ایران شناسی بدون دروغ، 289، نتیجه 97، کتیبه های هخامنشی، 9

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

 مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، 289

اصرارم در پرداختن به سفرنامه و شرح احوال و حاصل کار نیبور، از آن باب است که کتاب او قدیم ترین منبع تایید کننده کتیبه های تخت جمشید و نیز قوم فارس است. کتاب او علاوه بر پرنویسی های معمول با معرفی شیراز پر برکت و آباد عهد کریم خان و تذکرات مضحکی درباره سلسله  افشاریه، به سهم خود سفره کوچکی برای اشتهای جاعلان تاریخ ایران گسترده است. تعیین تکلیف و رد وجود او، کتیبه های تخت جمشید را بی پشتیبان می گذارد و انقلابی در ادراک مسائل شزق میانه و جهان باستان برپا خواهد کرد. پیش از این دریافتیم که ثبت حرف لام میخی در سفرنامه، به عنوان یکی از حروف الفبای فارسی باستان، که مطلقا در کتیبه های تخت جمشید کاربردی نداشته، گواه دقیقی بر ساخت کنیسه ای شخص نیبور و اطلاعات کتاب اش شمرده می شود. کوشش در تولید نیبور، متولد کردن شاهدی برای اثبات دیرینگی کتیبه های تخت جمشید و از ملزومات آغاز تاریخ نویسی جاعلانه برای مسائل شرق میانه است. چنان که اثبات نوکنده بودن کتیبه های دروازه ملل، جرز شرقی تراس جنوبی تچر و نیز کتیبه های دیواره جنوبی و بیرونی تخت جمشید، همگی با سه زبان ایلامی و بابلی و اصطلاحا فارسی، بی گفت و شنود ثابت می کند که برای حکاکان نو کتیبه های تخت جمشید و به طور کلی هر کتیبه ای در این منطقه، تولید این گونه سنگ نوشته های متنوع و به زبان هاگوناگون بسیار ساده بوده است. (چرا فقط از حروف فارسی کپی گرفته است

«اگر تمام رونوشته هایی را که من از سنگ نوشته های تخت جمشید و نقش رستم تهیه کرده ام، با یکدیگر مقایسه کنیم، می بینیم که در هیچ جای جهان نمی توانیم این همه خط و الفبای مختلف را در یک جا پیدا کنیم... دانشمندان این نبشته ها را، با توجه به رونبشته های سیاحان پیشین، هیروگلیف تشخیص داده اند، اما به طوری که قبلا اشاره شد، این سنگ نبشته ها دارای سه الفبای مختلف اند». (نیبور، سفرنامه، ص ۱۴۰)

اعتراف نیبور به استفاده از خطوط مختلف در حک کتیبه ها، یرای محقق بلافاصله این سئوال را می سازد که چرا نیبور در معرفی و رونوشت برداری ازکتیبه های تخت جمشید، فقط به متن فارسی آن ها توجه کرده و فقط از حروف و نمایه های فارسی کپی گرفته است. چنین گاف بزرگی به طور کامل مفهوم اعزام نیبور قلابی به منطقه تخت جمشید را رسوا و برملا می کند، که کهن وانمودن حضور سیاسی و فرهنگی فارسیان در ۲۵۰۰ سال پیش است! از طرف دیگر، گرچه معلوم نیست منظور نیبور از رونوشت برداران پیشین از کتیبه های تخت جمشید چه کسان اند، ولی اعلام او که از سنگ نبشته های نقش رستم نیز رونوشت برداشته، ولی اشاره ای به متن مفصل کتیبه مقبره داریوش ندارد، زمان حک کتیبه های بیستون و تخت جمشید و نقش رستم را بسیار به دوران ما نزدیک می کند. چنان که این عکس برداشته شده در ۱۴۰ سال پیش، آن فضاهایی را که امروز لبریز از پرحرفی های بی در و پیکر داریوش به عنوان وصیت نامه او ارائه می دهند و با کادر قرمز علامت زده ام، خالی از هرگونه حرف نوشته ای است.

بدین ترتیب شناخت و قبول هویت داریوش و از طریق او پذیرش قوم و فرهنگی به نام فارس، با اشکال جعل در جعل رو به روست، زیرا فرمانده ای که در کتیبه بیستون پای بر سینه اسیری گذارده، تنها به هدایت متن کتیبه ها، داریوش هخامنشی شناخته می شود، تکیه گاه سستی که کوششی به قصد تایید و تولید سند، برای صحه گذاردن بر متن تورات شناخته شود.

اینک دیگر رسوا کردن آن مراکز فرهنگی ظاهرا دانشگاهی آسان است که با آگاهی کامل و به قصد فریب مردم ما و زمینه سازی برای ایجاد ذهنیت ناسالم نسبت به عرب و اسلام و پوشاندن رد پای قتل عام کامل پوریم، از هیچ صحنه سازی و نصب تفسیر دروغ پایه، دریغ نداشته اند. چنان که منبع اصلی، محل استقرار سرستون بالا را، سکوی تخت جمشید می گویند. برای تعیین تکلیف با این گونه آثار قلابی و نوساز کافی است سئوال کنیم: آیا این مجموعه سنگی را به همین صورتی که در تصویر آمده، بر سطح زمین یافته اند و یا فروافتاده ای از فراز ستونی می گویند؟ اگر چنین سرستون سالمی بر زمین قرار داشته پس عملیات ساخت و ساز در تخت جمشید نیمه کاره رها شده و اگر می گویند پس ازنصب، از فراز ستونی سقوط کرده، پس بر اثر چه معجزه، خال و خدشه ای حتی بر آن شاخ های ترد و شکننده گاوها نمی یابیم؟!! حالا با این نگاه نو، گشتی در بخش ایران موزه های اروپا و آمریکا و حتی مجموعه های وطنی بزنید تا یکی دو جین از این سرستون ها، با سنگ های مرمرین سیاه و سفید و در نهایت سلامت را نشان تان دهند، که نمی گویند در چه زمانی تراشیده اند؟!!

حالا نگاهی به دو پلیت گلی بالا بیاندازید که در محوطه خزانه تخت جمشید و دیوار شمالی آن، به تعدادی قریب سی هزار عدد یافت شده و از اسناد زیگورات تخت جمشید، به خط عیلامی است. پیچیدگی بی نهایت در کشف رمز حروف این پلیت ها به میزانی است که مجموعه دانشگاه های کنیسه و کلیسایی جهان پس از هفتاد و پنج سال، حتی در خواندن حروف یکی از این پلیت های ایلامی درمانده اند، هرچند در این جا هم خواندن حروف نمی تواند دستاویز آگاهی از متن قرار داد که نیازمند منبعی برای برداشت معانی لغات نیازمند است! بنا بر این این ادعای سخیف و احمقانه ای است که از سوی مراگز دانشگاه غرب به عنوان ترجمه متون حک شده بر سنگ، ارائه می دهند. در عین حال در دیوار جنوبی تخت جمشید، در بیستون و در هر نقطه ای که کتیبه ای به نام هخامنشیان دست کن کرده اند، معادل ایلامی آن را هم به شکل زیر معرفی کرده اند.

این متن عیلامی در سنگ نوشته سه زبانه بر سطح خارجی دیوار جنوبی تخت جمشید است که گرچه تاکنون توضیحی در نخوه کشف رمز الفبای آن را هم نداده اند ولی در همه جا همین علائم را میخی عیلامی معرفی می کنند. آیا هیچ شباهتی در حروف حک شده بر سنگ های بیستون و مقبره و تخت جمشید، به عنوان خط میخی عیلامی، با نقوش حک شده بر پلیت های واقعا عیلامی می توان یافت؟ بدین ترتیب گرچه در تعلق آن صفحات گلی به اقوام عیلامی مردد نمی شویم، ولی با مقایسه حروف آن پلیت ها با میخی تصویر بالا، که خط عیلامی می شناسانند، پایه های این ظن قدرتمند را تقویت می کنند که مجموعه کتیبه نویسی های شرق میانه، مقدمتا در زوایای مربوطه کنیسه و کلیسا نمونه سازی می شود.

و این هم چند سطری از گل نوشته منتسب به کورش در بابل، که با هیچ اسلوبی قابل تعیین هویت حروف آن نمی شویم، حال آن که زمان درازی است ترجمه آن را هم منتشر کرده اند!!؟ این که حتی بدون تعیین چه گونگی رمز گشایی حروف بابلی و نحوه کسب آگاهی نسبت به شمایل الف و دال و واو آن، ترجمه توراتی و حقوق بشری برای آن ساخته اند، خود به خود بی ارزشی و حاکمیت توطئه و ولنگاری در بیان تاریخ شرق میانه، از سوی منابع کنیسه و کلیسایی را معلوم می کند.  

این هم نمونه خط بابلی در کتیبه های هخامنشی، که در مباحث پیشین دلایل محکمی بر نونوشته بودن آن را، مثلا با توجه دادن به وصله غریبه دست راست و پایین سنگ نوشته ارائه داده ام. اینک می توان با استحکام تمام مدخلی را گشود که اعلام کند، زوائد و افزوده های کتبی به نقش برجسته و نمایه تاریخی بیستون و هر سنگ نوشته دیگری در موضوع هخامنشی، مطلقا بی اعتبار و مجعول و ساخت آن ها ابزاری برای ایجاد توهم و مبتدایی از نظر جاعلان مطمئن، در تولید قوم فارس است. (ادامه دارد)  

ارسال شده در جمعه، ۲۸ آبان ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۷ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : شهین توکلی
چهارشنبه، ۲۵ اسفند ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۱۴
 
سلام استاد آدم وقتی به حق و صبرسر میزنه یه کم آرامش پیدا میکنه یه آقایی با اسم آنتی پورپیرار داره به خیال خودش علیه مستند تختگاه هیچکس دلیل میاره و 4-5 نفر با اسامی مختلف بهش به به و چه چه میگن! اما نتونست جواب یه سوال ساده ی منو که درباره ی گلهای نیمه کاره بود بده! خیلی دوستتون دارم لطفا به روشنگریهاتون ادامه بدین استاد مهربونم. به تورکی: آلله کوروسون( خدا حفظتون کنه)

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان