ایران شناسی بدون دروغ، 258، نتیجه 66، بررسی کتاب نقشه شهرهای ایران در زمان قاجاریه، 9

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۵۸

همه چیز به وجهی بیرون از مدار حقیقت و خلاف عقل، قلابی است و غالب نمایه های ایران پر افتخار عصر به اصطلاح صفوی، دست ساخته های جدید از اواخر قاجار و در عصر پهلوی ها است. پیش از این نمونه های متعددی از ابنیه مذهبی، از خراسان تا ورامین را دیده اید، که همگی در دوران جدید کاشی چسبانی و پیرایه پردازی شده اند، چنان که از پر افاده ترین عروس معماری عهد صفوی، یعنی مسجد شیخ لطف الله ده تصویر موجود است که هریک از آن ها و همگی در کار نقل این قول اند که این مسجدی تازه ساز از عهد رضا شاه است، که در میان دوران محمد رضا شاه تکمیل شده است!

این عکس ورودی اصلی به شبستان مسجد شیخ لطف الله را از پلیت شماره ۱۲ در کتاب پرشیا کار مشترک آ. کوستا و ال. لوکهارت برداشته ام. عکس به حوالی سال ۱۹۵۰ میلادی،۶۰ سال پیش متعلق است و چنان که می بینید آرایه های اطراف مدخل مسجد، جز گچ کشی های خنک نوساز نیست، که تصاویر دیگری همان گچ کشی های تابلو مانند این عکس را هم ندارد.

و این هم نمای مدخل مسجد شیخ لطف الله در حال حاضر، با قمزه های پیچ در پیچ نقش اندازی های پر از صلیب، از بیرون و درون، که در میان دوران محمد رضا شاه آراسته اند، با این قصد که آن را شاه کار معماری عهد صفوی و برآمده ای به دست شاه عباس قلمداد کنند! آیا به راستی و به قول مردم کوچه و بازار ما را منتر خود نکرده اند؟! 

این هم نمایی از حقیقت ناب و عکسی از دوران آخر سلطنت ناصر الدین شاه که اوضاع نقل و انتقال بار را نشان می دهد و قرینه مسافرکش آن را هم پیش تر دیده اید. آیا سیصد سال مقدم بر این نمایه ی حمل و نقل، شاه اسماعیل صفوی عراده های توپ خود را از چنین جاده هایی به کوهستان های ترکیه برای جنگ با عثمانیان بی نشان می برده است؟! معجزه ی یهودیان، یعنی دشمنان فرهنگ بشری، در توفیق جای گزین کردن تصورات به جای حقایق از آن رو ممکن شده است که ایرانیان به عنوان یک ملت، نوشکل گرفته تر از آن اند که از پس تشخیص و تفکیک راست و دروغ تاریخی برآیند!

«نام کمال الملک همواره زینت بخش تاریخ هنر معاصر بوده است و سبب نیک نامی و افتخار یران. هنرمندی که در ایام حیات سربلند زیست و با خوی خوی خوش و اخلاق ملکوتی آشنا و بیگانه را مجذوب خویش می کرد. دوران هفده ساله ی مکتب او کشور را افتخار آفرین کرد و انزوای چهاره ساله اش در حسین آباد نیشابور غم انگیزترین فصل کتاب هنر بود.
از روزی که این استاد عالی قدر رخت از جهان فانی بربست، اهل ذوق و کمال، مقالات بسیار در شرح احوال او در مجلات مرقوم داشته اند اما متاسفانه به مطالب مستند و مآخذ قاطع دست نیافتند و آن چه از سوانح روزگار و حوادث زندگی او یاد کرده اند بیش تر از جمله مسموعات و خالی از مآخذ درست و اسناد معتبر بوده است. نگارنده که از دیرگاه عشقی فراوان به شناخت هنر استاد و آثار او داشتم، خواستم به نگارش شرح حالی مبسوط و مستند از او همت گمارم، اما هرچه بیش تر جست و جو کردم کم تر به مآخذ و سندی مکتوب برخوردم». (احمد سهیلی خوانساری، کمال هنر، مقدمه، ص ۱) 

پس از چنین مقدمه ای است که سهیلی خوانساری کتاب پر برگ خود را در توصیف احوال و آثار کمال الملک تالیف می کند! آیا به یاد داندمایف و کتاب تاریخ ماد او نمی افتید؟! کافی است آن تعارفات ابتدای نقل بالا را با اعترافات انتهایی آن بسنجید تا از کار آن هیولا سردرآورید که روشن فکری کنونی ما را چنان در دام و کام خود بلعیده، که با دیدار دهستان های پدر بزرگ خویش که به جای شهر گرفته اند هم، سر از سجده در محراب دروغ برنمی دارند!

این نقشه شهر اشرف که از دوران رضا شاه بهشهر می خوانند، از فرط حقارت حتی مقیاس اندازه گیری مساحت را ندارد، دروازه قلعه ای است که راه به درون باغی می برد با یک ردیف درخت در دو سوی خیابانکی و چهار دیوار و حوضی در انتها و همین. اما کسانی در باب این باغچه کوچک اربابی، قصه هایی بافته اند که از استراحتگاه شاه عباس شروع و به مرکز مدیریت سیاسی - نظامی آغا محمد خان قاجار ختم می شود! آیا سران فرهنگی و دانشگاهی و روشن فکری بی خاصیت ما نباید از شرم عرق بریزند که در مقابل یاوه سرایی های زیر نایستاده اند؟! 

«نقشه قلعه اشرف (بهشهر) سال 1826 میلادی: اشرف توسط شاه عباس اول در مکانی بهشت آسا و پوشیده از درختان لیمو و پرتقال بنا شده است. در زمانی که محل به صورت مقدماتی برداشت شده، هنوز ویرانه های کاخ های بدیع، چشمه ها و باغ ها وجود داشته است. شرق شناس معروف به نام خانیکف بعد از دیدارش در سال 1858 م. از این محل نوشت که «اشرف هنوز یکی از زیباترین باغ های جهان باقی مانده است». محدوده کلی اشرف حکایت از رمز و رازهای فراوانی دارد. در این جا اندیشه طراحی قصر یا باغ، به خصوص تصویری سه بعدی از دیوارهای قلعه به چشم می خورد که فراتر از یک طراحی است. باغ به سان مینیاتورهای شرقی طراحی شده بی آن که طرح، تسلیم وضع موجود محیط و یا خطوط حقیقی طراحی و مناظر گردد و این مساله اولین چیزی است که در نقشه اولیه مد نظر بوده و بالمال اولین پیش فرض مستند طرح به شمار می رود. به هنگام مطالعه، پژوهش و مرمت، این مساله باید به صورت جدی مورد ردیابی قرار گیرد، زیرا این امر پدیده منحصر به فردی در تاریخ طراحی محسوب می گردد که ناشی از اراده شاه عباس بوده است. طرح متمایز هندسی مستطیل شکل نقشه قصر و باغ، یادآور روش های سنتی هنر باغ سازی شرق است. در مقابل قلعه یک باغ قرار داشته که در حاشیه مسیر مرکزی آن درختان سرو با جوی آب و آبشارها بنا شده بود. محورهای ترکیبی باغ به سمت کلاه فرنگی قصر که به واسطه یک حوض مرمر احاطه شده، گرایش داشته اند. ترکیب طراحی معماری تمام بخش های رسمی مربوط به مراسم جشن و سرور، پوشیده از باغ های میوه است. این بخش از باغ در خدمت پوشش فضای سبز برای کلاه فرنگی قصر قرار دارد که دارای معبری با درختان سرو است که به سمت قلعه می رود. محدوده باغ اصلی، قلعه و باغ های دیگر در محوطه وسیعی قرار گرفته اند که به واسطه دروازه هایی محصور شده اند. کمی دورتر از اشرف و در فاصله سه «ورستی» آن، قصر صفی آباد بنا شده که از نظر احجام قابل توجه است. در نقشه ای که در دست است در باب باغ و ویژگی بناهای اداری – رسمی مطلبی ذکر نشده است. اما در اطلاعات پیوست آن در باب ترتیب نگهداری و تخریب آن بحث شده است. بر اساس این اطلاعات، امکان آن می رود که بتوان اندیشه کلی طراحی تمامی منطقه را به دست آورد و با استفاده از مواد تاریخی و بر پایه تمامی اطلاعات طراحی و معماری، مشکلات بازسازی کل منطقه ای را که شاه عباس و اخلاف او به وجود آورده اند، حل و فصل نمود». (هیأت مولفین، نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار، ص 45)

مستفیض شدید و از آن شامورتی مسحور کننده کلمات لذت بردید که باغچه ای را به صورت یکی از رموز طبیعی در تاریخ ایران به جلوه درآورد؟ آیا گمان می کنید تا کجا و چه زمان چنین لالایی های کنار گهواره، قادر است ملتی را چنین طولانی در خواب و خماری نگه دارد؟!

 

این هم شهر دزفول که چیزی جز انحنای رود دز و زمین زراعی ندارد و مساحت آن کم تر از یک کیلومتر مربع است، با حصار و دیواری که سمت های غیر رودخانه ای آن را محصور کرده است. با این همه همین کشتزار بدون نمایه های تجمع نیز برای خود داستانکی تاریخی دارد که شنیدنی است:

«نقشه شهر دزفول (سال 1850 میلادی): شهر دزفول در فاصله ده کیلومتری از کوه لرستان و در ساحل چپ رودخانه دز و در دشت حاصلخیزی استقرار یافته است. در جانب شمالی شهر و در میان سواحل عمیق و پر شیب، رودخانه دز جریان دارد. همین امر مشکلاتی را در جهت صعود و نزول به شهر فراهم آورده است. این مسأله از نقطه نظر استراتژیک عامل مهمی محسوب می گردد. ولی از نظر مردم ساکن در شهر که می خواهند به آب دسترسی پیدا کنند، این امر نکته منفی به حساب می آید. در بخش غربی و در زیر شهر تپه ای قرار دارد که به سمت بخش کم شیب گرایش دارد و همین امر عبور از رودخانه دز را تسهیل می نماید. شهر از شمال به جنوب امتداد یافته و به وسیله دیوارهای دفاعی مجهز به یک رشته برج از خشت خام احاطه گشته است. بخش شمال غربی شهر مواجه با رودخانه دز است و کمربند ساحلی در این نقطه دارای یک عملکرد استراتژیک است. شهر از شمال به جنوب ۱500 متر و از غرب به شرق 1200 متر است. در تمامی طول دیوارهای دفاعی شش دروازه و پنجاه و هفت برج قرار دارد. وفور این تعداد برج در امتداد دیوارهای دفاعی، توان دفاعی شهر را افزایش داده است. از وجه طراحی، شهرداری نظامی پیچیده است و مسیر عمده خیابان های آن موازی با رودخانه دز است. خیابان های عرضی نیز عمود بر رودخانه هستند. بخش بندی ساختار طراحی شهر قابل مشاهده است: یک بخش از منطقه شمال غربی به محله های مسکونی اختصاص یافته و بخش عمده دیگری در جنوب شرقی وجود دارد که از نظر طراحی کاملا آزاد است. حدود ده میدان در ساختار شهر وجود دارد، اما تنها شش محله نقش اساسی در سازمان محیطی شهر به عهده دارند: میدان اردو، میدان کوچک، میدان باروت، میدان بازار بزرگ، میدان شیخ جمیل، میدان گاراسرای. میدان بازار بزرگ، میدان مرکزی شهر است که خیابان های عمده شهر را به خود جلب می نماید. این میدان، شکل متمایز مستطیل (74×245 متر) را دارد و میدان معروف اصفهان را نه تنها بر اساس شکل بل که بر مبنای روح معماری نیز به یاد می آورد». (هیأت مولفین، نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار، ص 64)

احتمالا مطالب بالا شرح شهر دزفول در زمان جمع آوری مطالب کتاب است، زیرا نه اسکیل آن با مقیاس نقشه مطابق است و نه آثاری از میادین متعدد در میان آن زمین های مزروعی دیده می شود!  

در نقشه شهر شوشتر مشخصات واضح تری ثبت است با نام گذاری های محلی که برای شهری فاقد بافت تجمع و با مساحت ۱۵۰۰ در ۸۰۰ متر به دشواری قابل پذیرش است: ۱۷ مسجد، ۴ کاروان سرا، و ۸ حمام با شروح جغرافیایی و تاریخی که در زیر می خوانید.

«نقشه شهر شوشتر (سال 1850 میلادی): شهر از سه جهت به وسیله دیوارهای دفاعی خشتی احاطه شده و سمت چهارم آن به خاطر وجود رودخانه آب گرگر و صخره های عمودی اغلب قابل تهاجم است. شهر متشکل از سه بخش است: قلعه، خودشهر و حومه کوچکی که در کرانه ی مقابل آب گرگر قرار دارد. قلعه در بخش شمال شرقی شهر، بر روی یک تپه سنگی و در پای رودخانه قرار گرفته که از شمال امتداد یافته است و موقعیت مسلطی را در مقابل شهر دارد. یک چنین موقعیت بلند و مسلطی، نه تنها ویژگی شهرهای ایرانی است، بلکه شهرهای اروپای غربی نیز همانند این وضعیت را دارند. محدوده ی شهر وسیع است؛ از شمال شرقی به جنوب غربی 2800 متر، از شمال غربی به جنوب شرقی 1700 متر و یا به عبارت دیگر حدود 500 هکتار وسعت شهر است و چهار دروازه به اسامی دروازه گرگر، دروازه دزفول، دروازه چیلیا و دروازه لشکر دارد. معماری مسجدها در بناهای شهر، میادین و شبکه معابری که متشکل از یک رشته خیابان های معمولی است، اثر گذاشته اند. جایگاه این مجموعه در ساختار طراحی شهر به عنوان مستحدثات عمومی شهر، منعکس کننده ترکیب حجمی فضایی در مقیاس شهر به وسیله تعداد زیادی گنبدها، مسجدها، سقف های پوشش دار بازار، زیارتگاه ها، کاروانسراها، حمام ها و مناره ها است». (هیأت مولفین، نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار، ص 65)

که مساحت شهر به تعیین شارح، با مقیاس نقشه بردار مطابق نیست.

و این هم نقشه بوشهر است با حصار کاملی به دور شهر و مساحت اندکی بیش از نیم کیلومتر مربع. از شگفتی های شهر این که نوشته اند چهار بازار و کلیسا و بازار مخصوص ارامنه دارد، که موقعیت مطلقا بندری آن را توضیح می دهد، با سه مسجد جامع و چهار کاروان سرا و بدون حمام که در نبود آب در شهر چندان غریب نیست و شرحی بر آن با مطالب زیر:

«ما نقشه تفصیلی بندر بوشهر متعلق به سال ۱۸۵۰ میلادی که توسط سروان پروسکوریاکوف تهیه شده را در دسترس داریم. به سختی می توان گفت که از دوره نادر شاه چه عناصری باقی مانده اند. اما ویژگی طراحی شهرهای خاص ایران در این نقشه آشکار است. طرح مستطیل شکل شهر با دیوارهایی رفاعی از آجر پخته محصور شده است... شهر با ۱۰۰۰ نفرر جمعیت به شش محله تقسیم شده است. چهار بازار عمده مرکز محله ها را شکل می دهد که تمامی آن ها در جهت ساختار طراحی شهر در یک نظام واحد منطبق اند. مرکز شهر از میانه محله های شرقی به صورت بازاری به طول ۵۰۰ متر به موازات دیوارهای دفاعی و عمود بر لبه ساحل آغاز می شود...». (هیأت مولفین، نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار، ص 65)

باور این که شهری با هزار جمعیت به چند کاروان سرا و مسجد جامع محتاج شده باشد، تنها در صورتی قابل قبول است که بوشهر را گذرگاه و بندری برای مبادله کالا با ساکنانی موقت قبول کنیم. (ادامه دارد)

ارسال شده در جمعه، ۲۸ اسفند ماه ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۳۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : سید مجتبی
یكشنبه، ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۰۸
 
باسلام
مسلما تاریخ، زبان گویای حکومت هاست. اینکه ملت ما یک ملت عقب نگهداشته شده است در آن شکی نیست. ولی شما هم در بدبینی بسیار غلظت بکار بردید. درست نیست که اینقدر نسبت به گذشته این مرز و بوم با بدبینی و خفت نگاه کرد.
ارادتمند
سید مجتبی
 
پاسخ:
هر ذره از دروغ در تاریخ هر ملتی موجب فساد مردم آن خواهد شد.

 
نویسنده : reza
شنبه، ۰۲ مرداد ماه ۱۳۸۹ ساعت ۰۸:۴۹
 
با سلام آقای عابدی
لطفا در صورت امکان داستانهای ناریا را نیز به مجموعه اضافه نمایید.
با تشکر
 
پاسخ:
چشم

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان