کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 47

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه، 47 

به علت حجم غیر معمول مطالب وبلاگ، که جست و جو گر را از ادامه سیستماتیک مطالب پیش گفته پشیمان و دل زده می کند، صلاح دیدم در اغاز ورود به دوران معاصر، گزیده ای از مدخل های عرضه شده و موثر پیشین را ارائه دهم تا دریافت های جدید برای نو رسیدگان دشوار نباشد.

در زمانی بلند و با به کار گرفتن هزاران برگ نوشته غالبا مجعول، بی اعتنا به انبوه خدمت گزاران و نان خوران کنیسه و کلیسا و علی رغم سنگ پرانی و راه زنی های مدام پادوهایی که در هر لحظه و مکان برای اجرای فرامین خاخام و کشیش بزرگ دست به سینه آماده اند، تاکنون توانسته ام حلقه هایی از قلاده دروغ را از گردن فرهنگ آدمی بردارم و با وجود سیلاب های مکرر تهمت و تهدید، مسیری را بگشایم که نشان می دهد تنها راه نمای خروج آدمی از مصائب لاعلاج کنونی، توسل به آیات درخشان قران است. 

«بزرگ ترین مانع و مزاحم «مورخ» در پاسخ به سوال «تاریخ چیست»، وفور به اصطلاح «اسناد تاریخی» است. اینک اجساد مردگان، اشیاء همراه آن ها، مهرها، سکه ها و کتیبه ها، ابزار و لوازم کار و زندگی در دوران باستان و کهن، خط ها، خدایان، امپراتوران و همسران ان ها، سرداران، خواجگان، منشیان، هنرمندان و انبوهی خرده ریز دیگر تاریخی، افق دید مورخ را پوشانده و کوشش وی را به کشف دقیق زمان و شیوه ساخت ظروف، خواندن ناممکن کتیبه ای کهن، بافتن صاحبی برای یک گردن ُآٌویز و غیره متوجه کرده است. تطبیق کمرشکن حوادث تاریخی، با الگوی نایافته تاریخ، عمر هر مورخی را ضایع می کند و موجب گمراهی وی می شود چنان که مدت هاست شیوه نادرست بررسی تاریخ، مورخ را به گرد آوردن اجزاء آن گماشته و مجبور کرده است به جای تاریخ، باستان شناسی بیاموزد، خط های پیچیده را بخواند، متخصص در انواع ادیان پیش از تاریخ و تاریخی شود، اساطیر، توتم ها، سنت ها، مراسم و باورها را تفسیر کند، تاریخ را با جهت خوابیدن هر مرده ای در هر گوشه عالم تطبیق دهد، تعداد کاسه ها و یا اسلحه و اسب های او را بشمرد، از پس دشواری های زبان شناسی برآید، اسلاف و اخلاف هر حاکم تاریخی را در پهنای یک حرمسرای وسیع بشناسد، روز و ساعت دقیق هر رخ داد را به خاطر بسپرد، با تطبیق بینی ها، تاج ها، ریش ها، کلاه ها و گره ابروها، سکه ها و مهرها را به اشخاص و به دوران های مختلف مربوط کند، از اصل و نسب یک تکه سفال باخبر شود، ایام را با تمام تقویم ها از گاه شماری مصری، مایایی، یونانی، هندی، چینی و بابلی بشمارد، با سیستم های مختلف آبیاری آشنا باشد، سبک های معماری، قوس ها، حجاری ها، درگاه ها و نقوش کف سرسراها را بشناسد، بتواند آلات موسیقی از ده هزار سال پیش تاکنون را نام ببرد، با هنر هر دوران در حد متخصص آشنا شود، اقتصاد بداند، احزاب سیاسی را بشناسد، بتواند بر «ایسم ها» شرح بنویسد و هزار خرده ابزار تاریخی دیگر را برشمرد. در نتیجه خبرگانی پدید آمده اند که هر چند در ذهن خود پاسخی برای سوال «تاریخ چیست» ندارند، اما در گردش دادن سئوال کننده در موزه تاریخ متخصص اند و حال آن که شناخت تاریخی در درون جمله ای جای دارد که برای نخستین بار بر این قلم و در ورود به تحقیقات بنیان اندیشانه تاریخ جاری شد. «تاریخ از زمین می روید و چون هر رستنی دیگر بومی اقلیم خویش است».

تمام آموزه ها و مکاتب تاریخ که با نصب قوانین و شواهد من درآوردی و مجعول، به توضیح علت بی اسلوبی های کنونی و راه خروج از آن پرداخته، مفهوم و محتوای این گفتار کوتاه را ندارد و تا آن جا که رد پای توضیحات کلاس بندی شده را دنبال کرده ام، هنوز هم برای تاریخ تعریف مشبعی ندارند و در ادای پاسخ تاریخ چیست درمانده می شوند.  

«از زمان مومسن و رانکه، مورخان تمام نیروی خود را صرف «جمع آوری» مواد خام کرده اند و در تلاش خود برای «عمل آوردن» این مواد به صورت کالای «ساخته» یا «نیمه ساخته»، متوسل به تقسیم کار شده اند و تواریخی مصنوعی مانند مجموعه مجلدات در دست انتشار چاپخانه دانشگاه کمبریج بیرون داده اند. این مجموعه ها یادگار پشتکار، دانش دیداری، مهارت فنی و قدرت سازمان دهی جامعه ی ماست. چیزی در زمره ی پل ها و تونل ها و سدها و کشتی ها و ناوها و آسمان خراش های حیرت آسای ما به شمار می رود و ویراستاران آن ها در ردیف مهندسان نامی غرب جای می گیرند. نظام صنعتی، با تهاجم به قلمرو اندیشه تاریخی، به رزم آورانی بزرگ میدان عمل داده، جوایز پیروزی شگفت آوری تدارک دیده است. مع الوصف، در ذهن ناظری بی غرض شک و شبهه برمی خیزد که آیا این فتح، بر روی هم، تنها مهارت در یک امر خاص و اعتماد به موفقیت از این راه، توهم و قیاس کاذبی نیست»؟ (آرنولد توین بی، بررسی تاریخ، جلد اول، ص 4)

این به اصطلاح «اسناد تاریخی» در به ترین حالت خود، حوزه ی اندیشه و عمل کسی، گروهی و یا شرایطی را توضیح می دهد، که کشف حتی دقیق آن، مطلقا به معنای گشودن رازی از تاریخ نیست، بل حداکثر به «مورخ» اجازه می دهد که یک رخ داد تاریخ را، با تمام جزئیات آن، بنا بر دریافت خود، از اسنادی غالبا نادرست، روایت کند، اما مجموعه ی این موفقیت ها هرگز به کشف پاسخی برای سئوال «تاریخ چیست» منجر نخواهد شد، زیرا توضیح اجزاء تاریخ توضیح تاریخی نیست. مثلا نمی توان تاریخ جنگ جهانی دوم را از فحوای سخنرانی های هیتلر و یا چرچیل و یا هر دوی آن ها تدوین کرد، هر چند این سخنرانی ها بخشی از اسناد جنگ باشد. زیرا روایت جنگ بنابر تصور دو عامل مهم درگیری، خود به خود موجب بی اعتباری آن است. این بی اعتباری اسناد تاریخی، چنان که معلوم می شود، تا زمان سلسله های کهن مصر، بین النهرین، چین، ایران، یونان، روم و عرب به دور می رود. هم امروز نیز آن چه را مسئولان همه ی حکومت ها، از ژاپن تا کانادا، بر زبان و یا بر کاغذ می آورند، برای ساختن تاریخ راستین هر سرزمینی، به همان اندازه بی اعتبار است که کتیبه داریوش در بیستون.

«پس باید «تاریخ»، پیش از اسناد، اجزاء و قطعات آن ساخته شده باشد. «تاریخ» یک پازل پراکنده نیست تا با جست و جوی اجزاء آن بازسازی شود. تاریخ یک پازل ساخته شده است که در دستگاه حوادث به اجزاء مختلف تقسیم می شود؛ پازلی که تصویر ساده ی مهارت ها و ترفندهای گونه گون انسان برای ادامه ی حیات، منطبق با شرایط اقلیمی است که در آن زیست می کند». (ناصر پورپیرار، دوازده قرن سکوت، برآمدن هخامنشیان، ص 16)

این بررسی ها تصویر کامل تر و موجه تری از بنیاد تاریخ ایران و به طور کلی شرق میانه ارائه می دهد و شاید بتواند علل پراکندگی به ظاهر درمان ناپذیر ملت های این منطقه را نیز توضیح دهد، که خاستگاه تمرکز و تمدن انسان بوده است.

«حفاری های باستان شناسی تپه های مارلیک و ارتفاعات چغازنبیل، حکایت از یک تمدن عظیم هفت هزار ساله می کند. در شوش دانیال و بلندی های ایلام پایتخت آشوریان و پارت ها و خوزستان (جندی شاپور) پایتخت اولیه هخامنشی و همچنین همدان (اکباتان) پایتخت مادها پارس ها و برهه ای هخامنشیان و اشکانیان، آثار زیادی از بناهای عظیم و شهرهایی که از نظر فن معماری و شهرسازی در آن زمان نظیر نداشت، باقی مانده است و این ها همه بر اثر مساعی کورش و داریوش بوده است. کورش بر طبق سنگ نبشته ای که در خرابه های پاسارگاد (تخت جمشید) باقی مانده است، اعلام کرد هر کس به هر دین و عقیده و فرهنگی که داشته باشد آزاد است و جان و مال اش محترم. همه باید دست به دست هم دهیم و ایران را آباد کنیم تا بتوانیم در برابر تمدن های بزرگی مانند بابل و مصر (بین النهرین) و یونان (روم) قد علم کنیم. از همین زمان بود که مجد و عظمت تمدن عظیم ایرانی آغاز می شود و افرادی چون بوذرجمهر، زرتشت، ارژنگ مانی و آرش کمانگیر، پا به عرصه ظهور گذاشتند و اعتقادات و کیش های مذهبی مختلفی به وجود آمد و کورش با تأسیس دانشگاه جندی شاپور، که اولین دانشگاه در سه هزار سال پیش بود و گرد آوردن دانشمندان برجسته آن زمان در رشته های مختلف تحول عظیمی در عرصه فرهنگ و تمدن ایران به وجود آورد». (میرحسن رضوی، معماری در ایران زمین، روزنامه ایران، شماره 1617، ص 12).

این دریافت ها و تصورات آشفته و نادرست و بی نهایت مضحک، از بنیان تاریخ ایران، تمامی آن چیزی است که در حال حاضر ذهن استاد و دانش جو درباره هستی و هویت ملی ما را پر کرده و حاصل کتاب های سفارشی، آشفته و نادرستی است که انبوه خاور شناسان جاعل، از قبیل گیرشمن و بی آبروتر از او و نسخه بدل های ایرانی آن ها فراهم کرده اند، تا تاریخ گسترده ترین تجاوز جهان را با تاریخ اصلی این سرزمین مبادله کنند. بیرون راندن این قصه های مطول از ذهن این همه مدعی و مسئول خودی و بیگانه،ٍٍٍٍٍٍٍٍٍ با مدد الهی وظیفه ای است که این مباحث دنبال خواهد کرد. (ادامه دارد)

ارسال شده در شنبه، ۰۶ مهر ماه ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۲۷ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : احمد
پنجشنبه، ۱۱ مهر ماه ۱۳۹۲ ساعت ۰۴:۲۴
 
جناب پورپیرار سلام.
بحثی را که در «برآمدن هخامنشیان» دربارۀ «تاریخ چیست» داشتید خواندم. دوبار هم خواندم، در حالی که عادت به این کار ندارم. بازهم جای خواندن مجدد دارد. برای من بسیار مفید بود، و ذهن مرا از ابهامات چندین ساله خلاص کرد. باور کردم آنچه را دربارۀ مفهوم و منشأ تاریخ گفته اید. همین نگاه می تواند ما را به قضاوت درست دربارۀ هر خبر و ادعای جدید هدایت کند. امیدوارم همۀ اهل مطالعه و علاقه مند به تاریخ و به خصوص تاریخ خودمان آن را بخوانند. منتظر ادامۀ این سلسله گفتار جدیدتان هستم. سلامت و موفق باشید.
(متوجه شده ام که تندی قلم شما از سر سوز دل از اینهمه دروغ است، اما امثال من تقصیری نداریم وقتی علمای ما در این ساحت کار خودشان را درست انجام نداده اند. فکر می کنم اگر کمی هم به مورخان غیروابسته به جریانات انحرافگر جهانی ولی اشتباه-رفته حق بدهید و از تندی قلمتان بکاهید اثر بیشتری داشته باشد. من با دوست متخصص تاریخ و بسیار صادقی که از قدیم می شناسمش در مورد نظر شما صحبت کردم، اصلاً نگذاشت به اصطلاح جمله ام منعقد شود.)
 
پاسخ:
سلام. ممنون تعارفات شما شدم و تشکر می کنم. گریز و یخ زدگی درس خواندگان و صاحب نظران از مباحث مطروحه در مکتب بنیان اندیشی، سببی جز بی بضاعتی ذهنی ندارد و زمانه فراوان به ریش شان خواهد خندید. نمی دانم از سی دی های ضمیمه این نوشته ها خبر دارید یا نه. دیدار از اولین ان ها به نام تختگاه هیچ کس در معالجه ان دوست شما موثر خواهد بود. موفق باشید

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان