ایران شناسی بدون دروغ، 179، بازدید از اندونزی، 2

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۱۷۹

اگر در بیان برخی از مدخل ها به جزییات می روم و تفصیلاتی می آورم که به نظر مزاحم می آید، قصدم آن است که مقدمات کاملا عرضه و اجزاء پازل به تمامی یافت شده باشد. مثلا تکرار دشواری زندگی عمومی در اندونزی از باب دریافت پاسخی است بر پرسش آن زن و شوهر آلمانی که با حیرتی واضح علت سرخوشی ملت اندونزی را در عین فقر مطلق می پرسیدند. رمزی که همانند آن راز که چرا تمام نظامیگری و مجموع سازمان های اطلاعاتی غرب، پس از شش سال آدم کشی و جنایت مستمر، هنوز نتوانسته اند قبایل افغانستان و جوانان فلوجه را آرام کنند، بر اهالی کنیسه و کلیسا، همچنان نامکشوف خواهد ماند.

در اندونزی جرم های اجتماعی و حتی تصادفات رانندگی بسیار اندک است و در مطبوعات و یا رسانه های تصویری، از آن فجایع انسانی که در مراودات اجتماعی غرب و کشورهای شبه اسلامی کنونی هر روز کثیف تر و بی رحمانه تر و بیمارگونه تر و همه گیرتر می شود، به ندرت خبری منعکس است. در انتهای یک روز و در حوالی ساعت ۹ شب محتاج به پول محلی شدم که به علت فقدان یادداشت های راه نما، حالا دقیقا نمی دانم در کدام شهر بود. از راننده ی تاکسی پرسیدم آیا در این موقع شب مرکزی برای تعویض پول پیدا می شود؟ مرا به خیابانی فرعی و کم رفت و آمد برد و مقابل دکه ای ایستاد که زن شکم برآمده و لااقل شش ماهه حامله ی کند حرکتی، آن را اداره می کرد که کودک خرد سالی نیز به او آویزان بود. پول درشتی قریب ۵۰۰ یورو برای تعویض به او عرضه کردم، کشوی میز مقابل پیشخوان را بیرون کشید که مملو از ردیف هایی از انواع اسکناس های شناخته شده بود. با ماشین محاسبه کرد و تعویض انجام شد. به تاکسی که برگشتم از راننده پرسیدم: این زن تنها، در این مکان خلوت، هراسی از سارقین ندارد؟ پاسخ داد: این جا یک سرزمین اسلامی است و با خنده گفت: تگزاس آن طرف دنیا است!

 

کارخانه سیگار سامپو ارنا

این نمایی از یک سوم سالنی است که در آن صدها دختر جوان اندونزیایی در محیطی اشباع از بوی توتون و در کارخانه ای به جای مانده از دوران استعمار هلندی ها، هنوز هم به شیوه ی قرن پیش مشغول تولید سیگارهای ارزان قیمت اند. کار شاق کمر شکنی که هشت ساعت کامل و در برابر دستمزدی واقعا ناچیز انجام می شود. دست مزدی که ثابت نیست و مستقیما با میزان تولید مرتبط است. آن تلاشی را که این دختران جوان برای آماده سازی بسته های بیش تر سیگار به کار می بردند هرگز فراموش نمی کنم و آن تصاویری را که چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید ارائه داده است، در برابر کار صبورانه ی این دختران اندونزیایی، می توان به حساب ساعات فراغت کارگران آن فیلم گذارد!

به عکس های بالا دقیق شوید که حداکثر تلاش برای رسیدن به تولید بیش تر را نمایش می دهد. سرعت دست های این دختران جوان به اندازه ای است که دوربین کاملا اتوماتیک دیجیتالی فلاش دار، با سرعت یک دویست و پنجاهم ثانیه نیز قادر به ثبت یک لحظه ی بی حرکت دست های شان نبوده است! آن ها در هیچ حالتی از میز کار خود چشم بر نمی داشتند و در برابر درخواستم برای عکاسی با باز ترین حالت صورت لبخند می زدند. همین دختران له شده در زیر بار زحمتی گران و غیر قابل تحمل، هنگام خروج از محل کار، چنان شادمانه می خندیدند که گویی از مهمانی باز می گشتند. آیا واقعا ریشه این آرامش خیال در مردم نادار اندونزی در چه عاملی نهفته است؟

اندونزی کشور بسیار جوانی است، تجارب طولانی در بازسازی های اجتماعی و روابط بین المللی ندارد و در آشفته بازار موجود جهان که تمام ملت ها را به شتابی بی نهایت ابلهانه برای رسیدن به کاروانی واداشته، که کسی نمی داند عازم چه مغاکی است، اندونزی هم ناگزیر جرس خود را می جنباند و به نظر می رسد اندک اندک و به گونه ای نامحسوس به همان عوارضی دچار می شود که از کره تا قلب آفریقا را کرم زده کرده است: بیماری تطبیق اقتصاد ملی و حتی بومی با احکام جهانی شدن!!! و در این میان شیادی های معمول کنیسه و کلیسا در اندونزی که مطابق معمول رد پای تضعیف جهان اسلام را دنبال می کند، در اندونزی هم، شاید بسی تیزبینانه تر دنبال می شود، که تنها با یک گوشه و نمونه ی آن آشنا می شوید.

منظره ای از سواحل مانادو  در سولاوسی 

 

چشم اندازی بر دریاچه توبا پهناورترین دریاچه دهانه ی آتش فشان جهان که در بالاترین نقطه ی
مجموعه ای از آتش فشان های ماقبل تاریخ پدید آمده است.

بزرگ ترین باتلاق جنگلی ایریون جونگ نزدیک آمبامپار

زیبایی ها در طبیعت اندونزی قابل توصیف نیست، دنیای دیگری است از چند هزار جزیره ی استوایی محاط در میان آب های عریض بین المللی، کوه های آتش فشان و جذابیت های منحصر به فرد حیات وحش، که یکی از جزایر آن هم، بالی در انتهای شرقی مجمع الجزایر اندونزی است، با ۵۵۰۰ کیلومتر مربع مساحت، جزیره ی نسبتا کوچکی است که هیچ امتیاز طبیعی و اقلیمی و انحصاری بر دیگر جزایر اندونزی ندارد، جز این که مرکز تجمع معتقدان به هندوییسم در اندونزی سراپا مسلمان است.

«از جمله اقلیت های مذهبی دیگر اندونزی هندوهای بالی هستند که شمار آن ها به ۷/۳ میلیون می رسد. آنان در قرن اول میلادی به این جزایر راه پیدا کردند و تا ظهور اسلام در جاوه سکنی داشتند، ولی پس از تسلط اسلام بر جاوه به مشرق و جزیره ی بالی مهاجرت کردند».  (دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، ذیل اندونزی، ص ۳۵۵)

هرچند به زحمت می توان حضور ۷/۳میلیون هندو در بالی کوچک را پذیرفت که بخش بزرگی از آن در اختیار جنگل های انبوه است، ولی بدون شک جزیره ی بالی را می توان مرکز تجمع تمام معتقدان به هندوییسم در سراسر اندونزی دانست. این که هندوهای اندونزی در ۲۰۰۰ سال پیش و خدا می داند با چه وسیله ای، از اوقیانوس گذشته و وارد آن سرزمین شده باشند، به شرحی که انشاء الله بیاورم، از شوخی های معمول آن بررسان اوضاع تمدن آدمی است که به طور معمول در زوایای کنیسه و کلیساها زیست می کنند. منظور از این گونه درفشانی های توطئه گرانه القای این شبهه است که مسلمین اندونزی غاصبان و وارد شوندگانی بر آن سرزمین اند که بقایای صاحبان اصلی آن، یعنی هندوان را پس از کشتارهای کافی، به جزیره ی بالی عقب رانده اند!!! مطلبی که درست همانند حمله ی اعراب مسلمان به ایران خالی از سکنه، مایه ی تفریح هر خردمند آگاهی است.

مردم بالی مشغول به کار روزانه در میانه ی قرن بیستم

این تصویری نسبتا قدیمی از سواحل جزیره ی بالی در قریب ۶۰ سال پیش است، با ماهی گیرانی که در ساحل مشغول به کارند و همان خانه های فکسنی معمول در سراسر اندونزی. برای تشخیص این که مردم بالی در زمان برداشتن این تصویر هندو و یا مسلمان بوده اند، راهی در مقابل ام گشوده نیست، اما به هر حال بالی امروز سرزمینی است هندوییستی که عمده ترین مرکز توریستی شرق دور است و تقریبا تمام تبلیغات جهانی در حوزه گردشگری و سیاحت، مشتاقان دیدار از زیبایی های اندونزی و بل جهان را به آن سو گسیل می کنند، به گونه ای که بخش اعظم جهان گردان پول دار دنیا، نه به اندونزی، که مستقیما به جزیره بالی پرواز می کنند که هیچ یک از توصیفات در بوق شده در باره ی طبیعت آن را به چشم ندیدم، جز این که دختران نوجوان و هندوی بالی، خود را برای مدت مورد درخواست مسافران غالبا مسن، به عنوان راه نما و خدمت کار، به صورت شبانه روز کرایه می دادند. بدین ترتیب گرچه به هر حال دولت اندونزی از حاصل رفت و آمد توریست بهره ی ملی لازم را به دست می آورد، اما بخش اعظم و اصلی درآمد حاصل از توریسم در اندونزی، سهم سرمایه گذاران غیر مسلمان آن کشور می شود، که در بالی متمرکز شده اند!!!   

و این تصویر امروزین همان ساحل است با مسافرانی که از تمام جهان در آن جمع می شوند و پیش خود گمان دارند که از زیبا ترین نقطه ی عالم دیدار کرده اند. در حالی که مثلا منطقه ی ویلایی توساری در میان راه ملانگ به برومو، که سراسر از میان جنگل های بکر استوایی و چشم انداز پر تنوع و جادویی و هوایی کوهستانی شادی برانگیز می گذرد و مانند تمام سرزمین اندونزی به سواحل نزدیک است، از تماشایی ترین نقاط جهان است که زیبایی های آن به هیچ نسبتی با بالی قابل مقایسه نیست. خنده دار ترین بخش این ماجرای هندوییست های اندونزی که در بالی جمع اند، این که عالی ترین و مشهورترین تمپل ها و معابد هندوییستی اندونزی و بل جهان، در بخش مسلمان نشین اندونزی دیده می شود و نه در بالی هندوییستی!!؟ داستانی که از بی حیایی بی مرز فرهنگ و تاریخ سازان غرب و در راس آن ها سازمان به اصطلاح فرهنگی یونسکو حکایت می کند که به امید خداوند به شرح آن خواهم رسید. (ادامه دارد)

ارسال شده در جمعه، ۱۹ مهر ماه ۱۳۸۷ ساعت ۰۸:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان