از زمان ظهور دستگاه و دوربین عکاسی، تصاویر به عنوان برگه تاریخی، به حوزه مستندات و محکمات قدرتمند هر مدخل و مباحثه وارد شده و توان ختم کننده آنها در مناقشات چندان قوی است که جاعلین و سند سازان یهود نیز صرفه را در تولید تصاویر قلابی برای تاریخ ایران، از جمله در موضوع سفرهای ناصرالدین شاه دیدهاند.
سازمان اسناد ملی به سعی محمد اسماعیل رضوانی و فاطمه قاضیها، سه جلد کتاب، در مجموع قریب ۱۶۰۰ صفحه، که یک سوم صفحات آن تعقیبات و تشریحات و تعلیقات است، با نام «خاطرات ناصرالدین شاه، در سفر سوم فرنگستان»، و توصیفاتی از این گونه منتشر کرده است که تدارک خرواری از آنها فقط به منویات و مقاصد سازنده مربوط میشود.
«از جلفا الی این جا کالسکه چاپاری بسیار خوب بود و عیبی نداشت، اما از تفلیس به این طرف و تا این منزل خیلی متعفن بود و اسباب زحمت و کثافت شده بود و جهتاش این بود که اسبها نره میدادند و اسباب تعفن شده بود. باید دعا به دختری کرد که در یکی از این استاسینها دسته گل یاس شیروانی به ما تعارف داد و ما آن گل را توی کالسکه گذاردیم، بوی او اگر نبود خیلی اسباب زحمت میشد. این جا تازه اول یاس شیروانی است. از تهران که حرکت کردیم بیست روز بود که یاس شیروانی تمام شده بود، اما از تهران الی این جا همین طور به نوبه با یاس شیروانی و شکوفه به این منازل آمدیم.»
(خاطرات ناصرالدین شاه، در سفر سوم فرنگستان، کتاب اول، صفحهی ۱۲۵)
سفرهای ناصرالدین شاه تصاویر تایید کننده ندارد، مگر عکس بالا و چند باسمه دیگر که رسیدگی به حالات آنها از لوازم هر کنکاشی در باب سفرهای ادعایی شاه قاجار به اروپا شمرده میشود. چنان که در عکس فوق با وجود فضای آزاد سمت چپ، ناصرالدین شاه چنان در اغوش میزبان خود خزیده که نیمی از بدن او را به بیرون از کالسکه فرستاده است و با نگاهی دقیقتر متوجه فضای خالی و سفید و مثلثی شکل پوشانده نشده در پیش سینه شاه قاجار میشویم که حتی نیمی از دست میزبان را قطع کرده است. جاعل عکس، برای پنهان کردن اضافه نامعینی، تیغهای به زیر کالسکه افزوده، که بر زمین کشیده میشود و کالسکه را به لودر شبیهتر کرده است و نهایت این که همراه مقابل شاه قجر، فقط یک سر بیدنباله آناتومیک است.
جاعل خوش ذوق ما همان شوخی را در این عکس با شبیه آقای جنتی کرده که با وجود کوچکی اندام باز هم در فضای سمت راست شاه جا نگرفته است. سازنده عکس افزودن آن تیغه برف روب زیر بدنه در کالسکه قبلی را لازم ندانسته و از نصب ان صرف نظر کرده است. ارزش تصویر در این است که بدانیم کار این گونه ساخت و سازهای عکاسی در زمان و پیش چشم ما نیز همچنین ادامه داشته است. باری جدای از این دو عکس و تصویر زیر که شناخت مسافران و ساکنان درون کالسکهها غیر ممکن است، چند عکس هم در انتهای کتاب دوم خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم به فرنگستان ارائه دادهاند که تنها به کار اثبات این مطلب میخورد که بدانیم مستندات تصویری لازم برای اثبات سفر شاه قاجار موجود نیست هرچند که لااقل در ۵۰ نقطه خاطرات و نیز روزنامه اعتمادالسلطنه برداشته شدن عکس از مناظر گوناگون سفرهای شاه به اروپا ذکر شده است.
«امین السلطان با ما سر التفات است. بیست امپریال به من داد. خدمت شاه به تصدق بردم. همان پولها را شاه به خود من دادند. که به فقرا تقسیم کنم. شب را در مسجد ایرانیها رفتم. اهالی تبریز روضه خوانی خوبی کردند. گریه زیادی کردم. بعد شام مفصلی به قاعده ایرانیها دادند. بعد از شام امپریالها را که منات کرده بودم به فقرا و روضه خوانها قسمت کردم. نصف شب منزل ُآمدم. امشب شاه عکسهای خودشان را جدا میکردند که فردا توسط امین همایون تهران بفرستند.»
(اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات، صفحهی ۶۶۱)
عشق و علاقه شاه قجر به ثبت سیمای خود بر ورق عکاسی به نشان دهها عکس با پزهای گوناگون کنترل و میزان نداشت و نقل فوق نشان میدهد که سلطان صاحب قران با وساطت عکس، حضور خود را از ورای کوههای قفقاز نیز به اهل حرم اعلام میکرده است. در چنین اوضاع و با وجود چنین سوابقی نیافتن عکس شاه در سه سفر فرنگ، توضیحی جز انجام نشدن این سفرها ندارد.
«و باز از جمله معترضه است که هرجا حرکت میکردم چهار پنج روزنامه نویس متصل پشت سر ما هستند و حرکت ما را مینویسند و اغلب میشود که ما به روزنامه نویس برمی خوریم. اینها به قسمی مشغول نوشتناند که در سر راه میایستادند و ملتفت نبودند و به انها میخوردیم و اغلب سیگار میکشیدند و میافتاد از دهنشان و روزنامهشان میسوخت و باز هم حالت عکاسهای این جاست که به هر حالت که ما بودیم و حرکت میکردیم فورا عکس را میچسباندند.»
(خاطرات ناصرالدین شاه، در سفر سوم فرنگستان، کتاب دوم، صفحهی ۱۲)
عکس آشکارا دو نیمه بیارتباط با هم است و جست و جوی شاه مشرق زمین در ازدحام و بینظمی ثبت شده در تصویر کار آسانی نیست. در ذیل این عکس هم ناصرالدین شاه همان گفتار عکس قبل را تکرار کرده است: «در عمارت اسپالا که به شکار میرفتیم، در سنه ۱۳۰۶ اودییل که سفر سوم به فرنگستان رفتیم، انداخته اند.» در عکس هیچ اثری از همان مهمان خانه قبلی نیست.
این یکی شاه کار بیبدیلی از چشم بندی و جفر و جادو گری است که دو نیمه نامرتبط به هم دارد. پیدا کردن ناصرالدین شاه در میان این همه خرده ریز احتمالا از عهده ملیجک برآید. در زیر این عکس هم مراتبی ثبت کردهاند که جز التماس نامهای برای باور سفر سوم شاه قاجار به اروپا ارزیابی نمیشود. ذیل تصویر به تقریر ناصرالدین شاه بار دیگر آمده است: «در سر پل قلعه نظامی ورشو در موقعی که پایین میآمدیم که سوار کالسکه بشویم انداختهاند. سفر سیم فرنگ. ادوییل ۱۳۰۶».
این عکس را هم که قلابی بودن ان با یک نظر به سایههای اشخاص و اشیا به خصوص در آّب تایید میشود، بنا بر مندرجات ذیل ان که باز هم تقریر شاه قجر است، در پارکی متعلق به شاه زاده خانمی لهستانی گرفتهاند. در ذیل این عکس هم، درست مانند آن دیگران به تقریر ناصرالدین شاه نوشتهاند: «در پارک شاه زاده خانم لهستانی است در ورشو. کورک و امیرال پاپف هم ایستادهاند. انداخته شده. سفر سیم فرنگستان، اودییل ۱۳۰۶». بدین ترتیب مجموعه اسناد تصویری و تفریحی موجود که میباید سفر سوم ناصرالدین شاه را تایید کند به پایان میرسد با این قید که سفر اول و دوم شاه قجر همین دو سه عکس قلابی را هم ندارد.
(ادامه دارد)