ایران شناسی بدون دروغ، 242، نتیجه 50، حقه بازی ها در هند، 19

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

 مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۴۲

آن زمان که سران کنیسه و کلیسا، پس از اعزام پیاپی ناخدایان و ماجراجویان به اوقیانوس گردی های نخستین، برای شناخت مراکز تجمع و تمدن، در فاصله اواخر قرن پانزدهم تا اواخر قرن شانزدهم، سرانجام و برای اولین بار نقشه ی جغرافیایی جهان را به دست آوردند، با حقیقت از منظر آنان رعب آوری مواجه شدند: اندیشه اسلامی و دین اسلام، به آرامی از مکه و مدینه، علاوه بر سراسر بین النهرین، مراکز تجمع اطراف را، که حضور در آن به گذر از اوقیانوس ها نیاز نداشت، از جنوب هندوستان تا انتهای آفریقا، در اختیار گرفته بود. آن گاه طراحان واتیکان، سراسیمه و با سرعت، از اوائل قرن هفدهم میلادی، کشتی های اکتشافی را به جهازات نظامی توپ دار بدل کردند و با ارتش هایی از مزدوران آدم کش اجیر کشیشان، نه تنها برای غارت، که در مرحله ی نخست برای پراکنده کردن و نسل کشی بومیان مسلمان آفریقا و هند، به حرکت درآمدند. اقدامی که پس از کشتارهای غافل گیرانه و عمومی و اولیه، سرانجام به گریز تدریجی بخش بزرگی از مسلمین آن سرزمین ها به شرقی ترین جزایر جهان، اندونزی و مالزی، انجامید و دو سرزمین ایران و ترکیه، که بر اثر عوارض و آسیب پوریم و طوفان نوح، خالی از سکنه و بی معارض مانده بود را، در اختیار آنان قرار داد تا با یک نوسازی محیلانه، این دو اقلیم را به عنوان دو پایگاه و سکوی پرتاب اندیشه های تفرقه ساز اسلامی در اختیار بگیرند، جبهه ی درونی و با نمای فرهنگی و تعاریف تاریخی نو، در درون دین مسالمت و مبارک اسلام بگشایند و در این میان آن چه را بر سر مسلمانان هند آورده اند، از موذیانه ترین طراحی های ضد اسلامی مشرکین بوده است.

از عرضه ی این تابلوهای زبان دار که از سرنوشت غم بار ملتی در دورانی معین می گوید، ناگزیرم. زیرا در درون هر یک از این تصاویر، اوراق متفاوتی از بی رحمی مشرکان ضد انسان و بی تمدن غربی ثبت است، چنان که در عکس بالا مردمی را می بینیم که نظامی نیستند، هیچ گونه ابزار دفاع همراه ندارند و گویی جز گریز چاره ی دیگری برای نجات نمی شناسند. چنین نمایه ها و چنین گریزندگانی از قصابی بزرگی حکایت می کنند که آن به اصطلاح تاجران انگلیسی میان مردم هند از جنوب تا به شمال مرتکب شده و وجب به وجب آن سرزمین را با ریختن خون، نه داد و ستد پارچه و پشم، در اختیار گرفته اند.

این مزارع لگد مال شده، زمانی محیط کاشت و این ابزارهای از کار افتاده، تتمه دل بستگی های به جای مانده از همان گریزندگان است. مردمی که سرانجام یا به صورت خدمت کاران نوصاحبان سرنیزه دار هند درآمدند و یا برای نجات آزادی و استقلال و حفظ سنت های خویش، به امید رها شدن از نعقیب کنندگان غربی، به سرزمین بی انتها و جنگل های ناشناخته ی هند گریختند.

 

این زن و مرد پا برهنه روستایی از خان و مان پیشین خود، به هنگام گریز همین را به همراه می برند، که می بینید: ظرفی و چوب دست و کودکی. آن دیگران گاری و گاو و بزی را نیز نجات داده اند. در منظر مورخ، این بقایای یک مقر استقرار جمعی معین است که تخلیه می شود و می پرسد این ها از بیم چه کسان، به کجا و چرا فرار می کنند؟! 

و حالا زمان نمایش کش دار آن روی سکه است. زمان ثبت این گونه تصاویر با عکس های آن گریزندگان یکسان و متعلق به میانه قرن نوزدهم، در دهه ی ۱۸۶۰ میلادی و از گروهی نظامی غالبا دست چین شده ی انگلیسی است که درست مانند خانه ی خود در حیاط منزل نوسازی در هند لنگ دراز کرده اند. به چهره های آنان دقیق شوید، که هر یک را نخبه قصاب آزمون پس داده ای می شناساند.

این هم نمای دیگری که در این تصویر نیز نجیب تر نمی نمایند. آن هندی نگریخته را نیز می بینید که چه گونه در خدمت نوصاحبان خود ایستاده است. آیا با چه وقاحت شریرانه ای، مورخان دروغ پرداز و بی حیای غرب، این حرام زادگان آدم کش را، که گویی در ملک اجدادی خویش جولان می دهند، کارکنان کمپانی هند شرقی جا زده اند؟!

این هم یک هندی مغلوب شده ی دیگر که با لباس مسخره ای که بر او پوشانده اند، صبحانه ی صاحب را بر سرویس استیلی می چیند، که انتظار خورنده ی آن را می کشد. آرایش اتاق ادا و جلوه فروشی اشراف منشانه ی انگلیسی را نشان می دهد که شاید کسانی گمان کنند نه از کیسه ی بومیان مغلوب، که از هدایای ملکه ی انگلیس تامین می شده است.

این هم یکی دیگر، که گرد گیری می کند، در خانه ای دیگر و صاحبی دیگر که فرم دیگری را برای پوشش خدمت کاران خود می پسندد. اینک ملتی را ظاهرا کمپانی خرید و فروش ادویه به زانو درآورده و چیزی نمی گذرد که بی کاری و گرسنگی فرمان می دهد تا نظایر همین خدمت گزاران به سود صاحبان جدید، لباس نظامیان مزدور را بپوشند، به سود مهاجمان، صدای اعتراض ها را بخوابانند و به گسترش مستعمرات انگلیس کمک کنند.

 

این هم یکی از بی شمار ویلای اربابی در سراسر هندوستان است که خانواده ی فرماندهان نظامی را در خود جای می داده است. در سمت چپ چند صاحب، همراه اسب نژاده ای سیاه رنگ و سمت راست انبوه نوکران و آشپزان و مهتران هندی که برای یک روز دیگر خدمت گزاری به اشغال کنندگان به درون خانه می روند. آیا چنین امکانات فوق گرانی را تجارت خانه ای برای کارمندان خود تدارک دیده و یا این مقدمات برای اسکان دائم نظامیان در هند را دربار و دولت و ارتش انگلستان فراهم می کرده است؟!

این هم مقدمات برگزاری یک عروسی سنتی با همان سبک و سیاق اشراف انگلستان، در قرن نوزدهم. محضر داران و خطبه خوان با کلاه گیس های مرسوم و هفت دوشیزه ی تاج گل به سر به عنوان ساق دوشان عروس، که ایستاده است.

زندگانی مهاجمینی که موجب گریزاندن مردم آرام آن، به اعماق خاک هند شدند تا بی مزاحمت و مقاومت نیم قاره ی کهنی را در اختیار بگیرند، از تمام جهات پر و پیمان بوده است. با مراجعه به شرح عکس، می خوانیم که این دکوربندی و لباس و پرسناژها مشغول اجرای نمایش نامه ی علی بابا و چهل دزد بغدادند که پس از تولید بغداد در یک قرن و نیم پیش، بدون آگاهی های اولیه از مظاهر زندگانی و هویت و لباس بومی و عربی بغدادیان، اجرا می شود. بی اختیار به یاد آستروناخ، سازنده ی پاسارگاد در سال ۱۳۴۰ شمسی می افتم که سال ها پس از پایان جورچینی کاخ های کورش، بر زمینی آماده برای کشت چغندر، کتاب پاسارگاد را نوشت.

  

از زمانی معین، همه جا هندیان را، با عناوین گوناگون، دست به سینه در خدمت اشغالگران می بینیم. تسلیم بی قید و شرط و تا مدت ها بدون عکس العمل آن ها در برابر مهاجمین انگلیسی، بیش از همه از اعمال خشونت بی انتهایی از جانب حاکمان جدید خبر می دهد، که ملت بزرگی را مسخ و کرخت کرده و به صورت خدمت گذاران بی آزار مهاجمان درآورده بود.

  

کلیسایی در سیملا

کلیسایی دیدنی با معماری انحصاری و عجیب در کانپور

کلیسای قدیمی سنت جیمز در دهلی، با آثار گلوله هایی بر صلیب و پایه ی آن

حالا به تصاویر این چند کلیسا نگاه کنید که از میان ده ها نمونه دیگر، پراکنده در سراسر هند برداشته ام، با معماری پر شکوهی که برخی از آن ها در اروپا نیز مشابه ندارد. این عکس ها را ۱۳۰ سال پیش برداشته اند و نشان نمی دهد این مراکز ستایش دین کشیشان را، دکان داران و تاجرانی ساخته باشند که قصد اقامت موقت و داد و ستد در سرزمین هند را داشته اند. این کلیسا ها و آن منازل و ویلاها، در حالی که علی رغم ۲۵۰ سال تسلط نظامی، هنوز حتی نمونه ای از بقایای مراکز آموزشی و پادگان و ساخلو و انبارهای لجستیک ارتش مهاجمین به هند را نشان نداده اند، بیننده را به بنیان فریب در این ماجرا و اختراع کمپانی هند شرقی آشنا می کند، زیرا بر چنین مراکز و قلاع نظامی دور از شهرها و تا همین اواخر نیم سوخته، با مقداری آرایش و رنگ آمیزی محلی، مراکز حکومتی مغولان نام داده اند!!! (ادامه دارد)

ارسال شده در جمعه، ۲۷ آذر ماه ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۱۵ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان