کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 43

 


کتاب چهارم، برامدن مردم، مقدمه 43

بدین ترتیب و بر اساس مندرجات یکی از تازه ساخت ترین دانش نامه های جهان اسلام، با گوشه ای از ماجرا و زمینه های ظهور لایه روحانی در ایران قریب 95 سال پیش آشنا شدیم و آشکار شد که پس از برپایی حوزه هم مدیریت و امورات آن مجموعه، تا زمانی معین، دچار تشتت آراء و ناگزیر با مرکزیت جمعی اداره می شده و درعین حال جمعیت اندک طلاب حتی تا زمان درگذشت آیت الله بروجردی، یعنی چهل سال پس از تاسیس حوزه، نه فقط از کسورات مالی و کمبود امکانات تشکیلاتی و تاسیساتی و فقدان کارگزاران مجرب و نبود برنامه های دور اندیشانه خبر می دهد، بل وجه دیگر چنین حقیقتی از ضعف استقبال عمومی و ناچیری جریان وجوهات، حتی در دوران آیت الله بروجردی می گوید. مطلبی که رشد و گستره تشکیلات حزبی و تجمع های گوناگون سیاسی و فرهنگی غیر مذهبی و حتی بی خدایانه در حوادث سیاسی - اجتماعی همزمان با دوران زعامت ایشان را توضیح می دهد، که جامعه ای در مجموع غیرمذهبی است. 

«در اوایل دهه بیست شمسی، شماری از بزرگان و استادان حوزه علمیه قم که از عدم مدیریت متمرکز این حوزه نگران بودند و از سویی از مقام علمی و نفوذ اجتماعی و دینی آیت الله حاج آقا حسین بروجردی، آگاهی داشتند از او می خواستند که از بروجرد به قم بیاید، امام خمینی و حاج آقا روح الله کمالوند از علمای خرم آباد در این زمینه کوشش بیش تری مبذول داشتند. آیت الله بروجردی با پذیرش این درخواست، در محرم 1364 / آذر 1323 ش در قم ساکن شد. در تحکیم جایگاه و مرجعیت بروجردی در هنگام اقامت در قم نیز نقش امام خمینی چشمگیر بود. با ورود بروجردی به حوزه علمیه قم، بر رونق آن افزوده شد و شور و نشاط علمی آن دو چندان و بنیه علمی آن تقویت گردید. اقدامات بروجردی در طول دوره  زعامت، حاکی از اهتمام ایشان به حفظ و تقویت این حوزه است. بروجردی با استقرار در قم تدریس پرمایه ای را آغاز کرد. شمار حاضران درس وی را پانصد تا ششصد تن برآورد کرده اند. مدیریت نیرومند و متمرکز بروجردی موجب شد که شمار طلاب این حوزه که در سال های اولیه حضور وی در قم در 1326 ش، بالغ بر دو هزار تن بود در دهه چهل شمسی به 8700 تن برسد. در آغاز حضور بروجردی در قم در 1326 ش درس های خارج فقه و اصول منحصر به چند تن، از جمله خود بروجردی، حجت، فیض، خوانساری و صدر بود، ولی در پایان زندگی وی، بر شمار استادان خارج فقه و اصول حوزه قم که بین 20 تا 250 شاگرد داشتند افزوده شده بود و به ویژه تعدادی از شاگردان برجسته حائری، چون شیخ محمد علی اراکی، سید محمد رضا گلپایگانی، سید محمد داماد، امام خمینی، سید کاظم شریعتمداری و سید شهاب الدین مرعشی نجفی حوزه  درسی خارج داشتند. بروجردی به عنوان عالی ترین مقام علمی دینی ایران در عهد خود و نیز به عنوان مرجع تقلید علی الاطلاق و رئیس حوزه علمیه قم، برای پیشبرد امور دینی و حوزوی کسانی را رابط خود با حکومت قرار داده بود و پیام ها یا اعتراضات و تذکارات خود را از طریق آنان به شاه یا مقامات دیگر ابلاغ می کرد. از دیگر اقدامات سیاسی و اجتماعی بروجردی، به این موارد می توان اشاره کرد: پیشنهاد گنجاندن تعلیمات دینی در ضمن دروس مدارس و موافقت دولت با آن پیشنهاد توقف قطارها در ایستگاه برای اقامه نماز مسافران، مقابله با نفوذ بهائیت در مراکز دولتی، حمایت از مردم فلسطین و صدور اعلامیه در این باب در 1327 ش و مسئله اصلاحات ارضی».  (دانش نامه جهان اسلام، جلد چهاردهم ص 361)

همین روایت رسمی از تغییرات و تلاش های اولیه، حوزه را مرکزی با رهبری صرفا مذهبی و مبلغ تشیع مصور می کند که گرد سیاست نمی گردد و از رویارویی حوزه با دستگاه حکومتی و دربار نمونه قابل ارائه ندارد. هنگامی که 40 سال پس از افتتاح و در کوران حوادثی هولناک و تعیین کننده ملی، حوزه هنوز برابر تحرکات اجتماعی موضع جانب دار و هدایتگر و نقادانه نمی گیرد و ارتباط آن با حکومت، ان هم با پا درمیان میانجی، از درخواست برای توقف قطار درایستگاه برای ادای نماز پیش تر نمی رود.
«بروجردی برای حفظ و ارتقاء حوزه علمیه قم، ضمن اظهار استغنای عملی از دولت و سفارش طلاب به حفظ آرامش و بهانه ندادن به دست دولت، دست به اقدامات مهمی در این زمینه زد؛ از جمله از حیث علمی شیوه جدید خود را در تحقیق و تدریس مباحث فقه ارائه کرد که در قم سابقه نداشت و نسلی از شاگردان بااستعداد در این زمینه تربیت کرد که استادان و مراجع آینده حوزه شدند، برای احیا و چاپ کتاب های عمده حدیثی و فقهی و رجالی شیعه تلاش زیاد مبذول داشت، به ادامه تحصیل طلاب و تشویق افراد بااستعداد به شیوه های مختلف توجه نشان داد، طلاب را به مبانی مسائل و مباحث فقه و رجال و بیان مآخذ هرکدام و این که هر مسئله ای از چه وقت و چرا وارد حوزه اسلامی شده است متوجه کرد. بروجردی در زمینه توسعه فضای آموزشی حوزه از قبیل ساخت و احیای مدارس و به طور خاص تاسیس مسجد اعظم و کتابخانه آن اقدامات درخور توجهی کرد. به این ترتیب، مهاجرت موثر و تحول آفرین بروجردی، حوزه قم را به مرتبه ای از اعتبار رساند که عملا همارز معتبرترین حوزه آن عهد، یعنی حوزه نجف، شد و نه فقط طالبان علم از شهرهای مختلف ایران راهی قم می شدند، بل که به تدریج افرادی از مناطق شیعه نشین دنیا قم را برای تحصیل برمی گزیدند. پس از وفات بروجردی حوزه علمیه قم وارد مرحله جدیدی از حیات خود شد. مقطع زمانی 1340 ش تا 1357ش سیاسی ترین دوره فعالیت و حیات حوزه علمیه قم محسوب می شود. با رحلت بروجردی بار دیگر وحدت مدیریت و مرجعیت در حوزه قم از هم گسیخت و زعامت و مدیریت آن برعهده چهار تن استاد برجسته و مطرح قرار گرفت: امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید کاظم شریعتمداری و سید شهاب الدین مرعشی نجفی. پس از تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس انتقال ایشان به نجف، اداره این حوزه برعهده آن سه تن دیگر افتاد». (دانش نامه جهان اسلام، جلد چهاردهم ص 362)
همین بررسی دانش نامه جهان اسلام از موقعیت حوزه تا زمان درگذشت آیت الله بروجردی، چند وجهی بودن گردش امور مذهب و پرهیز از دخالت در امور حکومت را به سادگی چنین بیان می کند که اولا جایگاه حوزه در طلاطم های گوناگون اجتماعی تحرکی دست به عصا، نا آشکار و منحصر به چند چهره مجرد و بی پیوند با مرکز، چون مدرس و کاشانی بود که جامعه سیاسی و متمایل به رادیکالیسم، به مواضع آنان توجه آشکاری نشان نمی داد، چنان که روایت های دیگری حتی بر صحت و صلابت مدیریت بروجردی نیز اظهار تردید می کند و انگشت انتقاد می گذارد.
 
خاطرات و دیدگاه های آیت الله محمدباقر سلطانی طباطبایی پیرامون حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی
 

حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی از بزرگترین مراجع عام تاریخ تشییع بود. مجله حوزه در شماره های 43 و 44 خود گفتگویی را از خاطرات و دیدگاه های آیت الله محمدباقر سلطانی طباطبایی پیرامون ایشان منتشر کرده است.

آیت الله محمدباقر سلطانی طباطبایی خود از شاگران آیت الله بروجردی و از اساتید برجسته حوزه علمیه قم بود و بسیاری از مراجع تقلید فعلی و پیشین حوزه علمیه قم از شاگردان ایشان بوده اند.

آیت الله سلطانی طباطبایی با وجود جایگاه برجسته علمی و دیدگاه های بدیع فقهی از مرجعیت احتراز کرده و در سال 1376 در تهران دار فانی را وداع گفت.

ایشان پدرِ «خانم دکتر فاطمه طباطبایی»، همسر حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی و عروس امام خمینی هستند. در ادامه بخش نهم گفت و گوی آیت الله سلطانی طباطبایی پیرامون حوزه علمیه قم در زمان آیت الله العظمی بروجردی و ماجرای گلایه از بیت ایشان تقدیم مخاطبان می شود.

 

س. گویا برخی از آقایان از بیت آیت الله بروجردی  گله داشته اند  لطفا در این زمینه توضیح بدهید .

بله متاسفانه وضع بیرونی رو به راه نبود . هنگامی که خود ایشان در بیرونی تشریف داشتند آقایان بودند که به ارباب رجوع جواب گو باشند و به کارها رسیدگی کنند، اما وقتی که نبودند کسی به کسی نبود. علمای بلاد و دیگران مراجعه می کردند، ساعت ها معطل می شدند اما کسی نبود که به کار آنان رسیدگی کند. خلاصه شکایت از این وضع زیاد بود. یکی از موارد طرح اصلاحی حوزه که آن هیأت تهیه کرده بود سامان دادن به بیت بود که انجام نشد .

 

س. وضعیت حوزه علمیه قم مقارن آمدن آیت الله بروجردی چگونه بود ؟

در اثر توطئه ها و فشارهای رضاخانی وضع حوزه بسیار نامناسب بود. این مشکلات از زمان کشف حجاب و متحد الشکل شدن ایرانیان شروع شد. مشکلات باعث شد که مجموع طلاب ساکن در مدارس به سیصد نفر برسد. طلاب را دستگیر می کردند و در شهربانی لباس ها را از کمر قیچی می کردند. تحمل آن دشواری ها بسیار سخت بود .

 شبی ریختند مدرسه فیضیه و گفتند: از فردا نباید کسی با لباس مخصوص روحانیت از مدرسه خارج شود . ناگزیر بعضی از طلاب روزها به باغ ها و محله های اطراف قم پناه می بردند و شب به مدرسه بر می گشتند .

زندگی در باغ ها و محله های بیرون از شهر با کمبود لوازم بسیار دشوار بود .البته این فشارها کم و زیاد می شد. اوضاع یکنواخت نبود. دستور تازه که می رسید مأمورین سخت می گرفتند. چند روزی که از دستور می گذشت اوضاع بهتر می شد . به هر حال وضع خسته کننده ای بود.

 رضاخان که مرد، این گونه مشکلات از بین رفت و رفته رفته آقایان به قم برگشتند و جمعیت حوزه تقریبا به چند صد نفری رسید. این برگشت طلاب و گشایش نسبی در زندگی آنان همزمان شد با آمدن آیت الله بروجردی به قم؛ توجه به روحانیت بیش تر شد و تبلیغات گسترش یافت .زمان فوت ایشان جمعیت حوزه ، به حدود هفت هزار نفر رسیده بود. درشهرهای دیگر نیز آیت الله بروجردی مساجد و مدارسی بنا کرد . جوانان برای تحصیل علوم دینی ، به این مدارس جذب شدند. در برخی از شهرها که مدرسه علمیه می ساختند هیأت علمی و مدرس هم می فرستادند. در باختران چنین کردند. توجهی نیز به احیای مدارس اصفهان نمودند.

ایشان علاقه مخصوصی به اصفهان داشتند. هنگامی که نام اصفهان برده می‎شد مبتهج می گشتند. آقایان اصفهان از ایشان درخواست کرده بودند که مقداری از سال را مخصوصا ایام تعطیلات به اصفهان بیایند. حضرت ایشان در حال تصمیم گیری بودند که اجل مهلت نداد.

در نهایت از شرح بالا چنین برمی آید که به دلایلی نه چندان معین، اداره حوزه با مدیریت واحد ممکن نبوده و حضرات آیات عظمی در مواجهه با پیچیدگی های سامان بخشی به مرکزی مستقل و با رسالت و مسئولیتی معین و مناسب و در خور، توان مجرد نداشته اند. 

اما تصویر یادداشت قبل و آن چه در این نمونه ها می بینیم مبنا و زمان کسوت کنونی علما و اهل منبر و طلبه های در حال آموزش را معرفی و معلوم نمی کند. زیرا اگر عکس بالا را متعلق به طلاب اصفهان بدانیم آن گاه ضرورت است چنان مرکز آموزشی و حوزه ای را در اصفهان معرفی کنیم که حتی با پوشش و لباس دو رنگ طلاب نیز مسئله ای ندارد.

و اینان جماعت دیگرند مشغول به کسب و کار که در کسوت علمای امروز مشغول تجارت اند.

و این عکس که باز هم پوشش اهل علم کنونی را در بر بازرگانان نشان می دهد.

 

و لباس حکیم نور محمود یهود که کاملا با پوشش روحانیون امروز برابر است.

این یکی نیازی به شرح ندارد و دامنه وسیع استفاده از کسوت عمامه و عبا در میان طبقات و عقاید مختلف جامعه را ارائه می دهد.

 

اگر به فضای این تصویر توجه نکنیم که بیننده را به زمان و زیر زمین ناصرالدین شاه می برد، پس دست کم می پرسیم چه زمان و چه گونه و با توصیه چه مرکزی این طیف متنوع کاربران البسه ای که امروز در انحصار روحانیت است را، به ترک و تقدیم آن به خدمت گزاران و محافظان و منادیان تشیع، وادار و یا قانع کرده است؟ (ادامه دارد).

ارسال شده در شنبه، ۰۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۵۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : حميد
چهارشنبه، ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۴۴
 
در تاييد فرمايشات جنابعالي سايت تابناك گزارشي از لباس ايرانيان در دوران اخر قاجار داده است كه ادرس ان در زير امده استhttp://tabnak.ir/fa/news/319628/100%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86%D8%AF-%D8%B9%DA%A9%D8%B3

 
نویسنده : sajad
شنبه، ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۳
 
سلام استاد نطرتون راجب احمدشاملز و دکتر شریعتی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 
نویسنده : کردستان آزاد
چهارشنبه، ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ ساعت ۰۱:۰۰
 
با عرض سلام و خسته نباشید
یک سوال فنی داشتم، اقای ناصر پورپیرار اصالتا اهل کجا هستند؟
 
پاسخ:
اهل و زاده تهران اند.

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان