پاسخ آقای ناصر پورپیرار به سوالات [23]

نویسنده: ناصر پورپیرار

 

شنبه 6 مرداد1386 ساعت: 1:55

آقای تلمیذ. حدسیات شما درباره ی تخت جمشید نادرست است. ضمنا بدانید که سخت ترین تبلیغات منفی درباره ی مستند تختگاه هیچ کس، به وسیله ی به قول شما «فعالین جنبش مدنی هویت طلب ترک» و عرب انجام می شود. این موضوع می رساند که برخی چهره ها در این زمینه آن گاه که کار از شعار می گذرد و جدی می شود، نقش شان عوض می شود!!! اگر اشارات آقای ترک شماره دار را دقیقا درک نکرده اید، شاید از این اشاره ی من چیزی دستگیرتان شود.


نویسنده: ناصر پورپیرار شنبه 6 مرداد1386 ساعت: 22:55
اگر دوستان و دشمنان با خبر بودند که این مقدمات به چه نتیجه ی واضحی خواهد انجامید، چنین بحث های فرعی بی سر انجامی را دنبال نمی کردند.

آقای رحمانی. آیه انحصارا در باب نصرانیان آمده است که می بینید از مسلمانان فرقه فرقه شده ترند با این تفاوت که کینه و دشمنی میان آن ها عمیق تر و ابدی است.

نویسنده: ناصر پورپیرار چهارشنبه 10 مرداد1386 ساعت: 23:37
آقای باریش. قبل از این که به یادداشت شماره ی 100 برسیم، مطلب دل خواه شما نصب خواهد شد. یادداشت شما درباره ی سایت را هم به دوستان مشهد فرستادم.

نویسنده: ناصر پورپیرار پنجشنبه 11 مرداد1386 ساعت: 3:40
آقای علی دما. به خواسیت خدا در سه ماه آینده به مطلب مورد نظر شما وارد خواهم شد. ضمنا «بالاترین» یک سایت مطلقا بی اعتبار و مشغول به انجام وظیفه ی مخصوص است

نویسنده: ناصر پورپیرار شنبه 13 مرداد1386 ساعت: 22:4
آقای علی دما. وقتی در خلیج فارس کشتی اشکانی پیدا می شود کشف کتیبه ی خشایارشا در دریاچه ی وان هم طبیعی است!!! احتمالا خبر این کتیبه ی مخصوص را که ضمن دیده نشدن همه از وجود آن با اطلاع بوده اند، ماهیان باستانی دریاچه ی وان پخش کرده اند. مضحک تر از همه متن کتیبه است که مشابه متن کتیبه ی سر در دروازه ی ورودی تخت جمشید است!!! شاید هم خشایارشا نام روباتی باستانی بوده که تا به طرف اش می رفتی، از روی برنامه تکرار می کرد: من خشایارشا، فرزند داریوش، نوکر اهورامزدا، این جا و اون جا را ساختم... و البته جز همان خرابه ی نیمه کاره ی تخت جمشید آثاری از او باقی نمانده است. بدون شک مستند تختگاه هیچ کس کارشناسان چندی را در مرکز میراث خل کرده است.

نویسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 0:58
آقای باریش. ضمن تشکر از زحماتی که می کشید بگویم که من در استفاده از امکانات دائما افزون شونده و آشنایی با تکنیک هر روزه نوشونده ی کامپیوتر کاملا تازه کارم، از اصطلاحاتآدنرتنمی آورم و همین وبلاگ را هم از نظر فنی به سختی می گردانم، اما ایده های شما و دیگر دوستان از جمله آقای علی دما را کاملا می پسندم و یقین دارم که می توان کارهای سریع تر و موثرتر و کارآمد تری انجام داد. من هنوز حتی مطمئن نیسم که سایت مشهد به امکانات تازه از جمله پهنای باند تمام نشدنی مجهز شده باشد. امروز برای اجرای کارهای نو و در جریان از جمله تغییر کامل زبان مستند تختگاه هیچ کس به انگلیسی و احتمالا آلمانی و ترکی و عربی و نیز
ساخت مستند های جدید از انجام جعلیات در سایت های کهن ایران که به عللی چند بسیار کندپیش می رود با آقای غفوری صحبت می کردیم و راه تازه می جستیم. به گمانم اگر دوستان دست اندرامور کامپیوتر به وسیله ای دور هم جمع شوند نیز نتیجه ی بهتری خواهیم گرفت. به هر حال ممنونم.

آقای م. ستاره. آن موضوع به خیر و خوشی و به همت دوستی که از راه رسید تمام شد.

نویسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 8:5
آقای ی. اگر 7 سال کوشش مستمر پورپیرار حتی به رجبی طریقه ی تشکیک در داشته های تاریخی را آموخته، پس کار غول آسایی انجام شده است. ریزش نوع یهودی باستان شناسی و باستان ستایی در ایران شروع شده است. امیدوارم این تظاهرات هم دستوری و برای مصادره ی تدریجی مطالب مجموعه ی "تاملی در بنیان تاریخ ایران" نباشد.

نویسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 12:39
آقای سند باد. روز پوریم یعنی 13 آدار همه ساله با روز اول فروردین و آغاز نوروز برابر است. پاسخ به سئوال بعدی شما هم نیازمند تحقیقات تازه است، اما همین تطبیق 13 آدار با نوروز خود به قدر کافی بیدارگر است.

اقای مهرپور کیانی! فردوسی و کتاب اش جعل جدید یهودیان در دوران پس از صفویه است و کم ترین اثر درستی از شاه نامه ی قبل از صفویه وجود ندارد.

آقای رضا. به هر دو سئوال شما در ادمه ی یادداشت ها اشاره خواهم کرد.

آقای یولداش. ادعای جشن سال نو و برقراری نوروز در سرزمینی که از پوریم تا صفویه دکان و بازار ندارد، خنده دار است.

نویسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 16:1
آقای قمران. با سپاس فراوان دو قسمت از متن و نیز ضمیمه ی فارسی آن را دریافت کردم و به نظرم نیمه تمام آمد. لطفا تمام و یا ناتمام بودن مطلب را اطلاع دهید. پیشنهاد می کنم که کتاب را به فارسی ترجمه کنید تعهد چاپ آن را به عهده می گیرم. با امتنان زیاده.

نویسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 21:8
آقای مهدی. آدرس ما تغییر نکرده است. با تلفن 66492049 تماس بگیرید.

نویسنده: ناصر پورپیرار چهارشنبه 17 مرداد1386 ساعت: 6:36
چنین به نظر می رسد که سرانجام سایت www.naria.asia با پهنای باند بلند و ظرفیت کافی به راه افتاده و بدون دردسر می توان مستند تختگاه هیچ کس را از روی آن برداشت. به زودی و با خواست خداوند نسخه ی انگلیسی و سپس چند زبان دیگر از مستند تختگاه هیچ کس و مستند بسیار قدیمی دیگر، باز هم درباره ی تخت جمشید که مجموعه ای از قطعات فیلم برداری شده در زمان خاک برداری های اولیه است و اسناد تصویری مهمی که نمایش دهنده ی واضح حقه بازی های انجام شده در سایت های کهن و باستانی ایران است، به سایت اضافه خواهد شد. به هر حال بدون در نظر گرفتن تاخیر فراوان در انجام کار، باید که ممنون دوستان خراسانی بود.

در عین حال باید ممنون آقای باریش بود که به تنهایی و با صرف هزینه و وقت، سایت www.naria.asia را راه انداخته اند که مقالات و نوشته های این وبلاگ را برای برداشت دوستان و دشمنان مرتب و آماده کرده اند. دوستان دیگری هم از جمله آقای علی دما توصیه هایی داشته اند که همگی بسیار با ارزش و کار ساز بوده است. به نظر می رسد برای جمع و جور و یکپارچه و منطقی کردن فعالیت های تبلیغاتی در موضوع نگاه جدید به تاریخ ایران و نیز از آشفتگی بیرون کشیدن آرشیو کنونی، باید یک کادر پاره وقت را به خدمت گرفت که پول زیادی به عنوان حقوق نخواهد. اگر دوستان موردی را می شناسند که از عهده ی اداره ی سایت و کلاسه کردن کارها برمی آید، با قید ارجحیت خانم ها به علت رعایت دیگر همکاران، معرفی کنند. ضمنا ورود خرده جاسوس ها از قماش فلانی ها هم ممنوع، چون قادر به پنهان کردن خود نخواهند بود.

نویسنده: ناصر پورپیرار پنجشنبه 18 مرداد1386 ساعت: 1:54
آقای باریش. درخواست آخری را هم امروز می فرستم و دلیلی ندارد که آن آگهی را بردارید. برنامه هایی است که
تبلیغات را سازمان دهی بیش تری کنیم.

نویسنده: ناصر پورپیرار پنجشنبه 18 مرداد1386 ساعت: 18:56
آقای دما. سنگ های کوچک حقیقت بارها و بارها مقابل چنین سیل ها ایستاده و مسیر آن ها را تغییر داده است. زیرا که انسان متفکر و هوشیار است و تا ابد در قید نادانی نمی ماند.

آقای اتفاق. مقداری یادداشت از ماقبل دوران جدید این طرف و آن طرف پیدا شد که برای مرتب کردن به آقای باریش داده ام و احتمالا هنوز فرصت نداشته اند تا به آن ها رسیدگی کنند.

نویسنده: ناصر پورپیرار یکشنبه 21 مرداد1386 ساعت: 1:49
آقای باریش. تمام یادداشت ها، مگر آن ها که تکراری اند را نصب کنید. گمانم ردیه ها فقط همان 6شماره بود. ضمنا پس از کارهایی که گفتید، تصویر برداشته شده کجا ذخیره می شود؟ احتمالا مقالات قدیمی دیگری هم هست که فردا برایتان ارسال می کنم.

نویسنده: ناصر پورپیرار یکشنبه 21 مرداد1386 ساعت: 3:32
آقای باریش. جدا از زحمتی که می کشید سپاس گذارم و اگر انبوه کارها اجازه دهد، سعی می کنم که از قضایای فنی سر درآورم.

نویسنده: ناصر پورپیرار یکشنبه 21 مرداد1386 ساعت: 15:7
آقای R134a. با تشکر لطفا به آدرس انتشارات بفرستید.

آقای محسن. منظورتان روشن نبود.

نویسنده: ناصر پورپیرار یکشنبه 21 مرداد1386 ساعت: 15:44
آقای سعید از آلمان. ممنونم و می خواستم بدانم آیا مستند تختگاه هیچ کس را دیده اید؟

آقای باریش. من هر روز ای میل کارنگ را چک می کنم.

نویسنده: ناصر پورپیرار یکشنبه 21 مرداد1386 ساعت: 20:39
وقت و علاقه ی چندانی به جست و جوی در وبلاگ ها ندارم و غالبا این مراجعات به سبب توجهی است که دوستان و دشمنان می دهند. و به همین خاطر از جا به جایی نوشته ی آقای ناصر خالدیان در وبلاگ نقطه ته خط بی خبر مانده بودم و همین قدر می دانستم که در آدرس قبلی، آن نوشته حذف شده بود. اینک قضایا صورت دیگری گرفته است و ضمن حذف کامنت قبلی خود از ایشان رسما پوزش می طلبم.

نویسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه 22 مرداد1386 ساعت: 2:26
آقای باریش. ممنونم و سفارش خانم احمدی را فردا خواهم فرستاد.

نویسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 23 مرداد1386 ساعت: 1:48
آقای علی دما. قضاوت نهایی در باره ی علوم نوین و به ویژه علم ژنتیک هنوز بسیار زود است و می دانید که یافته ها و اسناد مبتنی بر اعلام ژنتیکی را دادگاه های حقوقی و جنایی جهان به نفع یا ضرر هیچ طرفی نمی پذیرند. ضمنا در این باب در ورود به صفویه به خواست خدا مطابی خواهم آورد.

آقای قاردانلی. نوشته ی آقای آیدین تبریزی را در آدرسی کهداده بودید خواندم. بسیار آبکی بود و نشان می داد که چیزی از پیام های آن مستند را نگرفته است. نوشته ی ایشان نمونه ای از سم پاشی هایی است که در میان آذربایجانی های هر دو سوی رود ارس در باره ی این مستند انجام می شود.

نویسنده: ناصر پورپیرار چهارشنبه 24 مرداد1386 ساعت: 5:26
آقای باریش. انصافا که در تنظیم سایت زحمت زیادی کشیده اید. گمانم هنوز مقالاتی گم شده هم باشد که باید دعوت کرد تا دارندگان آن ارسال کنند. نامه یونس با محتویات اش دیروز رسید. خیلی ذوق زده شدم در این فکرم که نامه ای برایشان بفرستم و ذوق زده شان کنم؟!!!

نویسنده: ناصر پورپیرار چهارشنبه 24 مرداد1386 ساعت: 21:6
آقای مرتضی. در قرآن مستقیما به پوریم اشاره نشده ولی تذکری هست که یهودیان دو بار در جهان خون ریزی و فساد بزرگ به راه انداخته اند. شاید بتوان یکی از این دو را پوریم شناخت.

آقای یک سئوال. مارکس کتابی دارد با عنوان «مسئله یهود» که چنین تعبیری در آن مندرج است.

نویسنده: ناصر پورپیرار جمعه 26 مرداد1386 ساعت: 2:9
آقای باریش. بار دیگر از زحمت فراوانی که در باب تدارک سایت کشیده اید، متشکرم. یاد آوری کنم که در فاصله ی میان دو یادداشت، معمولا آخرین یادداشت را بارها ویرایش می کنم و به تر این که متن هر یادداشتی را پس از نصب یادداشت بعد از روی وبلاگ به سایت منقل کنید. این موضوع شامل تمام نوشته هایی می شود که بلافاصله پس از نصب و پیش از ویرایش ها به سایت منتقل کرده اید که تعداد زیادی نیست.

در عین حال چندین بار مصمم شده ام که پیام های بی ارتباط با مباحث جاری را حذف کنم ولی به مناسباتی صرف نظر کرده ام. همین قدر بگویم زمانی که مبحث صفویه در این وبلاگ مطرح شد، شاید بسیاری از توهماتی که در کامنت ها می خوانیم دود شده به آسمان صعود کند. و از آن که مقولات آتی که از این پس طرح می شود به عمیق اندیشی و دقت کامل در جذب مدخل نیازمند است، گمان می کنم به تر است کامنت ها بیش تر در باب تعاملات در حوزه ی این یادداشت ها و تعیین عیب و نقص و یا نقاط قوت مباحث جاری باشد.
حقیقت این که درک درست مسائل تاریخ معاصر از قبیل مشروطه و رضا شاه و انقلاب اسلامی بدون برداشت صحیح از ماجرای صفویه ممکن نیست. ماجرایی که می دانم هیچ کس و در هیچ اندازه ای به بنیان آن ورود نکرده است. احساس من این است که بخش بزرگی از وارد شوندگان به این وبلاگ و پیام گذاران هنوز از بنیان بحث چیز زیادی دستگیرشان نشده و علت آن هم جست و جوی حربه ای در این نوشته ها علیه آن دیگری است که خیال
نمی کنم به دست بیاورند.

نویسنده: ناصر پورپیرار جمعه 26 مرداد1386 ساعت: 10:45
آقای ایزدی. با سپاس یسیار دیروز پنج شنبه کتاب را دریافت کردم و ممنون شما شدم. منتظرم تا به نحوی مقدمه
ی مترجم را به فارسی برگردانم تا از قضاوت عمومی او با خبر شده باشم.

نویسنده: ناصر پورپیرار جمعه 26 مرداد1386 ساعت: 15:25
آقای باریش. بله دقیقا همانی است که فرموده اید. هر یادداشت وقتی کامل شده حساب می شود که یادداشت بعدی روی وبلاگ قرار گیرد. اگر یادداشتی را در همان ابتدای کار در سایت می گذارید، لطفا پس از نصب یادداشت جدید متن آن را با آخرین ویراستاری تعویض کنید.

آقا یا خانم فا... به گمانم به طور کامل اشارات یادداشت 77 را نگرفته اید. من آن بحث را گشودم تا حتی از همین زاویه ی پشتیبانی الهی نیز یهود را خائن به خواسته های الهی معرفی کنم به قسمت انتهایی یادداشت توجه کنید:
«اینک هر صاحب عقیده ی مستقلی، خود را موظف به آشنایی و سپس قضاوت درباره ی پوریم می بیند. اگر تفسیر انتقام الهی را نپذیرد، چاره ای نمی ماند جز این که آن قتل عام تمام و غیرموجه و بی دلیل را مایه ی شرمساری جاودانه ی قوم یهود و موجب توقف مسیر رشد طبیعی انسان بداند و اگر از منظر مشیت الهی به آن حادثه ی نابود کننده بنگرد، آن گاه باید یهود را خائن به این خواست خداوندی بشناساند که در جای تمسک به اراده ی الهی در توجیه آن رخ داد، با تاریخ نویسی جاعلانه برای ملت های بزرگی، موجب سرگردانی و ایجاد
گمراهی در فرهنگ بشری و قلب حقایق شده اند».
اگر ادامه ی بحث را دنبال کرده باشید گفته شد که پوریم را نمی توان عقوبت الهی برای تمدن های پیشتاز منطقه و برابری همانند ماجرای عاد و ثمود و لوت شناخت. زیرا در آن موارد هم خداوند تنبیه خطاکاران را به میل و دل به خواه بندگان وانگذارده و زمان و نحوه ی اجرا و اقدام را صرفا در صلاحیت بارگاه خویش گفته است.

نویسنده: ناصر پورپیرار شنبه 27 مرداد1386 ساعت: 0:41
آقای باریش. اگر ای میل احرار را دارید مستقیما با ایشان تماس بگیرید که آشنایی مفیدی خواهد بود و اگر نداشتید اعلام کنید تا برایتان بفرستم. در ضمن و متاسفانه مقالات ملا نصرالدین نیمه کاره ماند ولی نمی دانم به چند شماره رسید. توکل و توسل تان به خداوند باشد و از هیچ کس و هیچ چیز هراس نکنید بندگان خدا در هر مقامی که قرار گیرند فقط بنده اند. پرداختن به حقیقت بر هر عافیت و عاقبت اندیشی دیگر مقدم است.

نویسنده: ناصر پورپیرار شنبه 27 مرداد1386 ساعت: 10:46
آقای باریش. ای میل دوستان احرار:ahrar@bpf.ir موفق باشید.

آقای رضا. تفسیرهای باستان شناسی در جهت منافع اورشلیم است، آن چه می دانیم این که بابل و آشور و ایلام تا زمان ورود کورش به عنوان قدرت منطقه ای حضور داشته اند و پس از خشایارشا کم ترین صدای هستی و حضور از سراسر این منطقه شنیده نمی شود. منتظر یادداشت های بعد باشید.

آقای تلمیذ. حسنلو در آذربایجان است و بقیه ی موارد هم به نحوی اشاره به محل جغرافیایی آن دارد. اکد و آشور و عیلام تمدن های مستقل اند و دلیل نابودی آن ها در زمان هخامنشیان بالاتر گفته شد.

نویسنده: ناصر پورپیرار شنبه 27 مرداد1386 ساعت: 20:56
آقای آتامان. تعلق و تعهد مسلمان فقط به خداوند و تنها راه نمای او قرآن است. در کتاب خدا سروری و برتری قومی و زبانی و شمایلی وجود ندارد و به همین سبب آن ها که از زبان پیامبر خدا مثلا فارسیان یا هر قوم دیگر را نسبت به دیگران برتر می گویند، خصلت و خلق یک مسلمان را ندارند و بدعت گذارند. نوعی از آن راه عبور را می شناسم که چندان هم بد نیست. از لطف شما بی نهایت ممنونم.

نویسنده: ناصر پورپیرار یکشنبه 28 مرداد1386 ساعت: 9:51
آقای باریش. سفر به خیر. نگران مطلبی نباشید.

آقای قشقایی. آن مطلب در جلد سوم «پلي بر گذشته» چاپ شده است.

آقاي م. ستاره. شكر خدا مشكلي نيست. دوستان يهودي هميشه و همه جا بوده اند.

نویسنده: ناصر پورپیرار یکشنبه 28 مرداد1386 ساعت: 21:25
آقای مسعود. من آقای معرفت را می شناسم و گمانم یک برنامه ی غار نوردی هم با ایشان انجام داده ام. کتاب شان را هم سال ها پیش خوانده ام. کتاب دیگری هم از آقای خنجی موجود است با نام «غارهای ایران» که پر است از همین نشانه ها. خودم در چند غاری که دیده ام، از جمله غار «رود افشان» و «رنگه وجان» و «یخ مراد»، بدون استثناء آثار تجمع موقت انسانی را در آن یافته ام و به علاوه بر بلندی های قلل نیز از جمله بر قله «آزاد کوه» مجموعه ای برای زیست موقت پیدا کردم که حتی محل ذخیره ی آب داشت تا در فصل تابستان مجبور به فرود از کوه نباشند.

نویسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه 29 مرداد1386 ساعت: 0:40
آقای اتفاق. خیر مقدم، می فرمودید آب و جارو می کردیم. می خواستم در باب این چند کامنت شما مطلب مفصلی بگذارم، اما یادم آمد که جواب آن ها با اسناد و ادله ی لازم در راه است. به تر دیدم دعوت تان کنم که چند یادداشت آتی عنایت مخصوص کنید. به دوستان شیراز سلام برسانید.

نویسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه 29 مرداد1386 ساعت: 12:29
آقای قاردانلی. این دفعه آبکی تر بود. درک و برداشت تاریخی از نشانه هایی چون یکسانی و همزمانی روش تخریب در مراکز مختلف، بر جای ماندن ثروت های عمومی و خصوصی، توقف مطلق نمایه های تولید و تجمع و ظرایف بنیانی بیان شده ی دیگر، مطلبی نیست که هر ویل دورانت خوانی از آن سردرآورد. آن نوشته، بیش از همه، دفاعیه ای در تطهیر یهودیان از قتل عام پوریم بود، که تامل برانگیز است و نشان می دهد که اورشلیم بی کار ننشسته است.

آقای حزب توده... متاسفانه آن لینک باز نشد اگر در اختیار دارید لطفا به آدرس وبلاگ ای میل کنید.

نویسنده: ناصر پورپیرار دوشنبه 29 مرداد1386 ساعت: 21:39
آقای رضا. با تشکر کامل از ارسال کتاب آن را خواندم. تکرار داستان کتاب استر تورات بود با انشایی دیگر و بررسی اریخی شمرده نمی شد ضمن این که در انطباق با تورات هم مغایرت ایی از جمله در تعویض نام خشایارشا با اردشیر داشت. به هر حال از شما بی اندازه ممنونم.در مورد سئوال شما نیز در فرصتی دیگر مطالبیخواهم نوشت. چرا که این روزها به کلی و سخت گرفتارم.

نویسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 30 مرداد1386 ساعت: 1:51
آقای سلام. کافی است فقط کمی دیگر حوصله کنید.

نویسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 30 مرداد1386 ساعت: 10:6
آقای تلمیذ. کسی با نام شما فحاشی کرده و اشتباها نصب شده بود.

نویسنده: ناصر پورپیرار چهارشنبه 31 مرداد1386 ساعت: 2:25
آقای ارخا. البته صلاح نمی دانم که به صورت دست و پا شکسته به موضوع وارد شوم، ولی حقیقت این است که زبان ترکی رایج در ترکیه ی امروز دارای مبدا' ورود معینی است که به طور رسمی با ورود زبان فارسی به ایران صد سال فاصله دارد. اگر یک زبان غیر بومی چون ترکی می تواند زبان رسمی یک سرزمین بزرگ شود، چرا زبان غیر بومی فارسی را، با ده ها نشانه ای که در دست داریم، نمی توان وارداتی شناخت؟ این مطلبی است که در ورود به صفویه بیش تر خواهم شکافت.

آقای بچه مسلمان. ای جا وبلاگ «حق و صبر» است.

آقای رحمانی و آقای مسعود. از لطف شما دوستان بسیار سپاس گزارم. چند یادداشت بعد به خواست و یاری خداوند حاوی مطالب بسیار روشنگری خواهد بود.

آقای منوچهر. کتاب پژمان فقط بازنویسی دوباره کتاب استر تورات است با انشاء و اشخاص تازه. یک قصه کوچک است و متن تاریخی محسوب نمی شود. در مورد دیگر قضایا نیز چیز زیادی دستگیرم نشد. لطفا توضیح بیش تری بدهید.

نویسنده: ناصر پورپیرار پنجشنبه 1 شهریور1386 ساعت: 19:11
آقای رحمانی. شما که باید آدم پخته و با تجربه ای باشید. اگر به جزییات همین پیام توجه کنید، از جمله این که هرگز آدرس وب سایت را زیر پیام های ام نمی گذارم، متوجه می شوید که احتمالا با یک جهود روبه رویید که از آن نوشته شما خوش اش نیامده است.
ارسال شده در سه شنبه، ۲۰ فروردین ماه ۱۳۸۷ ساعت ۱۳:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان