داستان حیات 11

بدین ترتیب آدم و ذریه وفرزندان اش، با حضور درسلاسل رسولان و صاحبان حکم و حکمت، ذخیره الهی در زمین برای تربیت و هدایت انسان و بشرند. انسانی که پیاپی از سوی خداوند و در آیات قرآن گوش مال می بیند و بشری که فارغ از دانشوری، وابسته به فرهنگ پدران، به اجداد و علائق و ایمان دیرینه آویخته اند. 

اگر ظرفی از شیر چرب و داغ را به حال خود بگذارید، تدریجا سطح شیر به طور یکنواخت سرد می شود و چربی آن به صورت پوسته ای متخلخل چروک برمی دارد، اما چنان که ظاهر ظرف زمین نمایش می دهد، و چنان که ادعا دارند، این گوی آتشین در گذر زمانی دراز فقط در سهم یک سوم سرد شده و پوسته بسته است. امر ناممکن و خلاف طبیعتی که زمین شناسی روزگار ما را به مسخره می گیرد. اینک دیگر می دانیم سهم بزرگی از پوسته سرد زمین را ستاره دنباله داری با خود برده، گودال عظیم اوقیانوس کبیر را به وجود آورده و موجب چرخش زمین و تغییر مدارات ان شده، به گونه ای که محل قطب قدیم زمین را به حوالی استوای موجود منتقل کرده است. آن گاه با نمایش عوارض بی توضیح مانده زمین، نظیر نوار شنزار و انهدام گروهی دایناسورها، به علت جدایی از محیط تغذیه خود، دلایل موجهی در اثبات این مدخل نوین تدارک شد.

جنگل ار بیرون عظیم و زیبا و از درون حقیر و حتی زشت و ناهماهنگ است. یک اسلنگ متعارف می گوید درخت ها مانع دیدار از جنگل می شوند. جنگل فاقد چشم انداز و عمق میدان طولانی است، جبهه کوتاهی دارد و در مرزهای دایره ای با شعاع اندک در اطراف، وهم و تاریکی است.

در جنگل صداها درهم و مغشوش است، اکوی ثابتی ندارد و حوزه مدیریتی جانوران ساکن آن عرصه وسیعی نیست و از سنجاب تا ببر با توقف های کوتاه و پیاپی، پیوسته اطراف را می پایند. جنگل افق ندارد و حیوانات ساکن درون آن، به استثنای بلند پروازان، از دیدار ابهت و زیبایی های طبیعی محرومند. طلوع و غروب رنگین آفتاب و عرصه نیلگون آسمان و آتش بازی برق جهنده را نمی بینند، با طوفان برف و ریزش بهمن اشنا نیستند و به طور کلی عظمت و زیبایی هستی در جنگل های انبوه اولیه و کنونی در پس ردیف درختان پنهان است

جنگل متلون نیست و از زینت رنگ های متنوع و ترکیبات آن محروم است. سیاه و سپید و زرد و قهوه ای  و سبز، هر یک در فصول معینی در عرصه جنگل حاکم اند. در جنگل بارش آرام و پوشاننده برف به چشم نمی خورد. جنگل مرطوب است و گنجینه آفتاب در قطعاتی از نور پاره پاره دیده می شود و بالاحره در جنگل ترنم آرام کننده صداهای طبیعت شنیده نمی شود و گاه گاه صدای جیغ بوزینه ای ترس خورده و یا هیاهوی خرس گرسنه خشمگینی بلند می شود که حتی منبع و محل انتشار آن هم معلوم نیست. (ادامه دارد)

ارسال شده در شنبه، ۱۵ فروردین ماه ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۸ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان