کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 3

« تاملی در بنیان تاریخ ایران »

 پیرمردی به دیدار آمده بود، آراسته و در سیما و گریم عارفان، با سبیلی فرا انبوه و آویخته، که بر طنین صدای اش می افزود و  حرکت لب های اش را در پوشش خود پنهان می کرد. پس از ادای تعارفات معمول، ساکت و سر به زیر، بی ادای کلامی مشغول خوردن چای شد. همچنان در سکوت به لیوان دست اش خیره بود و ناگهان از جای برخاست و با صدایی تر شده از بارش آرام اشک، گفت:
- کاش حرف های ات را کمی دیرتر می زدی که امثال من چنین با دست های تهی  و بدون حاصل عمر، جهان را وا نمی گذاردیم!

و کاش او هم لزوم حذف دروغ از هویت این مردم با یکدیگر بیگانه را، بر احوال خود مقدم می گرفت.

یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ، نکته بدیعی به خواهان آن آموخت که: اگر با تمام و یا بخشی از نادرستی، حاصل فن جعل مواجه شدند، پس مجازند است نتیجه بگیرند که سراپای آن سوژه ناسالم است، اصالت قابل توضیح ندارد و با مقصد معینی برای دفاع از دروغ ساخته اند. در عین حال مورخ  اینک علل و انگیزه سران کنیسه و کلیسا در طلوع اسلام را به تر درک می کند که به علت درماندگی در برابر صلابت سخنان قرآن، به نفی یکتایی خداوند و شرک و تثلیث روی آوردند. چرا که اگر دعوت الهی به متن و دین جدید را می پذیرفتند، آن گاه ضرورت داشت تا آوای زنگ و بوق خود را از گلدسته کنیسه و کلیساها جمع آوری کنند، دکان فروش نان و آب متبرک را ببندند و به مساجد روی آورند که مرکزی برای عرض خاکساری و  عبودیت مطلق است. امروز هم در مواجهه با مقوله بنیان اندیشی به همان شگرد متوسل اند و به سبب واماندگی در برابر صلابت اسناد، گرچه زمانی نمایه هایی مثلا در موضوع نیمه تمام ماندن ساخت تخت جمشید را می پذیرفتند، ولی ناگهان و از سر ناچاری، وقوع پوریم، نیمه ساخت بودن خرابه تخت جمشید و دست کاری های اصولی در نقش رستم و پاسارگاد را انکار می کنند و با تقلید از اعقاب خود، ناگهان به خانه حاشا برمی گردند و از این که امام زاده تخت جمشیدشان هنوز هم زائرینی دارد، دل خوش و مواظب اند سهمیه دریافتی از بابت تایید دروغ را  از دست ندهند.

نگاهی به این تصویر، از مجاهدین مسلح در انقالاب مشروطه، که به وضع فجیعی نوساخته است و از مجموعه تصاویر سایت مطالعات تاریخ معاصر برداشته ام، مورخ را گوش مالی می دهد که تا کجا باید به استیلای دروغ در دانسته ها و داشته های ملی و قومی موجود، رسیدگی کند. به آن سفید پوشی توجه کنید که در انتهای سمت چپ عکس، ظاهرا بر جمجمه معممی در ردیف زیر دست خود نشسته و چون جایی برای استقرار پای دوم خود نیافته،  پس آن را  به همراه نیاورده است! مورخ با مطالعه دقیق چند عکس متفاوت از تجمع تفنگ به دستانی در زمان اتقلاب مشروطه، خود را کاملا مجاب می بیند تا اعلام کند کسانی با ارسال مجعولاتی مصور و نامصور، یک دگرگونی ساده و رسمی، در صفحات فوقانی اجتماع را، تبدیل به انقلابی در منطقه کرده اند که گویی راه خود را برای استقرار مشروطیت، از میان مجرایی از خون گشوده اند.

 در این عکس از مردمانی غیر مسلح نیز قانون جعل را رعایت کرده اند تا حضور جماعت در ماجرای مشروطه را جدی بگیریم. به آن مرد سفید پوش انتهای سمت چپ نگاه کنید که گویی پوستر نیم تنه مرد دیگری در فراز سر او نصب است! وبه آن سفید پوش دیگر میانه عکس، که در نیم دایره برجستگی شکم اش، چهار نفر گنجیده اند. تعیین روابط هندسی در این تصویر که معلوم کند کدام یک نشسته و کدام ایستاده اند، ممکن نیست.

و این هم عکسی با روابط منطقی سطح و حجم از چند تفنگ دار با لباس فورم نظامی، که گرچه در قاعده مطلب دلیلی برای برقراری ارتباط با انقلاب مشروطه ایران ندارند، ولی به عنوان فضا سازی صحیح در چنین اجتماعاتی قابل عرضه است.

ظاهرا این تصویز نمایانگر اجتماعی از مشروطه خواهان در برابر سفارت انگلیس است و هرچند نمی دانیم سفارت انگلیس نمایش داده شده در این عکس در کجای پای تخت مستقر بوده، اما ردیفی از پرچم های کاغذی در بالا ترین نقطه و نصب چند قالیچه بر دیوار رو به رو، در سمت راست و از همه سرگیجه آورتر نصب یک چهل چراغ و لوستر اشرافی در خیابان و ورودیه به مغاره و پیشانی تونل میانی، با آن وصله پارچه ای در میانه دیوار، چندان مسخره است، که موضوع اصلی این تصویر یعنی بی تناسبی های هندسی آن را بی رنگ می کند.

این عکس نورانی را هم گویا از تجمع مردم در برابر سفارت انگلیس گرفته اند. اگر آن تصویر پیشین قانع تان نکرد که انبوه مردم در قفای انقلاب خود جمع بوده اند، شاید این عکس که شاهکاری در فن رتوش و باز سازی چند تصویر مختلف است، معلوم کند که کار کشته هایی در فن جعل، برای ایجاد انحراف در مقوله تاریخ و فرهنگ و ادب منطقه، از خطوطی در مکعب نقش رستم تا اسناد تاریخی معاصر، چه استخوانی خرد کرده اند؟! در این جا هرچند از تعداد قالیچه ها کاسته شده اما بر لوسترهای اشرافی میان خیابان افزوده اند. در پشت لوستر بزرگ و میانی یک پارچه نویسی نصب است، پرچمک های کاغذی بیش تر شده، با طنابی در بین جماعت که گویی برای اعدام کسنی به بلندایی نامعلوم وصل است و فضای فراز سر مردم بر اثر  گرد و غبار و نور افشانی بی مبدایی سفیدی می زند. یک تیم کامل در بازشناسی امور شیادی لازم است تا بتوانند یکی از ده ها گره این عکس مسخره را باز کنند.

و این هم یکی دیگر از تصاویر تجمع در مقابل سفارت انگلیس که در قله توان شیادی انقلاب مشروطه سازان قرار می گیرد. شاید کسی بتواند حضور آن بانوی خوش پوش بدون حجاب در منتهی الیه سمت راست و رتوش کاری های شلخته وار دو سوی عکس را توضیح دهد، کاری که از عهده این مورخ  بر نمی آید جز این که همگان را به تماشای آن دعوت کنم و بار دیگر توجه دهم که گذر از این مقدمات و ذکر ناگفته های نهایی در باب تخت جمشید، که کار گزافه سرایان را یکسره می کند، هنوز در راه است.

(ادامه دارد)

ارسال شده در یكشنبه، ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۰ ساعت ۰۷:۳۳ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : مهدی اللهیاری تبریزی
دوشنبه، ۱۳ تیر ماه ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۴۶
 
با سلام و سلامتی برای استاد فرزانه
واقعا عالی بود
امیدوارم همچنان بدون دغدغه افشاگر شیادی مورخین جاعل باشید

مهدی اللهیاری تبریزی

 
نویسنده : حسین
شنبه، ۲۱ خرداد ماه ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۶
 
استاد زنده باشید

 
نویسنده : hossein
چهارشنبه، ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۳۷
 
از خدا ارزوی عمری باعزت برایتان می کنیم

 
نویسنده : aydin
سه شنبه، ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۵۵
 
در مورد نقد عکس ها بیشتر توضیح دهید بنده قانع نشدم .
با تشکر

 
نویسنده : رضا شاکر
دوشنبه، ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۰ ساعت ۲۳:۵۴
 
استاد عزیز سلام عرض میکنم
امیدوارم سلامت باشین و مطالب رو با قدرت هر چه تمام تر پیش ببرین،تا هیچ فرصت و مهلتی برای یاوه گویان و یاوه بافان نمونه.
زنده و پاینده باشید.

 
نویسنده : رضا شکری
چهارشنبه، ۱۷ فروردین ماه ۱۳۹۰ ساعت ۲۳:۲۸
 
سلام استاد گرامی خوب هستید

تاریخ را کسایی نوشتن که دوست دارن دنیا رو تو دست بگیرین خوب اینا چه کسایی هستند فیریماسونها همون صهیونست ها که خودشونو در قالب یهودیت و مسیحیت نشون میدن ولی استادی مثل شما تاریخ ساختگی که این ها خور دنیا میدن کشف کرده هدف اینها وحدت رو از میان انسانها برداشتنه شما اگر امکان داره با استاد طاهری عزیز آشنا بشین استاد محمد علی طاهری خیلی شما رو دوست دارم اگر امکان داره با استاد طاهری آشنا بشین با تشکر

 
نویسنده : یانار
دوشنبه، ۱۵ فروردین ماه ۱۳۹۰ ساعت ۱۶:۵۴
 
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی
پورپیرار عزیز
بسیار عالی و جذاب بود. از خدواند متعال طول عمر برای شما آرزومندم.
اجر کم عند الله

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان