يادداشت برای حامد و اشاره به مطلبی مهم

کار انفرادی و و قت گير و کمر شکن آماده سازی قسمت دوم ساسانيان، برای ارسال به وزارت ارشاد، فراغت وبلاگ نويسی را باقی نگذارده است. مطلبی در اين باب مهيا کرده ام که در شاهنامه ی فردوسی دين زردشتی و کتاب اوستا رسميت ندارد و شناخته شده نيست. اين موضوع که بسيار روشنگر و سخت تعجب برانگيز است شايد در جای خود بتواند به مسئله ی ساختگی و جديد بودن موضوع دين زردشتی کمک موثر کند، اما نصب آن به فرصتی ديگر موکول می شود. مطلب نسبتا مفصل ديگری هم در باب لغت عرب و الاعراب در قرآن عظيم دارم که ارائه ی آن نيز گمان نمی کنم زودتر از اواخر هفته ی آينده ميسر باشد.

اما سخنی هم با آقای لامعی که اشکال کرده بودند آيا کمک کورش به آزادی يهوديان يکتا شناس از اسارت بابليان بت پرست، می تواند منفی شمرده شود؟ اين سئوالی دينی است و نه تاريخی. مورخ به حقانيت و بی حقی کس يا گروه يا پيروان دين به خصوصی در تاريخ بها نمی دهد. برای مورخ توضيح آن نيروی تاثير گذار و منبع بروز و نحوه ی شناخت عوامل تاريخ ساز اهميت ارجاع دارد، نه درستی و نادرستی اعمال و اشخاص و گروه ها. مثلا در بررسی جنگ ايران و عراق گفت وگو از نيروها و عواملی که حل مشکلات بسيار کوچک بروز کرده بين دو کشور همسايه و همکيش ايران و عراق را، که رفع آن با گفت و گوی دوستانه با سادگی ميسر بود، به رويارويی نظامی کشاندند، طرح تاريخی موضوع است، نه اثبات حقانيت اين يا آن سوی جنگ، که اظهار نظری سياسی است. 

در باب مسائل هخامنشيان و شرق ميانه و يهود نيز، مورخ تنها توجه می دهد که در حال حاضر دو کورش و دو بابل و دو سلسله ی هخامنشي وجود دارد، يکی آن کورش و بابل و داريوش و هخامنشيانی که با تمام جزييات در تورات تصوير می شود و ديگری کورش و بابل و هخامنشيانی که مورخين يهودی در سده ی پيش برای ايرانيان و برای مردم شرق ميانه و برای جهانيان ساخته اند. از نظر تاريخی ميان اين دو کورش و اين دو سلسله ی هخامنشيان تفاوت عمده ی بسياری است. کورش تورات يک سرکرده ی نظامی اجير شده به وسيله ی يهوديان است، که برای سرکوب مخالفان و آزاد کردن اسيران و ثروت يهود، از شمال و از منطقه ی اشکناز به شرق ميانه سرازير می شود و تمام سلسله ی هخامنشيان پس از کورش هم به عنوان بازوی نظامی يهود و به قصد ايجاد امنيت تاريخی برای آنان، به قلع و قمع و نسل کشی کامل اقوام ايران و بين النهرين دست می زنند. اما کورش و هخامنشيان موجود در محصولات مورخين عمدتا يهودی قرن اخير، برای انتشار تمدن و خرد ورزی و رسميت دادن و بنيان گذاری حقوق بشر و از اين قبيل امور، از ايران و از پاسارگاد ظهور می کنند. مورخ در کار يافتن نسخه ی اصلی و تاريخی کورش و هخامنشيان است و از آن که هر دو کورش را در اسناد يهوديان می يابد، از همه و عمدتا از مورخين يهود، که برای ما تاريخ نوشته اند وکورش ساخته اند، می پرسد:

کدام کورش و کدام سرگذشت برای هخامنشيان صحت تاريخی دارد؟ آن که در تورات است و يا آن که در کتاب های تاريخی معرفی می شود؟ اگر کورش تورات صحت تاريخی دارد، پس به چه دليل کورش کتاب های تاريخ ايرانی است، بی اين که پيش تر اعلام کرده باشند کورش تورات قلابی است و رسميت تاريخی ندارد؟ و اگر کورش تورات صحت تاريخی دارد، پس به چه دليل مورخين عمدتا يهودی، کورش ساخت ايران را به جهانيان نمايش می دهند و در جای آن کورش توراتی می نشانند؟

 دريافت هر پاسخی، برای تاريخ منطقه و برای مردم ما سودمند است ولی آن ها فعلا صلاح را در سکوت می بينند که نشانه ی رسمی شکست و بی پاسخی و پذيرش غير مستقيم جرم انجام شده است.

ارسال شده در شنبه، ۲۳ خرداد ماه ۱۳۸۳ ساعت ۰۴:۴۵ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان