سراسيمگی به اصطلاح اساتيد

دوستی که مدرس تاريخ در يکی از دانشگاه های شمال کشور است، با التماس از من درخواست مشتری برای قفسه کتاب های تاريخ اش از جمله مجلدات تاريخ ايران دانشگاه کمبريج را داشت و شايد هم به شوخی می گفت : «می ترسم اگر بخش دوم ساسانيان را منتشر کنی ديگر اين مجموعه بررسی های پيشين تاريخ ايران را برای پنير پيچيدن هم نخرند». يک دوست ديگر که استاد تاريخ در دانشگاه بندر عباس است در نمايشگاه کتاب سال گذشته قسم می خورد که بيش از يک صد جلد از تاليفات پيشين در موضوع تاريخ ايران را از کتاب خانه اش خارج کرده، و همراه کيسه های زباله در کوچه گذارده است. می گفت که اهداء آن کتاب ها را به هر کتاب خانه ای خيانت به خوانندگان آن تشخيص داده است.

در واقع هم فروش کتاب های پيشين تاريخ ايران باستان به شدت افت کرده و از سکه افتاده است و فروش کتاب های برخی مورخين پر آوازه ی پيشين ديگر نزديک به صفر رسيده است. همين مطلب نان خوران قبلی دستگاه تاريخ يهود نوشته ی ايران باستان را سخت نگران کرده است، چندان که بی اختيار و به سر وسينه کوبان، نويسنده ی مجموعه ی تاملی در بنيان تاريخ ايران را چنين ناله و نفرين می کنند. 

س : در زمينه تاريخ ايران، آثار بسياری از دهه ی هفتاد به اين سو منتشر شده اعم از تاليف و ترجمه، شما به عنوان مورخ و مترجم بخشی از اين کتاب های تاريخ، چه نظری در اين مورد داريد؟ 

ج : آثاری که در اين مدت منتشر شده و می شوند را می توان به چند دسته تقسيم کرد. کتاب هايی که در داخل کار می شود و وضع شان تا حدودی خوب است، برخی آکادميک و بر اساس اسناد و مدارک نوشته و منتشر می شوند و مباحث جدی و عميق را مطرح می کنند، بعضی از اين کتاب ها هم ژورناليستی است. متاسفانه آثار تاريخی ژورناليستی بيش تر چاپ می شود و بيش تر هم خوانده می شود. البته اين آثار هم جای خودشان را دارند و بالطبع مورد استفاده بخشی از افراد جامعه قرار می گيرد. گاهی اوقات اين آثار ژورناليستی با تبليغات بسيار بد و غير واقع بينانه به بازار می آيد و تمام تاريخ را به يهوديان منتسب می کنند و جفنگياتی از اين دست غيرعلمی و غير آکادميک بدون هيچ گونه مستندات علمی نوشته و منتشر می شوند و هيچ گونه ضابطه ای ندارند و بسياری از مخاطبان و علاقه مندان تاريخ را به اشتباه می اندازند. تاريخ نويسی امروز به عنوان يک علم مورد توجه است. ديگر اين طور نيست که هر از راه رسيده ای جفنگياتی بدون سند و مدرک بنويسد و به عنوان تاريخ به خورد خواننده بدهد». ( مصاحبه يعقوب آژند با کتاب هفته شماره ی ۱۷۴)

 اين فرمايشات که سراسيمگی و درماندگی نويسنده آن را باز می گويد، شايد کمی احساس سبکی و تخليه ی عقده های انبار شده در درون گوينده ی آن را موجب شود، ولی آيا می تواند پاسخی بر کتاب های اشکانيان و ساسانيان در مجموعه ی «تاملی در بنيان تاريخ ايران» شمرده شود؟!!!

ارسال شده در چهارشنبه، ۰۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۳ ساعت ۱۵:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : پرویز زحمتکش
شنبه، ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۳۲
 
جزاک الله. آخر و عاقبت راستگویی همین است که به بار مینشیند .

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان