پاسخ اقای ناصر پورپیرار به سوالات دوستان [7]

نويسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 29 فروردين1385 ساعت: 15:9
آقای اتحادیه. تمام حرص و هراس آن ها از این است که برابر اشاره ی دقیق و صریح و تمسخر آمیز قرآن، و علی رغم 14 قرن کوشش، هنوز نتوانسته اند آیه ای در استاندارد قرآن بسازند و این ناتوانی واضح موجب شده تا آن ها این همه نسبت به قرآن و قدرت نفوذ آن خشمگین باشند و بکوشند که جوانان خام ما را از توجه به آن باز دارند.

آقای روچنه. لینک دادن به این وبلاگ آزاد است ولی برای من تعهدی نمی سازد که متقابلا لینک بدهم.

آقای یکی. آن ساده لوحی که حتی نمی تواند اتهامی را که به قرآن می بندد، آدرس دهد، فقط شایسته ی تمسخر است. همین قدر بدانید که در قرآن نام هیچ اسلحه ای نیامده است.

آقای درویش. احرار یک مرکز مطالعاتی کاملا بی طرف و سخت کوش است و می کوشد که حقایق مطمئن و قابل اثبات عقلی و علمی را به میان جوانان ببرد. هر نوع اگاهی بیش تر را می توانید از مرکز خودشان طلب کنید.

آقای کیلئه شین. احتمالا تمام یادداشت های اسلام و شمشیر را نخوانده اید. این یادداشت ها عمل کرد شمشیر را در توسعه ی اسلام نفی می کند.

آقای حامد. یادداشت خوبی بود، اما خیلی دیر به دیر به روز می شود.

نويسنده: ناصر پورپیرار چهارشنبه 30 فروردين1385 ساعت: 0:46
آقای کلیه شین. این وبلاگ محلی برای سر دادن شعارهای سیاسی و مذهبی نیست. از بابتی که گله می کنید بگویم که تمام مذاهب اسلامی بیش تر بر روایت و حدیث متکی هستند و در این باره شیعه و سنی و حنفی و حنبلی و شافعی فرقی ندارند.

نويسنده: ناصر پورپیرار پنجشنبه 31 فروردين1385 ساعت: 13:50
آقای حکیمی. این نتیجه ی همان آبی است که در لانه ی مورچگان سرازیر کرده ام. اگر از این پس تمام کتاب های جهان به موضوع ساسانیان اختصاص یابد، می تواند پاسخی بر کتیبه های جعلی مکعب نقش رستم شود؟ تمام این امور فقط اسباب شرمساری و فلاکت روشن فکری عقیم و کرسی های مربوطه در دانشگاه های ماست که به قدر کرسی های زمستان های قدیم هم بخار ندارند.

آقای دامغانی. از الطاف شما ممنونم. اگر به اندازه ی لازم از وجود و رسوخ آنوسی ها در مراکز فرهنگی این جمهوری با خبر بودید، اندکی از امیدتان کاسته می شد. من فقط مامور به بیان و مشغول انجام وظیفه ام، زمان رویش این حرف ها به بلوغ جامعه و بل جهان محول است.

آقای رضا. سعدی و حافظ بهانه ی شکم چرانی و تریاک مخصوص کشی های حضراتی است که حد بی سوادی عمومی آنان و به خصوص در موضوع سعدی را، در کتاب «مگر این پنج روزه» با وضوح تمام معلوم کرده ام. آن ها پس از آن کتاب کبیر و در ده سال گذشته دیگر درباره ی سعدی مطلب ننوشته اند، به تجدید چاپ گلستان و بوستان بسنده کرده اند و هنوز در باب آن کتاب، درست همانند مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران، سطری پاسخ نیاورده اند، چرا که این کار از آنان ساخته نیست. مزاحم شان نباشید و بگذارید در خلسه ی خود غوطه ور باشند، چرا که آن شان و شعوری را ندارند تا مورد خطاب جدید قرار گیرند.

آقای آیدین. در این مراتب جای هیچ تعجبی نیست. مسئولین این گونه امور ماموران کنیسه و کلیسایند.

آقای محمد. کتاب اشکانیان مرا بخوانید. همین.

نويسنده: ناصر پورپیرار جمعه 1 ارديبهشت1385 ساعت: 22:37
آقای محمد رضا. برای پی بردن به خیانت های عظیم و آشکاری که ایران شناسی کثیف موجود راجع به تاریخ و سایت های کهن و باستانی ایران انجام داده اند، به پنج قسمت یادداشت هایی که با عنوان درماندگی در ماه دی و بهمن این وبلاگ نصب شده است، رجوع کنید.

نويسنده: ناصر پورپیرار جمعه 18 فروردين1385 ساعت: 18:21
دوستانی که خواهان بخش اول و دوم «اسلام و شمشیر» بودند می توانند به یادداشت هفتم فروردین 85 رجوع کنند که در آن هر دو بخش با هم نصب شده است.

آقای اشراق و آقای طغرل. برای آشنایی با مبحث و اسناد سلامت و صحت قرآن و نیز آشنایی با نخستین مکتوبات تاریخی در جهان اسلام، به سه بخش کتاب های «پلی بر گذشته» رجوع کنید.

نويسنده: ناصر پورپیرار يکشنبه 20 فروردين1385 ساعت: 3:43
آقای رضا 71. از مراحم شما ممنونم. مباحث تاریخ ایران، اگر خدا بخواهد، تا مسائل روز دنبال خواهد شد و در تمام عناوینی که شمردید و نگفته های بسیار دیگر در کتاب سوم و چهارم که احتمالا 8 کتاب خواهد شد و تخصیص به صفویه و دوران معاصر دارد، شخن خواهد رفت. باید کمی حوصله کنید زیرا خرد کردن مدخل های کلان، بدون ذکر مقدمات ضرور، موجب سر درگمی خواهد بود.
آقای مجتبی. پاسخ بخشی از سئوال شما در اشاره ی بالا آمده است. همین قدر بگویم که در ادامه ی یادداشت های اسلام و شمشیر خواهیم دید که نمی توان بر هیچ ادعا و اقامه ای که بر سه قرن نخست اسلامی بیان و بسته شده، ارزش تحقیقاتی گذارد. تا آن جا که به جرات می توان مدعی شد که هر نکته ای از حوادث صدر اسلام که در قرآن عظیم به وضوح و یا لااقل به اشاره ثبت و ثابت نیست نه فقط ارزش اعتنا ندارد، که مشکوک و موهوم و هدفمند است. باید کمی حوصله کنید.

نويسنده: ناصر پورپیرار يکشنبه 20 فروردين1385 ساعت: 17:13
آقای آنتی نازیسم. تا امروز تفاوتی میان وزارت ارشاد جدید با وزارت ارشاد گذشته، لااقل در مقوله ی برخورد با کتاب های من، دیده نمی شود. درباره ی مبانی فاشیسم و به راه اندازان واقعی جنگ جهانی دوم، که یهودیان صهیونیست بوده اند، و برای ایجاد پرده ی دود و گم کردن رد پای خویش در آن جنایت فجیع بشری، جان چند ده هزار یهودی مفلوک را نیز به فاشیسم سپردند، هنوز مطلب روشنگری در جهان منتشر نشده است. حاصل آن جنگ را که به نابودی قریب پنجاه میلیون انسان انجامید، تنها صرافان یهودی بردند که با وام های کلان به هر دو سوی جنگ، به چنان غنایی رسیدند که پایه های سرمایه ی شرکت های کلان چند ملیتی فراهم شد و از آن پس دنیا را از نظر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به سویی برده اند که تصویر ضد تمدنی و ضد بشری آن را امروز به وضوح شاهدیم.

آقای درویش. در حال حاضر زمینه برای ادامه ی جلف بازی، سبک سری و لوس بازی های فرهنگی دوران خاتمی مهیا نیست. نگران نباشید با نشانه هایی که از راه می رسد و مشهود است، چندی نخواهد گذشت که دستگاه کنونی هم به همان مسیر فرهنگی خواهد افتاد.

: ناصر پورپیرار دوشنبه 21 فروردين1385 ساعت: 1:33
آقای میدانداغلی و آقای رضا. این ارکستر روحوضی و بد صدا، اما همآهنگ، که با این گونه نغمه های ناموزون در حقیقت به مسئولین سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی التماس می کنند تا به کار یهودیان و تاریخ نوشته ها و تاریخ ساخته های آنان و ماجرای پلید پوریم دخالت نکنیم و در میان شان قوچانی و سروش و زیبا کلام و شهبازی و نراقی و حتی رفسنجانی، هر کدام ساز خود را می زنند، به روشنی حکایت از وحشتی می کند که صهیونیسم از رسوخ اندیشه ها و داده های مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» بدان دچار است. آن ها تمام نیرو و ذخیره ی ناشناس و شناخته شده ی خود را به میدان فرستاده اند تا با انواع و اقسام هشدارها و مباداها مانع از ملی و منطقه ای و جهانی شدن بحث از پوریم شوند، چرا که تمام رشته های هزاره ی اخیر آن ها در ایجاد اغتشاش در فهم تاریخی مردم جهان را بر باد می دهد. متاسفانه با نشانه هایی به نظر می رسد که دولت آقای احمدی نژاد در این باره به راست می چرخد.

نويسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه ۲۱فروردین ساعت ۷:۴۷  
آقا یا خانم آنتی نازیسم. حالا که قرار شوخی است بگویم زمانی بود که اگر می خواستیم از خانمی خیلی تعریف کنیم می گفتیم «دختر آقاییه». بعد هم هیچ خانمی نمی تواند «آنتی نازیسم» باشد، چرا که غالبا خودشان «نازی»اند. حالا هر طور می پسندید، معنی کنید. برای قضاوت درباره ی انجیل تازه کشف شده هم، باید اول متن آن منتشر شود. ولی در مجموع بر جای ماندن انجیلی از زمان خود مسح و یا یهودا مثل شوخی می ماند.
آقای مرتضی. دو کتاب بعد هم عنوان ساسانیان 4 و ساسانیان 5 را دارد. و زمان انتشار آن تا اندازه ی زیادی بستگی به وزارت ارشاد اسلامی دارد.

نويسنده: ناصر پورپیرار چهارشنبه 16 فروردين1385 ساعت: 10:47
آقای اتحادیه. من بارها تذکر داده ام که آن یکی دو نفر جمع شده در آن وبلاگ، که ناشیانه می کوشند خود را جمعیتی نشان دهند، در اندازه و مناسب هیچ گونه مباحثه ای نیستند. آن ها همانند نوارهای کوکی داخل عروسک ها پیام های معین تاریخی را، که یهودیان و ایران شناسان در شکم عروسک تاریخ ایران باستان قرارداده اند، تکرار می کنند. اطلاعات من درباره ی این یکی دو نفر اجازه نمی دهد که آن ها را در حد تبادل اندیشه بگیرم، چنان که حد نادانی و لج بازی آن ها در بقای بر بی خردی بر خود شما هم آشکار و پیش تر هم بر کوشندگان دیگر مسلم شد. به احترام زحمتی که کشیده اید، این پیام ها یکی دو روزی در این وبلاگ می ماند، بعد به سطل سرازیر می شود.

نويسنده: ناصر پورپیرار پنجشنبه 17 فروردين1385 ساعت: 16:8
السید حزباوی شکرا جزیلا. هذا بضع قلیلا من الفقیر الی الله ذوالجلال و الاکرام.

آقای مجتبی. به اصطلاح داش مشتی ها: آن ها قد این حرف ها نیستند. البته منظور لات ها از «این حرف ها» چیز دیگری است ولی قصد ما این است که انتظار نداشته باشید که یکی دو نفر نشسته در آن وبلاگ از مباحث ما چیزی بفهمند. چون به قول داش مشتی ها: قد این حرف ها نیستند.

نويسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 15 فروردين1385 ساعت: 19:11
آقای هسته ی دانش جویی شیراز. همین چند ساعت پیش نمونه ی جزوه ای را که نوشته اید، دیدم. فقط می توانم بگویم که دست تان درد نکند چنان استادانه و با زحمت تدارک شده بود که حتی خود مرا تحت تاثیر قرار داد. امیدوارم روزهای غلبه ی حق بر باطل و راستی بر دروغ نزدیک باشد. به همه ی دوستان تان سلام برسانید. اگر ممکن شد گزارشی از بر خورد مامورین میراث را برای من بفرستید تا همراه اعتراضیه ای برای رییس به اصطلاح مکتبی میراث ارسال کنم.

نويسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه 14 فروردين1385 ساعت: 22:24
آقاسید. حقیقت همین است که ما در مرداب متعفن و بد بدی دروغ غرقه ایم و گمان می کنیم که در چشمه ی زمزم لمیده ایم. نه با تخمین، که با تحقیق و یقین بگویم که برگی داده ی تاریخی هویت شناسانه در مقابل نداریم، که از سطر نخست تا پایان آن افسانه ی کودکان نباشد. اگر به شما بگویم که حتی یکی از نام های فرهنگی که از 4 قرن نخست اسلام به ما معرفی کرده اند، صحت و حضور قابل اثبات ندارند، شاید هنوز فقط اشاره ی کوچکی به واقعیت کرده باشم. بدانید که اگر شیخ محترم و محقق والا مقامی چون علامه عسکری کتاب «150 صحابه ی ساختگی» می نویسد پس خود قیاس کنید که چه بر سر ما آورده اند.
به هر حال ضمن سپاس از مراحم عالی، معتقدم که در این مرحله به ترین کمک برای زدودن توهمات یهود ساخته ی کنونی، تبلیغ برای آشنایی با داده های جدید است، اینک دشمنان حقیقت با تمام توان غول آسای خود به میدان آمده اند و همه ی عوامل پیدا و پنهان خود را تجهیز کرده اند. آیا فیلم پرخرجی درباره ی تخت جمشید را که از شبکه ی اول سیما در تعطیلات نوروز پخش شد، دیدید؟ دیوانه وار بر حجم دروغ های پیشین شان می افزایند، لج بازانه و آشکارا برای حفظ موقعیت از دست رفته جنگ فرهنگی کثیفی را تجهیز کرده اند، عوامل شان در شهرداری پی در پی فیلم شکوه تخت جمشید را در فرهنگ سراها پخش و تبلیغ می کنند و با خشم و عصبانیت درخواست های ملی و عمومی کردن یافته های جدید در موضوع تاریخ و هویت ایرانیان از تریبون تلویزیون را پس می زنند. اینک جز تبلیغ و توضیح کار بیش تری نمی توان کرد و البته اگر شخص و یا گروهی بتوانند این تبلیغ را مستقیما متوجه عناصر مسئول فرهنگی کشور کنند نتیجه ی مناسب تری به دست خواهد آمد. موفق باشید.

نويسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه 14 فروردين1385 ساعت: 6:44
آقای مجتبی. از محبت های شما ممنونم. یقین کنید که من کار مهمی انجام نمی دهم و فقط یکی از این مردمم. دروغ نویسی ها و جعل سازی های تاریخی یهودیان چندان ناشیانه بوده، که کافی است آدمی ساده لوح و یا مزد بگیر آن ها نباشد، تا حقیقت بر او آشکار شود. اگر قرعه ی فال بیان به نام من درآمده، باری است که بردن اش، علی رغم ناسازی های اصحاب نادرستی، خوش آیند است و باید سپاس گزار بود.

: ناصر پورپیرار يکشنبه 13 فروردين1385 ساعت: 20:10
خانم آذربایجان قیز. چرا جوش می آورید؟! من حالا مشغول مسائل ایران پیش از اسلام و طلوع اسلام در ایرانم. اگر برابر معمول به شعار دل خوش می شوید، کار من فریاد کشیدن «مرگ بر داشناک ها» و تجمع در اطراف کلیساها نیست، اما اگر به دنبال علل بروز رخ دادهای مصیبت بار آن دورانید، که لااقل فصلی از یک کتاب می شود، حوصله لازم است تا مسائل آن عصر در دستور کار من بیاید. وانگهی و چنان که ظاهر کرده اید نوشتن به کار شما نمی آید، و همان به دنبال سر دادن شعار و خالی کردن بار دلید. زیرا اگر قریب 2500 صفحه مطلب، در هشت جلد کتاب، نتوانسته تکلیف زردشت و بابک قلابی را، که ذهن تان به آن ها علاقه دارد، برای شما روشن کند و از ماجرای پوریم که نسل اقوام شرق میانه را ریشه کن کرد، سر در نیاورده اید، پس نوشته و تحقیقات به درد شما نمی خورد و پیشنهاد می کنم مسئله ی ترک ها و ارمنیان را هم به همان صورتی برای خود حل کنید که وجود دروغین زردشت و بابک را حل کرده اید! وانگهی هزار ماشاءالله این همه قلم به دست ترک، از قبیل و قماش ارشادی فر و رحیم خان در بساط آذربایجان دارید، به آن ها تکلیف کنید که موضوع اختلاف تازه ساخته ی ترک و ارمنی را معلوم و از حقوق مسلمانان دفاع کنند که حقوق تمام مسلمین است و اگر دیدید که از آن ها بر نمی آید و این کار هم بر من محول است، پس مدتی حوصله کنید تا فراغتی فراهم شود.

نويسنده: ناصر پورپیرار یک شنبه سیزدهم فروردین  
آقای یوسف. مطلبی که اشاره کرده اید، در محدوده ی مباحث جاری این وبلاگ قرار ندارد، هر چند از ضرورترین مباحث مربوط به تاریخ سده ی اخیر است. اگر خدا بخواهد به زمان خود به این باب هم وارد خواهم شد.
آقای مجتبی. متاسفانه بر اثر حمله ی وسیع و مستمر و هزار ساله ی یهودیان به اساس باورهای دینی و ملی و مذهبی ما، یک اطاقک سالم برای حفاظت باقی نمانده تا به آن پناه بریم و آن نوسازی نیز که در سده ی اخیر برای جا دادن تصورات ملی ما بالا برده اند، تماما مقوایی و غیر قابل سکونت است. همین یادداشت های «اسلام و شمشیر» را دنبال کنید تا معلوم شود چه بلایی بر سرمان آورده اند. موفق باشید و به دوست تان سلام برسانید.

نويسنده: ناصر پورپیرار شنبه 12 فروردين1385 ساعت: 10:48
آقای رضا. توضیح و توصیه ی شما وقتی به کار می آید که معنی سقر را بدانیم. قرآن فرموده است که نمی دانیم. همان فعل «ساصلیه» هم بر مبنای معنا گذاری تصوری بر سقر، در آب داغ جوشانیدن، معنا شده و با سقر جفت نمی شود. گمان من بر این است که هر دو لغت پدیده ای قرآنی است و مشترکا عذابی را می سازد که با آتش بی ربط نیست. به خصوص که کاربرد آن در قرآن مکرر نشده و منحصر است. با این همه «به سقر فرستاده خواهد شد» را در جای «به سقر خواهد رفت» گذاردم که هر دو تا زمانی که معنای سقر را ندانیم، که نمی دانیم، ناروشن است، اما لااقل برای سقر معنا تراشی من درآوردی نشده است.

نويسنده: ناصر پورپیرار شنبه 12 فروردين1385 ساعت: 4:40
آقای رضا. این همان اقنوم است و در آرامی به معنای ذات آمده. مسیحیان به اب و ابن و روح القدس اقنوم ثلاثه می گویند که روح القدس اقنوم سوم است و از اول تا آخر هم حرف مفت.

نويسنده: ناصر پورپیرار جمعه 11 فروردين1385 ساعت: 3:52
آقای Nick. با صرف وقت و حوصله ی بسیار هم نتوانستم با وبلاگی که آدرس داده بودید، مرتبط شوم. پیش تر این وبلاگ را دیده بودم که از هرگونه مطلب قابل تامل خالی بود. شاید که این یکی هم از همان قماش و یا بدتر از آن هاباشد. به هر حال هر زمان که موفق به ارتباط شدم و خواندم. نظر نهایی ام را خواهم داد و اگر می توانید متن آن را به آدرس:
info@karangbooks.com
اي ميل كنيد. ممنون می شوم.

نويسنده: ناصر پورپیرار جمعه 11 فروردين1385 ساعت: 10:43
آقای سهند. هرگونه صرف وقت برای مباحثه ی بی حاصل با این گروه، تلف کردن آن است. حق و سهم آن ها در این مباحث، بی اعتنایی مطلق است.
آقای فرید. با امتنان، با این که در آن یادداشت اشتباهات فاحشی، از جمله در موضوع جنگ های اعراب و ایرانیان دیدم، اما خالی از فایده نبود. به نظر می رسد کس یا کسانی خواسته اند پاسخی خزیده برای یکی از یادداشت های «اسلام و شمشیر» بیافرینند. گویا هنوز شجاعت ورود مستقیم و محکم و علنی و عمومی به مداخل عرضه شده در این وبلاگ یا آن کتاب ها را ندارند. امیدوارم ادامه ی یادداشت های «اسلام و شمشیر» به آن ها ضرورت شتاب در تعیین تکلیف با بسیاری از مبهمات کنونی را تذکر دهد. بار دیگر سپاس گزارم.

دوشنبه 7 فروردين1385 ساعت: توسط:ناصر پورپیرار
خانم یا آقای لاله. عید پوریم، با عید نوروز فقط پنج روز فاصله دارد.

آقای مجتبی. از محبت شما ممنونم. فعلا که بلند گوهای فرهنگی کشور در دست مبلغان دروغ از قماش برنامه ای است که تلویزیون در باب تخت جمشید پخش می کند. اما راه درازی تا رسوا سازی آن ها در پیش نیست. به دوست تان سلام مرا برسانید.

6 فروردين1385 ساعت: 14:3 توسط:ناصر پورپیرار
آقای سعید. برای درک کامل موضوع قتل عام پوریم به 3 جلد کتاب ساسانیان از مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران رجوع کنید.
آقای اورال. برای تهیه کتاب ها با تلفن 66492049 تماس بگیرید. در مورد تخت جمشید در جلد اول ساسانیان مفصلا بحث شده است.

جمعه 4 فروردين1385 ساعت: 22:50 توسط:ناصر پورپیرار
آقای مرتضی. اصولا تا 1500 سال پس از پوریم، بشر به مرتبه ای از تمدن باز نگشت که شرق میانه ی پیش از پوریم در آن قرار داشت. پوریم و سپس تخریب آتن و رم، که در هر دو مورد با نشانه های قابل اعتنایی انگشت یهودیان به کار بوده، موجب ایستایی کامل چرخه ی رشد در تمام جهان شد. سر زمین هایی را که نام برده اید و به خصوص خوارزم از نظر جغرافیایی در محدوده ای قرار ندارد و از چنان امکانات طبیعی برخوردار نیست که مستقلا سرزمین رشد نامیده شود. به فصل اول کتاب هخامنشیان رجوع کنید.

پنجشنبه 3 فروردين1385 ساعت: 20:6 توسط:ناصر پورپیرار
آقای حاتم. با تشکر از توجه شما، بگویم که این حضرات در اندازه ی این مباحث نیستند، به آسانی با چند جمله ی بی مایه در محافل روشن فکری به دام می افتند و شکار می شوند. غالبا به اسلام و عرب ستیزی کوری دچارند و درست همانند و به تبعیت از تلقینات و تصورات غربیان احمق امروز، از آغاز در دست هر مسلمانی یک خنجر نوک برگشته ی آلوده به خون می بینند. در این صورت دیگر چه گونه می توانند به قرآن دست مسلمین نیز توجه کنند؟ آن ها از ورود ماهوی به مسائل اطراف عاجزند و از مغایرت های معنایی میان «قتل» و «قتال» غافل اند، که حتی در فرهنگ فارسی زبانان امروز نیز متفاوت است. قتال به معنای مبارزه و ستیز و جنگ تا پای جان است که اگر در ضمن آن قتلی هم اتفاق بیفتد، مرتکب را نه فقط قاتل نمی دانند و سرزنش نمی کنند که شایسته ی تشویق و مدال هم می دانند. اما قتل موجب قصاص است. در سراسر قرآن مبارک دستور «قتل» نیست و شاید این آقایان علاقه مندند که مسلمین، بدون دستور دفاع و قتال، فقط به تجاوزات کنیسه و کلیسا نظارت می کردند، تا بل که تاکنون از وجود اسلام و قرآن خلاص شده باشند.

پنجشنبه 3 فروردين1385 ساعت: توسط:ناصر پورپیرار
آقای رمزی. به راستی که وصل کردن واژه ی فلسطین به «پلشت» فارسی خود بدترین نوع پلشتی است. در لغت سامی فلسطین را از ریشه ی افلاس و به معنای «بی پناه» گرفته اند، که یهودیان در قاموس کتاب مقدس راه به اصطلاح محقق ما را رفته و آن را «غریبه» معنا کرده اند!!! ملاحظه کنید که این محقق برای خالی کردن دق دل خود بر سر فلسطینیان چه مسیر مخصوص و مزورانه ای را انتخاب کرده است، نخست و از آن جا که در لغت عرب حرف «پ» نیست، فلسطین را پلسطین خوانده و آن گاه راه را بر خود هموار دیده که آن را بالغت حرام زاده ای چون «پلشت» که حتی برای فردوسی هم غریبه است و در شاه نامه به کار نرفته همآغوش کند!!! انتظار دارید چنین آدمی درباره ی پوریم و اصولا ارتباط یهود با کورش چه بنویسد؟!! اگر حرف های او را جدی بگیریم، آن گاه باید توضیحی هم برای مقبره ی این همه رابی بزرگ یهودیان، همانند دانیال و استر و مرد خای، که روایت خود یهودیان می گوید از زمان هخامنشیان در ایران دفن اند، پیدا کنیم. این را آقای رمزی در اصطلاح می گویند «کاسه ی داغ تر از آش» شدن!!!؟

پنجشنبه 3 فروردين1385 ساعت: توسط:ناصر پورپیرار
آقای سهند. اهالی وبلاگ ناریا 2، که کثرت شان نیز چنان که می نمایند، مسلم نیست، از قرار دادن عکس میمون و هزالی های فاحشه خانه ای و لوس بازی های همجنس گرایان شروع کرده و به این جا رسیده اند که حتی در ادعاهای ابن ندیم هم تشکیک می کنند و این نیست مگر قدرت طوفانی مباحث و مستنداتی که در این وبلاگ و یا در مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» عرضه می شود. نگران نباشید رسوخ حقیقت مانند نشت نم در پی یک ساختمان تدریجی و کند و بی صدا است. زمانی با خبر می شوند که سقف بر سرشان فرود آمده باشد.

پنجشنبه 3 فروردين1385 ساعت: توسط:ناصر پورپیرار
آقای اسدی. برای این گونه سئوال ها مثالی داریم که می گوید: «در دکان هیچ عطاری هم پیدا نمی شود». نخست این که جایی ننوشته ام «عامل اصلی» اختلاف میان مردم بین النهرین، پیش از پوریم، با یهودیان، دین و مذهب بوده، بل آن را در زمره ی عوامل دیگر، از جمله زیاده خواهی های یهودیان از طریق رخنه در بازارها و دریافت ربح سنگین شمرده بودم. احتمالا فشار نظامی دوران داود و سلیمان نیز که موجب گستردگی سرزمین های یهودیان شده بود، همسایگان آن ها را، بلافاصله به بازگرداندن موقعیت یهود، به پیش از اقتدار داود و سلیمان تحریک کرده بود. مطالعه ی موضوع نزاع دائم یهودیان با همسایگان شان، هرگز در دستور کار تحقیقات تاریخی قرار نداشته و طبیعتا نتیجه ی مسلم و قطعی در این باره به دست نیامده است. این گمانه ها فرضیاتی برای مطالعه است نه مدخل هایی مستند. آن چه را در مجموع و آن هم در تطبیق با رفتارهای امروز یهودیان می توان پذیرفت، بی اعتنایی نژاد پرستانه ی یهودیان به حقوق دیگران است، که در دنیای محدود کهن به دایره ی همسایگان آن ها ختم می شده است. برای سئوال دوم شما دو تذکر لازم است نخست این که دستور العمل اصلی و نخستین اسلام، یعنی قرآن عظیم، مسلمین را از برتری قومی و نژادی برحذر داشته و برابری را توصیه کرده است و در ثانی به زمان طلوع اسلام هیچ یک از اقوام کهن بین النهرین و ایران، از قتل عام یهودیان نرهیده بودند، که مسلمین بر آن ها ستمی کنند و تنازعی به وجود آورند. در مورد سئوال آخر شما تنها می توان ابراز حیرت کرد و در آن رگه هایی از تمایل به حمایت از تجاوزات تاریخی یهود و از جمله تایید ماجرای پلید پوریم یافت. من پیش تر هم به تفصیل درباره ی عقلانیت ممتاز مردم شرق میانه نوشته ام و یادآوری کرده ام که بین النهرین خردمند هیچ آموزه ی تاریخی جز اسلام را نپذیرفت و این خود بر برتری این مردم در گزینه های متمدنانه حکایت می کند، که مظاهر دیگر آن را در تولید و هنر و حکمت و قانون گذاری آنان نیز می توان یافت. توجه کنید که شرق میانه در مسیر تمام اندیشه ها و روش های کهن، برای تلطیف محیط حیات و قراردادهای اجتماعی قرار داشته است. در شرق میانه یهودیت و مسیحیت و هلنیسم و به نسبتی بودیسم و بالاخره اسلام عرضه شده و حاصل آن گزینش و گرویدن سریع به اسلام بوده است، که نشان می دهد مردم این ناحیه از دیر هنگام به مسالمت و برابری و پیشرفت و اخلاق اهمیت می داده اند، نشانه هایی که لااقل در باور و کردار یهودیان در هیچ دوره ای یافت نمی شود. مضاف بر این که بدانید نه یهودیت و نه مسیحیت یکتا پرستی نیست و آن خداوند واحد و بی نیاز و یکتای رحمان و قهار و مالک مطلق جمیع عوامل هستی فقط در قرآن عرضه و فقط در اسلام یافت می شود. آن خدایی که از بندگان اش تمنای نذری های چرب تر می کند و با یعقوب کشتی می گیرد، خدای یکتا نیست چنان که خدای دارای خانواده در مسیحیت خدای یکتا نیست. پس رد یهودیت از سوی مردم شرق میانه ی کهن بر پیش تازی و قدرت تشخیص آن ها از دیر هنگام گواهی می دهد و تایید شما در حقانیت مجازات آن مردم در کشتار پوریم به نسبت زیادی بو دار است، ولی در عرضه ی آن کاملا مختار و حتی صاحب حق شمرده می شوید.

چهارشنبه 2 فروردين1385 ساعت: توسط:ناصر پورپیرار
سلام آقای حاتم. این ها از ذکر نام من هم دچار هراس و بی خوابی می شوند. تاریخ نویسی های به سبک روزنامه نگاران این آدم و نیز انکار او درباره ی رخ داد پلید پوریم نزد خواص معروف است. در همین بن بست هاست که معیار و موضع اصلی آدمی معلوم می شود. اگر یهودیت بنیان پیش از مسیح ندارد، پس تمام مطالب تورات خیال پردازی می شود چرا که سطری در موضوع تاریخ پس از مسیح در آن نمی یابیم!!! در این صورت احتمالا یهودیان به خانه ی این به اصطلاح مورخ و به صورت خصوصی نسخه ای از تورات پس از مسیح فرستاده اند که می ماند اولا بپرسیم نقل ها و برداشت های اش از تورات کنونی پیش از مسیح را با این گونه اظهار لحیه ها چه گونه تطبیق می دهد و در ثانی با نسخه ی مخطوطات تورات کهن یافت شده در اردن چه باید کرد!!؟ این یاوه بافی ها سهم او از سر در گمی موجود در جامعه ی کهنه روشن فکری ایران در مقابل داده های مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران است، اعتبار ندارد و قابل اعتنا نیست. من او را آدمی مشکوک الاحوال و نیازمند مطالعه ی دقیق می دانم به آن نشانی که در بند سوم همین یادداشتی که آدرس داده اید کوشیده است حقوق تاریخی فلسطینیان را منکر شود و آن ها را قومی جدید و وارد شده بر یهودیان در سرزمین مورد ادعای بنی اسراییل معرفی می کند. چنین آدمی چه گونه حضور تاریخی یهودیان را به پس از ظهور مسیح می کشاند؟ پس اولا حیرت کنید که صاحب چنین آرایی در مراکز فلسطین شناسی صاحب کرسی است و حیرت بزرگ تر این که چرا حوزه های فرهنگی این جمهوری چنین آدمی را بر سر دست حلوا حلوا و غرق امکانات می کنند؟!!!

سه شنبه 1 فروردين1385 ساعت: توسط:ناصر پورپیرار
متن جدید ملانصرالدین های 9، که تصادفا حذف شده بود، با پوزش بسیار، همراه اضافات انتقادی بر سخن رانی گیرشمن مجددا نصب شد.

 

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در جمعه یکم اردیبهشت 1385 و ساعت 4:23
ارسال شده در جمعه، ۰۱ اردیبهشت ماه ۱۳۸۵ ساعت ۰۴:۲۵ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان