ایران شناسی بدون دروغ 216، نتیجه، 24، بررسی زبان های یدیش منطقه، 1

  آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۱۶    

بدین ترتیب و با احضار انبوهی شواهد نوین، که بر تارک آن دو مستند یگانه تختگاه هیچ کس و طوفان نوح نشسته است، بر خواستاران و خردمندان و بی تعصبان معلوم شد که در آغاز ورود به دوران معاصر جهان، یعنی عصر تجسس زمین بر اثر کسب امکان عبور از مانع بزرگ اوقیانوس ها، ایران از عوارض رخ داد پوریم و ترکیه به دلیل تبعات طوفان، از مظاهر هستی بومی و قومی تخلیه بوده است، چنان که اگر برنامه ریزی مخصوص مراکز بین المللی معین و جرات ملاحان و جاشویان و ناخدایان در اواخر قرن پانزدهم نبود و ارتباطات جهانی شروع به انبساط نمی کرد، هنوز هم بخش مرکزی و شرقی ترکیه و سراسر ایران، بدون نمایه های هستی متمدنانه در زیر آفتاب تند صحراها، بی صاحب مانده و همانند سده و هزاره های ماقبل، قومی به نام ترک به تاریخ وارد نشده بود.

به راستی که آمار وقوع زلزله در سرزمین اسرار آمیز ترکیه، در طراز ژاپن است و نمای بالا کثرت وقوع انواع آن، در فاصله ی ۱۵ سال را نشان می دهد و خواندیم در چند دهه پیش، که ظن کشتی شناختن آن توده بزرگ گل، بر ارتفاع آرارات قوت گرفت، وقوع زلزله ای محلی، آن بقایا را از زیر خاک بیرون راند و بر مراتب کشتی شناختن آن پرتو روشنگری انداخت، به گونه ای که با توجه به زمان دقیق و حاصل شگفت آن، بی ربط نمی نماید آن زلزله را موظف و مامور به این اکتشاف بدانیم. بنا بر این دو نکته را نباید از یاد برد، که اثبات کامل صحت آن نیازمند سرمایه گذاری های لازم مادی و عقلی است: ترکیه سرزمینی باران خیز و گذر ابرهای مدیترانه ای از آسمان آن تقریبا مداوم است. موقعیتی که خشک شدن کامل بقایای طوفان را تا زمان ما نیز به تاخیر انداخته است، چنان که می توان بلع سریع تر آب در سده های اخیر را نیز، درست همانند عیان شدن کشتی، حاصل زلزله های مکرری دانست که در چند قرن اخیر، مرکز ترکیه را آرام نگذارده است. 

به زودی و با امداد الهی به اثبات بنیان این نظر، از مسیری تعارض ناپذیر وارد می شوم، تا به خوبی با تلاش هایی آشنا شوید که مرکز جهانی کنیسه و کلیسا با سرمایه گذاری مشترک، در حوزه ای که قرن ها فاقد تاریخ بوده، چنان توهم و تعصب قومی و تاریخی و مذهبی و فرهنگی تولید کرده و مردم این خطه وسیع مسلمان نشین را، که مالک ممتازترین موقعیت جغرافیایی و کانی جهان اند، چنان به جان هم انداخته اند که ساکنان دهی را با یکدیگر همسو نمی بینیم و از یک قرن و نیم پیش، صاحب یک قوم فارس شده ایم که ظاهرا از آغاز ورود به تاریخی با برچسب ترکانه، به بلع حقوق ترکان هفت هزار ساله مشغول اند، قوم عربی که از چهارده قرن قبل حق فارسیان نوپدید را تباه می کنند و ترکی که پیوسته به دنبال واژه ی بی صاحبی برای اثبات دیرینه بی منتهای خویش در سراسر عالم بوده است؟!

«به نظر نگارنده، هرگونه مطالعه و بررسی در آثار ادب فارسی در ایران، باید با عنایت به ادب گران بهای ترکی انجام پذیرد. خواه در دوره ی پیش از اسلام و خواه پس از اسلام، این دو زبان در یکدیگر تاثیر حیاتی و اساسی داشته اند... به نظر ما، الفبای گؤی تورک، پس از الفبای ترکی سومری، دومین الفبای غیر تصویری جهان بشریت است که از سوی ترکان اختراع شده و در پیدایی تمام الفباهای دنیا تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم داشته است». (حسین محمد زاده صدیق، یادمان های ترکی باستان، ص ۲۳ و ۴۹)

بدین ترتیب ترک ها را که خشت کهنی قالب نزده اند و گورستان قابل گذری ندارند، باید معلم و مامای فرهنگ جهان بدانیم. از طریق این گونه گفتارهای پریشان، میان بنیان شناسی و موهوم اندیشی در باب تاریخ و هستی این منطقه، هزاران مرداب پر لجن آماده کرده اند، که عبور از آن ها مستلزم ملاحی طاقت فرسای ویژه ای است که بازوی متعصبان توان عبور از آن را ندارد. چه گونه باید برای چنین مولف و ابواب جمعی او توضیح داد که ایران پس از پوریم از هستی معمول تهی است و سراپای ادب فارسیان نیز تقلبی است، چه رسد به تاثیر گذاران بر آن، که سطری مستقل از آثار تاثیر گذارشان ندیده ایم، جز چند پاره سنگ نوکنده بر کنار رودی در بیابانی، که کار بررسی آن ها در راه است وگرنه اهالی عقل، تنها با نگاهی به تصویر نوسازی مسجد شیخ لطف الله در عهد رضا شاه، خواندن فصل اول کتاب هنر دربارهای ایران، دیدار قبر آن طغرل سلجوقی به شهر ری، رجوع دوباره به تاریخ عالم آرای عباسی، آشنایی با اوضاع شیراز در پنجاه سال پیش، برخورد با مساجد در حال کاشی چسبانی ایران به اواخر زمان قاجاریان، برخورداری از متن اندیشه پرور کتاب پاپیروس ها و مدخل های نوین دیگری که سنگی بر سنگ باقی نگذارده، تبلیغات قوم گرایانه بالا را به دور می اندازند که پس از چند دهه تکرار، اینک مشتی متحجر و متعصب دانشگاه نشین، از ترک و فارس و عرب پرورده است وابسته به مکتوباتی مجعول، که تاب شنیدن حقیقت را ندارند و این هنوز مقدمه ای بر آن مطلب اصلی است که ترکان به هدایت هایی برنامه ریزی شده، پیامبر پرستی و فارسیان امام خواهی افراطی را، هر دو بی اعتنا به کلام خداوند، به جای دین گرفته اند، تا به جان هم انداختن مسلمین از راه گزافه های قومی و فرهنگی و مذهبی شکلی از محاصره کامل اسلام را بگیرد. با این همه اندکی دیگر حوصله می طلبم تا برداشت آن اشاره ی شوخ طبعانه ی خداوند در آیه ی زیر آشکار و آسان شود: و مکروا و مکروالله و الله خیر الماکرین. طرح می ریزند و خدا نیز طرح می ریزد که برترین طراح است. با این همه و پیش از ورود به این گونه بنیان ها، می خواهم به نکته ای توجه دهم که دریافت کننده را به سرچشمه ی فساد یهودیان در زمین می برد و مطلبی را آشکار می کند که وقف زمان برای اشراف یر آن، روشن کردن شمعی در مغاره تاریک و مخوف تعصب است.

«یهودیان تنها روزگارِ کوتاهی با زبانی که عبری نامیده می‌شود سخن گفته اند. به ویژه پس از پراکنده شدن در جهان، برای تعامل با دیگران، بیش‌تر به زبانِ مردمی سخن گفته اند که در میان اِیشان جای گرفته و به سرزمینِ ایشان منسوب شده اند و اگر تفاوتی به چشم بخورد، بسیار ناچیز است و در اندازه ی لهجه و گویش. پیدایشِ زبان یدیش نیز بر همین قاعده بوده. بخشِ بزرگی از عمرِ چند صد ساله ی یدیشی، به دگردیسیِ آن، از گویشی آلمانی، به زبانی ورزیده گذشت که نمونه ی بی‌مانندی شد از آمیزشِ زبان‌های آلمانی، لهستانی، روسی، عبری، آرامی و گاه اوکراینی. و البته این در صورتی است که در حوالی خود خط قابل برداشتی بیابند زیرا در غیر این صورت به یدیش متوسل می شوند که در هر کجا صورتی بومی - یهودی دارد».

هیچ کس، جز کنیسه، بر آمار و تعداد واقعی یهودیان در جهان اشراف ندارد و ارزیابی های کنونی تنها بر اساس آمار رسمی دولت ها و سرزمین هاست. مثلا امروزه تعداد یهودیان ایران، پانزده هزار نفر گفته می شود! آیا در این آمار به آن صدها هزار آنوسی که به اسلامی متعصب تظاهر می کنند و همه جا در اطراف ما جلوه می فروشند، اشاره ای است؟ خیر. زیرا یهودیان، برابر شیوه ای عام در جهان، عامدانه و برای ایجاد امکان حاشا و انحراف، مدارک قومی مخصوص، معماری و هنر و لباس و موسیقی و جلوه های خاص ندارند، حتی بر کنیسه ها، علامت انحصاری نمی گذارند و معمولا درب خانه ای، همانند دیگر نمونه های اطراف را، در ساعاتی از روز نمی بندند. بلندگو به کار نمی برند، گلدسته علم نمی کنند، سینه و زنجیر نمی زنند و حتی گورستان شان چندان بر سر راه نیست. یهودیان جهان غالبا در سایه اند و با کسب مهارت های مناسب و  مخصوص، به عنوان طبیب و ربا خوار و ساحر و فال گیر به اندرون خانه های دل خواه وارد می شوند. مورخ هنگام مواجهه با نقل فوق و مراجعه به نمونه های خط یدیش در نقاطی چند، دریافت که یهودیان تنها در ایران از خط عبری برای نگاشتن متون یدیش سود برده اند و برای آن علتی جز این نیافت که آن ها در این حوالی برای مکتوب کردن زبان یدیش، که همان فارسی و ترکی امروز است، خط و فرهنگ نگارش بومی نیافته اند تا بدان متوسل شوند و عجیب تر و بدتر و رسوا کننده تر از آن، این که یهودیان کنونی ایران، تا رده ی خاخام ها خواندن خط عبری را نمی دانند!؟ هرچند که صدها نمونه کتاب به اصطلاح فارسی-یهودی، به خط عبری، در همین قرون اخیر داشته اند!  

کنجکاوی در من از زمانی شکل گرفت که قصد کردم این کتیبه ی به موزه ی اورشلیم برده شده، از سر در کنیسه ای به اصفهان، در دو سه قرن پیش را، که در صفحه ی ۷۳ کتاب فرزندان استر آمده، با آشنایی نسبی خود به الفبای عبری بخوانم. قاعده را بر این گرفته بودم که این کتیبه، بنا بر یدیش بودن زبان فارسی، باید به سهولت قابل خواندن شود تا بر همگان آشکار کنم که یهودیان ایران حتی بر سر در کنیسه های خود نیز به زبان یدیش این حوزه، که اینک فارسی و ترکی می شناسیم و با خط قومی و اختصاصی خود می نوشته اند، که فارسی را حتی برای مومنین رو به کنیسه نیز به زبانی آشنا تبدیل می کرده است! برداشت دیگرم انگیزه از این اعجاب می گرفت که اگر یهودیان، در همین اواخر هم، بی هراس از مسلمین، چنین تابلوی پر نقش و نگاری را، برای دعوت به کنیسه در گذر عام نمایش می داده اند، پس عاقلانه است بیاندیشیم در زمان بر پا بودن این تابلو، یهودیان اصفهان در اطراف خود مسلمانی نمی دیده اند تا خود را مخفی کنند!!! آیا به عمق فاجعه واقف می شوید؟! باری، سرانجام بنا بر هدایت الفبای عبری کاشی نوشته ی بالا را چنین خواندم:

این زه بیام بیت الکیم یا این زه کیام بیت الکیم

که معنای واضحی نداشت. آیا این کتیبه نیز مانند بسیاری دیگر از دست ساخته های ایران باستان، که در موزه ها انباشته اند، قلابی است؟ به خصوص که نحوه ی نقش و نگار و سبک کاشی چینی آن، بسیار معاصر می نماید. ناگزیر متن تابلو را به خانواده های یهودی چندی ارائه دادم که از قماش دانش آموختگان یهودند. همگی اعتراف داشتند که نمی توانند عبری را بخوانند و مرا ناچار رجوع به خاخام می گفتند. پرسیدم مگر شما کنیسه نمی روید و تورات نمی خوانید؟ می گفتند ما تورات فارسی و حتی عبری را به دست می گیریم و به صدای خاخام گوش می دهیم که متن آن را به عبری برای ما می خواند. اما یکی از آن ها بالاخره تابلو را چنین خواند:

این زه کی بیت القیم

پرسیدم به چه معناست؟ گفت: هیچ چیز مثل این خانه ی خدا نیست. درماندگی او معلوم بود، زیرا چند حرفی را غلط خوانده و چند حرفی را حذف کرده بود، اما بلافاصله به تلفظ و معنای آن زه کی توجه کردم که تقریبا به این طور نیست نزدیک است، همان که امروز از ادای آن همین قصد را می کنیم. سرانجام اعتراض توام با تمسخرم که با وجود ادعای یهودیت نمی توانند خط عبری را بخوانند، بدان جا رسید که معترف شدند عبری زبان دانشگاه ها و کنیسه هاست و حتی در اسراییل نیز غالب مردم از آن که مهاجرند قادر به خواندن عبری نیستند و با زبان یدیش محل خود سخن می گویند مگر آن ها که لااقل دو سه سالی در اسراییل زیسته باشند. وانگهی یاد آور می شدند که عبری، از نظر تعداد، با حروف زبان های دیگر مطابق نیست، تلفظ حرف هایی با علامت گذاری اضافی تغییر می کند و گوناگون خوانده می شود و تشخیص نهایی با خاخام است که با نصب علامات لازم تکلیف نهایی هر حرفی را تعیین می کند! جست و جو کردم و سرانجام خانمی شبه خاخام را یافتم که بر زوایای خط عبری مسلط بود. متن را گرفت علامت گذارد، تلفظ و ترجمه ای پیشنهاد داد که در زیر با خط خود او می آورم و تردید ندارم اگر به خاخام دیگری رجوع کنم، شاید به نحو دیگری علامت گذارد و بخواند.    

سطر نخست، علامت گذاری بر حروف، سطر سوم تلفظ و سطر میانی بازخوانی آن کاشی نوشته است. به عیان می بینیم آن نوشتار بر کاشی، اندک ارتباط و شباهتی با بازنویسی از نزد خاخام بازگشته ی آن ندارد و طبیعی است معنای ارائه شده در سطر میانی، بر اساس بازنوشته ی آن شبه خاخام است و نه شمایلی که بر اصل کاشی دیده ایم و اگر خطی برای برداشت معمول ترین اشارات، نیازمند چنین مشاطه ی غیر معمول است، آیا می تواند حامل فرهنگی برای جهانیان شناخته شود و اگر مومنی یهودی، برای خواندن تابلوی راه نمای کنیسه، به علامت گذاری مخصوص خاخام بر حروف آن، نیازمند است، پس درست این که بگوییم یهودیت دین خاخام هاست نه مومنین آگاه بر امورات یهوه!!؟ چه گونه می توان به حقایق و بنیان این فرهنگ در اساس آلوده، که سراپا خیانت و مخفی کاری است، چنان اعتماد کرد که بر مبنای تالیفات صادره و اسناد مجعول منتشره از سوی آن ها، این قدرت قومی و آن فراست فرهنگی را ادعا کنیم؟!!! هنوز هم کپی این تابلوی سر در کنیسه ی اصفهان در دست کسانی می گردد تا بر آن متن و معنایی تعبیه کنند و عرصه ی واضح آن در این وبلاگ بر هر کسی گشوده است که بخواهد در این باب کوششی عالمانه کند. می پرسم اگر خواندن تابلوی کنیسه ای در اصفهان دوران اخیر بغرنجی خود را دارد، چه گونه این همه لاف بی سر و ته و خنده دار در باب کتیبه های اورخون و یا نقش رستم و گل نبشته های ایلامی تخت جمشید پیش می کشند؟!! اینک به ناگزیر و برای هدایتی از نزدیک، دعوت می کنم به توضیحی در باب حروف عبری در دائره المعارف عمومی ویکی پدیا توجه کنید: 

«آلِف א اولین حرف از حروف الفبای عبری است و معادل «ا» در الفبای فارسی و «A» در الفبای انگلیسی است.
بِت (وِت) ב دومین حرف از حروف
الفبای عبری است و معادل «ب» (يا «و») در الفبای فارسی و «B» (يا «Y») در الفبای انگلیسی است.
گیمِل ג سومین حرف از حروف
الفبای عبری است و معادل «گ» در الفبای فارسی و «G» در الفبای انگلیسی است.
دالت ד چهارمین حرف از حروف
الفبای عبری است و معادل «د» در الفبای فارسی و «D» در الفبای انگلیسی است.
ه ה پنجمین حرف از حروف
الفبای عبری است و معادل «ه» در الفبای فارسی و «H» در الفبای انگلیسی است.
واو ו ششمین حرف از حروف
الفبای عبری است و معادل «و» در الفبای فارسی و «V» در الفبای انگلیسی است.
زین ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ زین (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
خت ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ خت (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
تت ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ تت (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
ید ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ ید (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
کاف ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ کاف (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
لمد ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ لمد (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
مم ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ مم (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
سمخ ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ سمخ (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
عین ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ عین (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
په ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ په (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
زادی ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ زادی (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
کف ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ کف (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
رش ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ رش (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
شین ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ شین (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید.
طا ویکی‌پدیا مقاله‌ای با این نام بخصوص ندارد. مقالهٔ طا (حرف عبری) را آغاز کنید و یا
درخواستی برای ایجاد آن بنویسید».

ملاحظه می کنید؟ این دائره المعارف تا این زمان فقط بر ۶ حرف عبری توضیح دست و پا شکسته ای دارد و ۱۶ حرف دیگر، که به رنگ قرمز آمده، فاقد اطلاعات نگارشی است. مورخ اگر ادعا کند خط عبری را یهودیان برای مصرف یدیش داخلی در خطه ی پوریم زده ساخته اند، که تهی از هر نشانه ی فرهنگی و از جمله خط بوده است، چه کس و چه گونه این مدعا را رد خواهد کرد و اگر طلب کنم که مشخصات و نمونه کهن ترین بازمانده خط عبری را به جهانیان ارائه دهند، چه کسی اجابت خواهد کرد؟!! (ادامه دارد)

 نوشته شده توسط ناصر پورپیرار
ارسال شده در پنجشنبه، ۰۴ تیر ماه ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : لیلا
چهارشنبه، ۱۱ شهریور ماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۵۵
 
{پیام به علت توهین حذف شد.}
 
پاسخ:
عابدی : خانم لیلا گویا جز توهین کردن چیز دیگری برای ارائه ندارید؟!! ویرایش

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان