خوب بالاخره و به مبارکی بر خوانندگان اين وبلاگ سيمای آقای استبصاری نيز آشکار شد. معلوم شد اشکال در اين است که به نظر آقای استبصاری، مسلمانان عقب افتاده و وحشی و مرتجع و وا ماندهاند و بر عکس جهان غرب پر از علم و دانش و حکمت و لابد آزادی و دموکراسی است! برای ايشان مهم نيست که جهان غرب تا ۴ قرن پيش حتی حمام کردن هم بلد نبود و مهم نيست که تمام جنايات و غارت ها و فجايع بشری در چهار سدهی اخير به دست کليسا و کنيسه در آفريقا و آمريکا و آسيا صورت گرفته و قدرت اين محاسبه را ندارد که دو سوم دارايی و توانايی غرب متعلق به آفريقاييان و آسياييان و مردم سراسر قاره آمريکای قديم است. ايشان چشم اين بصيرت را ندارند که سرزمينهای به تشخيص ايشان عقب مانده، همان سرزمينهايی هستند که مستقيماٌ به وسيلهی سربازان کليسا و کنيسه نسل کشی شدهاند، هستیشان به يغما رفته و در دويست سال اخير به وسيلهی حاکمانی هدايت شدهاند که يا مستقيماٌ منصوب شدهی استعمارگران بودهاند و يا دست نشاندهی آنها حساب میشوند.
آيا در شرايطی که لااقل سيصد سال است تمام توان ملتهای به قول شما عقب افتاده صرف مبارزه با اين دشمنان دانش و بشريت شده، جايی برای پيشرفت هم باقی میماند؟ شما فقط از آن بابت مدعی میشويد که در جهان به قول شما با معلومات، مردم از دين جدا میشوند که نمیدانيد هرگز شرقيان و مسلمانان، چون مردم اروپا و آمريکا اسير کليسا و خرافات پيوسته با آن نيستند و نمیدانيد که دين زدگی بر مسیحيان و يهوديان تا چه اندازه مسلط است و نمیدانيد که يک اروپايی مدرن نيز برای يک لحظه ديدن پاپ در پنجرهای که با او ۳۰۰ متر فاصله دارد، چهگونه يک روز کامل بر زمين لخت مینشيند و هنگام ديدار پاپ چهطور به پهنای صورت اش اشک میريزد. اطلاعات شما آقای استبصاری بیعمق و ژورناليستی است و از بنيان مسائل بيگانهايد. سخنان تان بوی تبليغات شرق ستيزان را میدهد و نمیدانيد که مسلمانان در دو دورهی تسلط خود، که امپراتوری بزرگی را به پهنای شرق تا غرب جهان در اختيار داشتند، هرگز حقوق ديگران را به خانهی خويش نبردهاند و امروز هيچ ملتی در جهان خود را طلب کار و مدعی مسلمين نمیداند، اما از شيلی تا کره جنوبی اروپاييان و آمريکاييان را نفرين میکنند و منتظر روز انتقام کشی از آناناند.
آقای استبصاری شما احتمالاٌ موبايل جيبتان را با تمدن اشتباه گرفتهايد و قدرت اين درک را نداريد که غربيان به وسيلهی همان موبايل هم، که برای دارندگان آن ابزاری مطلقاٌ غير حياتی و غير ضروری است، ما را غارت می کنند و تمام سئوالهایتان مثل آن جملات بیسروتهی که جايگزين نظر مستقيم خود دربارهی توقيف کتاب من کردهاید، بی محتوا است.
+ نوشته شده در چهارشنبه، 1 بهمن، 1382 ساعت 12:50 توسط ناصر پورپيرار