دو پنج شنبهی پيش مصاحبهی تلفنی يک ساعتهای با ايستگاه تلويزيونی آشوريان در آمريکا داشتم. قرار شد که اين گفت و گوی تلفنی، که مستقيما به آنتن پخش فرستاده میشد، چند هفتهای ادامه داشته باشد. در طول هفتهی گذشته میشنيدم که آن مصاحبه تاثيراتی داشته و شنوندگان و بينندگان آن برنامه را به تامل برده است. آخرين تماس من با مجری برنامه چهارشنبهی دو روز پيش بود که قرار ساعت شروع بخش دوم گفت و گو را گذارديم. ديروز، پنج شنبه، چند ساعتی پيش از شروع برنامه، همان مجری اطلاع داد که مصاحبهی پيشين، بر ايستگاههای تلويزيونی فارسی زبان لوس آنجلسی- که شروع و ميانه و پايان پيامشان تکرار «جاويد شاه» و اهانت به اسلام است و فاصله به فاصله هم، دراز کردن دستی با کاسهی گدايی- تا جايی گران آمده که با توسل به جامعهی يهوديان آمريکا، به مسئولين آن ايستگاه قطع اين مصاحبه ها را، به بهانهی ظاهری «يهود ستيزانه» بودن آن گفت وگو، تکليف کردهاند!!!
افتخار میکنم که استدلالات و اسناد تاريخی عرضه شده در تاليفات من موجب وحشت يهوديان، جاعلين و دروغپردازان در موضوع تاريخ ايران شده است و بر خود میبالم که شايستهی سانسور و بايکوت و سکوت شناخته شدهام. حقيقت آشکار غيرقابل کتمان و ملموس کنونی، حکايت میکند که مجموعهی ايران شناسی و شرق شناسی جهان، جامعهی جهانی يهود، که گردانندهی اين ايران شناسی و شرق شناسی است، سراپای روشن فکری خودی و مراکز دانشگاهی مربوطه، گردانندگان مراکز اداری و فرهنگی دست اندر کار، تمام مطبوعات و سيستمهای اطلاع رسانی، اينک از قلم، صدا و نام من هراس میکنند و خود را در عرضه ی استدلال و مقابله و تبادل نظر ناتوان میبينند.
اينجا و در اين شرايط است که حد شجاعت مايکل مورها معلوم میشود که رخ به رخ و چشم در چشم، نقاب و صورتک اين بالماسکهی دروغين دموکراسی در دولتهای ترس خورده و جبون غربی را با حربهی توليدات فرهنگی خويش میدرند - دولتهايی که از وحشت حساب رسی دربارهی جنايات بسياری که در قرون اخير، در سراسر جهان و در تمام سطوح سياسی و اقتصادی و فرهنگی مرتکب شدهاند، اينک از سايه ی خود نيز میترسند - و نيز اندازهی ايمان و ايثار و استقامت آن کودک فلسطينی آشکار میشود، که با سنگی در مشت و در فاصلهای اندک، با تانک صهيونيستها ستيزهی نظامی میکند و بهای آن را با خون جوان خويش میپردازد، چنان که دفاع جانانهی اينان از حق و ستبریشان در استقامت، معيار سنجش حقارت و هراس زدگی دست اندرکاران سياسی و فرهنگی در سرزمين ماست، که علیرغم هياهوها و ادعاهایشان، در برابر تکليف به سکوت يهوديان تسليم میشوند و از طرح يک دعواي حقوقی عليه کسانی واهمه دارند که با جسارت تمام فهم و درک تاريخی نسلهای اخير ايران را، با جعلياتی در حد حک و نقر کتيبههای دروغين درهم ريختهاند. به حق و صبر بکوشيم و توصيه کنيم.
نوشته شده در جمعه، 27 شهريور، 1383 8:19 توسط ناصر پورپيرار