پاسخ ها، 43، فروردین88

پاسخ ها، 43، فروردین88

شنبه 1 فروردین1388 ساعت: 4:18

آقای شاگرد. تمثیل آن کتیبه برای برانگیختن روشنفکری آذربایجان در مراجعه ی دقیق تر به منابع کهن بود، اما حاصل آن که آقای صدیق کتابی در باب اهمیت زردشت و اوستا نوشته است!؟ این حدیث مجملی نیست.

آقای سجاد. بر آن ها بیافزایید: همیشه از خودم پرسیده ام عثمانیان که در چالدران به اصطلاح با صفویه جنگیده اند و خود صفویه چرا به جای ترکی این همه دلواپس ارتفاع زبان فارسی بوده اند و ده ها چرای دیگر؟!! در باب اعراب این گمان را طرح کرده ام که آن ها بخش به اعماق صحرا گریخته ی بابلیان، پس از دد منشی های پوریم بوده اند، چنان که با اسناد مطمئن تری مدعی شده ام که بخش دیگری از خردمندان بابل، پس از حمله ی کورش و یا پس از پوریم، به یونان پناه برده اند. در باب ترکان هم فراموش نکنید اگر در آغاز فقط یکصد نفر برای جایگزینی بیزانسیان تربیت و اعزام شده باشند، در طول پانصد سال گذشته به همین تعداد کنونی می رسیده اند.

آقای عدنان. پانصد ساله و نیز پرتغالی بودن آن قلاع مدرکی ندارد. اصولا آن نام گذاری بندر عباس و این ماجرای پرتغالیان صحنه سازی دیگری برای قالب زدن شخص شاه عباس به تاریخ است که نمی دانیم در گذر به بندر عباس چرا هیچ رد پایی ندارد و مثلا کوشکی در شیراز عنبر نسیم نساخته است؟!

آقای عبور. به راستی که دیدنی و آموزنده بود. ممنون.

یکشنبه 2 فروردین1388 ساعت: 12:13

آقای یک دوست. نام این وبلاگ حق و صبر است و دوستان و دشمنان باید اندکی بیش از معمول حوصله کنند!

آقای مسعود. عرصه ی اظهار نظر است و قصد باز کردن باب ستیزه ای را ندارم. چند صد سال گفته اند و شنیده ایم، چند صباحی هم می گوییم، شاید کسانی بشنوند.

آقای شاگرد. منظورتان را از ارسال آن همه آیه درک نکردم. بحث تازه گشوده در اسلام و شمشیر 46 دنباله ی کمابیش مطولی خواهد داشت. بد نیست حوصله کنید.

یکشنبه 2 فروردین1388 ساعت: 14:19

آقای نتاب. شاید لازم بود تا توضیح مکملی بر این مطلب باریک بیاورم که منظور از تعبیر گردن در ترجمه های موجود، همان عضو ستون شکل و واسطه ی میان سر و بدن است که از سوی مترجمین و مفسرین مناسب قطع کردن دیده شده است، اما در این جا گردن مجازی است و بر گردن گرفتن، اصطلاحی در زبان فارسی و همان بر عهده داشتن می شود که به خصوص در ترکیب "فک رقبه" آشکار است، که منظور صرف نظر کردن از دینی است که کسی بر گردن دارد. بدین ترتیب بر اساس ریشه ی لغت، رقبه و رقاب در قرآن را باید به مفهوم مستقل و تازه ای گرفت. پیش از این هم در جایی اشاره کرده بودم که "فضرب الرقاب" را می توان "به کار بردن نهایت مراقبت" معنا کرد. اگر اجازه دهید سئوال تان را عمومی کنم.

یکشنبه 2 فروردین1388 ساعت: 22:28

آقای هیوا ایزدی. اندکی دیگر حوصله کنید، شاید زمینه ای فراهم شد که بتوانید خداوند را هم اباحی مذهب بخوانید و توصیه های دکان دارانه ی این و آن را، که از کتاب های غیر ممکن بیررون کشیده اند، در جای آیات قرآن بگذارید. حوصله کنید.

دوشنبه 3 فروردین1388 ساعت: 3:11

آقای یکی. عیدی شما را برای خودم برداشتم. انصافا گوش های زشتی داشت. همان مثال گربه و پیف پیف؟!

آقای یه سئوال. تمام ترکیبات فعلی رقب: یرقبوا، یرقبون، لم ترقب، یترقب و امثالهم در قرآن فصیح اشاره به مراقبت و حواس جمعی و ملاحظه کردن دارد و نشانی از معنای برده در آن نیست، که ترجمه ی اول و مقطوع گرفته اند.

آقای عابدی. در این باب مطلقا نگران نباشید و با خاطر آسوده به دیگر کارهای عقب مانده و استفاده از تعطیلات و استراحت برسید.

آقای سلیم. محو این گونه تعصبات قومی و فرقوی زمان نسبتا درازی می طلبد و خرد کردن این تابوها غالبا با شکستن قلوب پدر و مادر توام است که به فرموده ی قرآن اگر در مسیر درست باشد، بی اهمیت است. برای تان زندگانی شیرین آرزو می کنم.

آقای هامون. این کتاب ها فعلا 8 جلد است و لطفا برای خرید به تلفن 66492049 تهران از پنجم فروردین به بعد زنگ بزنید.

دوشنبه 3 فروردین1388 ساعت: 3:16

آقای نتاب پیام خصوصی زیر را فرستاده بودند که با اجازه ی خودشان عمومی شد.

یکشنبه 2 فروردین1388 ساعت: 13:31 توسط:نتاب
با سلام،
استاد عزیز
در شماره‌ 2 اسلام و شمشیر فرمودید که رقب نباید گردن معنا شود: (... چرا رقبه و رقاب که در چند موضع دیگر قرآن فصیح به معنای برده و بنده به صورت مفرد و جمع آمده، در این جا ناگهان معنای گردن به خود گرفته است و اگر الرقاب به معنای گردن هاست، چرا در آیه ی ۵ سوره ی مسد «جید» و در آیه ی ۱۳ سوره ی اسرا «عنق» را به معنای گردن گرفته اند؟ پس آشکارا دیده می شود که در این آیه نیز مترجمین، درست همانند آیات قتال، سعی در تخریب وجهه ی قرآن و القای رواج گردن زنی در اسلام را داشته اند و ... (اسلام و شمشیر 2).
در شماره‌ 46 اسلام و شمشیر آمده:
(... من به صحت ترجمه ی بالا و جایگزین کردن گردن به جای برده اصرار دارم، زیرا مؤمن را نمی توان برده گرفت و این خود قید مؤمنة را در آیه مخدوش می کند و به یقین در آن دو سه مورد دیگر نیز که در قرآن به رقبه اشاره می رود، مقصود گردن است، امری که متن آیه ۱۳ سوره بلد صحت آن را با ادای ترکیب "فک رقبه" گواهی می دهد، زیرا که فک لغتی مصطلح در عقود و دیون است).

به امید روشن نمودن این مسئله

سه شنبه 4 فروردین1388 ساعت: 2:0

آقای نتاب. با این همه فیلم هایی نظیر burn از دخالت کلیسا در قتل عام مردم آفریقا و سهم کشیشان در تجارت برده چنان دقیق و استادانه خبر می دهد که به فیلم مستند می ماند. فیلم هایی هم وجود دارد که حرکت کشیش صلیب به دست را در پیشاپیش نظامیان برده جمع کن نشان می دهد که بوسیدن صلیب را شرط رهایی از مرگ و اسارت قرار می دادند. بدانید غالب بومیان مسیحی شده در آفریقا و سراسر آمریکا اعم از شمالی و مرکزی و جنوبی برای حفظ جان خود صلیب را بوسیده اند و هنوز هم اعتقادشان به صلیب باسمه ای و از سر ترس و خرافات است.

آقای reza71. زحمت زیادی کشیده اید. ممنون. در باکس توضیح این جمله را بگذارید:
A documental film about real history of Persepolis
and Achaemenid
و در قسمت کلمات پایه tag هنر و معماری را هم اضافه کنید.

چهارشنبه 5 فروردین1388 ساعت: 22:59

آقای سرباز. زنا امری پنهان و پلید کارانه است و ما ملکت ایمانهم بخش آشکار روابط اجتماعی و بدون دوز و کلک هرکس، البته اگر به فرموده های قرآن احترام بگذارند. عمده ترین بخش این چند مقاله توجه دادن به این نکات است که ما ملکت ایمانکم نمی تواند کنیز باشد چنان که عبد برده نیست، چرا که با قبول این هر دو، به عمر کاربردی این هر دو آیه پایان داده ایم و خداوند را جزیی نگر دیده ایم، که پذیرفته نیست.

آقای یاشار. برای مترصدین دریافت حقیقت مطلب ناگفته ای در این باب باقی نمانده ، الا این که کوشیده ام به اختصار برگزار شود و این علت گزینشی کردن متن در غالب آیه های ارجاعی است.

آقای خرمی. با هیچ سند و یا لااقل منطقی نمی توان مدعی برقراری روابط برده داری در عربستان زمان پیامبر شد. احتمالا کار دور کردن تصاویر بلال حبشی از ذهن تان دشوار شده است.

پنجشنبه 6 فروردین1388 ساعت: 5:13

آقای عدنان. در باب ما ملکت ایمانکم رعایت تشریفات اجباری و خاصی در قرآن مشهود نیست.

آقای اژدر. آن چه منظور این مباحث است توجه دادن به آن مجمعی است که ما ملکت ایمانکم را حتی در میان عرب زبانان کنیز جا می اندازد، حر را آزاد و عبد را برده می گوید.

پنجشنبه 6 فروردین1388 ساعت: 8:8

آقای reza و آقای بجانی. قصد من فقط این بود آگاهی دهم که ما ملکت ایمانهم کنیز نیست و حر و عبد از روابط بردگی در اسلام خبر نمی دهد. برای سایر امور تفسیری پیشنهاد می کنم در این هوای خوب که جاده ها هم خلوت شده و می توانید بین راه با یکدیگر گپ بزنید و به خصوص امروز پنج شنبه و شب جمعه است و مراکز پرسش و پاسخ خلوت ترند به اتفاق سری به دفاتر مربوطه بزنید. ضمنا تا فراموش نکرده ام آقای آیدین یاشار را هم با خود ببرید که در همین زمینه ها سئوالات تفسیری مفصلی دارند که به طور خصوصی فرستاده اند.

پنجشنبه 6 فروردین1388 ساعت: 10:12

آقای آیدین یاشار. شاید محصنه به زنی بگویند که تمایلی به ارتباط نداشته و دور خود حصاری از تنهایی کشیده باشد.

آقای عبور. چرا این راه نمایی کمک کننده را به طور خصوصی فرستاده اید؟

آقای ایزدی. برای این که بدانید ترکیب ما ملکت ایمانهم نشانی از مسامحه و آزاد اندیشی قرآنی است، به ترین راه توجه به سعی بلیغی است که در ایجاد انحراف در معنای آن کرده اند. آیا چه کسانی معنای کنیز را برای این کلمات در سراسر دنیای اسلام رواج داده اند؟

آقای س. محکم ترین پاسخ برای هر سئوالی در این باره، همان جمله ای است که از آن راننده ی تاکسی مسلمان در بالی شنیدم. می توان پاسخ او را به امورات فراوانی در زندگانی جمعی تسری داد و از بار این همه تنش های بی هوده که ناشی از تجسس در زندگانی و امورات شخصی دیگران است تا حد امکان کاست.

آقای مسعود دوم. به پاسخ آقای عدنان رجوع کنید.

پنجشنبه 6 فروردین1388 ساعت: 13:36

همگی از تلاش ها و زحمات بسیار با ارزش آقایان عبور و Reza71 ممنونیم.

آقای یه بی سواد. طرح این گونه مدخل ها برای عادت کردن به بنیان اندیشی و شناخت کامل تر شگردهای پلید دشمنان اسلام است که برای خام کردن ما نسبت به حقایق اسلام و قرآن از هیچ اقدامی فروگذار نکرده اند.

آقای س. نمی دانم مباح کردن دیدار از فروج یکدیگر نشانه چه چیز است؟!! شما گمان کرده اید خداوند از بندگان اش خجالت می کشد؟

آقای توحید. به گمانم نصیحت شما درباره ی توقف نصب مطلب تا پایان تعطیلات را عمل کنم.

آقای هیوا ایزدی. فراموش نکنید که با قرآن و خداوند رو به رویید و کوشش نکنید به باری تعالی درس اخلاق بدهید و با نص صریح آیات مقابله کنید. در مجموع گفته باشم در باب متن آیات نباید از بندگان پرسید، چرا که هرچه بشنوید جز نظر بنده ای نیست.

جمعه 7 فروردین1388 ساعت: 6:59

آقای داریوش. اولا که حرفی مطلقا بی اساس می زنند و در ثانی حتی اگر درست بگویند مگر ربطی به این مطالب پیدا می کند و یا بنای خرابه ی تخت جمشید کامل می شود؟

شنبه 8 فروردین1388 ساعت: 7:6

گمان نداشتم دعوت به دریافت معنای کامل تر و دقیق تر از ماملکت ایمانکم کاری چنین هراسناک شود. عجیب این که بیت مسخره ای از حافظ و مولانا و تفسیر مغرضانه ای از قرآن را در جای حقیقت ناب تحویل گرفته ایم، اما از ورود مجدد به معانی مستقیم و لفظی آیات وحشت زده می شویم، زیرا تربیت ما بر اساس فهم تلقینی است و نه درک مستقیم. پیش تر هم نشان دادم که از "تحسون" به ضم ح و "ربیون" به کسر ر هم همان برداشت جنگ طلبانه ای را تکرار کرده ایم که با ماملکت ایمانهم به صورت و معنایی دیگر.

یکشنبه 16 فروردین1388 ساعت: 2:40

آقای رها. از طریق طرح مطالب نو می توان عمق آسیبی را اندازه گرفت که ادبیات و اسناد ساختگی موجود به ذهن مردم شرق میانه وارد آورده است. بنا بر چند شاهد و شرط اولیه ی زیر مطرح کردم که ما ملکت ایمانهم را نمی توان کنیز معنا کرد.
1. از نظر کلامی این ترکیب معادل کنیز نیست که در زبان عرب لغت مستقل دارد.
2. اگر آن را کنیز بیانگاریم پس جایگاه کنیزان را در نزد خداوند، تا حد ابزاری بی اراده، برای هرگونه رفع نیاز پایین آورده ایم.
3. اگر ترکیب را کنیز معنا کنیم، پس آیه تنها راه حلی برای کنیز داران شناخته می شود و شمول عام ندارد!
4. و بالاخره اگر آن را کنیز فرض کنیم پس امروز که روابط مالک و کنیز برقرار نیست، آیه بی کاربرد و انسان بلاتکلیف می ماند.
بنا بر این نخست این که به جای اما و اگر نویسی در جست و جوی جانشین شایسته و برابری بر این ترکیب باشید که مانند تمام آیات قرآن عظیم راه نمایی عام باشد و سپس تفحص کنید که چه کسان و با چه امیال و آمالی این واژه را کنیز انگاشته اند؟!

آقای علی دما. مثل این که خواب تشریف دارید. این قلم پنج سال است از انتشار عمومی مطالب خود محروم است و برای آن جز همین وبلاگ لرزان باقی نگذارده اند. امان از آب چشمه اعلای دماوند!!!؟

آقای عباس احمدی. تعطیلی مرکز فنی تدوین، که برای هر ساعت استفاده از وسائل شان بخشی از جان را مطالبه می کنند، کارها را برای 20 روز به عقب انداخت.

آقای حق گو. جواب شما در متن یادداشت های اخیر اسلام و شمشیر ثبت است.

آقای س. میل جنسی ودیعه ای الهی و قدرتمند برای تضمین بقا است و خداوند متعال بدون شک برای روابط سالم و آشکار میان زن و مرد نه پنهان کاری و زنا، در قرآن مجید منعی قرار نداده است. زیرا نیازهای مخلوق نمی تواند مورد عنایت خالق نباشد. آیا در قرآن بارها نمی خوانیم که مائده ها و مواد، از گوشت و دانه و میوه جات نعم الهی است تا آدمی شکم خود را سیر کند؟!

آقای رعد. مطالب واضح می شود اگر خجالت های تلقین شده از کودکی اجازه دهد.

آقای سرباز. این تفاوت تنها در روابط پنهانی و فریب کارانه با ارتباط آشکار و علنی و بدون خدعه و زبان بازی و سیاه کاری دیده می شود.

یکشنبه 16 فروردین1388 ساعت: 8:25

آقای رعد. پسند و پذیرش و یا رد و نفی و فتوا و روایات و حکایات و احادیث منتسب به این و آن، هرگز نمی تواند در جای آیات صریح قرآن بنشیند. شاید هم کلاسی در حوزه ی اخلاق دایر کنند و از جمله نازل کننده ی قرآن را به شاگردی بپذیرند!!!

آقای خرمی. از خبر بیماری شما افسرده شدم هرچند امثال ما باید جای را برای آیندگان باز گذاریم. باری، عقد به معنای قبول دو طرفه ی هر ارتباطی است چه خانه ای را بفروشید و چه با غیر همجنس توافقی آشکار و علنی داشته باشید. عقد می تواند به هر زبان و در هر شرایطی حاصل شود و نیازی به طبل و نوار و بوق و قیمت گذاری های ناعادلانه ندارد که شنیده ام سر به یک میلیون سکه هم زده است.

آقای reza. مطلب بسیار بسیار ساده است. خداوند در چند آیه ی قرآن اشاره دارد که دین کامل اسلام برای ترفیع و تسهیل امور در زندگانی مردم ارائه شده است. چنان که در مدخل خورد و خوراک، اگر بنا بر توصیه های تورات بگیریم، تعیین مجاز و منهیات اغذیه به تخصص نیاز دارد، اما در قرآن نهی شده ها جز چند مورد نیست و مثلا در باب حیوانات دریایی اکل تمامی آن ها آزاد اعلام شده است، حال آن که در تورات باید ابتدا شناس نامه ی حیوان دریایی را مطالبه و ملاحظه کرد تا احتمالا خوردن آن مجاز شمرده شود، که در راس مطلب همان موضوع ماهی بدون فلس و فلس دار نشسته است. به همین ترتیب در تورات نگاه کردن به عورت مرد و زن، بدون استثنا گناهی کبیره و مستوجب مرگ حتی در باب زن و شوهر و پدر و مادر می شود. قرآن در این باره نیز ضمن آیات مورد اشاره، آن سخت گیری توراتی را با فهرست کردن موارد مجاز نقض کرده است. البته همان گونه که شاهدیم کسانی علی رغم آیه ی قرآنی هنوز در باب اکل و ىا نهی ماهی بى فلس استفسار می کنند که در این مورد نیز مطلب به همان سان است.

یکشنبه 16 فروردین1388 ساعت: 17:10

خانم رها. مسئله بر سر مرد و زن بودن شما نیست، اشکال در آن است که در ترجمه هایی که ارائه داده اید، باز هم همه جا بر ماملکت ایمانکم مهر کنیزی زده اید، که علامتی است بر بی اعتنایی نسبت به بنیان مبحث و گریز از یافتن پاسخی بر سئوالات اصلی. بدین ترتیب صلاح را در جنجال آفرینی معمول و بر سر مسائل فرعی دیده اید. با این همه سئوالات ام را در زیر تکرار می کنم.
1. از نظر کلامی این ترکیب معادل کنیز نیست که در زبان عرب لغت مستقل دارد.
2. اگر آن را کنیز بیانگاریم پس جایگاه کنیزان را در نزد خداوند، تا حد ابزاری بی اراده، برای هرگونه رفع نیاز پایین آورده ایم.
3. اگر ترکیب را کنیز معنا کنیم، پس آیه تنها راه حلی برای کنیز داران شناخته می شود و شمول عام ندارد!
4. و بالاخره اگر آن را کنیز فرض کنیم پس امروز که روابط مالک و کنیز برقرار نیست، آیه بی کاربرد و انسان لااقل در این موضوع مهم بلاتکلیف می ماند.
بنا بر این نخست این که به جای اما و اگر نویسی در جست و جوی جانشین شایسته و برابری بر این ترکیب باشید که مانند تمام آیات قرآن عظیم راه نمایی عام باشد و سپس تفحص کنید که چه کسان و با چه امیال و آمالی این واژه را کنیز انگاشته اند؟!

دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 14:45

خانم امت الله. گمان می کنم شما بیش از دختر من نگران خودتانید. می ترسید مجوزی بیابید و دیگر کسی جلودارتان نباشد. بعد از این شبه شوخی منتظر می مانم تا پاسخ تان درج شود.

سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 13:56

آقا و یا خانم یاس. در دین یهود زن و شوهر حتی مجاز نیستند به بدن برهنه ی یکدیگر نظر اندازند. هم امروز هم در اروپا و سرزمین های غربی در فروشگاه ها ملافه هایی می فروشند معروف به ملافه ی یهودی، که تنها مرکز آن سوراخ است تا دیگر بخش های بدن دیده نشود. در آیه هایی خداوند اجازه ی دیدار بدن و فروج یکدیگر را در فهرستی معین صادر می کند که از جمله شامل ما ملکت ایمانکم هم می شود.

چهارشنبه 19 فروردین1388 ساعت: 3:22

آقای احسان. یعنی آلت تناسلی خود را بپوشانید. مگر از چند نفری که در آیه مذکور است و موجب ملامت نیست.

آقای سعید خسروی. سئوال شما ربطی با مطلب مطروحه ندارد. این جا فقط بحث تعیین تکلیف با معنای ما ملکت ایمانکم باز است. ضمنا هر درد سری که عمل به تعبیر تازه و در واقع اصلی ما ملکت ایمانکم به وجود آورد، در برابر مصیبت هایی که اینک جوامع اسلامی در همین باب متحمل می شوند بسیار بی اهمیت است.

آقای هیوا ایزدی و آقای داریوش. خوش آمد و بد آمد شما و یا هرکس دیگر، معنای ما ملکت ایمانکم را کنیز نمی کند و درس اخلاق دادن شما و هر کس دیگر به خداوند موجب اعجاب است. به یقین اگر کسانی از آغاز معنای آیات متضمن ترکیب ماملکت ایمانکم را به درستی تحویل جوامع اسلامی داده بودند اینک بارهای بس سنگینی از دوش مسلمین برداشته شده بود و اسلام در ذهن نوجوانان و نیز از زبان مبلغان کنیسه و کلیسا، دین تحمل انواع امر و نهی ها و محرومیت ها معرفی نمی شد. بنا بر این دشمنان اسلام چنان که پیش تر بیان شد، به ظرایف قرآن مسلط ترند و همان را علیه خودمان به کار می برند. پیشنهاد می کنم به تعداد و دفعات لازم چندان یادداشت های اخیر اسلام و شمشیر را مرور کنید که دریافت جان مایه ی آن بر شما آسان شود. در عین حال اینک که به رد معنای کنیز برای ما ملکت ایمانکم رسیده اید، خوب به جای آن چه می گذارید، سه نقطه ... چه طور است؟!

چهارشنبه 19 فروردین1388 ساعت: 10:47

آقای احسان. اگر رابطه ی دختر و پسر مجاز است، پس بدانید هیچ دختر و پسری برای آموزش سخنوری و تسلط بر کلام به یکدیگر نزدیک نمی شوند، چنان که موسی و آن دو دختر چوپان نیز چنین قصدی نداشته اند. مشکل شما این است که مطلب را درست نگرفته اید و گرد آن می گردید. اگر ما ملکت ایمانکم در جای ازدواج می نشیند، پس منظور واضح است.

آقای علی دما. این وبلاگ سیاسی نیست و در باند اشخاص معینی قرار نمی گیرد. اجابت ضرورت زمان است که نواندیشی همه جانبه را در دستور کار آدمی قرار داده است.

آقای سرباز مسلمان. این به قول شما تشرها آن گاه که تنها متن آیات را باز خوانی می کنیم به وجهی متوجه خداوند می شود. خوب چه می توان کرد کسانی را داریم که در شرعیات و اخلاق و راه کارهای اجتماعی خداوند را هم قبول ندارند.

آقای ایزدی. من و سلوی قرینه و نام زمینی نداشته است، امری که شامل ما ملکت ایمانکم نمی شود.

چهارشنبه 19 فروردین1388 ساعت: 22:21

آقای خرمی. اشتباهی در کار نیست، اگر الفاظ اضافه شده در قلاب را از ترجمه ی ایشان برداریم، به صورت زیر در می آید، که بی معنا و مضحک است.

خدا شما را به خاطر لغزش در پیمانهایتان مؤاخذه نمى‏كند ولى به پیمانهایی كه مى‏بندید شما را مؤاخذه مى‏كند؟!!!
می بینید اضافه کردن آن کلمات آگاهانه انجام شده تا ایمانکم به جای در اطراف، پیمان ترجمه شود.

آقای توحید. در قرآن ملک و جمع آن ملوک به معنای سرور و بالادست و مملوک به معنای زیردست و فرمان بر آمده است. در این آیه ترکیب عبد مملوک یعنی زیر دست ناتوانی که قدرت و امکانی ندارد.

آقای مارلیک. آشوب بر سر مفاهیم تازه ای از کلمات قرآنی است که در 4 یادداشت جدید اسلام و شمشیر آمده است. آن ها را بخوانید و به جنگ جاری بپیوندید.

آقای دهقانی. اما من خبرهای دیگری دارم از جمله این که راه نمایان از پرس و جوهای بازدید کنندگان کلافه بوده اند.

پنجشنبه 20 فروردین1388 ساعت: 5:29

آقای عابدی. استنباط شما را باید با استنباط سرباز مخلوط کرد و نتیجه ای گرفت که سرانجام و به خواست خداوند به توضیح آن خواهیم رسید. گره اصلی در این است که به درستی و دقیقا نمی دانیم ترکیب "ما ملکت ایمانکم" خطاب به چه کسی است، فقط تا این جا معلوم شده آن طور که تاکنون تعیین و گمان می کردیم، منظور قطعا کنیز نیست. بله دموی طوفان نوح آماده است و استاد غفوری معزز در به در دنبال شما می گردند تا در سایت نصب کنید. به گمانم برای نصب در یو تیوب پس از 48 ساعت هنوز موفق نبوده اند.

آقای سعید خسروی. حرف نوی برای زدن ندارید و نصب شدن و یا نشدن کامنت شما در تعیین تکلیف با مدخل جاری تاثیری ندارد. حالا همین یکی را امتحان می کنیم.

آقای دهقانی. قبلا نیز همین گزارش را اندکی مفصل تر شنیده ام. به هر حال ممنون از زحمتی که کشیده اید؟

آقای راه نما. ظاهرا این ناریا و نه فقط به علت تحقیقات جدید تاریخی بل به دلایل قدیم تر کاسه کوزه ی امثال شما را سخت به هم کوفته است. راستی هنوز سبیل را بر پشت لب دارید یا همین تنها بقایای سوسیالیسم کیانوری وار را هم به باد داده اید؟!

جمعه 21 فروردین1388 ساعت: 0:44

آقای احسان. مطلب را در همین وبلاگ دنبال خواهم کرد. در آن وبلاگ نمایندگان متعصب فرق اسلامی بیش از اندازه جمع اند و بیش از اندازه برای حفظ کهنگی های موجود تلاش می کنند و گمان ندارم مترصد و دلواپس دریافت حقیقت باشند.

آقای reza71. ضمن تشکر. در همان ساعت مطالب منتظر شما خواهد بود.

دوستانی که خواهان سی دی مستند از هر نقطه ی ایران اند، دو هزار تومان برای هزینه ها و از جمله پاکت مخصوص و صورت حساب پست، به حسابی که در سایت www.naria.asia اعلام شده واریز و فرم مربوطه را پر کنند، برای شان ارسال خواهد شد. یادآور شوم که به زودی و به خواست خداوند مستند طوفان نوح در سایت های داخلی و خارجی آپلود خواهد شد.

جمعه 21 فروردین1388 ساعت: 17:6

آقای ؟. تفاوت قیمت آن با تختگاه نوع سفارش را معلوم می کند.

جمعه 21 فروردین1388 ساعت: 21:53

خانم نسرین. این کف دست با پنجه ی باز که گاه در میان آن نقش چشم درشتی است و گاه ستاره ی داوود، از مقدس ترین سمبل های یهودیان است که غالبا به صورت گردن آویز از نقره و طلا می سازند و گران بها ترین سوقات برای جهان گردان و بازدید کنندگان از اورشلیم است و برای این که از حیرت کف دست تان عرق کند نام آن هم دست فاطمه است. در این باره می توانید به بروشورهای سازمان های مسافرتی به اسرائیل رجوع کنید که تصاویر انواع مختلف آن را هم چاپ کرده اند.

آقای آتسیز. در این باره رجوع مستقیم ندارم و به طور کلی به این پر و بال زدن ها اندک اهمیتی نمی دهم.

خانم انیس. بر طبق صریح آیه ی 140 سوره ی بقره و چند آیه و اشاره ی دیگر، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط ربطی به یهود و نصاری ندارند.

آقای م. ستاره. به ظاهر بسیاری از مراجعین به یادداشت های جدید اسلام و شمشیر، پس از مطاله ی چند پاراگراف نخستین، دچار سرگیجه و تاری چشم می شوند و از خواندن دقیق مطالب باز می مانند. گمان دارم برای صاحبان قلب های باز و عقل های بی گره تنها یک سئوال پرده از تابلوی مطلب بر می دارد که: اگر برده داری از عربستان و روم آغاز شده، چرا این همه دنباله ی نسل های سیاه پوست در فرانسه و انگلستان و آمریکا دیده می شود و نه در رم و مکه و ریاض؟!!

شنبه 22 فروردین1388 ساعت: 3:8

آقای naria . در این باره مطلبی در کامنت و آدرس زیر نصب است:
جمعه 21 فروردین1388 ساعت: 0:44

آقای توحید. با چه شگردی معنای کنیز برای ایمان، یک جا به سوگند و جای دیگر به پیمان تبدیل می شود؟ وانگهی در آن آیاتی که به اذن برهنگی در نزد اقرباء پرداخته آیا می توان ایمانکم را سوگند و یا پیمان معنا کرد؟ و اگر حلفتم هم به معنای سوگند خوردن است پس سوگند شناختن ایمانکم ایجاد تداخل و تزاحم می کند و فصاحت قرآن عزیز معیوب می شود. ضمنا نظر من عوض نشده و یادداشت برای آقای عابدی چنین مفهومی ندارد. ضمنا بحث ایران شناسی هنوز تمام نیست و یادداشت های اسلام و شمشیر نیز به خواست خداوند و شرط مهلت اجل ادامه خواهد داشت.

آقای احوازی. در باب تاریخ جنگ های صلیبی دو سه تحقیق قطور با همین نام وجود دارد که ترجمه به فارسی شده و خواندن شان از فرط چرند نویسی موجب انبساط خاطر است. به هر کتاب فروشی در اهواز سفارش دهید برای تان فراهم خواهد کرد.

شنبه 22 فروردین1388 ساعت: 10:0

آقای توحید. پیش تر هم توضیح داده ام که مشکل لغت عرب نداشتن متن مبسوط کهن برای مقایسه و تثبیت معنا است و قرآن نخستین مجموعه ای است که به زبان عرب حیات و هویت بین المللی داده است. حالا مطمئنیم که دشمنان اسلام از این فقدان سو’ استفاده کرده و علاوه بر شروح و تفاسیر و شان نزول و از این قبیل، الفاظ بسیاری را به تعبیر و تشخیص خود و غالبا برای ایجاد اخلال در برداشت از قرآن به معنای دل خواه رسانده اند،که همین ایمان هم یکی از آن هاست، چنان که قریش را نام قبیله ای گفته اند و الی ماشا’ الله. اشکال بزرگ تر این که توطئه چینی آنان اینک به عنوان فرهنگ زبان عرب پذیرفته شده و مثلا اعراب هم ما ملکت ایمانکم را کنیز و قریش را نام قبیله می دانند. این فهم به کتاب های لغت نیز منتقل شده و مترجمین فارسی که دیگر شورش را درآورده اند. بدین ترتیب این که در فلان کتاب لغت چه نوشته، لااقل برای برداشت عالمانه از آیات ملاک نیست، زیرا اوضاع را به قدری آشفته کرده اند که چینیان جاده های باستانی خود را دیوار فرض می کنند و یونانیان سکه های مهاجر نشین یونانی به خط و تاریخ گذاری خودشان را پارتی و اشکانی می گویند!!! خدا را شکر زبان قرآن مفاتیح بسیاری برای گشایش الفاظ خود دارد که برای افتتاح آن ابتدا لازم است تشکیکات را توسعه داد تا ضرورت اقدام ناگزیر شود. بنا بر این اجازه دهیم دوستان گمانه های خود را ارائه دهند تا ببینیم سرانجام خداوند چه می خواهد.

آقای رحمانی. به چشم برای تان ارسال خواهد شد.

شنبه 22 فروردین1388 ساعت: 20:26

آقای آیدین یاشار. سوره ی نور آیه ی 31. این مطلب در ضمن یادداشت ها هم بیان شده بود، اگر خوانده باشید!؟

آقای خرمی. بالاخره معلوم من نشد که چرا سئوال های تان را عمومی نمی فرستید. به هر حال سوگند شناختن ایمانکم در آیه ی 89 سوره ی مائده به کلی غلط است، زیرا در آن صورت مطلق قسم خوردن را باید نهی شده بیانگاریم!!!

آقای عادل. لینک بسیار با ارزشی بود.

خانم نسرین. آیا بالاخره تصویر گردن آویز دست فاطمه را پیدا کردید؟ اگر هنوز نه، عنوان زیر را در گوگل جست و جو کنید: "the hand of Fatima"

یکشنبه 23 فروردین1388 ساعت: 23:25

آقای دهقانی. به نوبه ی خود می گردم. به تر می بینم که برای دریافت آیین نامه ی داخلی اکتشاف سری به میراث شیراز بزنید.

آقای سجاد. بدون شک و تعارف و اطوارهای فمینیستی و اداهای دیگر، خداوند در قرآن محور مدیریت اقتصادی و مسئولیت های اجتماعی را مردان قرار داده است. در فرصتی دیگر پاسخ مفصل ارائه خواهم داد.

آقای reza71. همگی از زحمات شما ممنونیم.

خانم نسرین. مهم تر این که به دنبال معنای فاطیما در عبری بگردید. ضمنا اخیرا در هند بودم، با قصد مطالعاتی معین و اینک به یقین بدانید که نزدیک به تمامی مذاهب و بتکده ها و آثار به اصطلاح مغولی هند محصول حضور و تسلط کمپانی وابسته به دولت انگلستان، معروف به کمپانی هند شرقی در قرن هفدهم میلادی است که اگر خدا بخواهد شرح حیرت آوری از آن را به دوستان ارائه خواهم داد تا بر خواستاران آن معلوم شود که اتحاد میان کنیسه و کلیسا بر سر مردم و مراکز تمدن شرقی، از چین و هند و ایران و ترکیه و بین النهرین، چه آورده است!؟ ارکستر اعصاب خرد کن بد صدایی که نواختن را در همه جا از قریب 400 سال پیش و به دنبال حمله ی عمومی به جهان آغاز کرده است.

آقای رحمانی. با تشکر. نقائص، بیش از تذکرات شماست که بخشی از آن متوجه کارشکنی های آتلیه ای است که کارهای فنی در آن صورت می گرفت. به تر می بینم که استاد غفوری بی نظیر خود گزارش آن را تقدیم کند. مختصر این که لااقل یک ماه کارها به تعویق افتاد و بسیاری از منابع تنظیم شده در خراب کاری از دست رفت. با این همه در مجموع و با قدرت از عهده ی طرح مطلب برآمده است. در واقع مستند طوفان نوح نوعی "تختگاه هیچ کس" با همان پیام برای ترکان است!

آقای س. با شناخت الگوها تردید ندارم آن خانم مشغول ادای تکلیف معینی در باب منجمد نگهداشتن آگاهی های قرآنی و ارجح شمردن فرقه ای بر فرقه های دیگر است. به امضای انتهایی کامنت های او و همراهان اش یعنی "الله مددی" توجه و کاوش کنید که این نقل متعلق به کدام فرقه ی تفرقه افکن و دشمن خو است. پیش تر قطع ادامه ی گفت و گو با او را اعلام کرده ام.

سه شنبه 25 فروردین1388 ساعت: 3:52

آقای عابدی. 208سرانجام نصب شد که سر دراز دارد.

آقای دهقانی. مایلم این عمل در شرایطی انجام شود که اخذ وجه مختصری از مراجعان به کتاب ها، به قصد انجام ذخیره ای برای فعالیت های تصویری بعدی فراهم شده باشد. اگر دوستان راه حل فنی برای این مطلب می شناسند پس بفرمایید و بسم الله.

از استاد غفوری معزز تقاضا دارم شرحی بر نا به سامانی و کارشکنی های انجام شده در مراکز فنی و فرهنگی مرتبط با تهیه ی مستند طوفان نوح به دوستان و دشمنان ارائه دهند.

سه شنبه 25 فروردین1388 ساعت: 15:13

آقای عابدی. جهان ارتباطات چنان که شما استاد آنید هر ساعتی شگرد تازه ای نمایان می کند. گفتم که شاید امکانات نوی برای تحقق نصب کتاب ها به صورت PDF در برابر دریافت وجه اندکی به خصوص از هموطنان و خواستاران خارج از کشور فراهم شده باشد.

آقای رضا. آن دو عکس جدید مسجد بدون مناره و شبستان شیخ لطف الله، در همه جا یافت می شود و عکس قدیمی تر هم در چند منبع و از جمله در همان کتاب ایران در دوران صفویه کار دانشگاه کمبریج آمده است.

سه شنبه 25 فروردین1388 ساعت: 23:55

آقای احسان. راه دریافت حقیقت باز است اگر مستند تختگاه در شما تردیدهایی به وجود آورده برای تقویت آن شخصا به دیدار آن از آغاز خرابه بروید و معاینه و قضاوت کنید. ضمنا در ایران هستم.

آقای رضا. ممنون. همگی باید کتف استاد غفوری بی بدیل را ببوسیم.

آقای علی. پاسخ به این همه سئوال گرچه پیش تر برای بخشی از آن ها جواب نصب شده، ایجاد اختلال می کند. سئوال های تان را یکی یکی بفرستید و یا این که عازم ایستگاه اتوبوس و یا قطار شوید!

آقای... روم خواندن ترکیه در عهد عثمانیان که گویی رومیان را بیرون رانده اند شوخی ملیحی نیست و جان برکفی اجداد عثمانی برخی ها را لوث می کند.

آقای یک مسلملن. در واقع هیچ کدام را. تمامی آن ها به وجه معنا داری با تغییراتی اندک و بی اهمیت از روی دست هم کپی شده اند...

چهارشنبه 26 فروردین1388 ساعت: 11:7

آقای نتاب. شخصا نیز معتقدم مستند طوفان نوح عظیم خدمتی به پیروان قرآن است، به خواست خدا چشم پیروان یهود را کور خواهد کرد و زمانی نمی گذرد که موجب شادمانی و هیجان در میان مسلمین خواهد شد.

آقای ایلماز. وقتی طوفان به پا می شود از این گونه خاشاک و ذرات به هوا می خیزند و گاه یکی از آن ها نیز به چشم داخل می شود. مورد نظر شما از قبیل همین خاشاک ها در طوفان بازخوانی ما ملکت ایمانکم است.

چهارشنبه 26 فروردین1388 ساعت: 22:0

آقای توحید. تقاضای شما نرسیده است. در کامنت خصوصی آدرس بگذارید ارسال خواهد شد.

آقای آرش. به سایت www.naria.asia رجوع کنید.

آقای طالب حقیقت. باید صبورانه کوشید. پیش تر هم نوشته بودم که برای آن بیننده ی تختگاه که از آن همه مستندات تاثیری نمی گیرد نباید وقت گذارد.

پنجشنبه 27 فروردین1388 ساعت: 4:11

آقای عابدی. مدت هاست درخواست و از جمله برای سی دی طوفان نمی رسد. شاید که اشکالی در کار باشد.

آقای یک مسلمان. ندرتا به آن برنامه گوش داده ام که مفید بوده است. ممنون.

آقای عابدی و آقای reza71. اگر خدا بخواهد به زودی نسخه ی انگلیسی و شاید هم عربی طوفان آماده خواهد شد. درباره ی نسخه ی ترکی هم چه عرض کنم...

پنجشنبه 27 فروردین1388 ساعت: 11:51

آقای توحید. دو نسخه ارسال شد.

آقای ایلماز. ابلهان را به خود واگذارید و کسانی را که دیدار از مستندهای تختگاه و طوفان دچار تحول نمی کند، کورهای خفته در گور بی خردی بدانید و بر آنان سوره ی الحمد بخوانید. باید درد شان را درک کنیم، زیرا حسد محرک نخستین غالب آن هاست، که به تمام عمر عامیانه ی خود جز خواندن مفتخرانه ی کتاب های یهود نوشته هنری نداشته اند و در اندازه ی تشخیص و تفکیک بال مگس از خرطوم فیل هم اعلام حیات فرهنگی نکرده اند. پس در برابر این همه داده های کوه آسای نو، که علی رغم درهای بسته، در عقل و قلب عاقلان می خزد، زیگوراتی از مهمل نوشته های پیشین را به دریا سپرده، مدعیان بسیاری را از منبر به زیر آورده و به کنج سکوت رانده، از سر حقارت، ناامیدانه و نادانانه به امید یک لحظه دیده شدن اظهار وجود می کنند. آقای ایلماز عفوشان کنید، قابل ترحم اند چرا که کاغذهای دریافتی از دانشگاه ها را که بر آن گمان کسب بارگاهی داشتند، اینک به اوراق اعلام وفات خیالات و دانسته های شان بدل شده است. فاتحه...

آقای ایزدی. ظاهرا پیوند بین فرم های درخواست و ای میل قطع است، لطفا در کامنت خصوصی آدرس اعلام کنید تا سریعا ارسال شود. دوستان دیگری هم که تقاضای مستند طوفان را داشته اند به همین ترتیب عمل کنند.

پنجشنبه 27 فروردین1388 ساعت: 23:24

آقای عبور. ممنون.

آقای محمدی. ملاحظه می کنید مهره چینی ها تا چه حد دقیق است. حال آن که تنها همان عکس مسجد شیخ لطف الله در 130 سال پیش، برای دور ریختن تمام حکایات در باب سلاسل و فرهنگ و تاریخ ایران کفایت می کند.

آقای آیدین یاشار. سکوت بسی ارزشمندتر از حرف های حساب نشده مثلا درباره ی اسراییل و غیره است.

آقای عابدی. باکس دریافت سفارشات همچنان بسته است.

جمعه 28 فروردین1388 ساعت: 11:9

آقای عبدالله از زاهدان. متاسفانه مستند طوفان قابل تعریف کردن نیست، نمایشی است از محل وقوع آن که سرزمین ترکیه بوده است.

آقای عابدی. کلید را ندارم و لااقل دو سه ماهی است که درخواست نرسیده. آخرین درخواست مربوط به آقای علی رضایی در تاریخ Sunday, February 15, 2009 بوده است.

آقای جوادی. هرکس که با هر نام و عنوانی طوفان نوح را جهانی دیده باشد قصد رد قرآن و تبعیت از متن تورات را داشته است. قومی و منطقه ای بودن طوفان و انحصار فنی و جغرافیایی آن به سرزمین ترکیه جای کم ترین تردیدی ندارد و مشروح اقناعی آن در سوره ی هود آمده است که همه جا به صراحت نوح را در برابر یک قوم قرار می دهد نه جهانیان. به خواست خداوند انتشار سراسری مستند طوفان نوح به زبان های دیگر طوفان دیگری در جهان اسلام و پیروان دیگر ادیان برخواهد انگیخت و موجب سرفرازی مسلمین خواهد شد. همان طور که در سوی دیگر یهودیان را دچار دوار سر خواهد کرد و صدای پارس نوچه های شان را بالاتر خواهد برد.

جمعه 28 فروردین1388 ساعت: 11:54

آقای مسعود. ممنون و لینک بسیار مفیدی بود هرچند ارقام آماری نداشت.

آقای یه نفر. پیش از مستند طوفان هم، لااقل تکلیف مسلمین معلوم بوده است، زیرا فقط دو روایت از طوفان وجود دارد: جهانی، که نقطه نظر توراتی است و قومی، که در اشاره های مکرر قرآن ثبت است، پس چه شما و چه هر ملایی، در هر زمانی، از جهانی بودن طوفان گفته باشید، به روشنی قرآن را کنار گذارده و به تورات چسبیده اید.

شنبه 29 فروردین1388 ساعت: 2:6

آقای یکی. در عین حال مشت کسانی را از راه همین داد و ستدهای کلامی گشوده ایم، چنان که برخی از دوستان نیز کسانی را حامل پیام اسلامی گمان می کردند حال آن که در نخستین مبحث مقابله با جعلیات، سیمای یهودی پنهان شان آشکار شد و به تقلا برای دفاع از ترجمه های آلوده و حتی بناهای قلابی ساخت کنیسه پرداختند. اینک با شما موافقم که سرکشی دوباره به آن لانه ی دروغ و دغل و حقه بازی مبنا و منطقی ندارد، آن چه را باید بفهمیم فهمیده ایم.

شنبه 29 فروردین1388 ساعت: 10:17

آقای عادل. بی ارزشی مطلق این تحقیق، که حقه بازی تازه ای صادره از دانشگاه های کنیسه و کلیسایی غرب است، از همان رفرنس به قرآن های عهد عثمان معلوم می شود.

آقای بجانی. قضاوت منطبق با قرائن شاخه ای از تحقیق است. مسائل فرهنگ تعارف برنمی دارد.

آقای یه دوست. کم مانده است خود مولانا را هم در حال تحریر مثنوی و غزلیات شمس کشف کنند.

شنبه 29 فروردین1388 ساعت: 20:40

آقای اهوازی. ایشان نه خانم اند، نه پزشک و نه عرب، فقط مامور کنیسه اند.

آقای رحمانی. محبت های شما پیوسته شامل حال دوستان بوده است. به خودتان فشار نیاورید که گشایش از خداوند است. آن شخص مثل نمونه های دیگر، پس از دست خالی ماندن، متاع اصلی خود را نمایش می دهد. برخی از دوستان در شهر ایشان از ارتباط او با کنیسه مطمئن اند و نام او را هم گواه می آورند، که در نزد یهودیان بسیار پر معنا و حتی مقدس است. به هر حال حنایش بی رنگ خواهد بود.

آقای دریا گذر و آقای هیوا ایزدی و آن دوست در کرج. ارسال شد. لطفا اگر کسانی وجهی واریز کرده و سی دی به ایشان نرسیده اطلاع دهند.

آقای خرمی. شما درست می گویید و جهانیان به مبارزه ی آمریکا علیه تروریسم سخت مدیون اند، زیرا این مبارزه ی ده ساله، که به بهانه ی آن لااقل یک میلیون جنایت انجام داده اند، به تجدید ظهور قدرتمند دزدان دریایی انجامیده که گمان می کردیم عصر آنان به پایان رسیده است!!! فاعتبروا یا اولی الابصار.

آقای عادل. آن تصویر که چند اما و اگر داشت و مسجد شیخ لطف الله را هم نمایش نمی داد، به دلایل فنی و از جمله عمق میدان عکس، که از پیشرفت ابزار عکاسی خبر می دهد، به اواخر عهد رضا شاه متعلق است. هنگامی که نخستین حیله گری های معماری در اصفهان به پایان رسیده بود.

یکشنبه 30 فروردین1388 ساعت: 11:44

آقای ایلماز. نظرم را در تاریخ شنبه 29 فروردین1388 ساعت: 10:17گذارده ام.

آقای حقیقت. درست همین است حالا هرکسی می تواند میزان تعصب و یا درست اندیشی خود و یا دیگران را با نمایش سی دی تختگاه و طوفان معلوم کند.

یکشنبه 30 فروردین1388 ساعت: 21:22

آقای پزشک عرب آبادانی. آقای سی و سه پل با افزودن بر روغن داغ مطلب، قصد افشا و نمایش کینه ی بی جهت و به هر بهانه ای را داشتند که دشمنان اسلام میان ملت های منطقه به وجود آورده اند. چنان که در سطر اول کامنت خود نوشته بودند: نتیجه ی آشکار یهود ساخته ها. انما المشرکون نجس.

آقای اترش. فرقه های مذهبی در بنیان دست ساخت دشمنان اسلام آن هم در قرون اخیر است. اما در حواشی و چنان که می گویید در اثر برخورد میان آن ها زائده هایی پدید آمده که درست مانند لهجه های گوناگون عمل می کند.

یکشنبه 30 فروردین1388 ساعت: 23:48

آقای خواننده. از آن جا که صورت و خطوط چند هزار لت نوشته ی بر پاپیروس و پوست که در میان آن ها بسیاری متن قرآن نیز یافت می شود از قبیل همین نمونه ای است که می بینید، بر مبنای خیال شما ناگزیریم گمان کنیم که در قرون اولیه ی اسلامی فقط بقالان و بی سوادان و بد خطان قلم بر می داشته اند!!! راستی از آن همه مطلب در این یادداشت تعیین کننده تنها همین ایراد بنی اسراییلی را برداشت کرده ای؟!!

دوشنبه 31 فروردین1388 ساعت: 6:29

آقای خواننده. قبلا منبع عکس ها را منتشر کرده ام که همگی مسجد شیخ لطف الله معرفی شده است. اگر تفاوت هایی میان آن هاست، حاصل دست بردگی های صفویه سازان است. ضمنا پنجره ها در هر 3 عکس موجود است که در تصاویر جدید به علت زاویه ی عکاسی تمام آن ها واضح نیست.

آقای یک مسلمان. فارس و ترک که عمدتا با زبان و نه شمایل و نژاد تفکیک می شوند، ابزار امکان تقسیم مسلمانان و اسلام به شیعه و سنی اند. هنگامی که از زبان قبلی مردم صحبت می کنید معلوم است که چندان با مباحث آشنا نشده اید، کدام مردم قبلی؟!!! مستند تختگاه و طوفان نوح را ببینید و عجول نباشید.

آقای حسن. مطلب را نگرفته اید و از مرحله پرتید یک بار دیگر یادداشت ها و سه کتاب پلی بر گذشته را بخوانید.

آقای حمید رضا. کار آن آقا را دیده ام، ربطی به این مباحث ندارد.

دوشنبه 31 فروردین1388 ساعت: 21:55

آقای س. گاهی سنگینی ضخامت سبیل توازن عقلی کسانی را برهم می زند.

آقای سهند. در ترکیه مرکزی تا ارتفاع 1800 متر آب جمع می شود، بدون این که دبی خروجی داشته باشد. 1800 متر از ارتفاع آب بسیاری از دریاها و حتی اوقیانوس های جهان بیش تر است. وقتی که این انبوه آب به ندریج و در طول چند هزاره تبخیر شود، نمک موجود در آن تقلیظ می شود و اوضاعی را پدید می آورد که در دریاچه های شمال عراق و سوریه و ارومیه و داخل ترکیه شاهدیم.

آقای توحید. غالب آن ها بدون اجازه ی کنیسه یک ریال هم خرج نمی کنند.

ارسال شده در پنجشنبه، ۲۹ مرداد ماه ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان