ایران شناسی بدون دروغ، 147

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۱۴۷

 بر محکماتی که در این وبلاگ به عنوان شرح تاریخ و فرهنگ شرق میانه کهن و باستان و اسلامی عرضه می شود، پایه های بنای تازه ای در مبحث کلی شناخت گذارده خواهد شد که با مصالح دروغ و فریب، چنان که اینک به عنوان کاخ میراث تاریخ و ادب ما نمایش می دهند، بالا نرفته باشد. با قرائنی، این وبلاگ به روزنی بدل شده است که صاحبان اندیشه اندک اندک به دایره ی آن ورود می کنند و دیری نخواهد گذشت که سیب تاریخ و ادب و هنر جهان، پیش و پس از قتل عام پوریم، از کرم خاخام نوشته های جاعلانه، چنان پاک شود که مسلمانی مثلا سراینده مصرع «به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید» را لسان الغیب نپندارد و گور او را زیارت نکند، چشم و گوش را در قبول تلقینات کنونی از جمله در باب معماری عهد به اصطلاح صفویه و ماقبل آن باز نگه دارد و آن سوتر، یونانی صاحب عقل، سکه های کلنی های مهاجر نشین یونان را، از آن اشکانیان نپندارد. 

دانشگاه پهلوی شیراز، در سال ۱۹۷۲ میلادی، تک نگاری و گزارش دونالد ان. ویلبرت درباره ی تعمیرات در مسجد جامع عتیق شیراز را، که از سال ۱۹۳۵ میلادی آغاز شده بود، به زبان انگلیسی، همراه عکس هایی اریژینال از موقعیت مسجد عتیق، پیش و پس از تعمیرات، به چاپ رساند که از معتبرترین منابع برای شمارش و شناخت گام هایی است که در صد سال اخیر در حوزه شیادی در باب بقایای آثار معماری در ایران برداشته اند. خواندن مطالب این کتاب، که به خواست خداوند به زودی ترجمه ی فارسی آن را عرضه خواهم کرد، بر فاصله گرفتگان از تعصب نشان می دهد که فرد فرد وارد شوندگان بیگانه بر این سرزمین، تا هم امروز، که بر خود عنوان ایران و باستان و اسلام و هنر شناس و مرمت کار و غیره گذارده اند، خیانت کارانی شایسته ی محاکمه اند که فرهنگ خطه ی ما و علائق انسان به دریافت حقیقت را با ساده ترین روش به بدترین یاوه ها آلوده اند.

             

این تصویری از مسجد جامع عتیق شیراز،  قبل از نوسازی سال ۱۹۳۵ میلادی در کتاب ویلبرت است. بدون شک مسجد شناختن این کوشک کوچک به علت فقدان محراب و گلدسته و گنبد و وجود آرایه های غیر اسلامی دیگر، به خصوص در قرنیزهای سنگی زیرین آن، محل اطمینان و قطعیت نیست. در عکس، موقعیت هر چهار نیم مناره و فضای میان آن ها، به خوبی قابل تشخیص و بسیار محدود است. دیوار انتهایی کوشک، که عمقی ندارند، بلافاصله به اندک بناهای عمومی و بیرون از محوطه منتهی می شود و فضای مناسبی برای شبستان، میان کوشک و بناها و گذر خارج باز نیست.

و این هم حالت پس از مرمت آن کوشک میانی مسجد عتیق و از همان زاویه، که ارتباط بسیار اندکی با بقایای موجود در عکس قبل دارد. گرداگرد کوشک اینک شبستان محکم و دارای وسعت و عمقی است که در عکس پیش از تعمیر، نشان و فضایی برای آن دیده نمی شد، چنان که نمی دانیم در فاصله ی کوتاه این نوسازی مرمت نامیده، آن درخت ظاهرا تاریخی چه گونه سبز شده است؟ آیا می دانید که شروح کنونی برای این ظاهرا مسجد تازه ساز، از چه قماشی است؟

«مسجد جامع عتیق: مسجد جامع عتیق یا مسجد جمعه یا مسجد آدینه، از کهن ترین مساجد شیراز است که در مشرق شاه چراغ قرار دارد. این مسجد دو ایوانی در سال ۲۸۱ ه.ق به دستور عمرولیث ساخته شد. ساختمان مسجد که اولین هسته تاریخی شهر شیراز است، مشتمل بر بنایی مرتفع است که دارای چندین حجره و شبستان است و برخی از قسمت های آن دو طبقه می باشد. این مسجد دارای ۶ در ورودی و خروجی بوده است، دو در، در ضلع شمالی، یک در، در ضلع جنوبی، دو در، در ضلع غربی و یک در، در ضلع شرقی. در ورودی ضلع شمالی به دوازده امام معروف است. سر در شمالی مسجد با کاشی مقرنس کاری شده است و بر روی چهار کتبیه نام دوازده امام بر روی کاشی نگاشته شده است. در وسط ضلع شمالی مسجد، طاق نمای مرتفعی به نام طاق مروارید قرار گرفته است که در دو طرف آن با آجر مقرنس کاری شده است. در حاشیه بالای داخلی این طاق نیز سوره «هل اتی» با خط نسخ بر روی کاشی نگاشته شده است. در انتهای آن پلکانی است که به پشت بام و گلدسته ها ختم می شود و در پیشانی و جلو آن ها کاشی کاری شده است و روی آن ها با خط نسخ آیات قرآنی نگاشته شده است. در ضلع غربی این طاق نما، دالان در دوازده امام یا در شمال و پنج طاق نما قرار گرفته است و در پشت این دالان و طاق نماها، شبستان کوچکی قرار دارد». (دانش نامه آثار تاریخی فارس، ص ۳۵۶)

مهم نیست که برابر اسناد و نمونه های عرضه شده ی پیشین، کارمند دولت مصر در قرن ششم هجری و به شهر قاهره، خط قابل خواندنی در ارائه ی رسید به یک مودی مالیاتی ندارد. همین که مرمت کاران غالبا یهودی با شامورتی بازی چنین ظاهر کنند که یعقوب لیث در قرن سوم کتیبه های کاشی به خط نسخ با نقطه و اعراب کامل در مسجد جامع عتیق شیراز می نوشته و تبلیغ شیعه گری می کرده، نوکرانی در میراث و دیگر مراکز فرهنگی موظف و مسئول، کلاه را به هوا پرتاب می کنند و با خرید از بازار این گونه اوهام خارج از عقل، در باب شیراز کهن حکایت می بافند، زیرا تشکیک عقلانی و اسنادی در قبول قدمت شیراز، لااقل هزار برگ از اوراق این دفتر دروغ در باب تاریخ و ادب ایران را، با باد منطق رهسپار عدم می کند.

با این همه، همان هیئت مرمت، در سال ۱۹۳۶ میلادی، یعنی ۱۳۱۵ شمسی، یک سال پس از ورود، از شهر شیراز نقشه ای برداشته، که در بالا ملاحظه می کنید و در صفحه ی ۶۷ گزارش انگلیسی دونالد ویلبر چاپ شده است. نقشه ای است که خوش بختانه کدهای راه نما و مقیاس و سال رسامی دارد و اعلام می کند که تمام شهر شیراز، در اواخر عهد رضا شاه، برابر مقیاس، مربعی است با اضلاع ۱۵۰۰ متر که برابر توضیح کدهای راه نما، نقاط مسکونی آن، حتی ده در صد شهر را نمی پوشانده است. زیرا آن چه را به صورت خطوط و مساحت های بی نظم در این نقشه می بینید، زمین های زراعی در داخل حصار شهر، آن هم به سال های پایانی سلطه رضا شاهی است که گفته اند مشغول آباد کردن ایران بوده است.   

پیش تر و در یادداشت ۱۳۷ تصاویر بالا را، همراه شروح لازم، در مقیاس بزرگ تر، از شیراز سال ۱۳۳۰و ۱۳۳۵، یعنی پانزده و بیست سال پس از نقشه برداری هیئت مرمت مسجد جامع عتیق نمایش داده ام. تصاویری که به وضوح صحت رسامی آن هیئت را نشان می دهد و معلوم می کند که قسمت اعظم آن مربع ۱۵۰۰ متری، که اینک شیراز و پایتخت فرهنگی جهان می شناسانیم، در سال های ۱۳۳۰ و ۱۳۳۵ شمسی هم پوشیده از زمین های زراعی و غیر مسکون بوده است. آیا حافظ و سعدی در این مربع در عهد آن ها مسلما خالی، که ساخت آن از زمان کریم خان زند آغاز شده، دیوان سروده اند؟ سلاطین آل مظفر از این بیابان به کرمان و تبریز لشکر سی هزار نفره برده اند؟ یعقوب لیث در این اقلیم فاقد نشان تجمع مسجد برآورده و یک دیلمی دیگر، هزار سال پیش برای چنین مکان بی ورود و خروجی، دروازه قرآن ساخته است؟ مگر ساده و روشن تر از این می توان ململ دروغ هایی را درید که در باب همه چیز این سرزمین به کوشش کنیسه ها بافته و بر تصورات ما پهن کرده اند؟! با این همه این یادداشت مقدمه ای است تا با دیدار نمایه هایی از کاروان سراهای ساخت عهد صفوی، در یادداشت بعد، آگاه شوید که به ظاهر قریب ۱۵۰ کاروان سرای میان راهی، از زمان ساسانیان تا به دوران قاجار، به کاروان هایی خدمات می داده اند که از همه سو، برای این شهر اشباح، که در عهد صفویه نام و خشتی از آن نبوده و در زمان رضا شاه نیز کم تر از دو کیلومتر مساحت پوشیده از زمین های زراعی داشته و نمی دانیم چه کالایی را برای عرضه در چه بازار و مصرف کدام مردم، حمل می کرده اند!!! (ادامه دارد) 

ارسال شده در دوشنبه، ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ ساعت ۰۳:۳۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : هدی
چهارشنبه، ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۵۷
 
سلام و وقت به خیر.
جناب استاد آن سند دونالد ان. ویلبرت نامش چیست، برای پژوهش بیشتر می خوام. آیا می توانید در اختیارم بگذارید؟
با احترام و سپاس

 
نویسنده : عثمان محمدي
پنجشنبه، ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ ساعت ۲۳:۱۳
 
با سلام جناب استاد
آیا همچنانکه ستاره 6 پر داود نشان یهود است ستاره ی 8 پر (دو مربع درهم ) ارتباطی با تمدن اسلامی دارد ؟ ریشه ی این نشانه و علامت ماه و ستاره که به عنوان لوگوی اسلامی مورد استفاده در گذشته و حال بوده چیست ؟ آیا ستاره ی 8 پر ارتباطی با اصطلاح سبع المثانی دارد ؟

 
نویسنده : ستاره
پنجشنبه، ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ ساعت ۲۳:۰۸
 
با سلام خدمت شما . سالها قبل که طلبه مدرسه دینی بودم وقتی کتابهای سیرت و فتح و فتوحات زمان پیامبر و بعد از آن را می خواندم در ذهنم می اندیشیدم که چگونه این نوشته ها به ما رسیده با این جزئیات . چه کسی آن زمان می نوشته که الان به ما رسیده چرا این همه خونریزی شده برای گسترش اسلام ؟ و حالا که مطلب اسلام و شمشیر شما را خوانده ام فهمیدم کسانی دیگر هم مثل من اندیشیده اند . حال اقای پورپیرار با این تفاسیری که شما از زندگی پیامبر ارائه داده اید آیا واقعاً ما باید تمام کتابهای سیرت را کنار بگذاریم ؟ انکار کنیم ؟ پس در زمان صحبت با یک فرد منکر دین یا حتی دیندار چگونه غیر از آیات قرآن از پیامبر و صحابه و ساده زیستی و عطوفت و .... آنها بگوییم ؟ درست است که قرآن بهترین دلیل است ولی من که حافظ قران نیستم یا دیگران که نیستند . ولی نثر فارسی را می شود خواند و به دیگران منتقل کرد . لطفاً پاسخ مرا بدهید . ممنونم .

 
نویسنده : مسعود
چهارشنبه، ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ ساعت ۲۰:۳۵
 
سلام عليكم و خسته نباشيد جناب استاد.

با اين حساب اگر شيراز در 70 سال پيش مربعي بوده است به اضلاع 1500 متر شهر \\\'گمنام ما هم در آنزمان كه تصاويرش هم وجود دارد با آن برابري ميكرده است !!!
دوستان لطفا\\\" نگاهي هم به اين تصاوير قديمي اما ديدني از حاخاميم يديديا شوفط و ابوي داويد شوفط بيندازيد تا روز قيامت بدانيم بر عليه چه كساني از يهوديان پرشيا ! بايد در پيشگاه باريتعالي شهادت بدهيم! :

http://www.geocities.com/mashalah26/parents.html

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان