محفل جديد موج سواری !!!!

روشن فکری محفلی معروف و موجود، پس از طوفان کتاب های « تاملی در بنيان تاريخ ايران »، اندک اندک از پنهانگاه بيرون می خزد و در انديشه است تا بر امواج بلندی که آن طوفان، در تاريخ يخ بسته ي ايران برآورده، موج سواری کند.

«من در هزاره های گم شده بارها گفته ام ما اصولا در دوران پيش از اسلام ادب مکتوب نداريم و آن چه که داريم بسيار ناچيز است. مثل يکی دو نسخه ی تشريفاتی از اوستا در اواخر عصر ساسانی (!!!) ما اساسا به ادب مکتوب علاقه ای نداشته ايم. اين مسئله عجيب نيست، چون ادب تشريفاتی ما بيش تر شفاهی و روايی بوده است. معتقدم که ما حتی خطی که بتوانيم با آن بنويسيم، نداشتيم و خط اوستايی که آخرين خط اختراعی ماست و قابل نوشتن، مربوط به دوران اوليه اسلام است. خطوط پهلوی و ميخی مناسب نوشتن نبودند، نيازی هم به خط نداشتيم چون ادب روايی اساس کار ما بود و امروز هم هست. بعد از اسلام وضعيتی پيش آمد که در اثر آن ما صاحب ادب مکتوب شديم. ادب مکتوب ما از خط عربی شروع شد، نظير همان تاريخ طبری. اخيرا در کتاب سده های گم شده به اين موضوع پرداختم و برای روشن شدن تکليف خط به بررسی دست زده ام تا معلوم شود که ما دقيقا در چه زمانی با خط فارسی شروع به نوشتن کرديم... بحث جنجال برانگيزی خواهد بود که من الان بگويم نگارش فارسی را از اعراب آموختيم. اين نکته ای است که محققين ما از پرداختن به آن طفره رفته اند (!!!). (پرويز رجبي، همشهری، ۶ مهر ۱۳۸۲).

حالا چنين موج سوارانی يکی يکی از راه می رسند و شاهديم که پرآوازه ترين شوونيست، که خود مکتبی در باستان گرايی و عرب ستيزی دارد، و زمانی در جلسه ای گلو می دراندکه «فردوسی مزه قدرت زبان فارسی را به اعراب چشاند» و من تاکنون سطری اطلاعات درست درباره ی تاريخ و ادبيات و هرچيز ديگر از او نخوانده بودم و در صفحه ی ۶۵ جزوه ی به زحمت ۷۰ صفحه ای «ايران زمين» نوشته بود: «اندک اندک قيام های فرهنگی، سياسی و نظامی عليه سلطه ی اعراب و احيای مرزهای کهن در لوای حاکميت های ايرانی پديد آمد» و با وجود اشتهار دشت گونه اش به تعلقات ناسيوناليستی و عرب خواری، سوار بر موج ديگری× برآمده از کتاب های «تاملی در بنيان تاريخ ايران» در همشهری شماره ۲۲ مهر ۸۲ گفته است:

«از جمله عوامل ديگر بايد به آسيب امپرياليسم فرهنگی اشاره کرد. امپرياليسم فرهنگی با توجه به زمينه های نوستالژيک موجود می کوشد ثابت کند که همه بدبختی ها و فلاکت های ايرانيان، ‌پس از حمله ی اعراب يا به عبارتی پس از اسلام بود که به وجود آمد و در نتيجه نوعی عرب ستيزی در ميان مردم ما شکل می گيرد... اما ناسيوناليسم گاهی دست آويز حاکميت سياسی می شود، به اين معنا که قدرت می کوشد با ياد آوری گذشته ی پر افتخار بسی دورتر و برقراری نسب ها و پيوند های هرچند مجعول با نيای خود موجه بودن اش را به اثبات برساند. بدين ترتيب در تقويت احساسات نوستالژيک مردم می کوشد واز حافظه ی جمعی ملت بهره می گيرد تا به اهداف خود دست يابد. به ويژه که از سويی گريز به بهشت گم شده و استغراق در رويای محال آن منجر به انفعال و سستی انسان ها نسبت به اصلاح دستگاه حاکم و تغيير ساختارهای اجتماعی خواهد شد».

اين توبه نامه ها، که پس از آن کتاب ها تقديم تاريخ مردم ما می شود، مرا به وجد می آورد و خلاف باور پيشين می پذيرم که در لايه ای از زيرک ترين روشنفکری محفلی موجود آن اندازه موقع شناسی وجود دارد که خزيده خزيده، با مصادره ی ذره به ذره ی يافته های ديگران، به سوی حقيقت بچرخند. اما اگر به موج سواری می انديشند، وعده می دهم که به زودی و به عنايت الهی کتاب ساسانيان من موجی بلند خواهد کرد که تمام دستگاه باستان پرستی و باستان پرستان و عرب ستيزی و عرب ستيزان را، که اخلاف همين رجبی و تکميل همايون ها، چون زهری به زير پوست مردم ما تزريق کرده بودند، برای هميشه خواهد شست و خواهد برد. و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.   

+ نوشته شده در جمعه، 25 مهر، 1382 ساعت 5:34 توسط ناصر پورپيرار

ارسال شده در جمعه، ۲۵ مهر ماه ۱۳۸۲ ساعت ۰۵:۳۵ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان