هوا خوری 27

این نامه ی یک روشن فکر افغانی به رییس جمهور کشورش که در مقدمه کتابی با نام «پور خرد» آورده، سیلی محکمی بر گونه کسانی است که گمان برده و تبلیغ می کنند مدخل های بنیان اندیشی در گذر زمان اندک اندک فراموش خواهد شد و تفی اسیت بر صورت روشن فکری دود گرفته و حزب ساخته و هتاک ما که گمان برده اند با نفوذ در مراکز رسانه های فرهنگی کشور تریبون ها را در حالی برنزهای بنیان اندیشانهبسته اند که علاوه بر رسانه های گوناگون، حتی کتاب فروشان کشور را نیز از عرضه چند صد مدخل نو بر تاریخ و فرهنگ ایران و جهان بر حذر داشته اند و وزارت ارشاد در بن بستی که ناچار رییس جمهور کشور را بر نیاز به تعاون عمومی و رعایت دموکراسی ملی وادار کرده، هنوز قریب ده جلد از تالیفات مرا در محاق سانسور دارد.

به مقام محترم رياست جمهوري اسلامي افغانستان!

پس از احترام ، نگاشته ميشود:

معضلات افغانستان ، فقط تعريف هاي در گرو عناصر اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي و تجارتي نيستند. در روزگار ما، روز تا روز بر محور انديشه هاي بشري - قومي در رنگ هاي به اصطلاح ادبيات و فرهنگ، که از توجيه كننده گان ديموكراسي به شمار ميروند، تفكري را زاده اند كه عصبيت قومي را بدون ملاحظه بر كرامت انساني، حول منافع «قوم» بنويسند؛ كه در جهان ما، هيچ ويژه گي اي منحصر به فرد و محدود به يك نشاني ندارد. اين معضل كه به بهانه ي آزادي تفكر و كار فكري انساني ، دفاع ميشود، در واقع همان پديده- ايست كه پشتوانه ي گرايشات قومي را ميسازد؛ بنابراين، نقش همان پندار هاي بشري كه كژانديشي هاي انساني را نقد كنند، همانقدر مهم ميشودكه از مولفه هاي ديگري سخن برود.

در بيش از ده سال تجربه ي ديموكراسي نوين (پس از طالبان)،آگاه شديم كه اگر فضاي نوين، فرصت هاي زيادي براي صورت هاي متنوع بروز انديشه ي افغاني فراهم آورد، چنين امري، توجيهات براي اغراض قومي را تا مرز جنون نيز اجازه داده است. گرايش هاي شديد قومي مبتني بر ميراث هاي به اصطلاح ادبي و فرهنگي كه با بازخواني هاي عجيب و عجين در عصبيت قومي ، در گونه هاي مختلف ، ارايه شده اند ، چنان بستر هایي از تضاد هاي اجتماعي را باعث ميشوند كه به زودي در عقب خويش، سياست هاي فرهنگي همسايه گان را به عنوان پشتوانه هایي در مسير منافع ديگران ، به همراه داشتند. من معتقدم تا مقوله ي «بنيادگرايي فرهنگي» را - پس از وضع اين اصطلاح كه شايد در زمره ي نخستين ارايه كننده گان آن باشم - ، پا به پاي بحث «بنيادگرايي ديني»، در همين مسير به نقد بكشانم.

كشور ما در مسير يك رقابت منفي، پس از برقراري حاكميت پهلوي در ايران كه موجد بدترين پديده ي غير انساني و نژادي (فارسيسم) بود، بر اثر نياز هاي رقابت منفي ، عمق تاريخي را در دستور كار رسمي-  فرهنگي و پژوهشي قرار مي دهد و اكنون كه در مسير اين رقابت، بيش از هشتاد سال است جلو ميرويم ، دستاويز و ابزار هاي جعل (آريايي و خراساني) كه در توهمات و سوء برداشت هاي ما ، بزرگ شدند ، سياهي هایي نيز دیده می شود  تا حقيقت تاريخي و مستند ما (افغانستان و افغان) دستخوش سياست ها شده و به چالش كشيده شوند.

از آن كه تجربه داريم، جلوگيري و پيشگيري هایي كه با دليل و خردورزانه نباشند، جز  نتيجه ي مقطه يي، كاربردي ندارند و خود باعث اشاعه ي بدپنداري اي ميشوند كه چون پاسخي نداشتند‌، مانع آزاد اندیشی شدند، پيشنهاد مي كنم تا براي بيرون رفت ، از راه حل هایي كه به عنوان پاسخ ها در برابر سياست ها و گرايش هاي غلط، كار هاي پژوهشي و نوين فكري - ادبي و فرهنگي اند، استفاده شده و جزو سياست هاي فرهنگي و حمايت از ارزش هاي واقعي دولت افغانستان، آداا شوند و به عنوان نخستين موضوعات كاري آن ، آثار پژوهشگر نامور، استاد ناصر «پورپيرار» را كه با پرچمداري ارزش هاي اسلامي ، نگارش ها و پژوهش هاي انسان محور و پر ارزش منطقه يي، بهترين انواع كار را در جهت رسوايي پديده هاي جعلي و مضحكي چون فارسيسم، ارايه كرده است ، در چوكات اداره و يا نهادي با عنوان «مركز مطالعات پيرارشناسي» يا در حدود اكادمي علوم افغانستان و يا هم به گونه ي مستقل و تحت اثر ساير ادارات مربوط دولت ، امر ترويج بفرمايند و بر اينگونه ، نه فقط مسير ها را براي يافته هاي درست ، هموار كنند ، بل در جهت زدودن اوهام فرهنگي كه ديوانه وار، گروهي را در خيالات واهي ، بومي ، صاحبان اصلي ، دارنده گان چنين و فلان فرهنگي ، هتاك ، متجاوز و فزون خواه نموده است، پاسخي محكم داده و كرداري را نهادينه نمايند كه بزرگترين منفعت اش ، حفظ ارزش هاي افغاني خواهد بود.

نويسنده به عنوان يكي از ارادتمندان استاد ناصر «پورپيرار» كه حقانيت اين شخصيت بزرگ را در مطالعه ي همه جانبه ي آثار ايشان ،‌ به تمامي دريافته ام ، كار اين پژوهشگر و مدافع بزرگ ارزش هاي اسلامي و واقعي منطقه ي تمدني خويش را ،‌ نه فقط از بهترين ها مي دانم ، بل مدخل هاي نو گشوده ي او براي نگرش هاي نو و توجه بر ژرفنا هایي كه واقعيت ها را در امر روشنايي بر ادعا ها ، روشنایی داده اند ، از بهترين آثاري مي دانم كه شايد در طي صد سالي كه از پرباري كار فرهنگي در زبان دري مي گذرد، در جغرافياي اين زبان از تاجيكستان تا افغانستان و ايران ، بي مانند و بي همتا باشند.

يادآوري اين نكته ، بي جا نخواهد بود كه استاد ناصر «پورپيرار» در راستاي اهداف برحق اش، از چنان تنگنا هایي گذر كرده است كه يگانه روزنه براي رسيدن به حقايقي است كه در ميان انبوه جعل و صادرات سياسي - فرهنگي بيروني ، تنها شانس براي دريافت واقعيت هاي ملت ها، در جغرافياي عقب نگهداشته شده  جهان سوم اند..

محتواي كتاب حاضر، بهترين پيام در جهت سفارشم براي رياست جمهوري اسلامي افغانستان خواهد بود و اينجانب ، آماده ي هرگونه توضيح و پاسخگويي در قبال پيشنهادم استم.

 

 

با احترام

مصطفي «عمرزي»

16/ سرطان / 1393 خورشيدي

كابل

 

 
   
ارسال شده در پنجشنبه، ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۱۹ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : سواعدي
سه شنبه، ۰۹ دی ماه ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۳
 
باسلام
به امید روزی که کلام حق در وطنم خریدار داشته باشد
 
پاسخ:
سلام. باید صبور بود.

 
نویسنده : دکتر مرندی
جمعه، ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۴۷
 
با سلام

ظاهرا روزانه حدود ۲۰۰۰ نفر این سایت را می خوانند ، اما متاسفانه در آخرین مطلب نصب شده غلط های املایی زیادی وجود دارد ، لطفا در اسرع وقت تصحیح نمایید :

سطر سوم از توضیح استاد پورپیرار "تفی است"

سطر ۵ :

"بر تزهای" صحیح میباشد.

در انتهای پاراگراف چهارم نامه هم : "مرکز مطالعات پورپیرار شناسی"

با تشکر

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان