ایران شناسی بدون دروغ، 232، نتیجه 40، حقه بازی ها در هند، 9

  آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۳۲

برای کشف رمز بناهای ظاهرا مغولی در هند و جست و جوی صاحبان اصلی آن ها، توجه به این نکته اهمیت اساسی و دست اول دارد که بدانیم این آثار، در سراسر هندوستان، با مراکز تجمع شهری، به میزان زیاد فاصله دارد و به معنایی همگی را در میان بیابان ها ساخته اند! این که مثلا حاکمان به اقتدار مشهور شده ای، چون جهانگیر و اکبر، برای رفتن به خانه و مسجد، چهل کیلومتر از دهلی دور شوند، که یک روز مسافت با مرکبی راهوار است، از شوخی های معمول مورخین کنیسه و کلیسا با مردم خطه ما شناخته می شود.  

«نه اورنگ زیب و نه هیچ یک از دیگر پادشاهان گورکانی کاخ ها و مجموعه های بزرگ شهری نساخته اند. اورنگ زیب و جانشینان اش فقط بناهایی به کاخ - قلعه های شاه جهان اضافه کردند. در ۱۰۶۹ قمری اورنگ زیب پیرامون قلعه ی اگرا یک دیوار دفاعی دیگر افزود که شیر حاجی نامیده شده است». (ابا کخ، معماری هند در دوره ی گورکانیان، ص ۱۲۵)

چیزی نخواهد گذشت بی اعتباری این ذهنیات تکراری بدون مستندات و مرتبه را آشکار خواهم کرد و برای آشنایی با نمونه های منحصر به فردی از یاوه بافی و روده درازی از این قبیل که امپراتوری در تخت جمشید پلکانی ساخته و با همین مجوز، به تاریخ وارد شده و دهه ها حکومت کرده و یا حاکم مغولی در هند، بر معماری نمایشی بی بهای زمام دار ماقبل خود دیوار دفاعی تازه افزوده، دعوت می کنم که به شرح قلعه آگرا در بروشورهای رسمی وزارت جهان گردی هند، دقیق شوید.    

«قلعه آگرا: پس از تاج محل، قلعه آگرا در نزدیکی فاتح پور سیکری و در ۴۰ کیلومتری اگرا، از مراكز ديدني هند است كه اكبر، امپراتور مقتدر مغول آن را ساخته است. قلعه آگرا تركيبي از عمارت ها و كاخ هايي است كه توسط اكبر، جهانگير، شاه جهان و اورانگ زیب بنا شده و در واقع به موزه اي از بناهاي متنوع فرمانروايان مغول تبديل شده است. قلعه از ديوارهاي محكم و ضخيم از جنس سنگ ماسه اي ساخته شده است. قبلا دو راه آب پر از كروكوديل و قورباغه در اطراف آن قرار داشت كه عبور دشمن را مشكل مي كرد. ساخت آن حدود هشت سال و تحت نظارت كشيم خان، فرمانده ارشد اكبر و حاكم كابل انجام گرفت. اين قلعه پيش تر چهار دروازه داشت كه امروز دو دروازه آن داير است. دو دروازه ديگر يعني دروازه آب و دروازه درشاني براي هميشه مسدود شده است. دروازه ضلع جنوبي، دروازه امرسينگ، مخصوص عموم است. پس از عبور از اين دروازه، كاخ جهانگير، باغ گریپ، خاص محل، ديوان خاص، شيش محل، سومان برج، نگين مسجد، ديوان عام، مينا مسجد و موتي مسجد است. دروازه دهلي، كه ورودي اصلي رو به مسجد جامع اصلي آگراست. امپراتور مغول براي عبادت خورشيد در حال طلوع از دروازه درواني كه امروز بلا استفاده است، استفاده مي كرد. اكبري محل، شاه جهاني محل، كلا تخت، سيف تخت و سليم گره نيز ارزش ديدن دارد. در كل مي توان گفت قلعه آگرا مانند تاج محل از نمونه هاي زيباي معماري مغولی است». (برگرفته از مقدمه بروشور سازمان گردشگری هند)

چنین توصیفات بی بها از این قلعه بزرگ و سپردن حفاظت آن به قورباغه ها و تمساح ها، که معمولا قورباغه ها را هم می خورند، بر ناآگاهی تدوین کنندگان این افسانه ها در باب ابنیه مغولی هند گواهی می دهد، چنان که حاکم کابل را وادار کرده اند تا محل حکومت خود را برای سرپرستی بنای قلعه آگرا به امان خدا بسپارد و اکبر شاه را که ظاهرا مسجد ساز بزرگی بوده، هر صبح به عبادت خورشید گمارده اند!  شگفت این که گرچه فاتح پور سیکری و اگرا فورت، به عنوان شهر و پایتخت و سکونتگاه امپراتوران مغول هند و خدم و حشم دستگاه سلطنت، در دیوارهای بلند و بسته ای محصورند، اما در این دو مجموعه ی به هم ریخته و پراکنده، حتی یک سرویس بهداشتی و آشپزخانه دیده نمی شود! احتمالا این سرکردگان مغول هم، چون سران هخامنشی، خام خوار بوده، احتیاجات خود را در بیابان برمی آورده و مبتکر استنجاء با کلوخ بوده اند! 

 

نمای بیرونی و دروازه ی اصلی اگرا فورت

شاید این بنای مرمری ناهمگون با دیگر نمونه های اطراف را، در دهه های اخیر، با اضافات مواد اولیه تولید تاج محل در محوطه ی اگرا فورت بالا برده باشند، که به آن خواهم رسید. اینک زمان است با بذل توجه به این ساخت و سازها، که به راستی در مقایسه با معابد باستانی و یا آخشاردام کنونی، معمار سازی های فوق بازاری شناخته می شود، دریابیم که نیاز به تامین درآمد ملی، غارت جیب بازدید کننده های مشتاق دانایی را، از راه بزرگ نمایی دروغین باسمه ها، مجاز و موجه کرده و در این راه، مسئولین این گونه امور در چین و ترکیه و اندونزی و هندوستان و ایران تفاوتی ندارند، که هر یک شیره محلی تازه ای بر سراپای توریست های از همه جا بی خبر می مالند و در عین حال بر برگی از تواریخ یهود نوشته در باب مشرق زمین، مهر تایید می زنند.

نمای بیرونی و دروازه ی اصلی فاتح پور سیکری

 گوشه ای از محوطه ی داخلی فاتح پور سیکری در حال ساخت

و این هم بخشی از محوطه ی داخلی فاتح پور سیکری. حتی قطعه سنگی که عمری بیش از یکی دو دهه داشته باشد، در این مجموعه ی پر آوازه نمی بینید، چنان که آب نمای حیاط میانی آن هنوز در حال ساختن است. شاید پس از بازدید از تصاویر بعدی، با یقین کامل بپذیریم که وسعت میزان نمایشات قلابی در آثار معماری گورکانی هند، نمونه ی دیگری در جهان ندارد.

چنان که در این عکس نسبتا قدیمی یکی از مکان های مورد علاقه امپراتوران مغول را از پایه در حال ساخت می بینید تا قرینه ی هندی بالا بردن بنای مسجد شیخ لطف الله به عهد رضا شاه در اصفهان باشد، همان طور که در تصویر زیر، کار نوسازی آب نمای نیمه کاره ی محوطه ی میانی فاتح پور سیکری را به پایان رسانده اند.

   

ضایعه و ضربه ی اصلی این نوسازی های بچگانه که هر نوآشنای با فن معماری را، از این همه آوازه ی بی دلیل در باب آن ها به حیرت می اندازد و جز صحنه سازی برای کسب درآمد از گردشگران جهان نیست، زمانی پدیدار می شود و فرود می آید که از طریق این سنگ و کلوخ های قلابی، برای قوم مفقود مغول، تا بیخ گوش تاریخ معاصر دنباله نوشته اند!  

مقبره و مسجد همایون تاریخ برداشتن عکس ۱۹۸۹

این تصویر مسجد و مقبره ی امپراتور همایون در اطراف دهلی را، برابر اعلام کتاب ابا کخ، در سال ۱۹۸۹ میلادی، یعنی ۲۰ سال پیش برداشته اند. به ورودی شبستان میانی با دو نورگیر بلند توجه کنید که کاملا مسدود است و تفاوت رنگ آجر چینی، قضاوت در باب نو ساز بودن آن را آسان می کند.

    

مقبره و مسجد همایون تاریخ برداشتن عکس نامعلوم

در این تصویر قدیم تر، مدخل ورودی شبستان اصلی را کاملا گشوده می بینیم، که داخل آن را طاق نماها و  آرایه های سنتی این گونه ابنیه در هند پوشانده است. آیا مایلید بقایای معماری گورکانیان هند را از زاویه ای دیگر ببینید که برخی از آن ها، از جمله تاج محل را بازمانده هایی از چهار قرن پیش می گویند؟!

سرای امانت خان شیرازی!

این بنای در میان بیابان، عکسی از همان قوش خانه ی تیش مامانی تصویر قبل است، که در ۲۵ سال پیش برداشته اند، تصویری که جدای از بر باد دادن تاریخ گورکانیان هند، بازدید از آن یک آنه به جیب دولت هند از طریق جذب توریست واریز نمی کرده است. یک بار دیگر به عکس دقیق شوید تا شاید شناسایی دشمنان تاریخ و فرهنگ مردم ممتاز مشرق زمین و مزدوران داخلی آن ها، از ترک و فارس و هندی و چینی و اندونزیایی، چندان دشوار نباشد، که یکی ایاصوفیه تازه ساز و فکسنی را کلیسایی ۱۷۰۰ ساله اعلام می کند، آن دیگری جاده های کهن سرزمین اش را دیوار دفاعی در برابر مغولان می گوید، سومی بوروبودوی ساخت یونسکو را معبد بودیستی ۸۰۰ ساله در جنگل های اندونزی می شناساند و چهارمی خرابه های نیمه ساختی را، گوهر معماری جهان تبلیغ می کند. آیا جواهر لعل نهرو به دنبال دیدار از چنین خرابه های فاقد اسلوب و ارزشی، از شهر و پای تخت بزرگ اکبر مغول نوشته و آیا در این گونه مسائل نهرو هم بازیگر همان نقشی بوده است که رضا شاه پس از دیدار از تخت جمشید به عهده گرفت و یا روسای مکتبی این جمهوری، حتی پس از انتشار مستند تختگاه، میان ورودی های تخت جمشید، با ژست های باسمه ای ملی، تصاویر یادگاری بر می دارند!؟

قلعه ی ویجایا، تاریخ عکس ۱۹۸۴

 این هم  قسمت دیگری از فاتح پور سیکری، باز هم در ۲۵ سال پیش، که بدون رنگ آمیزی و سنگ چسبانی و حجاری های قلابی کنونی، چیزی بیش از یک ساختمان معمول و متوسط شهری ندارد و بی شک قادر نیست به عنوان میراث برجسته ی معماری تیموریان هند، در عصر فاتحی به نام اکبر شاه مغول خودی بنماید و توریست انگشت به دهان مانده ای را سرکیسه کند. 

این هم قسمت دیگری از فاتح پور سیکری و باز هم در ۲۵ سال پیش، که نه فقط برای نوسازان و بر پا کنندگان کاسب کار ابنیه تیموریان هند،آبرویی باقی نمی گذارد، بل آن گاو در حال چرا همان قدر حقیقی است که دیوار نوساز انتهای تصویر، پرده از قلعه سازی های پر عظمت و رنگ خورده ی اطراف فاتح پور سیکری و اگرا فورت بر می دارد!

 

 اعتماد پور،تاریخ عکس ۱۹۸۵

 

نگار خانه 

 مقبره عبدالرحیم خان خانان

قبر قطب الدین خان، تاریخ عکس ۱۹۷۸ 

مسجد خیر المنازل 

فاتح پور سیکری، تودارمل بارادری، تاریخ عکس ۱۹۸۵

فاتح پور سیکری، قوش خانه، تاریخ عکس ۱۹۸۵

فاتح آباد،اگرآ، باغ اورنگ زیب،عمارت مرکزی، تاریخ برداشتن عکس ۱۹۸۴ 

نگین محل، تاریخ عکس ۱۹۸۳ 

 

سرسراها در مقبره اکبر

این ها فقط چند نمونه از بقایای ابنیه ی فروریخته ی غالبا بدون صاحب و ناشناخته و بی اسلوب هند تا همین اواخر است، که امروز مملو از نقش و رنگ و سنگ چسبانی، و حجاری های بند تنبانی، به نام این یا آن فاتح مغول و با عناوینی چون فاتح پور سیکری شگفت انگیز و قلعه ی آگرا به توریست ها معرفی می کنند، تا در درجه نخست نیاز تاریخ سازان یهود به نوع هندی امپراتوران مقتدر مغول تامین و مبلغی هم به عنوان دلالی این دروغ ها نصیب دولت هند شده باشد. در این میان شگفت تر از آن بنای شسته رفته و مرمرین، معروف به تاج محل، نیست که گویا به مدد قلوب تپنده ی عاشقان مدفون در آن، پس از گذشت چهار قرن کم ترین آسیبی از گذر زمانه ندیده است!؟ (ادامه دارد) 

ارسال شده در چهارشنبه، ۲۹ مهر ماه ۱۳۸۸ ساعت ۰۲:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان