ایران شناسی بدون دروغ، 164

  آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۱۶۴

به روال و روش ستیز دائم میان عقب ماندگان و عقل اندیشان، به زمان ابراز و عرضه ی هر گفتار نو، متعصب در جای جذب محتوا، بلادرنگ مشغول ارزیابی آن نسبت به منافع و مقاصد خویش می شود و اگر پنجره را رو به چشم انداز دل خواه نبیند، با معرکه گیری های عوامانه، سعی در انحراف نگاه دیگران و دوباره بستن روزن تازه خواهد کرد. تلاش عبثی که در پایان، عقل اندیشی به جلوه و جلا و اعتبار افزون تری رسیده است. 

منزلت و مقام یادداشت ۱۶۳، با مدد الهی، دشمنان اسلام و قرآن را به رسوایی کامل کشاند و نور را بر مخالفان بنیان اندیشی و یکتا پرستی تا تاریک ترین حجره های کنیسه و کلیسا تاباند. یادداشت ۱۶۳به خواست خداوند، می رود که همان نتایج و عواقب مستند استاد بزرگ مجتبی غفوری را بر جای گذارد، که یک بار دیدار از آن، کسانی را چنان به صراط مستقیم و برگشت از باستان پرستی هدایت کرد که به اعتراف صدها نفر از آنان، هرگز تصور عبور به تصادف از آن را نیز نداشته اند.

این بار بخت به صورت کامل از معرکه گیران بی صحنه مانده برگشته است، زیرا با توانایی و امکانات امروز، هر کسی می تواند در کامپیوتر خود، محیط و ارتفاعات میانی ترکیه امروز را، که جغرافیای آن مشابهی در سراسر جهان ندارد، دوباره بسازد، در آن حجم بسیاری از باران بباراند، طوفان نوح را بار دیگر به راه اندازد همان کشتی را در آن براند و با بادی از سوی غرب، بر همان کوه مستقر بماند، تا بر هر منکر عقل گم کرده و اسیر تعصبی تفهیم شود که سرانجام، ماجرا و مکان بروز طوفان نوح از چنگ انواع افسانه سازان و سجده گذاران به اورشلیم، آزاد شده و از آن روی که به وسعت سر سوزنی در صحت این نمایه ی نو از آن طوفان کهن، نمی توان تردید کرد، آن گاه حتی با نگاه مادی نیز می توان به مرتدین خدا ناشناس و منکران اصالت و صحت قرآن توجه داد که اگر در واقع روزگار نیز، چنین طوفان مهیبی روی داده و چنان کشتی غول آسایی لااقل در ۵۰۰۰ سال پیش ساخته شده و با موفقیت عمل کرده است، پس باید به وجود مرکز و مدیریتی اعتراف کرد که در هزاره های دور، به وجهی فوق پیش رفته هوا شناس بوده، تدبیر رهایی از صدمات طوفان در راه را می دانسته و مامور و منتخبی را برای نجات مردم یک قوم، از خطرات در مقابل، منطقا مدت ها مقدم بر وقوع طوفان، تربیت کرده و آموزش داده است!

«و اصنع الفلک باعینا و وحینا و لاتخطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون. و یصنع الفلک و کلما مر علیه ملاء من قومه سخروا منه قال ان تسخروا منا فانا نسخر منکم کما تسخرون. کشتی را زیر نظر و با دستورات ما بساز و از ظالمین مگو که آن ها غرق شوندگان اند. و کشتی را می ساخت و هر بار که دیدار کنندگان قوم اش او را تمسخر می کردند می گفت نوبت تمسخر ما هم خواهد رسید». (هود، ۳۷ و ۳۸)

چه قدر این تصویر سلیم و صحیح است و با چه سهولت و سلامتی از آن چه روزگاری بر گوشه ای از زمین این حوزه برگذشته، حکایت می کند. این گزارش بی غش، اینک که ابهام های آن رخ داد طبیعی هولناک را برطرف شده و لباس افسانه های به زور پوشانده را، از تن آن بیرون کشیده می بینیم، با چه وضوحی حضور و دخالت مادی و عینی یک مرکزیت دانا و توانای مطلق را برای اداره ی امور و تربیت انسان نمایش می دهد؟ آیا منکران از خود نمی پرسند لااقل این هوا شناس نخبه که در عین حال فن ساخت کشتی و مدیریت رهایی از بحران را می دانسته، در آن قرون دور، جز خداوند واحد چه نام داشته و کدام مقام دیگر بوده  است؟!!

 

با این همه اصلی ترین مقصد مورخ از گشودن مدخل طوفان نوح و محل وقوع آن، نه عرضه ی ادله ای برای خدا شناسی، بل ادامه ی بیان ظرایف تاریخ شرق میانه است، که یهودیان با کوهی از جعلیات متنوع و گوناگون، اینک سطر نوشته ای نا آلوده از آن باقی نگذارده اند و چنین است که دعوت می کنم با نهایت دقت به این نقشه نظر اندازید که زمانی در گوشه ی سمت راست بالا و در محلی که ستاره قرار دارد، کشتی نوح با ساکنان انسانی و غیر انسانی آن پهلو گرفته است، با این یادآوری که در روزگار نوح، بنا بر منطق در پیش، هیچ یک از عناوین جغرافیایی این نقشه، در شرق و غرب شبه جزیره، چون سوریه و اردن و فلسطین و شهرهایی چون مکه و مدینه و تمدن هایی چون مصر و بابل و آشور حضور تاریخی و تجمعی نداشته اند و هنوز تا ارسال تورات و رسالت موسی و عبور بنی اسراییل از نیل، سالیان دراز غیر قابل تشخیص و تخمینی، در پیش بوده است. مگر این که مسئولان فرهنگی گماشته شده بر مسلمین، سرانجام تبعیت از برنامه های کنیسه ها را کنار گذارند و با زمان شناسی کارشناسانه ی انبوه رسوبات رسی در دره های میانی ترکیه ی امروز، تاریخ نسبی و یا دقیق وقوع آن طوفان را به دست آورند. باری، کنجکاوی نسبت به سرانجام این مسافران از طوفان عبور کرده و بر کمرکش کوهی مانده، با روشنگری در روند بعدی وظایف و حضور انبیاء برابر می شود، چنان که می توان پنداشت سرنشینان آن کشتی از بحران گذشته، با امکاناتی که برای ادامه ی حیات در آن آماده داشته اند، شاید که مدتی را برای مهیا شدن شرایط به تر، در همان کشتی به سر برده و سرانجام در روزی نامعین به خشکی وارد شده اند. آیا به ترین معبر در مقابل آنان کدام بوده، آن گاه که راه غرب، یعنی بازگشت به ترکیه را بقایای آب های طوفان بسته بوده، سمت شمال به قله ی آرارات می رسیده و سمت شرق، آنان را از محیط شناسای قبلی دور می کرده است؟ قرآن مبارک، که تنها سند مورد وثوق مورخ در مواردی معین و مربوط است، در باب سرنوشت نهایی همراهان و یا شخص نوح، راه نمایی موکدی ندارد، اما سایه های عبور تاریخ، در آن کتاب مبین به وجهی مندرج و منعکس است، که مورخ برای رسیدن به حقایق امور و به ویژه دریافت درست از موضوع رسالت، خود را گرفتار ابهام و درماندگی ویژه ای نمی بیند.

«ان الله اصطفی آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین. ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم. خداوند آدم و نوح و پیروان ابراهیم و عمران را بر عالمین برتری داد که برخی ذریه ی آن دیگری است و خداوند دانای شنوا است». (آل عمران، ۳۳ و ۳۴)

پناه بر خدا از چنین سخن صریح بدون ابهامی که در دو آیه کوتاه تکلیف هر مورخ و مومنی را در قرائت قرآن و کتب تاریخ ادیان تعیین می کند. نخست از آن باب که ردیف برگزیدگان الهی در این فهرست، آل موسی را ندارد و دیگر این که سلسله انبیاء را، خلاف القائات تورات های کنونی، بریده و ناپیوسته می داند! در این آیه و آیاتی دیگر، در تشریح خط سیر نبوت پیش از پیامبر، به سرسلسله بودن آدم و سپس انتخاب نوح و آن گاه ابراهیم و سرانجام خانواده ی عمران تصریح می شود که در منابع موجود و با رد و تاییدی هنوز ناتمام و بلاتکلیف، غرض را خانواده ی حضرت مریم می دانند که با قبول این تعبیر، آن گاه جای گزین کردن این اشاره به خانواده ی مریم نیز، که با نام نبردن عامدانه از عیسی مقارن است، خود اساس دیگری را در شناخت درست از روند مراودات الهی با انبیاء ارسالی و قضاوت های قرآن در باب آن ها پایه می ریزد. در اوضاع و احوال کنونی و به تعبیر و تعاریف توراتی، تقریبا هیچ پیامبری نیست که به نحوی دست به دامان و برخاسته از بنی اسراییل نباشد، حال آن که گردش و گویش صریح در باب این گونه امور در قرآن، چنین پیوندی میان بنی اسرائیل و آل موسی با سلسله انبیاء را مستحق قبول نمی داند.

«و خداوند به ابرام گفت: از ولایت خود و از مولد خویش و از خانه ی پدر خود به سوی زمینی که به تو نشان می دهم بیرون شو، و از تو امتی عظیم پیدا می کنم و تو را برکت می دهم... و ابرام هفتاد و پنج ساله بود هنگامی که از حران بیرون آمد. و ابرام زن خود سارای و برادر زاده ی خود لوط و همه ی اموال و اندوخته ی خود را با اشخاصی که در حران پیدا کرده بود، برداشته به عزیمت کنعان بیرون شده و به کنعان داخل شدند... خداوند بر ابرام ظاهر شده، گفت: به ذریت تو این زمین را می بخشم و ابرام در آن جا که خداوند بر او ظاهر شده بود، مذبحی بنا کرد... و نام یهوه را خواند... و ابرام به مصر در آمد تا در آن جا به سر برد، زیرا که قحط در زمین شدت می کرد. و واقع شد که چون نزدیک ورود به مصر شد به زن خود سارای گفت: اینک می دانم که تو زن نیکو منظری هستی همانا چون اهل مصر تو را ببینند گویند که این زوجه ی اوست. پس مرا بکشند و تو را زنده نگاه دارند. پس بگو که تو خواهر من هستی تا به خاطر تو برای من خیریت شود و جانم به سبب تو زنده ماند... پس سارای را به خانه ی فرعون درآوردند و به خاطر وی به ابرام احسان شد و او صاحب میش ها و گاوها و حماران و غلامان و کنیزان و ماده الاغان و شتران شد» (عهد عتیق، پیدایش، فصل ۱۲، ۱ تا ۱۷)

به راستی رفتار چنین ابراهیمی فقط می تواند الگوی یهودیان در سراسر حیات تاریخی شان باشد: پول درآوردن به هر بهانه و با هر وسیله و امکانی! برای اهل خرد این داستان تورات به عنوان سمبلی از بی خبری تاریخ بسیار کارآمد است. حران را شهری در جنوب شرقی ترکیه گفته اند که در زمان ابراهیم قاعدتا هنوز زیر بقایای آب طوفان بوده است و کنعان حوزه ای در غرب اردن، که باز هم در آن عصر هنوز مرکز تجمعی شناسا نبوده است، چنان که بنا کردن مذبحی برای یهوه، در دورانی که تورات و موسی و یهودیت و یهوه و مذبح، هنوز در فرهنگ دینی آن دوران معنای معین نداشته، بسیار اسباب انبساط خاطر است و مجموع این افسانه چیزی نیست جز این که حتی با قرار دادن پیامبر خدا در چنین پایه ی نادرست و پستی، یهودیان را دنباله ای از ابراهیم بگویند و برای حضور بعدی خود در منطقه ی بین النهرین و فلسطین و کنعان، از طریق تورات، قباله ی شش دانگ منگوله دار برای تصاحب این سرزمین ها با امضای یهوه بسازند و درست به سبب و از جهت فزونی چنین ادعاهای غیر ممکنی در تورات و انجیل است که خداوند با بیانی کوبنده و سرشار از تمسخر، به نصاری و یهود خطاب می کند:

«یا اهل الکتاب لم تحاجون فی ابراهیم و ما انزلت التورات و الانجیل الا من بعده افلا تعقلون... ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین. ای اهل کتاب در باب ابراهیم محاجه نکنید، در حالی که تورات و انجیل پس از او نازل شده است، مگر تعقل نمی کنید؟ ابراهیم نه یهوودی و نصرانی، بل تسلیم شده ای غیر مشرک به خداوند بود». (آل عمران، ۶۵ و ۶۷)

تذکر ساده ی آیه و کله پوک خواندن سران کنیسه و کنیسا، که می کوشند ابراهیم را به صورت یهودی و نصرانی درآورند و بیرون گذاردن ابراهیم از گروه مشرکین، در آیات بالا، کاملا معلوم می کند که چنین محاجه ای میان مسلمین و اهل کتاب پیشین، در دوران پس از انکار وحدانیت الهی و پیوستن به تثلیث و شرک در جریان بوده و در تورات های پس از فرزند خدا خواندن عیسی و عزیر منعکس بوده است. این دو آیه در عین حال به سلیس و صحیح و سالم ترین شکلی اعلام می کند که دوران ابراهیم پیامبر بسیار مقدم بر ظهور یهودیت و مسیحیت بوده است. اینک در کار آنم که بر مبنای آیات قرآن معلوم کنم که هیچ یک از تبلیغات کنونی یهودیان در انتساب ابراهیم و یعقوب و اسماعیل و اسحاق و یوسف و حتی داود و سلیمان، به دین یهود، در بررسی های درست تاریخ ادیان و پیامبران، به واقعیت نمی رسند و با پی گیری هدایت های قرآنی و تحرک طبیعی بازماندگان طوفان، در اقلیم شرق میانه، ابراهیم برگزیده ی پس از نوح را، همراه یعقوب و اسماعیل، نه در اردن و مصر هنوز بر پا نشده و دربارگاه فرعون هنوز ناموجود، بل در حالتی می یابیم که برای عبادت خداوند واحد، نخستین عبادتگاه بزرگ مسلمین عالم را، در شهر مکه پایه می ریزند.

«ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا و هدی للعالمین. فیه آیات بینات مقام ابراهیم... نخستین خانه ای که برای مردم برپا شد در مکه بود که مبارک و موجب هدایت عالمیان است و در آن نشانه های روشنی چون مقام ابراهیم می یابید...». (آل عمران، ۹۶ و ۹۷)

به آسانی و با تبعیت از هدایت های به درستی گام به گام قرآن، می توان قبول کرد که با غرق شدن مرتدین آن تجمع پیشین انسانی، در ماجرای طوفان نوح، خداوند با گزینش ابراهیم از میان نسل های بعد بازماندگان، که در تجربه نجات خویش، به وحدانیت و وجود خداوند یکتا مومن شده اند، با بر پا کردن اولین و اصیل ترین پایگاه عبادت الهی در مکه، مرکزی برای تقدیس یکتایی خداوند و تبعیت از فرامین رسولان الهی را بنیان نهاده اند. 

«و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی لاینال عهدی من الظالمین. و اذ جعلنا البیت مثابة للناس و امنا و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطائفین و العاکفین و الراکع السجود. و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا بلدا آمنا و ارزق اهله من الثمرات من آمن بالله و الیوم الاخر... و اذا یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم. و آن گاه که خداوند ابراهیم را به کلماتی آزمود، گفت: تو را پیشوای مردم قرار دادم. گفت از بازماندگان من؟ گفت: این عهد متوجه ظالمین نیست. و خانه را به عنوان مکان امن قرار دادیم و مقام ابراهیم را مصلی گرفتیم و ابراهیم و اسماعیل عهد کردند تا آن را برای از راه رسیدگان و مقیمان و سجده بران پاکیزه نگهدارند و ابراهیم گفت ای پروردگار این شهر را محل امن بگردان و از ثمرات به اهل آن که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورند، روزی برسان... و آن گاه که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه را بالا بردند گفتند خداوندا بپذیر که شنونده و دانایی». (بقره، ۱۲۲ تا ۱۲۷)

این آیات، نخست تفهیم می کنند که در زمره ی ذریه ی این و آن بودن سند برائت مطلق در نزد خدا نیست و نیز می رساند که خداوند ابراهیم را بر بازماندگان آن طوفان و بی شک پس از درگذشت نوح، به دنبال آزمون های مکرر، تا حد پشت کردن به اهل و پدر و قوم و به میان آتش رفتن، پیشوا می گمارد تا مردم را به بندگی خداوند واحد بخواند و به همراه فرزندش اسماعیل، پایگاهی برای دعوت به یکتا پرستی بنا کند. تشریفات و تعهدات و امیدواری ها و قول و قرارهای مندرج در این آیات، از تدارکات و تعارفات رسمی در یک ساخت و ساز تمرکز گرایانه خبر می دهد که هنوز هم محل رجوع و اجتماع مسلمین جهان است. این آیات به جای چرخاندن غیر ممکن ابراهیم در سرزمین های هنوز تشکیل ناشده ی آن عهد، او و فرزندش را در کار بنیان گذاردن نخستین معبد خدا شناسی موحدانه در مکان مکه معرفی می کند. چه میزان میان این ابراهیم که در کار بنای عبادتگاهی برای خداوند و متولی نظافت و اداره آن است، با آن ابراهیم که از قبل سارا در مصر صاحب خدم و حشم می شود، فاصله می بینید، کدام را لایق پیامبری می دانید و از میان این دو منظره، کدام با موقعیت طبیعی پس از طوفان نوح و خلاء مطلق مرکزیت در منطقه منطبق تر است؟ (ادامه دارد)

ارسال شده در سه شنبه، ۰۱ مرداد ماه ۱۳۸۷ ساعت ۱۹:۳۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان