پاسخ اقای ناصر پورپیرار به سوالات دوستان [11]

شنبه 7 مرداد1385 ساعت: 7:35 توسط:ناصر پورپیرار

سلام آقای اتفاق. نخست این که به تر است تا پایان این سلسله یادداشت ها حوصله کنید. سپس می بینید که در آیات مورد اشاره ی شما هم، خشم خداوند متوجه کافرانی است که بارها پیمان خود با مومنین را ندیده گرفته اند. اگر خداوند قهار و منتقم و مجازات دهنده است، ربطی به بنده ی او ندارد که دائما به مراعات، حتی در برابر دشمن دعوت می شود. بندگان نمی توانند هر جلادی و جنایت و فسادی را در محیط زندگی آدمی به راه اندازند، به این بهانه که خداوند سخت خشم است. چنین برداشتی با یهودیت برابر می شود، که خاخام ها را وا می دارد جواز شرعی کشتار کودکان و زنان را در جنگ صادر کنند. در قرآن مجید به قدر کافی اشاراتی داریم که انتقام باید با آسیب وارده همعرض باشد. مثلا نمی توان بدهکار را به جرم ناداری کشت. اگر امروز جواز ستیز تمام عیار و با تمام توان با اسراییل و همدستان و نوکران اش را مجاز می شمریم، از آن است که با محو کامل دولت های اسرائیل و آمریکا و یک سلسله از کشورهای غربی دیگر، هنوز پاسخ قسمتی از جنایات شان به بشریت و به مسلمین را نگرفته اند.

آقای البرز. در جهان و از 3000 سال پیش جنایتی علیه تمدن و تجمع آدمی صورت نگرفته، که اثر پنجه ی یهودیان بر آن نمانده باشد. این مطلب پاسخ کسانی است که صهیونیسم را از یهودیت جدا می کنند. آیا پوریم را در 2500 سال پیش یهودیان به راه انداختند یا صهیونیسم؟!!!
آقای قشقایی و آقای رضا. گردابی که احمدی نژاد به میان آن افتاده، مثل تمام به قدرت رسیدگان دیگر، حفظ موقعیت خویش و به دست آوردن دل همگان است. در تبریز علامت گرگ خاکستری نشان می دهد و در آسیای میانه شاه نامه خوان می شود. آدمی ظلوم و جهول است.


يکشنبه 8 مرداد1385 ساعت: 10:6 توسط:ناصر پورپیرار
سلام آقای اتفاق. یک یادداشت در صفحه ی اصلی به تاریخ 4 مرداد به نام تان قرار دادم و یک پاسخ در ستون کامنت ها. به آن ها رجوع کنید و باز هم منتظر ادامه ی یادداشت ها باشید و یقین بدانید که اسلام در مرحله ی جذب و رشد، حتی در برابر توطئه های اهل کتاب و نادانی های کافران نیز به شمشیر متوسل نشده و تا پیش از هجوم صلیبیون با کسی نجنگیده است. زیرا اندیشه ی اسلامی پیوسته از جانب دیگران بدون هیچ تنازعی پذیرفته شده است.

شنبه 28 مرداد1385 ساعت: 16:45 توسط:ناصر پورپیرار

خانم سهیلا. متاسفانه اهالی کنیسه و کلیسا در پانصد سال گذشته چندان جنایت کرده اند، چندان کودک و زن را در آفریقا، میان سرخ پوستان سراسر آمریکا، زنان و کودکان ویتنام، ده نشینان افغانستان، بچه های خرد سال فلسطین و لبنان، مردم بی آزار هندوستان و عراق و فلاحان چینی و بز چرانان شمال آفریقا، در الجزایر و تونس و مراکش را کشته اند که استدلال شما بی اثر می شود. من با سلب حق اظهار نظر بر مبنای استدلال و احترام موافق نیستم، اما شما پاسخ دهید گناه این میلیون ها میلیون زن و کودک سرخ پوست و سیاه پوست و عرب و هندو و چینی چه بود که در این قرون اخیر وسیله ی تفنگ داران کنیسه و کلیسا قتل عام شده اند. مگر پیش چشم شما بچه های لبنان را نکشتند و هر روزه کودکان فلسطین و خانواده های عراقی را پس از تجاوز جنسی نمی کشند؟ آیا تصاویر شکنجه گاه های ارتش آمریکا در عراق را فراموش کرده اید؟ پس دچار رقت قلب نشوید، زیرا کنیسه و کلیسا دچار رقت قلب نیست و از آن جا که مجازات مفسد قانون الهی است، پس چه بسا که آن ها نیز مجبور شوند تاوان های گران بپردازند. با این همه، رهبران مذهبی مسلمانان، حتی مجازات قصاص درباره ی دشمن را نیز مجاز نمی دانند و توصیه به گذشت و رافت را ملاک می گیرند که سراسر کتاب خدا از آن لبریز است.


شنبه 28 مرداد1385 ساعت: 20:50 توسط:ناصر پورپیرار

سلام آقای اتفاق. مقاله ی مرکز را از پست گرفتم. بسیار شجاعانه و به موقع بود. خسته نباشید و به همکاران تان سلام برسانید.


يکشنبه 29 مرداد1385 ساعت: 7:53 توسط:ناصر پورپیرار

خانم نصریه. بابل نام یک امپراتوری بسیار کهن، قدرتمند و وسیع است، که پایتخت آن را نیز به همین نام خوانده اند. از بغاز کوی در ترکیه تا اور در حوالی کویت کنونی، الواح بابلی یافت شده و برخی حد شمالی بابل کهن را تا کناره های جنوبی دریای سیاه و مرز ارمنستان امتداد داده اند، مطلبی که در کتاب الواح بابلی نیز قید شده است. بدین ترتیب بابل و آشور بر سراسر قسمت شمال و اکد و بابل بر قسمت های جنوبی بین النهرین مسلط بوده اند. می توانم حدس بزنم که چه متنی را خوانده اید و بدانید بابل کهن از سوریه و لبنان نیز شمالی تر بوده است، چه رسد به اورشلیم یا جروزآلم، که در دهانه ی صحرای سیناست، ول حتی اگر بابل را در محدوده ی بغداد کنونی نیز قرار دهیم، باز هم نسبت به اورشلیم شمالی تر است. این مطلب پیچیده ای نیست و هر صاحب چشمان سالمی می تواند در نقشه های دقیق، موقعیت اورشلیم و بغداد را با هم مقایسه کند و یادتان باشد که ما در تهران به آمل و حتی شمیران می گوییم: شمال. بنا بر این شمال نامیدن امپراتوری بابل از سوی رابی های یهود، بسیار طبیعی و درست است. فلک زده هایی مطلقا بی سواد، شش سال بعد از انتشار کتاب هخامنشیان و پس از عرضه ی پنجاه مدخل جدید، که سراپای تاریخ جهان باستان یهود نوشته را به هم ریخته و رسوا کرده است، تازه به فکرشان رسیده، به غلط بابل را نسبت به اورشلیم جنوبی تر بیانگارند!!! این حد اکثر توان آن ها در مقابله با مجموعه ای است که سه امپراتوری قلابی ساخت یهود را برچیده، داریوش و کورش را از شرق میانه بیرون رانده و اثبات کرده است که تنها سرپناه آن ها یعنی تخت جمشید نیز نیمه کاره به خود رها شده است. حقه بازان را به خودشان واگذارید و به کار موثرتان بر روی شاهنامه برسید که به گمانم کند انجام می شود.


يکشنبه 29 مرداد1385 ساعت: 13:43 توسط:ناصر پورپیرار

آقای حمید. برای اثبات عوارض ضد تمدنی پوریم، درست در ابعادی که من ترسیم می کنم، بیش از 15 دلیل مسلم در دست دارم که به تدریج و به خواست خدا یکی یکی عرضه خواهم کرد. وجود مقبره ی استر و مردخای، در همدان، که به دلیل سبک معماری اسلامی و مواد و مصالح آن، بی شک یک مجموعه ی جدید و حد اکثر 700 ساله است، گرچه به دلایل روشنی یک نماد یهودی است و نه مقبره ی واقعی استر و مردخای، اما اگر آن را یک مقبره ی 2500 ساله نیز بگیریم، که بسیار شوخی است، تنها می توان گفت که کار اتمام نسل کشی کامل مردم شرق میانه و پاک ساز های نهایی، ده ها سال به طول انجامیده است.


يکشنبه 29 مرداد1385 ساعت: 17:31 توسط:ناصر پورپیرار

آقای آرش. شما وقت تان را برای این امور نگذارید. این ها جز چند مزد بگیر یهود نیستند که مامورند سایت ها و وبلاگ هایی را در جهت تضعیف اسلام و تبلیغ باستان پرستی اداره کنند. برای شناختن شان به آدرس http://nejadarya.persianblog.com رجوع کنید و ببینید با زبان طنز چه گونه معرفی شده اند. این ها اسباب سرگرمی اند. جدی نگیریدشان.


دوشنبه 30 مرداد1385 ساعت: 11:16 توسط:ناصر پورپیرار

آقای قشقایی. این طور نوشته ها که اعتراف خودشان به ناتوانی و ساختگی بودن زبان معروف به فارسی است و معلوم می کند که این زبان ربطی به بومیان و دیرینه ی ایران ندارد، برای آینده ای که فرهنگ واقعا ملی در جای این اطوارهای رضا شاهی خواهد نشست، بسیار به درد می خورد. آقایان فقط از فرط پر رویی بر زبان نمی آورند، که خراسان بزرگ در اوائل قرون اسلامی اتراقگاه یهود بوده است. اگر جرات داشتند و انتشار ادامه ی مجموعه ی "تاملی بر بنیان تاریخ ایران" را مجاز اعلام کردند، تکلیف این زبان قلابی و از نظر فرهنگی ناقابل را معلوم خواهم کرد.

آقای آرش. اهالی آن احمق نشین، کم ترین هویت و شخصیت فرهنگی ندارند، هر روز چیزی می نویسند که به کلی با مطالب پیشین و بعدی آن ها بی ربط است، غرض آن ها زنده کردن ناممکن لاشه ی باستان پرستی است که به تیغ کتاب های من تلف شد. حالا هم که به تورات بند کرده اند از این روست که می خواهند بگویند اشارات تورات به شمال مغلوط است، تا اتهام را از دوش کورش بردارند. حال اگر حتی همین را هم می پذیرفتند که رابی های برجسته ی یهود، مانند ارمیای پیامبر، شمال و جنوب را هم نمی شناخته اند، خود جای نشاط داشت، ولی از همین اعتراف هم طفره می روند.


پنجشنبه 2 شهريور1385 ساعت: 15:23 توسط:ناصر پورپیرار

دوستان مرکز احرار و آقای امید. اثبات حیات و حضور زبان فارسی، پیش از طلوع اسلام، از محالات است و نمی توانیم کلامی از این زبان، مثلا "مار" یا "نان" را، ثبت شده بر سنگ و گل و پوست و چوب و استخوان و سفال و فلز و هر شئی دیگری بیابیم که تاریخ نگارش آن به پیش از برآمدن اسلام مربوط شود. بدون هیچ تردید بدانید که این زبان را یهودیان و در فاصله ی قرن اول تا سوم ساخته اند. به طور طبیعی هم اگر پوریم را بپذیریم، که به دنبال آن رشته ی حیات آدمی در شرق میانه گسیخته می شود، پس ادعای وجود دین و کتاب و زبان و تولید و صنعت و هنر و از این قبیل مسخره بازی و نقیضه بافی و مهمل سرایی مطلق می شود. یقین بدانید تمام کلمات فارسی کنونی، از اسامی اشخاص و اشیا� و لوازم زندگی و نام حیوانات و نقاط جغرافیایی و کوه و دره و رود را، پس از اسلام و به تدریج، یهودیان در میان اندک مهاجرین و اهالی و از مبدا خراسان رایج کرده اند. تمام این مطالب به سادگی و با اسناد و استنادهای متعدد قابل اثبات است و به طور کلاسیک فقدان اتیمولوژی و نیز نداشتن دستورزبان از کلاسیک ترین ادله ی نو ساز بودن زبان فارسی به قصد مقابله با زبان قرآن است. تمام تبلیغات خنده آور موجود در میان فارس ها در باب عظمت زبان فارسی و ذلت زبان عرب نیز از باب اختفای همین حقیقت است. به خواست خدا چیزی نخواهد گذشت که اسناد غیر قابل مقابله ی این مدخل را علنی خواهم کرد.


جمعه 3 شهريور1385 ساعت: 12:37 توسط:ناصر پورپیرار

دوستان مرکز احرار و آقای امید. بی شعوری اوباشگرانه از سراپای عکس العمل باستان پرستان از نخستین روزهای مواجهه با داده های نوین در موضوع تاریخ و هویت ایرانیان باریده است. وقتی گله ای از مثلا استادان دانشگاه به خود اجازه می دهند که در مرکزی با نام مضحک گفت و گوی تمدن ها پاسخ یک محقق را با دشنام های اهالی ذروازه برگزار کنند، تکلیف این چند جوجه کورش پرست دیگر معلوم است. ضمنا فرصت مغتنم است خبردارتان کنم علی رغم صدها تشبث که انجام دادند، سرانجام بازپرسی آن ها را متهم شناخت و به زودی راهی دادگاه خواهند شد. باری پاسخ شایسته به پرسش شما خصوصا در مورد مهاجرین اولیه به سرزمین خالی افتاده ی ایران بعد از اسلام و مسئله ی زبان آنان، نیازمند یک یادداشت مستقل و مفصل است، که به خواست خداوند به زودی نصب خواهم کرد.


جمعه 3 شهريور1385 ساعت: 12:37 توسط:ناصر پورپیرار

دوستان مرکز احرار و آقای امید. بی شعوری اوباشگرانه از سراپای عکس العمل باستان پرستان از نخستین روزهای مواجهه با داده های نوین در موضوع تاریخ و هویت ایرانیان باریده است. وقتی گله ای از مثلا استادان دانشگاه به خود اجازه می دهند که در مرکزی با نام مضحک گفت و گوی تمدن ها پاسخ یک محقق را با دشنام های اهالی ذروازه برگزار کنند، تکلیف این چند جوجه کورش پرست دیگر معلوم است. ضمنا فرصت مغتنم است خبردارتان کنم علی رغم صدها تشبث که انجام دادند، سرانجام بازپرسی آن ها را متهم شناخت و به زودی راهی دادگاه خواهند شد. باری پاسخ شایسته به پرسش شما خصوصا در مورد مهاجرین اولیه به سرزمین خالی افتاده ی ایران بعد از اسلام و مسئله ی زبان آنان، نیازمند یک یادداشت مستقل و مفصل است، که به خواست خداوند به زودی نصب خواهم کرد.


پنجشنبه 5 مرداد1385 ساعت: 11:9 توسط:ناصر پورپیرار
آقای حامد. اگر به جای 17، صد و هفتاد دلیل هم برای اثبات رخ داد پلید پوریم بیاورم، هنوز کسانی پیدا می شوند، که علی رغم قبول خود یهودیان به علت ثبت در تورات، معتقد باشند که چنین حادثه ای رخ نداده است. خوب نان همین ابراز وجود ها را هم می خورند. اصطلاح معروف "خواباندن در آب نمک" را که حتماشنیده ای؟ وزیر ارشاد مکتبی مان را ندیدی چه طور یکشبه و بدون هیچ سابقه ای، شاهنامه شناس از کار درآمد!!!

پنجشنبه 5 مرداد1385 ساعت: 11:41 توسط:ناصر پورپیرار

آقای درویش. در پارلمان اسراییل، مسلمانان ساکن سرزمین های اشغالی نماینده دارند ولی در اروپا، که در برخی از کشورهای آن تا ده میلیون مسلمان زندگی می کنند، حتی یک کرسی پارلمانی ندارند.

آقای علی. درباره ی زبان قلابی پهلوی، به قسمت دوم کتاب ساسانیان من رجوع کنید.


چهارشنبه 11 مرداد1385 ساعت: 1:0 توسط:ناصر پورپیرار

آقای حسین. مطالب در مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران، به خصوص آن چه در کتاب سوم، مربوط به ظهور صفویه، انشا� الله خواهد آمد، سخت به هم بسته و یکپارچه است و هر بخش آن مقدمات مفصلی دارد که بدونآن موضوع به خوبیدرک نمی شود.

آقای قشقایی. آن سایت باز نشد. احتمالا آدرس آن اشتباه باشد.

آقای البرز. ممن.نم عیب کار این است که معمولا و بیش تر پس از نیمه شب به وبلاگ و ای میل های ام سر می کشم.


جمعه 13 مرداد1385 ساعت: 0:54 توسط:ناصر پورپیرار

آقای اتفاق. کوچک ترین موضوعی که در جهان اسلام رخ می دهد، حتی اگر زایمان کودکی باشد، به تمام مسلمین جهان مربوط می شود، چه رسد به جنگ فرهنگی دو قرنه ای که یهودیان به صورت تدوین کتاب ها و لوازم مجعول تاریخی و با قصد اختفای قتل عام پوریم بر پا کرده اند، یا جنگ رسمی و نظامی که در نیم قرن اخیر با تشکیل دولت قلابی و غاصب اسراییل در منطقه به راه انداخته اند و به خصوص جنگ کنونی که به رهبری یهود و چاقو کشی آمریکا و انگلیس در افغانستان و عراق و لبنان در جریان است. پیش تر و در تاریخ چهارم مرداد در همین باب یادداشت مفصلی برای تان گذاردم، که به گمانم ریشه های غده ی چرکین سرزمین دروغین اسراییل را می شکافت. بدانید که حوادث امروز نشان از پایان کار دولت اسراییل دارد و بدانید که درخت غیرت مسلمین به همت نوجوانانی شجاع در حال ثمر دادن است. آن اسراییلی که روزگاری ارتش کشورهای عرب را در یک هفته از پای در می آورد و ذخایر نظامی شان را به آتش می کشید، امروز قادر نیست یک ده لبنان را تسخیر کند و در کم تر از 3 هفته هزار موشک مهاجم تحویل گرفته است. حالا معلوم شده که چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان یعنی چه؟ به وراجی های لایه ی نازکی از روشن فکران سرگردان اهمیت ندهید، جهان اسلام به روزگار عقلانیت و اعتلا و اتحاد نخستین خویش در زمان حیات پیامبر اکرم باز می گردد.


جمعه 13 مرداد1385 ساعت: 1:4 توسط:ناصر پورپیرار

آقای حسین. ادامه ی مباحث تاریخی تا زمانی که بالاخره با وزارت ارشاد به اصطلاح مکتبی موجود تععین تکلیف کنم، به طور موقت تعطیل است. بدانید که از نظر شخص من هر یک از یادداشت های اسلام و شمشیر ارزش و اهمیتی بسیار افزون تر از تمام مجلدات تاملی در بنیان تاریخ ایران دارد و بدانید که گروه های باستان پرست و فارس ستا از این یادداشت ها بسیار کلافه تر از کتاب های منند و بدانید که مراجعه کنندگان به این وبلاگ پس از شروع بحث اسلام و شمشیر لااقل دو برابر و در مقاطعی سه برابر شده اند و بدانید هدف نهایی تمام کوشش جاعلانه ای که یهودیان در ساخت تاریخ قلابی ایران باستان به کار برده اند، تضعیف اسلام و قرآن در نزد ایرانیان بوده است و این یادداشت ها تصویر صحیح تر و سالم تری از ارزش های تاریخی و فرهنگی و ایمانی اسلام را منتقل می کند که موجب خشم و بر هم ساییدن دندان های کسانی شده است که به تاثیر این یادداشت ها در زدودن توهمات موجود از اسلام در نزد لایه ی غیر مذهبی ایران پی برده اند. تنها توصیه ی من به شما این است که آن ها را عمیق تر و به تکرار بخوانید تا از جان مایه ی درونی آن با خبر تر شوید.


جمعه 13 مرداد1385 ساعت: 1:4 توسط:ناصر پورپیرار

آقای حسین. ادامه ی مباحث تاریخی تا زمانی که بالاخره با وزارت ارشاد به اصطلاح مکتبی موجود تععین تکلیف کنم، به طور موقت تعطیل است. بدانید که از نظر شخص من هر یک از یادداشت های اسلام و شمشیر ارزش و اهمیتی بسیار افزون تر از تمام مجلدات تاملی در بنیان تاریخ ایران دارد و بدانید که گروه های باستان پرست و فارس ستا از این یادداشت ها بسیار کلافه تر از کتاب های منند و بدانید که مراجعه کنندگان به این وبلاگ پس از شروع بحث اسلام و شمشیر لااقل دو برابر و در مقاطعی سه برابر شده اند و بدانید هدف نهایی تمام کوشش جاعلانه ای که یهودیان در ساخت تاریخ قلابی ایران باستان به کار برده اند، تضعیف اسلام و قرآن در نزد ایرانیان بوده است و این یادداشت ها تصویر صحیح تر و سالم تری از ارزش های تاریخی و فرهنگی و ایمانی اسلام را منتقل می کند که موجب خشم و بر هم ساییدن دندان های کسانی شده است که به تاثیر این یادداشت ها در زدودن توهمات موجود از اسلام در نزد لایه ی غیر مذهبی ایران پی برده اند. تنها توصیه ی من به شما این است که آن ها را عمیق تر و به تکرار بخوانید تا از جان مایه ی درونی آن با خبر تر شوید.


جمعه 13 مرداد1385 ساعت: 13:37 توسط:ناصر پورپیرار

آقای قشقایی. از راه نمایی شما ممنونم. این کتاب از اساسی ترین گفت و گوهای جدی در باب زبان فارسی است و هرچند ادعاهای بی بنیان بسیاری در آن است، ولی برای محققی که بخواهد بوق اصالت این زبان را بزند و ساختگی بودن آن را علنی کند، کم و بیش قابل استفاده است. این حقیقت مطلقی است که زبان فارسی را یهودیان با استفاده از محدود لغاتی که در طول 1500 سال زندگی تبعیدی در افغانستان و ماورا� خراسان و شرق ایران برای تبادل اطلاعات میان خود ساخته بوده اند، در فاصله ی میان قرن دوم تا چهارم، برای مقابله با رسوخ زبان عرب و انداختن ما به تعلیق فرهنگی کنونی، سر و سامان داده اند که برترین نمونه و سند آن یعنی شاهنامه ی فردوسی نیز شایسته ی توصیفی جز الکن نیست. در آینده ی نزدیک، به خواست خدا و به شرط فراغت، یادداشت مستقلی درباره ی آن خواهم گذارد.


شنبه 14 مرداد1385 ساعت: 0:17 توسط:ناصر پورپیرار

آقای البرز. مقاله ای در فصل نامه ی نقد کتاب دارم با نام "تاریخیگری" پاسخ گفتار شما در آن است و می کوشم که به این وبلاگ منتقل کنم.

آقای رضا و آقای سید جواد. سعی من در سلسله یادداشت های اسلام و شمشیر اثبات این مطلب است که اصولا یهودیت و مسیحیت دین مورد تایید خداوند نیست و بنا بر نص صریح قرآن "شرک" محسوب می شود. به تصویر خدا در تورات توجه کنید: و خداوند موسی را خطاب کرد و گفت: "به بنی اسراییل بگو برای من هدایا بیاورند. از هر کس به میل دل او هدایای زیر را بگیرید: طلا و نقره و برنج و لاجورد و ارغوان و قرمز و کتان نازک و پشم بز و پوست قوچ سرخ رنگ و پوست خز و چوب شطیم و روغن برای چراغ و ادویه برای درآمیختن با روغن مسح و برای بخور معطر و سنگ های عقیق و سنگ های مرصعی برای ایفود و سینه بند و برای من مقام مقدسی بسازند تا در میان ایشان سکونت کنم موافق آن نمونه ای که به تو نشان دادم با جمیع اسباب های اش. (عهد عتیق، خروج، 1 تا 9). ما با معتقدان به چنین ایمانی رو به روییم. همین خداست که دستور می دهد تمام ملت ها را بکشید و در جای شان بنشینید: "و هر قومی را که بدیشان برسی سرگردان می کنم و جمیع دشمنان ات به تو پشت خواهند کرد. پیشاپیش زنبورها را خواهم فرستاد تا حویان و کنعانیان و حتیان را از حضورت برانند. ایشان را به تدریج از پیش روی تو خواهم راند تا کثیر شوی و زمین را تصرف کنی. و حدود تو را ازبحر قلزم تا بحر فلسطین و از صحرا تا نهر فرات قرار دهم و ساکنان آن را به دست تو خواهم سپرد". (عهد عتیق، خروج، 23:28 تا 33). خدا در قدوسیت خود سخن گفته است پس شادمانی می کنم: شکیم را تقسیم می کنم و وادی سکوت را در می نوردم جلعاد و منسی را می گیرم سرزمین افرایم سر من ، یهودا عصای سلطنت من موآب لگن طهارت من و ادوم جای نعلین من است. ای فلسطین به افتخار من فریاد بزن". (عهد عتیق، مزامیر، 60: 6 تا 8) بدین ترتیب قومی جنایت پیشه و مشرک در رویای تحقق وعده های تورات، از 2500 سال پیش به این سو فقط آدم کشته و توطئه کرده است. و مابقی سخن قابل اعتنا نیست. سرپوش دفاعی یهودیان است که بر سر خود می کشند و به زبان این و آن می گذرانند.


شنبه 14 مرداد1385 ساعت: 22:1 توسط:ناصر پورپیرار

آقای 741. من در یک مرکز بررسی تاریخ معاصر بیش از 15 ساعت نوار درباره ی تاریخ معاصر پر کرده ام که بخش عمده ای از آن در باره ی تاریخ مشروطیت، نیروهای دست اندر کار آن و نیز برندگان و حاصل تاریخی و نهایی آن جنبش است که اگر توانستم یک کپی از آن بگیرم بخش مشروطیت ، همانند یادداشت های اسلام و شمشیر، به تدریج در این وبلاگ نصب خواهم کرد. همین قدر بدانید که هنوز و از سوی هیچ کس جمله ای درست در باب تاریخ معاصر و به خصوص حوادث منجر به رخ داد مشروطیت بیان نشده و کسی گره ای از موضوع مشروطیت نگشوده است. این سخن رانی های در مراسم رسمی هم جز قمپزهای مورخ منشانه نیست و چنان که می بینیم مکرر گویی هایی است که سر انجام به کار نصب در دهانه ی کوزه می آید.


يکشنبه 15 مرداد1385 ساعت: 1:41 توسط:ناصر پورپیرار

سلام خانم حمیده. گفتار در باب صفویه از اندازه ی این وبلاگ بسی فراتر است و قابل عرضه به اشاره نیست. اگر خدا خواست و سرپرستان مکتبی وزارت ارشاد به احترام فرهنگ وادار شدند، آن گاه شاید مسئله ی صفویه را در 3 کتاب بگنجانم.

پیامی از کسی به نام نور و نمک را اجازه ی نصب دادم تا با یکی از پیروان امروزین مسیح آشنا شوید. او خدا ندارد. خدای او عیسی مسیح است که بنده ای بیش نیست. شرک مورد اشاره ی قرآن، در باب اهل کتاب، چنان که بررسی خواهم کرد، همین خدا خواندن مسیح است. در لاف و گزاف چاقوکشانه ی این پیرو مسیح، که داعی نیکی و مهربانی دارند، تامل کنید. بگذاریم بندگان مخلص خدا، در افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین پاسخ شان را بدهند.


دوشنبه 16 مرداد1385 ساعت: 1:38 توسط:ناصر پورپیرار

آقای اسدی. چنین سور چرانی هایی که به بهانه های مختلف و این بار در باب مشروطه به راه انداختند، مبارک خودشان باد. روی دست همدیگر برخاستند، خرج روی دست مردم گذاردند، آسمان و ریسمان را به هم بافتند، یک تپه کاغذ سیاه و گوش فلک را کر کردند و حالا چه داریم؟ باز هم هیچ. به قدر بال مگسی از ابهامات در موضوع مشروطه حل نشد. به خصوص رئیس مجلس که درباره ی مشروطه سخن می گفت آن قدر اشتباه بیانی و حادثی و لفظی و تاریخی مرتکب شد، که روح تمام کوشندگان در راه مشروطه را آزرد. این گونه مجالس فقط به این درد می خورد که بدانیم حضرات راجع به مشروطه چیزی نمی دانند. مطمئن بدانید که هنوز کسی، هیچ کس، اطلاع بنیانی درستی از موضوع مشروطه ارائه نداده است.
آقای اتفاق. لطفا مطالب مندرج در یادداشت اسلام و شمشیر 31 را با دقت تمام بخوانید، در آن اشاره ای است که به سئوال شما تلویحا جواب می دهد.
آقای ساوالان. من کسی را به نام عارف گل سرخی نمی شناسم. احتمالا نام مستعاری در میان وارد شوندگان به این وبلاگ است


دوشنبه 16 مرداد1385 ساعت: 23:16 توسط:ناصر پورپیرار
آقای اتفاق. پاسخ دقیق همان است که در یادداشت اسلام و شمشیر 31 آمده است. شاید در ضمن یادداشت های بعد توضیح مفصل تری نیز نصب کنم. به نظرم ه ظرافت خطاب های در باب اهل کتاب در قرآن مبین به قدر کافی توجه نکرده اید.

جمعه 27 مرداد1385 ساعت: 20:4 توسط:ناصر پورپیرار

آقای محمدی. از الطاف شما ممنونم. تمام سیستم رسمی و غیر رسمی فرهنگ موجود در کشور، از آن که بیان حقیقت بنیان شان را بر باد می دهد، در هر سیمایی که می بینم از روشن فکر پر اطوار و جوجه باستان پرست بی قرار تا زعمای دانشگاه و ملاهای کورش ستا، که خدا را شکر کم نیستند و به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد مکتبی ما، در برابر ادامه ی انتشار مجموعه ی "تاملی در بنیان تاریخ ایران" قد علم کرده اند. همان حاصلی را خواهند برد و همان قضاوتی را خواهند شنید که اینک در باب فکلی های زمان رضا شاه بر زبان هاست.

آقای از محمد. دستور صلوات به پیامبر در آیه ی 56 سوره ی احزاب آمده است.

آقای هادی. پاسخ شما را قبلا داده ام.


شنبه 28 مرداد1385 ساعت: 7:17 توسط:ناصر پورپیرار

آقای اسکندر. به نظر می رسد که شما قرآن را نخوانده اید و فقط چیزهایی درباره ی ایرادات ادعایی بر آن، مثلا خلق هستی در 7 روز، شنیده اید که در زمره ی حرف های محفلی و غیر محققانه است. شاید انتظار داشته اید در زمانی که کسی مفهوم ریاضیات مافوق چند هزار را در نمی یافت، قرآن فرمول ریاضی بنویسد، یا مثلا ابراز کند که خداوند کائنات را در 7 مرحله ساخت که هرکدام دو میلیارد سال طول کشید. سخن قرآن در موارد معینی با بیان روز منطبق است و حتی الامکان مفاهیم را برابر درک زمان طرح کرده است. مثلا شب قدر را برتر از هزار ماه می گوید که احتمالا به نظر شما علمی نمی آید. این که اشارات قرآن تعجب گروهی را برمی انگیزد، از آن نیست که با علم امروز قابل توضیح نیست، از آن است که علم روز به قدری علیل و ناتوان است که از مراتب عظیم درکی ندارد


شنبه 28 مرداد1385 ساعت: 7:30 توسط:ناصر پورپیرار
آقای البرز. جهان در حال پوست انداختن است و آدمیان به تلاطم تعیین تکلیف افتاده اند. مثلا شاهدیم که در هر نشست جهانی شدن، مردم بسیاری از سراسر کره ی زمین برای ابراز مخالفت و با صرف پول و وقت و آسایش و با قبول خطرات متعدد، خود را به محل برگزاری نشست می رسانند، با پلیس درگیر می شوند و ابراز مخالفت می کنند. همین مطلب را در موضوع جنگ لبنان و عراق شاهد بودیم و دیدیم که حتی پیش از شروع جنگ عراق، 600 شهر بزرگ جهان در یک روز معین برای اعلام اعتراض به حرکت در آمده اند. درباره ی یهودیان نیز بی شک تعداد معینی از آنان با موقعیت کنونی قوم شان همراه نیستند و حتی به فلسطینیان و حزب الله کمک اطلاعاتی می دهند. قرآن هم در آیات 5 و 6 سوره ی توبه، رفتار با گروهی را که با مسلمین عقد هایی دارند و به آن عمل می کنند، از مشرکین جدا کرده است. وگرنه اثبات این که یهودیان همدست شیطان اند با صراحت کامل در قرآن مجید نیز ذکر شده است.
+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در یکشنبه بیست و ششم شهریور 1385 و ساعت 17:9
ارسال شده در یكشنبه، ۲۶ شهریور ماه ۱۳۸۵ ساعت ۱۷:۱۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان