ایران شناسی بدون دروغ،186، دیدار از اندونزی 9، با نگاهی به چین

 آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۱۸۶  

آن چه را مورخین و محققین، در تدوین شرح حال و سرنوشت انسان، مطلقا نادیده گرفته و عامدانه از طرح آن طفره رفته اند، رسیدگی به مبانی و معلومات ضرور در موضوع گسترش جمعیت در مراکز تجمع و تمدن کهن است. در این جا نیز با توطئه چینی و عوام فریبی همان مراکزی مواجهیم که نگاه جدی به مقیاس رشد نفوس را برای پنهان نگه داشتن قتل عام پوریم مناسب ندانسته و به بهای درهم ریختن آگاهی های عمومی، قصه های تاریخی دل خواه خود را با ارقام و اعداد ناممکن رواج داده اند، تا مثلا هرودوت قلابی قادر شود پنج میلیون نفر را همراه خشایارشا در دو هزار و پانصد سال پیش روانه ی یونان کند که از ۳۰۰ نفر شکست بخورند، اعراب بتوانند در امواج بی شمار انسانی به ایران بتازند و یا با چهل هزار جنگ جوی سوار به غارت اسپانیا روند، سلطان محمود غزنوی در تجهیز سیصد هزار سپاهی برای یورش به هند در هزار سال پیش دچار مضیقه نشود، مغولان با کثرت مقاومت ناپذیر خود ایران و روسیه و اروپای شرقی و بارگاه خلفا و چین و هند را تسخیر کنند و در هر حوزه ی دیگر نیز، هر تعداد آدمی را که لازم بدانند، بالفور از انبان این گونه یاوه بافی های کنیسه و کلیسا برداشت و خرج کنند؟!!

برای پی بردن به قانون رشد نفوس، رجوع به انبوهی آمار گیج کننده که در کتب گوناگون و به زمان ما در سایت های فراوان رسمی و غیر رسمی، بدون ارائه ی اسلوب ریاضی واحدی ارائه می شود، مطلقا کارساز نیست، زیرا فقط نگاهی به گذران قاعده مند انسان، گواهی می دهد که هر زوج آدمی، به طور متوسط و متوازن، در حوالی ۳۰ سالگی، با آوردن دو فرزند، دو برابر می شوند و هنگامی که فرزندان آنان نیز در همان سنین دو فرزند دیگر بیاورند، زوج نخستین، در برآوردی متوسط، از دنیا رفته اند. بدین ترتیب با این روش ساده و صریح و تنها با رجوع به احوال پدر و مادر و دائی و عمه و خاله نیز به سهولت درمی یابیم که نفوس انسانی، در هر قرن، سه بار دو برابر می شود. آیا مایل اید با همین برداشت به سراغ جمعیت جهان در ابتدای قرن یازده میلادی برویم و با این فرض که در سال ۱۰۳۳ میلادی در سراسر جهان فقط ده نفر زندگانی می کرده اند، فرمول خود را پیاده کنیم؟!! زیرا رسیدن به پاسخ آن، به تجدید مطلع در تمام داده های تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و نظامی موجود خواهد انجامید. یعنی اگر در اوایل قرن یازده میلادی جمعیت جهان فقط ده نفر باشد، در پایان آن قرن، ۴۰ نفر، در آخر قرن دوازدهم، ۳۲۰ نفر، در پایان قرن سیزدهم، ۵۶۰/۲نفر، در پایان قرن چهاردهم، ۴۸۰/۲۰ نفر، در پایان قرن پانزدهم، ۸۴۰/۱۶۵ نفر، در انتهای قرن شانزدهم، ۷۲۰/۳۲۶/۱نفر، در انتهای قرن هفدهم، ۷۶۰/۳۱۶/۱۰ نفر، در پایان قرن هجدهم،۰۸۰/۶۱۹/۸۴ نفر، در انتهای قرن نوزدهم، ۶۴۰/۳۳۸/۶۷۵ نفر و بالاخره در انتهای قرن بیستم میلادی، ۱۲۰/۶۸۹/۰۰۲/۵ نفر و در سال ۲۰۰۸ شش و نیم میلیارد نفر خواهد شد که با آمار جمعیت کنونی جهان برابر است!!!؟ هرچند نمی توان این محاسبه ی دقیق ریاضی را با جیغ و داد و ادا و اطوار و قهر و کج نشستن و از این گونه دلقکی ها رد کرد و ندیده گرفت، اما مورخ این محاسبات را برای دفاع از صحت و دقت آن مطرح نمی کند، بل ملیّنی می سازد تا هضم مباحث آتی در مدخل جاری را میسر کند و محرکی می گیرد تا در باب تاریخ نگاشته های کنونی تامل کنیم و معلوم شود که افسانه های موجود در باب تحرک انسانی در تاریکی تاریخ، بدون کشیدن این گونه چراغکان در پیش پای، همانند امروز، با گم شدن در ظلمات افسانه های یهود ساخته در باب پیشینه و سرگذشت مردم سراسر زمین و دچار شدن به گردن کشی های واهی و ابلهانه ی قومی برابر است و به سهولت نشان می دهد آگاهی های به اصطلاح آکادمیک امروز در باب ستیزه های سرنوشت ساز پیاپی و در ابعاد و ارقام بی اساس، تا چه اندازه منحرف کننده است و سازندگان جنگ های متعدد داخلی و خارجی میان مسلمین و دیگران، تا چه میزان در تاریخ اسلام توطئه کرده اند، چنان که همان تعداد نفوس قتل عام شده از مردم شرق میانه در ماجرای پلید پوریم را، که تورات بدان اعتراف دارد، با توجه به داده ی بالا، می توان قتل عام کامل و تا آخرین نفر از ساکنان این منطقه در ۲۵۰۰ سال پیش گرفت!!؟

اینک در همین راستا اجازه می طلبم پرده ای را بگشایم تا هر صاحب اندیشه و نظری را به این تامل بخواند که مخدر تاریخ نگاری غربی، در چند سده اخیر، چه گونه عقلانیت انسان را گرفتار چنبره هپروتی درمان ناپذیر و اسیر هیاهوی انبوهی از حکمای کاغذی کرده است، که گواهی نامه های دانشگاهی برای تایید مزورانه و مزدورانه ی دروغ دارند و غولان بد شمایل فریب را به صورت فرشتگان زیبای حامل حقیقت به پرواز در می آورند؟!!

این نقشه ی امروزین جمهوری خلق چین است، کشوری با مساحتی بزرگ، که سومین وسعت را در جهان دارد و جمعیتی که در ردیف نخست جهانی است و همسایگانی که با نام آن ها در این نقشه آشنا می شوید و دیوار بزرگی که حدود امروزین آن را در قوس شمالی بیجینگ و یا پکن می بینید.   

«دیوار چین یا دیوار بزرگ چین، یک بنای عظیم چینی است که ساخت آن حدود ۱۴۰۰ سال، یعنی از قرن دوم قبل از میلاد تا قرن هفدم (میلادی) ادامه پیدا کرد!!! و به منظور مقابله با هجوم اقوام مهاجر عشایر، همچون مغول‌ها، ترک‌ها و هون‌ها ساخته شده بود. شروع ساخت این دژ بزرگ به اولین امپراطوِر چین، یعنی چین شی هوان در بین سالهای ۲۳۰ قبل از میلاد تا ۲۰۰ قبل از میلاد بر می‌گردد و پایان آن در زمان حکومت سلسله مینگ انجام پذیرفت. این بنا با ۶۳۵۲ کیلومتر طول، به این ترتیب از لحاظ جرم و حجم بزرگ‌ترین ساختمان جهان می‌باشد».
http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D8%B1_%DA%86%DB%8C%D9%86&oldid=1628630

ابراز شلختگی در ارائه ی اسناد و اعداد مربوط به تاریخ ملت ها تا بدان حد است که ویکی پدیا فاصله ی میان قرن دوم پیش از میلاد تا قرن هفدهم میلادی را ۱۴۰۰ سال شمارش کرده است!!! این توضیح دیوار چین در دائرة المعارف آبکی ویکی پدیا، در این مورد به خصوص، اندک تفاوتی با سایر دانش نامه ها و دائرة المعارف های معتبر دنیا ندارد و برداشتی از انواع دیگر آن است. در این جا به وضوح می خوانیم که دیوار بزرگ چین را به درازای ۲۰۰۰ سال و به تدریج بالا برده اند، زیرا زمان حکومت سلسله ی مینک در چین، به قرن هفدهم میلادی می رسد. آن گاه بر اساس این هذیان محض باید بپذیریم که چینیان برای جلوگیری سرانجام ناموفق از هجوم مغولان، از سیزده قرن قبل از حمله ی آنان، یعنی قرن سوم پیش از میلاد، مشغول دیوار کشی به دور خویش بوده و ظاهرا کارگزاران و مدیران غیب دان چین، یک هزار و سیصد سال دیوار می ساخته اند، تا مانع حمله ی مغولانی شوند که در همین دروغ های کنونی فقط هفتصد سال پیش، در تاریخ ظاهر شده اند؟!!!

«این دیوار در طول زمان دچار فرسایش و در اثر بادهای سختی که در طول زمان دچار آن شده ‌است به زیر شن ها رفته ‌است و امروزه تنها حدود ۱۵۴۲ کیلومتراز آن باقی مانده ‌است . پیش بینی دانشمندان این است که در آیندهای نه چندان دور چنان چه با این حوادث مقابله نشود اثری از آن باقی نخواهد ماند . تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می‌گردد. حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیت‌های شمالی ، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعه‌های مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد . در دوره حکمرانی سلسله‌های بهار و پاییز و کشورهای جنگجو ، میان دوک‌ها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوه‌های مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد، امپراتور چین شی خوان پس از به وحدت رساندن چین، دیوارهای دوک‌ها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوه‌ها در آمد. او می‌خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند. در این زمان طول دیوار چین به ۵۰۰۰ کیلومتر می‌رسید. در سلسله خان پس از سلسله چین طول دیوار به ۱۰ هزار کیلومتر رسید».

آیا چه گمان می کنید؟ نقل بالا، با نوشته ی ماقبل، گرچه فقط چند سطر فاصله دارد، اما آغاز دیوار کشی چینیان را به قرن نهم پیش از میلاد عقب می نشاند، تا مانعی در برابر حملات بومیان شمالی در زمانی باشد، که بر اساس بررسی های جمعیت شناسی هنوز جز وحوش حیوانی در آن اقلیم زیست نمی کرده است!!!؟ با شرح و بسطی که عقل را چنان از کار باز می دارد که قبول کنیم چینیان در قریب سه هزاره پیش، با جمعیتی که در مفروضات ما به میزان صفر است، برای جلوگیری از هجوم وحشیانی کم تر از صفر، ۵۰۰۰ کیلومتر دیوار قطور و مرتفع سنگی در همه جای سرزمین خود ساخته اند!!!؟

این قسمتی از بقایای دیوار چین است که موقعیت اجرایی بس دشوار آن را نمایش می دهد. اگر قبول کنیم که چینیان در دو سه هزاره پیش می توانسته اند در چنین اوضاع و احوال جغرافیایی و جوّی و بر فراز ارتفاعات دشوار گذر، هزاران کیلومتر دیوار قطور و بلند بسازند، پس مسلما چنین مردم توانایی نباید از هجوم چند قبیله ی فاقد آثار حیات و تمدن به سرزمین خویش واهمه کنند! در عین حال مغولانی هم که طبق قرار تاریخ نویسان غربی برای حمله به چین باید از چنین صخره های صعبی بالا رفته باشند، مسلما گذر از چند متر دیوار اضافی را نه مانع، که به حساب نوعی تنوع و سرگرمی در صعود می گذارده اند!!!  

«دیواری که اکنون مردم مشاهده می‌کنند ، دیوار متعلق به سلسله مینگ (سال ۱۳۶۸ – سال ۱۶۴۴ ) است، از غرب به دروازه جایوگوان در استان گان سو چین و از شرق به ساحل رود یالوجیان در استان لیائونینگ در شمال شرقی چین منتهی می‌شود و درمیان آن ۹ استان- شهر و ناحیه خود مختار به طول ۷۳۰۰ کیلومتر وجود دارد و مردم انرا دیوار طولانی می‌نامند. دیوار چین به عنوان پروژه تدافعی بر روی کوه‌ها ساخته می‌شد از بیابان‌ها مراتع و لجنزارها عبور می‌کرد . کارگران طبق عوارض زمینی ،ساختار متفاوتی برای ایجاد دیوار در نظر گرفتند که درایت و عقل نیاکان چین را نشان می‌دهد. دیوار بر مسیر کوه‌های پر فراز و نشیب امتداد یافته‌است . در بیرون دیوار پرتگاه‌های بلند دیده می‌شود. در واقع کوه و دیوار به یکدیگر پیوند خورده‌اند. لذا دشمن به هیچ وجه قادر به نفوذ به این دیوار نبود. دیوار چین معمولاً با آجرهای بزرگ و سنگ مستطیل ساخته شده و در وسط ان خاک و خرده سنگ ریخته شده و ارتفاع آن ۱۰ متر است و پهنای دیوار برای عبور چهار اسب کافی است و در یک ردیف عرض آن ۴-۵ متر است تا زمان انتقال غلات و سلاح ها مشکلی ایجاد نشود. طرف درونی دیوار، نرده سنگی و در وجود دارد که به آسانی حرکت می‌کند».

حالا ویکی پدیا طول دیوار را به پنجاه هزار کیلومتر رسانده است که در این صورت باید از سراسر خاک چین گذر کرده باشد و البته اینک از این همه دیوار فقط ۱۵۰۰ کیلومتر آن، حاصل دیوار سازی قرن هفدهم میلادی و به دوران سلسله ی مینک، باقی مانده است. من در حیرتم چرا تاکنون کسی نپرسیده است اگر دیوار چین یک شگرد دفاعی و حفاظتی در برابر مغولان و ترکان بوده، به چه دلیل امپراتوران سلسله ی مینک، در زمانی که مغولان چندان متمدن و مومن اند، که هندوستان و ماوراء النهر را سرشار از نمایه های بی نظیر معماری اسلامی می کنند، هنوز هم از بیم آنان دیوار می ساخته اند؟! بدین ترتیب در مورد چین و دیوار آن هم با همان کلاشی معهود تاریخ نویسان وابسته به دانشگاه های کنیسه و کلیسایی غرب مواجهیم که فقط به علت نیاز خویش به قوم مغول، برای بر هم زدن توازن تاریخ در نیمی از جهان، چنان زیرکانه به طول و عرض و ارتفاع دیوار چین، دروغ بافته اند، که همانند یونانیان که سکه های ضرب شده به زبان و مشخصات یونانی، در سیستم ارشکوسیان ایران را پارتی می پندارند، چنینیان نیز هنوز آن دیوارها را ابزاری برای دفاع نظامی از سرزمین خویش در برابر مها جمان مغول می انگارند؟!!!

جغرافیای طبیعی چین بسیار به مشخصه های اقلیمی ایران نزدیک است. بخش بزرگی از آن سرزمین، درست همانند ایران، در اختیار شنزارهای بزرگ و کویرهای پهناور است، چنان که بخش شمال غربی و شرقی آن را کوه های صخره ای بلند می پوشاند، با رودهای پهناور و پر آب و نیز جنگل های انبوه و سواحل و بنادر شرقی و جنوبی مشهور و متعدد، با این تفاوت که در چین، به علت قرارگرفتن در مدار شمالی تر، حجم بارندگی و هجوم سرما بیش تر و شدیدتر است، با سیلاب های عظیم و طوفان های فصلی و دائمی پرنیرو و مکرر و بادهای زورمند در مرکز و غرب، که دائما تپه های شنی را جا به جا می کند. در چنین اقلیم بی ثباتی، برقراری ارتباطات عمومی، با اسلوب جاری در سرزمین های سازگار با نظم طبیعی و فصول ثابت میسر نیست. در این جا جاده ها به طور دائم در مسیر تخریب سیلاب و طوفان اند، شن ها و انبوه برف، سطح گذرگاه های همارتفاع با طبیعت اطراف را می پوشاند و بریدن کوه در بلندی های صعب العبور برای ایجاد گذرگاه، با امکانات باستانی ساده نیست. بدین ترتیب آن چه را که تاکنون دیوار گفته اند، اجرای سیستم جاده سازی و برقراری ارتباط و عبور و مرور بسیار هوشمندانه ای است که با هزینه ی اندک و ایمنی بسیار در تمام شرایط اقلیمی و در سراسر سال، راه را برای رفت و آمد، در عرض مناسب گذر چهار اسب و یا دو ارابه در کنار هم، باز نگه می داشته است، با سرپناه های بزرگی در فواصل کم، که در شرایط دشوار، چون فرا رسیدن شب و یا هوای ناسازگار، به گذرندگان و صاحبان کالا پناه دهد و یا مکانی برای استقرار راه داران و دریافت عوارض و کنترل کالا باشد. وجود شعبه های فرعی در مسیر این به اصطلاح دیوارها، در تصویر بالا و در تصاویر متعدد دیگر، به خوبی اثبات می کند که این به اصطلاح دیوارها، فقط شریان های ارتباطی غیر همسطح میان استان های مختلف چین بوده است، کم ترین نسبتی با هجوم ترک و مغول ندارد که در زمان مورد ادعای دروغ نویسان غربی هرگز در تاریخ حاضر نبوده اند و نیز بقایای باقی مانده ی همین ظاهرا دیوارها، در میان شنزارهای چین، وجود این راه های بومی و بی نظیر و این خطوط ارتباطی بسیار حساب شده و مصون در برابر سیلاب و سرما و طوفان برف و ریزش باران و هجوم شن، در سراسر خاک چین را اثبات می کند. اگر بنا را بر بیان فنی بگذارم، این دیوارها نوعی ریل گذاری سنگی مجزا و مرتفع در طبیعتی است که مهار امنیت و امکان رفت و آمد در آن، جز از این طریق ممکن نبوده است.

اینک با جهانی پر از عوام فریبی و دروغ فرهنگی مواجهیم که هیچ بخشی از آن را، مصون از آسیب انگل هایی با مارک و عنوان مورخ و محقق بیرون خزیده از دانشگاه های بی آبروی غربی نمی بینیم و به راستی برای دریافت حقیقت، لازم است تا پنهان ترین زوایا و درزهای این جبه ی تزویر را بکاویم که به نام تاریخ تمدن و هویت، بر اندام تمام ملل باستانی و کهن پوشانده اند و باید دقیق شویم که این جاده ها را در چه زمان و با کدام نیروی انسانی و امکانات و سرمایه ساخته اند؟!!

 

و سرانجام این نقشه پراکندگی دیوار در چین است که آقای مسعود با برداشتی از آدرس زیر فرستاده اند:

//upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/9/9d/Map_of_the_Great_Wall_of_China.jpg از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب امتداد دارد و هر رنگی تعلق هر قسمتی را به دورانی معرفی می کند که مشروح آن در تصویر اصل قابل دیدار است. آیا این همه دیوار را در این همه قرن در برابر مغولان کشیده اند و یا این عالی ترین شیوه جاده سازی باستانی و کهن در سرزمینی است که طبیعت با آن سرناسازگاری دارد؟!!http:

شاید کسانی این افواج نظامی را که از طریق به اصطلاح دیوار چین جا به جا می شوند، لشکریان مغول به بالای دیوار رسیده فرض کنند، اگر آن کلاه لگنی را بر سر نداشتند. اما اینان سربازان دولت چین اند که به جنگ با ژاپن اعزام می شوند و اگر این صف سربازان، کاربرد دیوارها را روشن نمی کند، پس به تصویر زیر دقیق شد.

 

احتمالا چینیان برای رعایت حال مغولان کوتاه قد، در برخی نقاط برای عبور بی دردسر آنان زیر گذر ساخته اند و اگر این جاده ی دو طبقه که در آن ردیفی از قاطران و شتران و الاغان مشغول حمل بارند، حقیقت کاربرد این به اصطلاح دیوارها را به طور واضح روشن نمی کند، پس باید تفهیم مطلب را به همان چنگیز خان مغول سپرد! (ادامه دارد)   

ارسال شده در جمعه، ۲۴ آبان ماه ۱۳۸۷ ساعت ۰۳:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان