ایران شناسی بدون دروغ 217، نتیجه، 25، بررسی زبان های یدیش منطقه، 2

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۱۷

مقدمتا یادآور شوم در سلسله یادداشت های آتی، که به مدد الهی عرضه می شود، سخن از قوم گرایی متعصبانه است، نه موجودیت قومی. به این معنا که قوم گرا تسلیم هیچ پدیده ای در حوزه ی شناخت نمی شود که به محتواي پیش فرض ها و پندارهای تاریخی اش، که او را صاحب اختیار مطلق جهان می داند، خدشه ای وارد کند. مثلا او زبان اش را نه برای تکلم درون قومی، بل برای تراش چنگیز خان دیگری می خواهد تا عالمیان از جبروت و قدرت آن بهراسند، و یا حرکت لجن های بستر دریای مدیترانه را، جایگزین تبعات ناشی از طوفان نوح می کند، اما کشتی به آن عظمت را در ارتفاعات آرارات نمی بیند که مسلما باد از دریا نیاورده است. بنا بر این و متاسفانه ناظریم که قوم پرستان ترک در مقابل مستند می خواهم بگویم مقدس طوفان نوح، عکس العمل عصبی بسیار بدتر و عامیانه تری از فارس پرستان در مواجهه با مستند تختگاه نشان داده اند! مطلبی که ضعف واضح نیرو و نمونه های اندیشمندی غیر متعصب را در میان ترکان، آشکارتر می کند، زیرا بدون شک آن کسی که در روزگار ما مردم اطراف خویش را به دل خوشی هایی از قماش زیر می فریبد، دوست فرهنگ و هویت آن مردم نیست:

«اما، باید گفت در مشرق زمین، نخستین سنگ بنای تمدن را ترکان نهاده اند. قدمت فرهنگ ترکی در خاور زمین، به هفت هزار سال پیش می رسد. باید دانست که ساکنان اصلی آسیای مرکزی ترک بودند و طوایف و قبائلی که از این گهواره بشر درآمدند و مهاجرت کردند و تمدن های اولیه، بویژه تمدن سومریان و هیتیت ها را پدید آوردند، از نژاد ترک برخاستند. و نخستین زبانی که بشر بدان سخن گفت زبان ترکی بود و بسیاری از واژه های زبان امروز ریشۀ ترکی داشته است». (حسین محمد زاده صدیق، یادمان های ترکی باستان، ص ۲۷)  

به حقیقت کشف قدمت و جایگاه ظهور و زایمان خط و زبان عبری، از مبهمات بس قابل تامل است. اگر می دانیم یهودیان از پس یورش اسکندر به اورشلیم، تا جنگ جهانی دوم، یعنی قریب بیست و سه قرن، آواره زیسته و با توسل به انواع زبان گفتاری و شیوه ی نوشتاری یدیش، ارتباط ساکنان هر حوزه ای از تجمعات پراکنده ی قوم را تامین کرده اند و اگر نمونه های کثیری نشان می دهد که یهودیان شرق در محدوده ی وسیعی از ماوراء النهر تا سواحل جنوبی ایران، مکتوباتی به نام فارسی - یهودی را با خط عبری و به زبان فارسی نوشته اند و در عین حال نمونه های مشابهی به نام یهودی - عربی، یهودی - هندی و یا یهودی - روسی نداریم، که زبان های روسی و هندی و عربی را با خط عبری نوشته باشند، پس واضح است که در محدوده ی اقدام پوریم، به سبب نبود خط و فرهنگ بومی، خط عبری را جایگزین نیازهای نگارشی زبان یدیش خود کرده اند، که اینک فارسی نام داده ایم. از زاویه ای دیگر نیز می توان به این مدخل بنیانی نو، جان تازه دمید، زیرا بدون شک قومی با چنین پراکندگی جهانی قادر به تبعیت از فرهنگ واحد و مشترکی نبوده و وجود مکتوباتی به زبان فارسی و خط عبری، انحصارا در حوزه پوریم، برای اثبات هر دو منظر این مدخل، یعنی یدیش بودن زبان فارسی و محلی بودن خط عبری کاملا کفایت می کند، زیرا وجود مکتوبات فارسی - یهودی تنها منظر فرهنگی واقعا ظهور کرده در داخل و اطراف ایران از پس رخ داد پوریم است! بدین ترتیب و با توجه به ویژگی های واژگانی، که زبان عبری و عربی را کاملا درهم فرو برده، می توان عبری را نیز زبان یدیش حوزه ی خاور میانه و عمدتا در میان اعراب گرفت، که در این صورت فقط باید به دنبال خط و زبان کاربردی یهودیان، در فاصله ی خروج از مصر تا تخریب اسکندری اورشلیم بگردیم.

 

هنوز یهودیانی صاحب ایمان و فرهنگ، که رفت و آمدشان به کنیسه ترک نمی شود، مشغول آزمایش اندازه ی وقوف خود به خط عبری از طریق بازخوانی مطالب آن کاشی نوشته اند که نمونه ی بالا از آخرین آن هاست. سطر نخست تلفظ کلمات کتیبه و دو سطر زیر معانی احتمالی آن است: «این... خانه ی خدا نیست» و «هیچی مثل خونه ی خدا نیست»! ضربدر نشان این است که معنای لغتی را در آن محل نمی داند! آیا چنین بیگانگی وسیعی با خط عبری نمی گوید که پس از واگذاری کتابت یدیش این حوزه به خط عربی، یهودیان ایران دیگر عنایت و احتیاجی به عبری پیشین نداشته اند؟!!

گرچه مورد نظر من، یعنی اثبات یدیش بودن زبان فارسی، با پیش کشیدن بازخوانی آن کاشی، به میزان کافی برآورده شد، اما برای تقویت باز هم کامل تر این نظر، اگر کاشی نوشته ی سر در کنیسه ی اصفهان را برداشتی از آیه ی ۱۷ فصل ۲۸ کتاب پیدایش تورات بدانم، که بر زیر متن آن در تورات های رسمی و عبری، خط کشیده ام، پس تلفظ آن چنین خوانده می شود:

این زه کی ام ــ بیت الهیم

بدین ترتیب برای انتقال یک آیه از سفر اول تورات، میان متن رسمی و عبری عهد عتیق، کاشی نوشته ای به اصفهان، نقل شبه خاخامی به تهران و فرض یهودیان عام، در کتابت و تلفظ و معنا، اختلافاتی بروز می کند که در مواردی فاحش است و این سئوال  اساسی، در تردید جدی نسبت به متن عهد عتیق را پدید می آورد که اگر در انتقال این همه آیات قرآنی، بر این همه مواد و محل گوناگون، حتی مغایرتی در محل و شکل اعرابی در طول قرون پس از اعراب گذاری نیز نیافته ایم، پس کدام ایمان مستند اصلی خویش را جدی و  الهی گرفته، با وسواس از آن حفاظت کرده، اجازه نداده است این همه جاعل و فریب کار مشرک، به میزان حرف واوی در متن مرجع او تغییری پدید آورند؟ مسلمین و یا یهودیان، که نمونه های بالا ولنگاری و عدم حساسیت حتی خاخام ها را نسبت به تورات های کنونی آشکار می کند، به گونه ای که خاخام متن گذار بر آن کاشی اصفهان، اصراری در انتقال کامل و درست حروف و کلمات تورات را، به کاشی نوشته ی سر در کنیسه اش نداشته است.

«کلام منظوم اساس ادبیات فارسی - یهودی را تشکیل می دهد. اشعار یهود در تنوع موضوع و خصوصیات صوری غنی نیست. اکثر مضامین و مطالب در قالب مثنوی ریخته شده و وجود مخمس، مستزاد، ترکیب و ترجیع بند و سایر اشکال و انواع شعر، چه در لباس قصیده و چه در چهارچوب غزل کم تر به چشم می خورد... از نثر، در ترجمه و تفسیر کتاب مقدس، روایات و حکایات و قصص، مباحث علمی و حکمی و مواعظ مذهبی استفاده شده است. در حقیقت نثر آثار یهودی از لحاظ ارزش ادبی ناچیز ولی از جهت تحقیقات زبانی و دستوری با اهمیت تر از شعر است. اغلب اسناد و نوشته هایی که تا امروز مورد تحقیق و تتبع استادان زبان شناس قرار گرفته به نثر بوده است. ادبیات نثری فارسی - یهودی را می توان به گروه های زیر تقسیم کرد:
۱. تراجم و تفاسیر کتاب مقدس.
۲. ضمائم مربوط به کتاب مقدس.
۳. منابع تلمودی و میدراشی.
۴. هالاخا.
۵. کتب دعا خوانی و نماز گزاری.
۶. داستان ها و قصص و معماها.
۷. تعبیر خواب و احکام نجوم و رمل و اسطرلاب.
۸. لغت نامه ها.
۹. کتب پزشکی». (امنون نتصر، منتخب اشعار فارسی از آثار یهودیان ایران، ص ۱۸)

از این نقطه به اراده و خواست الهی، وارد حوزه ای از گفتارهای گوناگون، در باب یدیش بودن زبان فارسی و ترکی می شوم که در عین رعایت اختصار، نسبتا مفصل خواهد بود و پیش شرط مقابله با آن نیازمند اثبات اعتقاد و پای بندی به فضل و فضیلت است. بی گمان اگر بی مایگانی، بدون جذب کامل مدخل، قصد کنند تا به این مبانی نگاه کج قوم پرستانه و متعصبانه بیاندازند، جز امحاء آبروی فرهنگی خویش حاصلی نخواهند برد. زیرا عمق این داده ها به میزانی است که بدون آموزش ملاحی استادانه ورود به آن با غرق کامل برابر می شود. اینک با ارائه تنها یک پرده از نمایشی که در عرصه ی مانده های فرهنگی این سرزمین به صحنه برده اند، توجه می دهم که در انبوهی از مکتوبات به زبان اینک فارسی که با خط عرب تدارک شده و گرچه برگی از آن صحت و سلامت غیر جاعلانه ندارد، اما تا ۱۲۰۰ سال قدمت و حیات داده اند، هیچ نسخه و دست نوشته ی کهنی از تورات، تفاسیر مربوط به آن و متون تلمودی و میدراشی نمی شناسیم، در واقع یهودیان در تدارکات فرهنگی و تالیفات مجعولانه و سراپا حقه بازی خود، اشتباه ناشیانه ی هولناکی مرتکب شده اند که سفارش نسخه های دست نویس و قدیمی تورات و ضمائم آن را به زبان فارسی کنونی و به خط عرب نداده اند، تا امروز تمام این گونه متون مختص دین یهود را صرفا و انحصارا به زبان فارسی - یهودی شاهد شویم!!! آیا در این صورت می توان تصور کرد که فارسیان تمام مکتوبات مفصل خود در تمام امور تاریخ و نصیحت و علوم و غیره را با خط عرب و متون مربوط به دین یهود را با خط عبری می نوشته اند؟!! و این چنین حقیقتی آیا گواه نیست که مکتوبات فارسی منتسب به قرون نخست اسلامی مجعول است و تنها آثار فرهنگی قابل استناد در این حوزه، همان یادگارهای به اصطلاح فارسی - یهودی است که با زبان یدیش این حوزه سخن می گوید. به زبان ساده تر اگر میان این انبوه کتب فارسی، با خط عاریه گرفته از اعراب، یک متن مربوط به دین یهود نمی یابیم، اما در مکتوبات به زبان فارسی ولی با خط عبری، انواع ادبیات دینی یهود تا اندازه ی ادعیه ی نماز گزاری هم فراوان است، آیا عاقلانه است گمان کنیم که یهودیان چنین تالیفاتی را نه به زبان یدیش و نه برای ادای آداب عبادی دین خود، که برای فارس زبانانی فراهم کرده اند، که مسلما عبری نمی دانسته اند؟!! در این صورت آیا لجوجانه نیست که باز هم در رد یدیش شناختن زبان فارسی مجادله کنیم؟

بر تمام این مبانی این را هم بیفزایم که نزد من نسخه های تورات به زبان های عبری، فارسی، ترکی، عربی و انگلیسی موجود است، که نسخه های فارسی و ترکی آن اولین نسخ چاپ سربی طبع شده بدین دو زبان و نسخه ی فارسی آن در حد پوسیدن کامل است که امیدوارم امانت برده، در اندیشه بازگرداندن آن نیز بیفتد! در برگ نخست آن، که نیمه ریخته است، می خوانیم:

کتاب المقدس
و هو
کتب العهد العتیق

که آن را
ولیم گلن قسیس و معلم علم الهی
 فاضل خان همدانی و سایر علماء معلی القاب ایرانی
از اصل زبان عبرانی به زبان فارسی ترجمه نمود

ثانی الحال
به فرمان المجمع المشهور به برتش فارین بیبل سسیتی
در دارالسلطنه ی لندن المحروسه بدارالطباعه ولیم و اطلس مطبوع گردید
سنه ۱۸۵۶ المسیحیه مطابق سنه ۱۲۷۲ الهجریه

از چاپ سربی این نخستین نسخه تورات به زبان فارسی و با الفبای عرب، قریب ۱۵۵ سال می گذرد تا بدانیم که اصولا ظهور کتاب عهد عتیق در میان ایرانیان تا چه حد جدید و با تاریخ طلوع اولین آثار تجمع ملی بالغ، در آغاز عهد ناصر الدین شاه برابر است. به راستی صاحبان آن همه آثار به خط و زبان فارسی - یهودی، که انبوهی از دست آوردهای خود را به زبان فارسی و با خط عرب، به صورت دست نویس برگردانده اند، چرا از تورات نسخه ای به فارسی کنونی از طریق استنساخ دستی فراهم ندارند؟ شاید هم واضح ترین علت آن نبود زبان فارسی و مراکز تجمع انسانی، در ایران دورتر از چند قرن اخیر است!

کتاب مقدس
یعنی عهد عتیق

مقدس کتابلرن انتشاری ایچون انگلیز و خارجی
شرکتن خرج و مصارفی اینن عبرانی و کلدانی
دیلندن ترجمه اولنوب لیپسق شهرنده
دروقولینن مطبعه سنده
۱۸۹۱ سنه ی مسیحیه ده 
باصلدی

این هم شناس نامه ی نخستین نسخه ی چاپ سربی عهد عتیق به زبان ترکی، که ۳۵ سال از نسخه فارسی آن جوان تر و جدیدتر است! آیا چنین حکایاتی پیام تاریخی به همراه ندارد؟ (ادامه دارد) 

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار
ارسال شده در دوشنبه، ۰۸ تیر ماه ۱۳۸۸ ساعت ۰۳:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان