی گذارده اند که نزد آنان هیچ مطلبی به اندازه حقیقت مورد هجوم و تغییر و تبدیل زیر بنا نبوده است. 
 
مورخ، بس نکات عجب در نحوه ظهور و استمرار سلسله قاجار می شناسد که از جمله آن ها یافتن پاسخی بر این پرسش است که اگر مقتدر و علامت خورده ترین شاه آن جمع حاکم، از باب خوابگاه خصوصی هم دچار مضیقه بوده، تخت خواب مجلل با روپوش حریر و اطلس نداشته، به زیر زمینی با عوارض اطراف قانع می شده، پس جبروت سیاسی معمول صاحبان قدرت را نداشته ...
 
اگر صنعت ظریف جعل، در خدمت مدخلی درآمد، پس کسانی در پس آن مشغول اند تا بر دروغ لباس حقیقت بپوشانند و اگر لکه ای از جعل بر دامن قبایی بود، پس شائبه دروغ را بر هر تار و پود آن ممکن بدانید. توسل به جعل به وجه غریبی اعلام می کند که مدخل از مستندات معتبر محروم است و مایه و محل رجوع ندارد.
 
کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه ۳۰. در مسیر بررسی مسائل تاریخ معاصر ایران، ناگهان با حضور قاجارها مواجه می شویم که گویی از آسمان باریده اند و هنگام ارزیابی میراث آنان، به صاحب منصبانی بر می خوریم که قدر قدرت ترین شان، حتی از نبود چهار دیوار آبرومندی برای خلوت گذرانی خویش گله مند است، با این همه مورخانی از همه نوع، خودی و غریبه، وقوع چنان اموراتی را به زمان آن ها نسبت داده اند که بی تردید هر یک برای تولید تحولی بنیانی در آن مجموعه کفایت می کرده است.    
 
سرانجام و به دنبال قریب صد سال ساخت و ساز در شرق میانه، به همت عاملینی از هندیان و ارامنه و دست اندر کاران دیگری از مردم شرق اروپا، با بالا بردن دیوارهای گروهی کاروان سرا و برج و میل و امام زاده و مسجد و مقبره، همزمان با گسترش جای پای دولت های اروپا، پروسه تجدید حیات اچتماعی در ایران پس از پوریم را توسعه دادند
 
کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه 28 مورخ، از آن که به دنبال ماجرای پوریم، در گذر از تاریخ شرق میانه، جز دعاوی موهوم و مبهم نمی شنود و از بنای تخت جمشید تا تحرکات دربار ناصرالدین شاهی را بی اصالت و ساختگی می شناسد، ناگزیر به صحنه گفتاری باز می گردد که سال هاست در آن بازیگرانی وابسته به کنیسه و کلیسا، در سیمای مورخ و باستان شناس و مرمت کار و هنرور و شارح، ایفای نقش می کنند و مزدوران و متعصبانی را گرد گفته های خویش گماشته اند تا راه را بر عبور حقیقت بسته نگه دارند.
 
در مقابله با انبوه گفتار و نوشتار های بی اصل و نسب، در موضوع هویت و تمدن و فرهنگ ایران و شرق میانه، با گنگ و گروهی شکل گرفته در کرسی های شرق شناسی دانشگاه های پرآوازه غربی آشنا شدیم که با توسل به انواع ترفند و شگرد جعل، برای ما از تاقچه های تخت جمشید تا ساکنان حرم سرایی در میدان ارک تهران، هویت ملی تراشیده اند...
 
به گمانم با نصب عکس و مطلب زیر، که مدعی است برای نخستین بار تصویر ناصر الدین شاه در فرنگ را به دید جهانیان می رساند، به وجه مسلّمی به سفر نرفتن قبله عالم را به اثبات رسانده ام. این که وسائل ارتباط جمعی اروپا، یعنی همان سرزمین هایی که میزبان شاه قجر بوده اند، انتشار تصویری از آن واقعه پر اهمیت را، سالیانی پس از انجام، به روزنامه ای سپرده باشند که عنوان آن را نیافتم، حامل پیام ساده ای است که بدانیم اصل آن فرضیه، دروغی بی پروا و آزار دهنده است.
 
با رفع توهم و سوء خیال، نسبت به سفرهای مکرر ناصرالدین شاه به فرنگ، برگ برگ تاریخ سازی های قجری بی اعتبار می شود و مورخ را در مداومت بر تز اصلی قتل عام کامل پوریم محکم تر نگه می دارد. مشکل عمده در فراوانی منقولات یکسان در باب موضوعاتی در اساس رخ نداده است که جز دو قضاوت را صاحب منطق نمی کند.
 
هنگامی که تنها بخش قابل اعتنای تاریخ قاجار، یعنی ماجراهای سه سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، که پشتیبان توافق رژی و جنبش تنباکو  قرار داده، در آن باب فصاحت‌ها رانده و مدخل و مبنای تحولات دوران ساز در ایران گرفته‌اند، به قدر پشت ناخن حشره‌ای تاییدیه ندارد، پس تمام تفصیلات و تفضیلات موجود در باب سلسله قاجار، که ناصرالدین شاه تنها شاخص آوازه مند آن است، از جمله ۵۰ سال سلطنت و نیز ترور او در کنار ضریح  شاه عبدالعظیم، با باد تحقیق پراکنده می‌شود و به مورخ وظیفه می‌دهد که بر آن ناصرالدین شاه کج کلاهی تامل کند که جز تصاویری بر پشت اسب و زن ندارد، پیاپی بازی‌اش می‌دهند و مالک و شایق آن ظرفیت و درکی نیست که فی المثل ضرورت به قدرت رساندن و یا سرنگون کردن خدمت گزاران خویش را تحلیل کند.
 
محرک و ملات بالا بردن بنای بلند شیادی و جعل، در چیدن پازل تاریخ معاصر ایران، ناسیونالیسم وقیح و چشم دریده‌ای بوده و هست که از لب دریا تا ستاره ثریا را پایگاه خود گرفته و سرچشمه‌ای است که صحرای کید و دشمنی با اسلام را سیراب می‌کند...
 
از زمان ظهور دستگاه و دوربین عکاسی، تصاویر به عنوان برگه تاریخی، به حوزه مستندات و محکمات قدرتمند هر مدخل و مباحثه وارد شده و توان ختم کننده آن‌ها در مناقشات چندان قوی است که جاعلین و سند سازان یهود نیز صرفه را در تولید تصاویر قلابی برای تاریخ ایران، از جمله در موضوع سفرهای ناصرالدین شاه دیده‌اند...
 
از منظر و دیدگاه مورخ، در مسیر کشف حقایق و عوامل دخیل در برداشت های تاریخی و فرهنگی، فاصله و تفاوتی میان منظور و مقصد جعل کتیبه های ساسانی در نقش رستم، با دست بردن در تصویر میرزای شیرازی نیساز منظر و دیدگاه مورخ، در مسیر کشف حقایق و عوامل دخیل در برداشت‌های تاریخی و فرهنگی، فاصله و تفاوتی میان منظور و مقصد جعل کتیبه‌های ساسانی در نقش رستم، با دست بردن در تصویر میرزای شیرازی نیست....
 
اندک اندک فرصت فراهم می شود تا از راز و راه ورود به سرداب تاریخ معاصر آگاه شویم، که از جمله ی تصاویر بی اندازه درشت نمایی و به صحنه کشیده شده آن، ماجرای واگذاری حق انحصار خرید و فروش محصول توتون و تنباکوی ایران به شرکت تالبوت انگلستان در قراردادی به نام رژی و مبارزه ملی به رهبری روحانیت برای فسخ آن قرارداد است. قراردادی که با هیچ تمهیدی نمی توان از متن و محتوای اصلی آن سراغی گرفت.
 
در سال های نخست قرن 21، کتابی منتشر شد با نام «دروغی که بزرگ شد، وسعت جعل در فرهنگ های باستانی مشرق زمین» اثر اسکاروایت موسکارلا، که نسخه های آن را مراکز فرهنگی کنیسه و کلیسا از کتاب فروشی ها جمع آوری کردند. یک سال پیش به همت دوستی در کانادا مجلد دست دومی از این کتاب کم نظیر را به دست آوردم و به دوستان مترجم سپردم...
 
بنیان اندیش از آن که بحث نوساز بودن مسجد شیخ لطف الله به همراه اسناد مربوطه را پشت سر گذارده و توصیف حاج سیاح از مسیر گذر به نقش جهان را بی پایه می یابد، در برخورد با این ستایش نامه از آن مسجد، نوع نگاه خویش به حاج سیاح و کتاب خاطرات اش را تغییر می دهد و سرانجام به میزان لازم مطالبی در خاطرات او می یابد که تنها به قصد تایید مجعولات پیش ساخته در باب تاریخ ایران فراهم کرده اند...
 
به بیانی نزدیک می شوم که به امید خدا، در آینه روشن آن، ناظر تصویر روزگار تاریخ کنونی خویش خواهیم شد و آن توجه خاص به اسناد کاملی است که به صورت مکتوب از قلم مدیران و کارگردانان دوره قاجار به جا مانده است. باید تذکر دهم که بنیان اندیشی با مراتبی توضیح داده می شود که با ورود به ضمائم مدنی، در قریب ۳۰۰ یادداشت، به بررسی و بود و نبود و سلامت یا تشکیک در هویت ابزار و اثاری پرداخته است که در موقف خود، فی المثل چون برخورد با تاریخچه نگارش و ظهور خط و قلم، و یا دعوت به ادای پاسخ این سئوال...
 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان