سلام، اقای داروگ. شايد قسمت اول از بخش سوم کتاب ۱۲ قرن سکوت، که در موضوع ساسانيان است را به طور کامل به اسناد جعلی کهن بين النهرين و ايران اختصاص دهم. از ياد نبريد که تا همين جا می دانيم که دو کتيبه ی زرين آريارمن و ارشام و ديوار نبشته های پاسارگاد جعلی است و خواهم نوشت که تقريبا تمام سنگ نگاره های ساسانی، بدون هيچ استثنايی جعل کامل است! دوست عزيز برای آن سيستمی که در کم تر از ۵ سال يک امپراتوری ۵۰۰ ساله ی موهوم را، با نام اشکانيان و اين همه استناد و ادعا تحويل تاريخ می دهد، ساختن دو يادداشت روزانه در سال نامه ای از زبان نبونئيد، که من تاکنون از هيچ طريقی نتوانسته ام متن اصلی آن ها را بيابم، از خوردن ليوانی آب ساده تر است. مثلا فرصت مغتنمی است که بگويم ترجمه ی متن سطر ۲۱ گل نبشته ی کورش در بابل، يک خيال پردازی کامل و سند سازی ناشيانه است که تمام پيشينه ی امپراتوری هخامنشی را بر آن سطر نوشته قرار داده اند.

آقای داروک، ايا درک اين مطلب پايه و اصلی دشوار است  که از تمدن پهناور ماد، که ظاهرا کورش بايد از آن جا زن بگيرد و بعد هم گنجينه های اش را بربايد و به پاسارگاد ببزد، هنوز يک دکمه ، يک کاسه ی سفالی، يک نعل اسب، يک گور، محل استقرار، نوشته و يا هرگونه برگه ی باستان شناختی، تاييد کننده ی ديگر نيافته ايم که به نوعی بر يادداشت نبونئيد در سال نامه اش صحه بگذارد، تا بتوانيم آن چند سطر نوشته ی مفقود الاثر نبونئيد را سند اثبات يک امپراتوری پرقدرت پيوسته در حال نبرد با آشور بگيريم؟

اگر از آشوری ها، بابلی ها، يهوديان، اورارتورها، لرها، ايلامی ها و از تمامی ديگر تمدن هايی که کم ترين نام و رد پايی در تاريخ باستان منطقه ی ما دارند، به تناسب ديرينگی و اهميت، انبوهی مدارک باستان شناختی مطمئن و محکم به دست آورده ايم، اما هنوز نتوانسته ايم حتی يک خشت خام مادی، علی رغم صد سال جست و جو بيابيم، پس يقين بدانيد که سازندگان کورش پارسی، برای سفارش يک گهواره و سکوی پرش بعدی برای او در ماد، به قدر جعل آن دو يادداشت موهوم نبونئيد سرمايه داشته اند!!! 

+ نوشته شده در شنبه، 8 شهريور، 1382 ساعت 21:0 توسط ناصر پورپيرار