کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه 35

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 35

                                                                        

 

در بررسی اسناد اجتماعی زمانه قاجار، به خصوص عکس ها و نقاشی های مربوط به آن دوران، با دست بردگی ها و تغییرات فراوانی مواجه می شویم که تقریبا در میانه آن ها کم تر نمونه سالمی را در حوزه معینی، می توان یافت. وفور این تجاوزات از سوی دیگر، وسعت ناگزیری در التجاء به جعل را از سمت کارگزارانی اثبات می کند که در برهوت سرزمینی  بیش از دو هزاره بی ثمر مانده، طبقات اجتماعی و مدیریت ان مردمی زایانده اند که از گوشه و کنار منطقه جمع آوری و مامور به هجرت و نصب پرچم قومی خلق الساعه نام گذاری شده، چون ترک و لر و کرد و گیلک و فارس و غیره در این یا آن منطقه شده اند. آسیب رسانی  متعدد  به تصاویر، چنان که در نمونه بالا می بینیم، عمدتا در دشواری نصب انگشتان دست ها و پاها دیده می شود. در این جا هم همان پرده استتار، معلوم نیست چه چیز را پوشانده و از آن بی معنا و مسخره تر برش دو دیوار آجری در دو سوی تصویر است که با هیچ تصوری قابل توضیح نیست و از این ها نامربوط تر وضعیت نفر آخر سمت چپ است که گویی شخصی را به صورت وارونه در شلوار خود پنهان کرده و فراموش نکنیم که در عین حال هر یک خطاب اشرافی و هزار فامیل دهان پرکنی را همراه خود یدک می کشند: موتمن السلطنه، نایب التولیه، شیخ الرییس، معین التولیه.

 

و این شمای یکی از راه رسیدگان و سرگردانان است که از نشانه های بومی، همان کلاه مردم ماوراء النهر جنوبی و کوه نشینان شمال افغانستان را همراه دارد و کم ترین آشنایی و دل بستگی و نیازی به شناخت پیشینه و فرهنگ و سرنوشت استقرارگاه جدید خود از مسیر قصه های شاه نامه و غیره ندارد، و برای گذر از میان ناگزیری های زندگانی، به ناچار هریک ته مانده توان پنهان و آشکار خود را عرضه می کنند که ابزار این یکی همین نی لبک روستایی است.

 

می خواهم به مبحث روحانیت و زمان ظهور این قشر فوقانی جامعه وارد شوم و به دنبال ماجرای میرزای شیرازی، به احوال شیخ فضل الله نوری رسیدگی کنم که چون میرزای شیرازی مهره ساخته شده دیگری است تا ماجرای کاغذین مشروطیت را، از جمله با وارد کردن چنین عاملین از جان گذشته ای به عرصه، انقلاب مردم شناسایی کنیم. مورخ می پرسد اگر دلایل و عوامل تاریخی اثبات حضور میرزای شیرازی در اختیار نیست، آیا خلق او درست مانند اختراع قبله عالم قاجاریه با قصد وارد کردن پر شکوه روحانیت به تحولات معاصر صورت نگرفته است؟

 

در این مرحله هنوز قصد ندارم از مسیر بررسی مکتوبات شیخ نوری و رسالات نایینی به تعارضات موجود در ان ها رجوع دهم و تنها اشاره می کنم که این تصویر را به عنوان اتاق کار شیخ فضل الله نوری در منابع مختلفی منتشر کرده اند. حال آن که اتاق کار هیچ ملایی در 120 سال پیش و تاکنون هم، چنین ضمائم و حواشی را ندارد. اگر ردیفی را که در قفسه ها چیده اند، کتاب فرض کنیم پس در زمان او، و لااقل در ایران، چنین گنجینه های چند جلدی تبلیغاتی و مطلا فراهم نمی شد، که عمدتا با سرمایه و سعی مراکز تسنن در دهه های اخیر و با پیشرفت حرفه چاپ و صحافی، فراوان تولید می شود و اگر زونکن بگوییم که عمر ظهور این اسباب نگهداری اوراق را لااقل ۷۰ سال عقب تر برده ایم. به همین نحو است دیگر منضمات، از چهار متکا برای یله دادن تا آن کاغذ لوله شده فراز یکی از آن ها که معلوم نیست با چه شگردی در جای خود ثابت مانده و بسیاری خرده ریز دست و پا گیر دیگر که حتی قابل شناسائی نیستند و آن تابلوی نقاشی در گوشه بالای سمت راست بر دیوار که حتی با مضمون دعا نیز  در آن قاب اشرافی قابل قبول نیست.

 

حالا زمان برداشت از مباحث مندرج دریادداشت های  پیشین است که برای تدوین ان ها زمان و توان زیادی صرف شد و با قصد دریافت اذن دخول به مبحث دشوار و حساس روحانیت نخستین سئوال بنیادین را به میان می اندازم که اگر تا دو و یا حد اکثر سه سده پیش هنوز در ایران مسجدی برپا نیست پس جایگاه روحانیت و در سهم تفرقه مذهبی ما، مرکز دعوت و تدریس باور و الزام و اعلام به تشیع در قرون اغازین هجری کجا مستقر بوده است؟

 

منابع نزدیک تر و مرسوم تر روحانیت، پیوسته صورت سمت چپ عکس بالا را شمایل رسمی شیخ فضل الله نوری معرفی کرده اند که بسیار شفاف و در جزییات قابل رجوع است. در کادر میانی سیمای آن ملایی است که در اتاق کار منتسب به شیخ فضل الله نشسته و سمت راست دیا شده همان صورت برای مقایسه با چهره رسمی شیخ را اورده ام. اگر بخواهم فقط به یک تفاوت و تناقض در مقایسه میان این دو چهره بپردازم، اشاره به ان خال گوشتی درشت است که در میانه راه بینی و چشم چپ صورت شیخ در تصویر رسمی او نشسته است که در هیچ سمت صورت شیخ مشغول به کار مطلقا دیده نمی شود. اگر اثبات مجعول بودن این عکس به دلایل و نشانه های گوناگون دشوار نیست، پس از مسیر توسل به علت و منبع تولید آن مجازیم و می توانیم حضور واقعی شیخ درماجراهای تاریخی اخیر را منکر شویم و یا دست کم زیر سئوال بریم.

این تصویر را هم به عنوان سرانجام مقاومت های شیخ در برابر مشروطه چی ها ارائه می دهند که هیچ کس جز خط نویس بالای عکس، صحت انتساب ان به شیخ فضل الله نوری را تایید نکرده است. (ادامه دارد)
ارسال شده در سه شنبه، ۱۴ آذر ماه ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۵۴ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : saeed
دوشنبه، ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۵۰
 
عالی بود چه دقتی دارید! چهارشنبه با یه ریاضیدان میام تا در مورد ریاضی صحبت کنیم

 
نویسنده : سواعدي
چهارشنبه، ۱۵ آذر ماه ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۵۸
 
با سلام خدمت استاد
تاكنون كتابهاي عربي زيادي خواندم وبايد اعتراف كنم تمام گفته هاي استاد درست و مقبول است و تعجب من زماني بيشتر شد كه ميبينم دكتر عبد الستار الحلوجي باستان شناس مصري فصلي كامل از كتاب خود را به بررسي الفهرست ابن النديم ميگذارد وحتي مصدر معرفي كردن الفهرست توسط ياقوت حموي را اضافه هاي بعدي ميداند و احمد امين هم بر همين اعتقاد است
وبا آنكه كتاب الفهرست را تا سال377طبق گفته ابن النديم ميداند.درهمان كتاب از مولفان سال420هجري هم ذكري به ميان مي آورد ولي در آخر دكتر الحلوجي بيخيال اين همه دليل جعل بودن اين كتاب ميشود ويگويد شايد بعدها به كتاب اضافه شده..........

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان