اسلام و شمشیر 49

دنبال کردن مفاهیم آیاتی متضمن ترکیب ما ملکت ایمانکم، محقق را به حوزه هایی می کشاند که معنای مستقیم و مستتر در این تجمع کوچک کلمات را روشن تر و تاکید بر آن، از سوی خداوند مهربان را، به عنوان راه کاری برای حل مشکل کسانی که قدرت ازدواج ندارند، پر معناتر می کند، تا آن جا که ندیده گرفتن عامدانه ی آن محتوای معین، موجب بدگمانی کامل به مراکزی است که این سخن و اشاره ی خداوند را با تعبیر به کنیز، مستور کرده اند. در این جا نیز بار دیگر همان لطمه ای دیده می شود که در باب برده و آزاد در آیه ی قصاص آمده بود که حکم حقوقی مندرج در آن آیه را در زمان ما، که بردگی منسوخ است، بی کاربرد می گذارد، امری که درباره ی لفظی از قرآن نیز نمی تواند صادق باشد. حال اگر ماملکت ایمانهم را کنیز فرض کنیم، آن گاه راه کار خداوند برای مردانی که امکان ازدواج ندارند، در ایام گذشته منحصر به کنیز داران و در زمان ما که کنیزی نمی یابیم، مسدود و منسوخ و ابدیت و اعتبار از متن آیه برداشته می شود. از این مسیر به آن صدمات بنیادینی واقف می شویم که کسانی با دخالت در معانی کلمات قرآن، از طریق ترجمه و تفسیر و تأویل های نادرست و هدفمند و قصه سرایی در باب آیه ها به بهانه ی شأن نزول  وارد آورده اند.

«والذین هم لفروجهم حافظون. الا علی ازواجهم او ماملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین. و آن ها که فروج خود را می پوشانند، مگر از نظر همسر و یا ماملکت ایمانهم خویشتن، که موجب ملامت نمی شود». (مؤمنون، ۵ و ۶)

این آیه راه نمای مطمئنی است که ما را به معنای مستقیم و مورد نظر خداوند در یکی گرفتن جایگاه ماملکت ایمانکم، با همسران هدایت می کند. در این جا آشکارا می شنویم که خداوند نپوشاندن فروج بر همسران و بر ما ملکت ایمانهم را موجب ملامت از جانب خویش نمی داند.

«و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن ... الا لبعولتهن او آبائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن... و به زنان ایمان آورده بگو چشم نچرانند و فروج خود را بپوشانند... مگر از شوهر و پدر و پدر شوهر و فرزندان و فرزندان شوهر و برادران و فرزندان برادران و فرزند خواهران و زنان و یا ما ملکت ایمانهن...». (نور، ۳۱)

این آیه سند گران بهایی است که به صاحبان چشم های باز بدون هرگونه ابهامی خبر می دهد که معنا کنندگان ما ملکت ایمانهم به عنوان کنیز، تا چه اندازه در مغشوش کردن قواعد آن روابطی که خداوند مجاز شمرده اخلال کرده اند، زیرا ما ملکت ایمانکم در این آیه در فهرست مردانی نشسته است که زنان در پوشاندن فروج خود از آنان الزامی ندارند، شاید هم مدعی شوند که کنیزان عهد پیامبر مذکر بوده اند!

«و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله والذین یبتغون الکتاب مما ملکت ایمانکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا و آتوهم من مال الذی آتاکم... آنان که لوازم ازدواج ندارند، تا زمان مستغنی شدن از سوی خداوند، عفاف پیشه کنند. و آنان که بخواهند میان خود و ما ملکت ایمانکم خود سندی بنویسند، پسندیده تر است و به تر آن که از مالی که به شما داده ایم به آن ها ببخشید». (نور، ۳۳)

این توصیه ی پاکیزه ای است که در باب ما ملکت ایمانکم می خوانیم، دال بر این که مرد پیوند با ما ملکت ایمانکم خویش را مکتوب و حتی در بخشی از اموال خویش شریک کند. در این جا هم مترجمین ما یبتغون الکتاب را نگارش سند آزادی کنیز تشخیص داده اند!

«...او بیوت خالاتکم او ما ملکتم مفاتحه... یا خانه های خاله ها و یا مکانی که کلیدش را در اختیار دارید...». (نور، ۶۱)

در این آیه، با معنای بخشی از ترکیب ماملکت ایمانکم، یعنی ماملکتم آشناتر می شویم، که به معنای در اختیار داشتن و البته این جا منظور در اختیار داشتن کلید خانه است.

«یا ایها النبی انا احللنا لک ازواجک التی آتیت اجورهن و ما ملکت یمینک مما افاء الله علیک... و امراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبی ان اراد النبی ان یستنکها خالصة لک من دون المؤمنین... ای پیامبر بر تو حلال کردیم زنانی که اجور و حقوق آن ها را داده ای و ما ملکت یمینک که خدا به تو باز گردانده است... و نیز زنان مومنی که خود را هبه کنند بر تو که خاص تو و نه دیگران اند، اگر اراده به ازدواج با آن ها داشته باشی...». (احزاب، ۵۰)

بدین ترتیب حتی در مورد پیامبر آن گاه که کتاب خدا موارد مجاز برگزیدن همسر را برای او بر می شمرد، باز هم در کنار دختر عمه ها و دختر عموها و دختر خاله ها و دختر دایی ها و زنانی که وجود خود را به پیامبر می بخشند، باز هم ما ملکت ایمانک جای مجزا و مستقل  خود را دارد، که در زمره ی هیچ یک از اقوام برشمرده بالا نیست.

«لا یحل لک النساء من بعد و لا أن تبدل بهن من ازواج ولو اعجبک حسنهن الا ما ملکت یمینک... از این پس هیچ زنی حتی اگر شیفته ی محاسن او باشی، بر تو حلال نیست مگر ما ملکت یمینک و اجازه ی تبدیل و تعویض زنان ات را هم نداری ». (احزاب، ۵۲)

در این جا هم که اختیار گزینش نوهمسری و یا تعویض و نوسازی آنان از پیامبر سلب می شود، داشتن ما ملکت یمینک بر او حلال و مجاز است! آیا درک موضع خداوند در ارتباطات آدمی و رفع نیازهای طبیعی مخلوقات خود، بر آن کسان دشوار است که با سخت گیری های عاصی کننده، نوجوانان را از اسلام دور می کنند و آیا گمان دارند که اختیار مردم حتی بیش تر از صلاح دید خداوند، در ید آنان است و از باری تعالی به اخلاق و شرعیات آگاه ترند؟!

«لا جناح علیهن فی آبائهن و لا ابنائهن و لا اخوانهن و لا ابناء اخوانهن و لا ابناء اخواتهن و لا نسائهن و لا ما ملکت ایمانهن... بر زنان پوشاندن خود از زنان دیگر و پدران و فرزندان شان و فرزندان برادر و خواهرشان و ما ملکت ایمانهن لازم نیست...» (احزاب، ۵۵) والذین هم لفروجهم حافظون. الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین. کسانی که فروج خود را می پوشانند، مگر از همسر و یا ما ملکت ایمانکم خویش، که موجب ملامت نیست». (معارج، ۲۹ و ۳۰)

به گمانم این آیات، که تکرار و تاکید بر مضمون آیه ی سر فصل این یادداشت است و در قرآن دفعاتی بر محتوا و مفاهیم آن تاکید شده، سفره ی بحث را بر می چیند: پوشاندن فروج برای زن و مرد، نزد همسر و ما ملکت ایمانهم ضروری نیست. بدین ترتیب و با عنایت به اجزای مطلب و مدخل و با توجه به معنای مستقیم کلمات ترکیب و به صلاح دید خداوند، داشتن دوست غیر همجنس که با تراضی طرفین و موافقت خانواده ها، موجب آرامش یکدیگر باشند، بدون اجبار و تجاوز از حقوق و اعمال انقیاد، از نظر خداوند موجب ملامت نیست، زیرا از آن که ایمان، به فتح الف، جمع یمین و به مفهوم از همه سوست، ما ملکت ایمانکم جز داشتن کسی در اطراف خود ترجمه نمی شود. این همان مراتبی بود که در اندونزی با مشاهده ی عینی و در مالزی به اقوال این و آن برقرار است و از یاد نمی برم که آن شوفر تاکسی مسلمان در جزیره ی بالی چه درس گران قدری از دیدگاه یک مسلمان پیرو قرآن و نا آشنا با فرقه های اسلامی، در باب دوستان غیر همجنس دختران اش گفت: «آن ها قبل از این که فرزند من باشند بنده ای معتقد به خداوند و روز بازگشت اند و اگر خلاف فرمان الهی رفتار کنند در روز حساب پاسخ گوی اعمال خود خواهند بود»!

اینک مسئولین آن مراکزی را که به جای خداوند و به مثابه روز جزا عمل می کنند، بخوانم تا برای پایان دادن به اغتشاش کنونی در گزینه های اخلاقی و تربیتی جوانان و به طور کلی جامعه، که به میدان نبرد شبیه تر شده و بی شک یک سوی این ستیزه، بر باور به دموکراسی و ترقی خواهی و آزادی در دین کبیر اسلام لطمه زده است، اگر تابع قرآنیم، همانند مسلمانان خاور دور، برای رفع این معضل بزرگ به جای راه کارهای فقهی به ره نمودهای قرآنی توجه کنند و در عوض مجبور، مومن بارآورند، زیرا بدون شک خداوند نیازمند بازنگری در آیه های قرآن بر مبنای صلاح دید فقه نیست. خانواده ها و حکومت و مربیان، به جوانان فرصت و احساس آزادی دهند و آنان را نه در برابر گشت های مسلح، که در مقابل قرآن و خداوند و روز جزا بگذارند و بدانند هیچ عاملی همانند احساس نظارت خداوند بر اعمال ما و ایجاد علاقه ی متقابل و مبتنی بر احترام و شناخت عمیق جنس مخالف، قادر به کنترل انسان در پرهیز از بی بند و باری و ولنگاری و افراط نیست. و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.  

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار

ارسال شده در چهارشنبه، ۰۵ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۳۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : محمد
شنبه، ۱۵ آذر ماه ۱۳۹۳ ساعت ۰۵:۱۵
 
http://quranmoslems.blogspot.com/2010/01/blog-post_7767.html
 
پاسخ:
وبلاگی که معرفی کرده اید باز نشد.

 
نویسنده : mahsa
جمعه، ۱۷ شهریور ماه ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۴۲
 
besiar ziba va kamel bod mamnon
 
پاسخ:
سلام. از توجه و تعارفات شما ممنونم.

 
نویسنده : یورشا جاسکی
یكشنبه، ۲۸ خرداد ماه ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۲۸
 
با درود بر شما و سپاس فراوان بابت اینکه نظرم را تایید فرمودید .
شما متاسفانه جواب سوالاتم رو ندادید !
من دوباره و عمیق تر نوشته تان را خواندم اما باز همین سوالات برایم مطرح شد !!؟

 
نویسنده : یورشا جاسکی
شنبه، ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۴۸
 
اصلاح یک کلمه
متاسفانه چون بنده سریع تایپ میکنم گاه وقتی کلماتی را جابجا و با غلطاملایی می نویسم .
مانند به اصطلاح که نوشته ام باصتلاح .
یا اینکه : بذار اين حکم هم براي امروز ما و زمانه حال ما قابل عمل نيست ! که درستش این است : بذار اين حکم هم براي امروز ما و زمانه حال ما قابل عمل نباشد .
تصحیح بفرمایید .
 
پاسخ:
سلام. لطفا یادداشت های مرتبط ب ما ملکت ایمانهم را عمیق تر بخوانید.

 
نویسنده : یورشا جاسکی
شنبه، ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۳۷
 
با درود فراوان خدمت شما استاد فرهیخه و گرامی
بنده همیشه نقدهای محکم شما و نگاه تیزتان را مورد پسند داشته و دارم و شما را الگوی خود میدانم چرا که نگاه تیز و سخنان محکم تان من را عاشق شما کرده که در هر مجلسی که نامی از مورخان و روشن فکران بمیان آید بنده شخصیت فرهیخته شما را نیز به همگان مطرح میکنم و جانانه تفکرات و سخنانتان را میستایم .
مقالات اسلام و شمشیر که بنده هر کدام را دهها بار خوانده ام تحسین هر خواننده ای را برمی گزیند و نوشته هایتان ذهنیت نقاد و نگاه تیزتان را به خوانندگان ثابت میکند .
اما مقاله شماره 49 از سلسله مقالات اسلام و شمشیر برای بنده بسی جای سوال دارد ! که شما " ما ملکت ایمانکم " را به معنای " کنیز " قبول ندارد و در آخر نیز " داشتن دوست غیر همجنس " را بدون اشکال میدانید .!
بنده نیز به مانند شما " و ما ملکت ایمانکم " را به معنای کنیز نمیدانم چرا که اگر منظور خداوند کنیز می بود پس میبایست همان " مملوکه " را بکار میبرد یا صراحتا منظور خود را از کنیز بیان می نمود . اما اگر بنا را بر آنچه که شما " و ما ملکت ایمانکم " را معنا می کنید ( که همان دوست دختر باشد) بگذاریم پس سوالاتی مطرح می شود که بدانان آشاره می کنم .
1. اگر معنای " ما ملکت ایمانکم " را همان دوست دختر بدانیم پس اولین مجری قرآن که شخص شخیص پیامبر (ص) باشد باید دوست دختر می داشتند و همچنین اصحابشان ! اما در تاریخ چنین چیزی مشاهده نمی شود !
2. اگر ما ملکت ایمانکم همان دوست دختر است پس طبق آیه والذین هم لفروجهم حافظون. الا علی ازواجهم او ماملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین. ، همبستری شدن و جماع کردن با دوست دختر ( آنهم بدون عقد و نکاح ) از نظر خداوند بلا مانع است .
3. کلمه " ما ملکت " به معنای " آنچه در ملکیت شما می باشد" است . و همه میدانیم که دوست دختر در ملکیت ما نمی باشد و ما صاحب و مالک دوست دختر خود که فرزند دیگری است نمی باشیم ! پس چگونه می توانیم دوست دختر را همان " ما ملکت ایمانکم " بدانیم ؟!
4. در آیاتی که شما بدانان استدلال کرده اید خداوند " و ما ملکت ایمانکم " را دارای ویژگی های میداند از قبیل :
1. لازم نیست مومنان چشم هایان را از آنها ببندند و آنها به نوعی محرم مومنان هستند . 2. بر مومنان ایرادی نیست که با آنها جماع کنند 3. دیدن عورت آنها و عورت مومنان بر یکدیگر حرام نیست .
اگر فقط بر یکی از اینها که همان جماع کردن باشد استناد کنیم برای رد معنای دوست دختر کافی است . زیرا نه شخص پیامبر و نه تاریخ صدر اسلام (که به معنای واقعی قرآن بیشتر از ما واقف بوده اند ) و نه هیچ یک از احادیث و حتی عقل سلیم آن را تایید میکند .
و اگر ما مفهوم دوست دختر داشتن را بدانیم همین نیز برای ما کافی است تا بدانیم معنای ما ملکت ایمانکم "دوست دختر " نمی باشد .
مفهوم " دوست " هرگز به این معنی نمیباشد که ما با او جماع کنیم و چون او همه اطراف ما می باشد پس عورت هایمان یکی است و دیدن عورت های همدیگر بدون مانع است . دوست چه پسر و چه دختر تنها به معنا اینست فردی که قابل اعتماد باشد و احساسات و مشترکات فکری و فرهنگی زیادی بین دو شخص باشد که برای با هم بودن برایشان موجب آرامش و تسلی باشد . به نظر بنده چنین شخصی میتواندهمان " دوست " باشد . من کسی را دوست خود می دانم که از نظر من قابل اعتماد باشد و احساسات و افکار ما و فرهنگ ما هرچه بیشتر بهم نزدیک باشد و آن شخص موجب تسلی خاطر من و سبب آرامش من باشد و در یک جمله " برادر و یا خواهر دیگری برای من باشد " برادر و خواهری که از پدر و مادری که من از آنها متولد شده ام او متولد نشده باشد .
اگر دوست را به چنین نگاهی ببینیم پس هرگز شامل " ما ملکت ایمانکم " نمی باشد . او دوست من است نه کسی که من مالک او باشم و او مملوک من نه کسی که من صاحب او باشم و هر وقت خواستم با او همخوابی کنم نه کسی که عورت های خواهران من و محارم من و عورت های خواهران او و محارم او برای من و او دیدنشان مجاز باشد .
به نظر حقیر شما جناب استاد گرامی در این باره اشتباه رفته اید . اگر هر کدام از ما به جز زنانمان دوست دختر دیگری داشته باشیم که مانند زنمان به ما نزدیک باشد که حتی بتوانیم با او جماع کنیم پس به نظرم نصف بیشتر دختران باید بدون شوهر باقی بمانند چرا که فکر نکنم کسی پیدا شود با دختری که دوست من است و من مالک او شده ام و با او جماع کرده ام ازدواج کند !!
به نظرم همان معنای کنیز باشد بهتر است چرا که هم شرع و هم فقه و هم احادیث و از همه مهمتر خود قرآن به آن نزدیک تر است . فقه و احادیث و قرآن و ما ملکت ایمانک را همان کنیز میدانند گرچه که این حکم نیز اشتباه و بدون انصاف و وجدان است اما دیگر حکمی است که از طرف خداوند امده است .
اگر بخواهم به شوخی نظری بدهم میگوییم غیر از زنان انسان مجاز است استنماء کند و باصتلاح با دست خود جماع کند هههه . اگر این گونه نباشد پس همان کنیز است بذار این حکم هم برای امروز ما و زمانه حال ما قابل عمل نیست . به مانند احکاماتی دیگر مثل سنگسار ، قطع دست ، جنگ و غنیمت ، برده و کنیز و ..... که مختص زمان پیامبر بوده اند و امروزه نمی توان بدانان عمل کرد .
بدرود استاد گرامی
 
پاسخ:
سلام. در قرآن کبیر رابطه میان زن و مرد تابو نیست و فقط رعایت شروطی برای آن کافی است.سوره نور را با دقت بخوانید.

 
نویسنده : naser
شنبه، ۲۴ مرداد ماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۶
 
سلام واقعا آقای پورپیراخودشون این جملات رو به دقت خوانده اند؟اگرماملکت ایمانکم به معنای دوست غیرهم جنس باشد آیابحث محرم ونامحرم بودن از ریشه منتفی نمی شوددیگر چه نیازی هست که خدا خط وخطوت معین کند؟اگر قرارباشد ماهمه چیز رو ارجاع بدهیم به پاسخگو بودن دیگر جایی برای بحث اضافه نمی ماند همه هرجورکه لازمه رفتارکنند فقط بادر نظرگرفتن فرمان خدا این تناقضی بس فاحش است یا فرمان خدا یا فرمان من ویا فرمان جناب پوپیرا هیچ فرقی نمیکند غیراز این است؟
 
پاسخ:
مدير سايت : سلام. به گمان ام هنوز مفهوم مطلب را همانند چند تن از دوستان درك نكرده ايد. بار ديگر مطلب را بخوانيد.

 
نویسنده : omid
جمعه، ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ ساعت ۰۶:۵۱
 
جناب آقای پورپیرار سلام علیکم بنده مدتی است مطالب شما را میخوانم .
مطلب اسلام و شمشیر 49 شما را مطالعه نمودم متاسفانه به خوبی متوجه منظور شما نشدم لطفاً این مطلب را توضیح واضح تر و بیشتری بدهید متشکرم

 
نویسنده : ح
دوشنبه، ۲۴ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۸:۱۳
 
http://behar.ir/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=38&page=1

لینکی در مورد نظر تشیع صفوی راجع ملعون ابو لولو فیروز قاتل خلیفه ثانی

خدایا بندگانت را هدایت بفرما

 
نویسنده : کوروش بی هویت
یكشنبه، ۲۳ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۵۷
 
همین الآن ولایتی داره درباره "ذوالقرنین" صحبت میکنه تو شبکه چهار ... و همه گفته هاش رو به طبری نسبت میده ....................

الله اکبر علی الظالمین ...... اللهم صل علی النبی محمد و آله و صحبه و سلم

 
نویسنده : علی
پنجشنبه، ۲۰ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۴۱
 
سلام عابدی خان
طوفان نوح چی شد؟؟؟؟؟؟؟
 
پاسخ:
آقای علی بعد از آپلود در سایت آدرس اش را در سایت در صفحه فیلم خواهیم گذاشت. ممنون

 
نویسنده : حسن سواریان
چهارشنبه، ۱۹ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۵۰
 
سلام استاد ... دست شما درد نکنه ... با آرزوی سلامتی و طول عمر ...

 
نویسنده : بي نام
سه شنبه، ۱۸ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۰۴
 
سلام بر استاد بزرگوار ودوستان

قبل از هرکلام باید شادمانی خود را از گرفتاری ضالین عنوان کنم وتشکر کنم از تمام نیروهایی که موجب به دام اندازی عوامل شیطان در سایتهای مستهجن شده اند.
واما بنده هنوز مطالب استاد را به علت ضیق وقت نتوانستم بخوانم ولی بسیار راغب هستم نظرم را در مورد "ملک ایمانکم"بدهم وگلگی نیز از خواهر عزیز خانم امه الله کنم که قدری عجولانه درشت خورد کردند بکنم.
جاریه معنای دقیقی بر کنیز به خصوص در لفظ عرب حجازی(کلام عربی که قران بدان نازل شده) است.در کلام عرب استعاره های زیاذی برای نامیدن کنیز وجود دارد مانند :مملوکه.وصیفه.عبده و.. ولی در هیچ منطقه جغرافیایی عرب "ملک ایمانکم"به عنوان معنای خاص کنیز علی رغم ادعای بعضی مفسرین عرب وعجم بکار نمی رود.از ان گذشته "ملک ایمانکم"(به نظرم می رسد بهترین ترجمه بر آن "هر انچه در مالکیت وامکان استفاده ودستیازی باشد " باشد)معنایی برمعین نیست حال اگر ابن کثیر یا طبری ودیگران بنا به ملاحظاتی آن را کنیز ترچمه کرده اند حد اقل باید قدری منصف باشیم که اجازه دهیم معانی متصل به اندیشه های نافع تری را نیز بیاموزیم و کفایت به جاجیم مندرس مشکوک به نپاکی(شاید به اقتضا روزی پاک بوده) نکنیم و قران عظیم را به زمان انان ثابت وجامد ندانیم چرا که این کتاب کریم برای عصرها ونسلهاست.تدقیق استاد بر بربریدن از لایه های فرهنگی واجتماعی مندرس و گاها" انحرافی ویافتن معانی منطبق با ایتمهای فرهنگی واجتماعی به روز بر مسیر جذب است وبه عوض برخورد ظاهری وسلفی کمی بیشتر بیندیشیم وعمق اندیشه استاد و سیبلی را که ایشان هدف گرفته اند به قدرت اندیشه بیابیم.

 
نویسنده : کوروش کبیر
دوشنبه، ۱۷ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۲۷
 
کدام باستان؟؟؟کدام کوروش؟؟؟؟؟
این دیگه چه نظری بود که دادی؟؟؟
یعنی هنوز هم آدمهایی مثل تو وجود دارند که کوروش کبیر و دوران باشکوه هخامنشیان رو منکر میشن؟؟
حالا دیگه افتخار ایرانیان شده توهم 2500 ساله؟؟؟
واقعا واسه شما متاسفم.

 
نویسنده : از بندر لنگه
شنبه، ۰۸ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۵۷
 
سلام
اگر ميسر است در خصوص غير هم جنس بودن تركيب ما ملكت ايمانكم توضيح دهيد.

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان