ایران شناسی بدون دروغ، 183، دیدار از اندونزی، 6

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۱۸۳  

نزد کسانی در یادآوری و یادداشت های خصوصی، قبول نوساز بودن بروبودو دشوار آمده است، جماعتی که در بطون خویش همان ستون های ستایش از عظمت اند، پیوسته در اطراف فرعونیت به تمام اشکال و در هر ازمنه ای جمع بوده اند و به دوران ما، کنیسه و کلیسا برای جذب چنین مردمی، تصورات عظمت و زیبا پرستی را پرورانده و پر و بال داده است و لاجرم عمده ای از اوقات و اندیشه ها، حتی در ملزومات ناچیز زندگی،  با هر حقه و بهانه و هزینه، مصروف کسب زیبایی می شود. سرگرمی و سودای بی ارزش و اساسی که در هر فصل سال مظاهر و مبانی آن تغییر می کند و در هر سرزمین و دوران تعریف دیگری دارد!!! چنین است که در میان هیاهوی مدخل اندونزی، فی الجمله یادآوری کنم که در قرآن مقتدر، زیبایی به رسمیت و تاثیر شناخته نشده و حتی کاربرد لغوی نداشته است و اگر معنای جمیل را زیبا نگاشته اند و نه ضرور و به قاعده و همه جانبه ، چنان که در ترکیب «صبر جمیل» و «هجر جمیل» و «سراح جمیل» ذکر می شود، از آن است که می خواهند اسلنگ مورد نیازشان را معتبر کنند که «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد» و احتمالا منظورشان صدور مجوزی محض چشم چرانی های روزمره است. آیا زمان آن فرا نرسیده که فقدان عمدی سه واژه عشق و هنر و زیبایی در قرآن متین به عنوان هشداری برای جوامع سر از پا ناشناخته ی مسلمین جدی گرفته شود؟!! در حقیقت اغلب آدمیان اینک در برابر عظمت و زیبایی، نیازمندانه و ناچار احساس حقارت می کنند و جرات پرخاش و پرس و جو را از دست داده اند. آن ها مجذوب عظمت کشتی قاره پیمای اتمی آمریکا می شوند، که هواپیماهای قاتل خانواده های افغانی و عراقی را حمل می کند، اما اهمیتی به آن قایق کوچک و سرنشین یمنی از جان گذشته اش نمی دهند که بر سبیل اعتراض، بلم خود را بر بدنه ی این غول خون خوار بی مهار می کوبد، تا عظمت آن را از نظر بیاندازد و مخدوش کند. چنین جماعتی در اعتراض به مورد بوروبودو هم، درست مانند بازدید کنندگان بی بصر تخت جمشید نیمه ساخت، که مجذوب عظمت فرضی آن می شوند، به بنیان مطالب ورود نمی کنند، هویت و آثار بر جای مانده از سازندگان آن معبد بلند مرتبه را نمی جویند و تامل ندارند که تولید چنین بنایی در میان جنگلی بر بلندای کوه، توانایی ممتازی از جنبه های مختلف می طلبیده است که دارندگان دیرین آن قادر نبوده اند عوارض و علائم و آثار آن را از دید زمانه پنهان نگه دارند و از خود تنها بوروبودو را به نمایش و بر جای گذارند!!! از این روی صلاح دیدم درست برای تصحیح ذهنیت چنین عظمت ستایانی این یادداشت را به نمودارهای کوچک تری تخصیص دهم که احتمالا دریافت مطلب را بر این گونه کسان آسان تر می کند.

هندوییسم نه بر اساس تفکری راه نما، بل بیش تر بر قصصی عامیانه با پایه های تولید مثل و ماجراهای جنسیتی تکیه دارد و تاکید می گذارد. هندوییسم نخبه و شهره اندیشمندان جهانی ندارد و عالی مقام ترین پیروان آن در نهایت مشغول دوری از طبایع و ملزومات معمول و مورد نیاز انسان برای رسوخ به حقیقت و ارائه ی توضیح ویژه ای برای پیچیدگی های جهان اند؟!!! مثلا هندوییسم در گزیده گویی های جاودانه ی کنفوسیوس و لین پو و جینی و یا الهامات درست کردارانه ی بودا سهمی ندارد و در نهایت نحوه ای از اظهار ارادت عوام است به فرصت زیستن در محیطی سرشار از سخاوت های متنوع طبیعی. چنین است که هندوییسم تنها در محیط های محدود و شرایط جغرافیایی مخصوص، توان عرضه و جذب دارد و حتی به میزان بودیسم نیز قادر به نفوذ در خبرگان دور و نزدیک نبوده است. برای آشنایی با گوشه ی کوچکی از علاقمندی و سرگرمی های هندوییستی، کافی است به یکی از نمایشات بی پیام کوچه و بازار و یا گوشه ی عبادتی در مراکز مخصوص آن ها سر بزنید.  

 

به راستی هنر هندو از درگیری با عوامل متعارف زندگی پرهیز می کند و برای بیان ساده ترین نماد رفتارهای جمعی، به تمام عوامل تمثیلی اطراف، از حیوان و البسه و گیاهان و حرکات و اداهای غالبا نامربوط متوسل می شود که نهایتا در رقص های سنتی و شبه مذهبی شیوا به اوج می رسد. اگر مجاز به تلخیص این بحث سخت شکننده باشم، در هندوییسم دعوت به «عمل صالح» غایب است، زیرا که از قالب بیان در آن خبری نیست و از امر و نهی های تصحیح کننده ی روابط فردی و اجتماعی خالی است.   

این گوشه ای از معبدی هندوییستی در بالی است که علاوه بر توریست، مورد رجوع روزانه ی انبوهی از زائران و حاجتمندان آن جزیره است. پی بردن به ماهیت و هویت این نمایه های سنگی پوشش کشیده با هر توضیحی مگر ستایش جنس مذکر میسر نیست و بدانید با کم شدن حتی یک شکوفه ی گل از این مجموعه ی درهم و بی ربط نذورات، مجموع تلاش زائر به هیچ تبدیل می شود و عجیب تر از این نیست که در بالی منحصرا هندو نشین، حتی یکی از آن تمپل هایی یافت نمی شود که در هر گوشه ی سرزمین مسلمانان اندونزی سبز کرده اند!!! تمپل هایی که بنای هر یک، با هر مقیاس و عظمتی، تنها به معنای صرف پول و زمان است و معماری ویژه ی هوشمندانه ای دارد که جز تراشیدن و چیدن بدون ملات سنگ ها بر هم، بی نیاز به آماده سازی زیر ساخت مخصوص، زحمتی نمی برد.

هر یک از نفرات این لشکر انسانی و حیوانی چوبین، از زن و مرد و نر و ماده، که در بازار می فروشند، سهم مقرر خدشه ناپذیری در اساس خلقت هندوییستی به عهده دارند و ادای حرمت و امتنان در باب تک تک آن ها واجب است، که دست کم به صورت نصب در اتاق نشیمن و خواب و راهرو و تاقچه و سرسرا ادا می شود. هندوییست قادر نیست بر جهان متمرکز واحد با خالقی یگانه و توانا بیاندیشد. در تفکر مومنانه ی درهم جوش او هستی پیچیده تر و پریشان تر و یا حتی ساده تر از آن است که از مبدایی واحد اداره شود!!!

  

چنان که این جا یک طاقچه ی سنگی برای نصب در اتاق عبادت هندویی را می بینید که از نظر ظرافت ساخت و تزیینات بارها از بوروبودوی نیمه بودیستی و یا دیگر معابد هندوییستی اندونزی عالی مرتبه تر است و به بهایی نسبتا ارزان در بازار سنگ تراشان بالی می فروشند. اگر بنا را بر ملاحظات شخصی بگذارم، می توانم با یقین کامل به هرکسی اطمینان دهم که حجاران بالی و به طور کلی صاحبان این گونه حرفه ها در اندونزی قادرند به سفارش هرکسی در زمانی نه چندان دراز یک بوروبودوی جدید و کهنه نمای دیگر بنا کنند.  

این معبد پرامبانان در جوگ جاکارتا و جایی است که با آن زن و مرد آلمانی صاحب فرهنگ رو به رو شدم که از فراغت بال و شادمانی پراکنده در میان مردم بی چیز اندونزی حیرت زده بودند. از نخستین رج های سنگ تا بالا ترین ردیف آن، بلوک هایی را با مارک های پلاستیکی کوبیده بر آن می دیدم، که با تاسف تمام تصویر نزدیکی از آن ها برنداشته ام. پرسیدم این پلاک های پلاستیکی بر سنگ نشان چه چیزی است؟ پاسخ شنیدم که یونسکو بلوک های تازه تراش غیر اصیل را با این علامت معین کرده و علامت زده است لااقل نیمی از بلوک های سنگی، برچسب پلاستیک داشت!!! به یاد تخت جمشید افتادم که قسمتی از آن را با شیادی کامل «کاخ نیمه تمام» نام داده اند تا مزورانه چنین تلقین کنند که دیگر بناهای تخت جمشید کامل شده است؟!!!   

گرچه به علت فقدان یادداشت های راه نما، کاملا مطمئن نیستم، اما تصویر بالا را از دشت بس وسیع و خرمی برداشتم که بر سر راه ملنگ به توساری قرار داشت. در انتهای صحنه یکی از زیبا ترین مساجد نوساز اندونزی را در شهرکی ییلاقی می بینید که درست در مقابل آن، یونسکو مشغول باز کردن دکان خویش با بالا بردن چند معبد هندوییستی است، تا گذرندگان از یاد نبرند که آن مسجد حاصل تخریب این تمپل هاست!!! این یکی در مرحله ی آغازین پی چینی است، با بلوک هایی که به ظاهر از خرابه های پیشین جمع آوری کرده اند، اما در حقیقت کومه کردن سنگ در زیر باران است تا خزه ببندد و کهنه بنماید!!! به راستی که در این محل آستروناخ های دیگری را سرگرم تاریخ تراشی قلابی برای اندونزیان دیدم. 

این یکی، درست در جوار آن دیگری و تمام سنگ های زیر پایه ی آن کاملا نوساز است و چندان عجولانه به اتمام رسانده اند که حتی برای کهنه نما کردن آن صرف وقت نشده است. اگر این تمپل هندوییستی از پایه و با سنگ های جدید نوسازی شده، پس بدون شک قبل از برپایی دوباره، جز قطعاتی پراکنده نبوده است. حالا باید کسی از یونسکوییان جواب دهد که نقشه و الگوی دوباره علم کردن این تمپل خوش فرم را از کجا برداشته و این چیدمان مخصوص سنگ را از که آموخته اند؟!! 

این هم سه تمپل در کنار آن دیگران، که در مراحل مختلف ساخت اند. به راستی که مراکز فرهنگی مربوطه و یهود زده ی جهانی، در اعمال شیادی های گوناگون قبح جعل را پشت سر نهاده اند. اگر امروز و در برابر چشمان این همه رهگذر و صاحب نظر، سازمان ظاهرا فرهنگی یونسکو، به جعل تمپل برای هم چشمی با مسجد مسلمین مشغول است، آیا تعجبی دارد که دست ساخت جعلی قدیم تر خود، یعنی پاسارگاد در ایران را، به ثبت جهانی رسانده باشد؟!! (ادامه دارد) 

ارسال شده در دوشنبه، ۰۶ آبان ماه ۱۳۸۷ ساعت ۲۰:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : امين يكتا
دوشنبه، ۱۷ فروردین ماه ۱۳۸۸ ساعت ۰۹:۴۰
 
سلام
نوشته هات من رو متحير كرده لطفا ادامه بده.
ولي عكسها باز نميشه.

 
نویسنده : ناریا
یكشنبه، ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۷ ساعت ۱۸:۰۵
 
سلام

آقای ج. امیدوارم باز هم سری بزنید و سلام مرا به همسرتان برسانید.


 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان