ایران شناسی بدون دروغ، 124

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بی دروغ و بی نقاب، ۱۲۴

مطالبی که در چند یادداشت آینده به مدد الهی عرضه خواهم کرد، از بدیع ترین مباحث ایران و اسلام شناسی است، که به طور قطع هرگز معادلی برای آن دیده نشده است. اندیشمندانی که اراده کنند و مترصد دریافت دانایی های نو باشند، آن ها را چون منبعی خواهند یافت که نوری بر راه عبور به سوی اتحاد سیاسی و فرهنگی مسلمین، در تمام زوایا خواهد تاباند. باید به یاری های الهی امیدوار بود و منتظر ماند تا تلاش یهودیان برای پرده کشیدن بر این مباحثات، سرانجام و به همت نواندیشان بی ثمر بماند و روند رسوایی دکان داران قلب فروش در میان مسلمین شتاب بیش تری بگیرد. بی تردید هضم و جذب مطالب آتی، در مقام و مرتبه و منزلت خود، به صرف دقت و تیز بینی بیش تری نیز نیازمند است.

باری، بر اساس بازخوانی کتاب عالم آرای عباسی، معلوم شد که صدر منشیان شاه عباس، حتی با تقویم و روز شمار و حالات فصول و زمان انتقال بروج و اسفند و فروردین ماه و مفهوم سال نو آشنایی ندارد و در این باب کلیاتی را به هم می بافد که مخصوص نظاره گران از دور است. دیدیم که نوروز او به حوالی دهم اسفند منتقل است و خواندیم که او نمی داند دهم اسفند هنوز با حس بهار نیز فاصله بسیار دارد، هرچند که او پیوسته در همان دهه ی نخست اسفند، که به زمان سلطه و سلطنت سرمای خشک و آزار دهنده معروف است، صدای شرشر آب و چهچه بلبل و بوی گل و بهار می شنیده است!!!

«آغاز سال فرخنده فال تنگوزئیل (سال خوک) مطابق سنه ی ثمان و الف (۱۰۰۸)، که سال سیزدهم جلوس همایون شاهی ظل اللهی است: نوروز عالم افروز این سال مبارک فال روز یک شنبه بیست و سیم شهر شعبان المعظم اتفاق افتاد. یعنی خاقان مشرقی انتساب آفتاب بر مسند بیت الشرف برآمده ساحت جهان را از طغیان لشکر غارتگری پرداخت و به یمن تربیت اش خضارت و خرمی افزوده عالم را رشک گلزار جنان ساخت». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ص ۵۸۹)

این بار نیز در بر همان پاشنه می گردد: اسکندر بیک گمان می کند که نوروز سال ۱۰۰۸ هجری قمری با یک شنبه بیست و ششم شعبان آن سال مصادف بوده است، حال آن که ۲۶ شعبان آن سال ۵ شنبه روزی است برابر با ۲۸ فوریه ۱۶۰۰ میلادی و نهم اسفند سال ۹۷۸ هجری شمسی. حال چه گونه در اوائل اسفند، جهان به دیده منشی شاه عباس، از فرط خضارت و سرسبزی و خرمی رشک جنان می شده و چرا او حتی حساب روزهای هفته را نیز نگه نمی داشته، مطلبی است که به زودی با رموز آن آشنا خواهیم شد.

«آغاز سال خجسته مآل سیچقان ئیل(سال موش) مطابق سنه تسع و الف (۱۰۰۹) که سال چهاردهم جلوس سعادت مأنوس همایون شاهی است: نوروز عالم آرای این سال میمنت مآل در روز چهارشنبه پنجم شهر رمضان المبارک اتفاق افتاد. یعنی سلطان سیارگان که فیض بخش عالمیان است با شکوه اقبال بر سریر شرف برآمده لوای بلند نامی برافراخت و نسیم اردی بهشتی از شمیم گل های بهار عطر سائی آغاز نهاده دماغ روزگار را معطر ساخت شاهدان بهار دلگشا با هزاران زیب و بها از حجله ی شتا چهره نما گشته سرور افزای خاطر عالمیان گردیدند». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ص ۵۹۸)

منشی اول شاه عباس اول، بار دیگر نظم سال و روز و ماه و فصل را درهم ریخته، با شیرین زبانی معمول شاعران قصد انحراف عقل خواننده را دارد و نوروز سال ۱۰۰۹ هجری قمری را با چهارشنبه روزی در پنجم رمضان آن سال مصادف می داند. در این جا هم همان حکایت و روال پیشین است، پنجم رمضان سال ۱۰۰۹ هجری قمری، شنبه روزی است مصادف با ۲۸ فوریه ۱۶۰۱ و نهم اسفند ماه سال ۹۷۹ هجری شمسی. این که چه گونه بر اسکندر بیک ترکمان در اوایل اسفند ماه، نسیم اردی بهشتی می وزیده و شمیم گل های بهاری می شنیده، از معجزات صنعت جعل یهودیانه است.

«آغاز سال میمنت مآل اود ئیل، (سال گاو) بعضها مطابق سنه ی تسع و الف (۱۰۰۹) و بعضها موافق سنه ی عشر و الف (۱۰۱۰)، که سال پانزدهم جلوس همایون است. نوروز عالم افروز این سال مبارک فال روز شنبه شانزدهم رمضان المبارک اتفاق افتاد. خسرو ملک خاور که مربی عالم کون و مکان است از نهان خانه ی حوت بیرون خرامیده، با شعشعه ی تیف عالم افروز بر تخت فیروز بخت حمل برآمد». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ص ۶۰۹)

آن چه در فوق می خوانید در عمیق و حجیم ترین ظرف مهمل نویسی نیز نمی گنجد. سالی که دو قسمت است، بخشی از آن در ۱۰۰۹ و بخش دیگرش در ۱۰۱۰ هجری قمری قرار می گیرد!!! بی شک خاخام لولی وش بی خود شده ای با این افاضه، که چند بار دیگر نیز تکرار می شود، قصد افزودن بر سرخوشی خویش و تحقیر صاحبان اصلی آن تاریخ نوشته را داشته است. در این جا نیز برج حوت اسکندر بیک منشی در دهم اسفند به پایان می رسد و خورشید بهارین این منشی در همان روز به برج حمل وارد می شود، زیرا که شنبه شانزدهم رمضان سال ۱۰۱۰ هجری قمری که او برای ورود به برج حمل آدرس می دهد، یک شنبه روزی است معادل با ۲۸ فوریه سال ۱۶۰۲ میلادی و نهم اسفند سال ۹۸۰ هجری شمسی!!!  

«آغاز سال همایون فال بارس ئیل (سال پلنگ) مطابق سنه احدی عشر و الف (۱۰۱۱) که شانزدهم جلوس سعادت پیوندست: نوروز عالم افروز در این سال همایون فال در روز پنجشنبه بیست و ششم شهر رمضان المبارک واقع شد مزاج افسرده ی روزگار که از علل و امراض بارده ی شتا از اعتدال افتاده بود به صحت و استقامت گرائید بهار عالم آرا با هزاران خرمی و دلگشایی جلوه ظهور نمود عالم پرطراوت جوانی از سر گرفت». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی،جلد دوم، ص ۶۱۹)

باید هنوز حوصله کنید و گام به گام همراه این منشی، که لااقل در موضوع شناخت روزهای هفته و تقویم ماه و سال و زمان انتقال روزگار به بروج مختلف، شایسته ی لقب بی شعور است، به راه افتیم تا سرانجام معلوم مان شود که او از کدام گوشه ی جهان و با چه تعلقاتی به معماری تاریخ دوره ی صفویه و به خصوص دوران شاه عباس اول مشغول است. اسکندر بیک در این سال هم وصف بهار را و فرا رسیدن نوروز را مصادف با پنج شنبه بیست و ششم رمضان سال ۱۰۱۱ هجری قمری می داند که در واقع ایام، دوشنبه ای است مطابق با ۲۸ فوریه ۱۶۰۳ میلادی و نهم اسفند ۹۸۱ هجری شمسی.

«وقایع سنه مبارکه توشقان ئیل (سال خرگوش) بعضها مطابق احدی عشر و الف (۱۰۱۱) و بعضها موافق اثنی عشر و الف (۱۰۱۲) که سال هفدهم جلوس همایون شاهی است: نسیم عنبر شمیم بهار چون مشک تتار عطر بیزی آغاز نهاده نکهت رسان مشام خوشدلی و دلگشایی گردید کوس نوروزی صدای بهجت فزای جهان افروزی در نه رواق سپهر انداخته صلای عشرت و شادکامی به عالمیان درداد اعنی خورشید عالم آرا که تخت نشین دارالملک فلک چهارم است در روز جمعه هفتم شهر شوال احدی عشر و الف از آرامگاه حوت به شرف خانه ی حمل خرامیده لوای شوکت و اقتدارش ارتفاع آسمانی یافت ». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی،جلد دوم، ص ۶۱۹)

همان درهم ریختگی و دوپارگی سال، که با هیچ اسلوب و استدلالی نمی توان به ساحت ادراک عقلی نزدیک کرد و با شعور آدمی آشتی داد، در این جا نیز تکرار می شود. مهمل بی بهایی است که جز در حالت مستی کاملی که یاوه بافی بی منتها را آسان می کند، بر زبان ها نمی گذرد. چه قدر این سازندگان اسناد قلابی تاریخ برای ایرانیان و مسلمین، هویت و هستی ما را مسخره و اسباب طرب خویش گرفته اند! به هر حال در این جا نیز خورشید اسکندر بیک در نهم اسفند سال ۹۸۲ هجری شمسی از برج حوت به حمل منتقل می شود که با ۲۸ فوریه سال ۱۶۰۴ میلادی مطابق است.

«وقایع سال فرخنده فال لوی ئیل ترکی (سال نهنگ) بعضها مطابق سنه اثنی عشر و الف (۱۰۱۲) و بعضها موافق ثلث عشر و الف (۱۰۱۳) که سال هیجدهم جلوس سعادت مأنوس عباسی است: سال همایون فال روز یکشنبه نوزدهم شهر شوال ختمت بالخیر والظفر والاقبال اتفاق افتاد خسرو سیارگان که قلعه گشای طارم چهارم است بروج مشیده دلو و حوت را سپری ساخته لوای ظفر و اقبال در ساحت دلگشای حمل افراخت و شاه انجم سپاه والاجاه و اردوی گردون اشتباه در پای قلعه ایروان نزول اجلال داشتند». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی،جلد دوم، ص ۶۵۲)

سرمستی منشی اعظم شاه عباس اول، گویی تا سال بعد نیز دوام داشته است. اگر فرض را بر این بگذاریم که روزهای آغازین نوروز، مثلا دومین و یا سومین روز آن، با اول محرم برخورد کند، شاید در توصیف آن نوروز و نه آن سال، بتوان گفت که نیمی از نوروز فلان سال در این و نیم دیگرش در آن سال رخ داده است، اما مسلم است نوروزی که با شوال شروع می شود در این قاعده نمی گنجد و برای این دو حصه کردن سال هیچ شرح و بسطی نمی توان داد جز آن چه را که در میانه ی این بحث اشاره خواهم کرد. نیمه شوخی بگویم که احتمالا آن شاه عباسی که اسکندر بیک می شناخته است، در این سال با استفاده از تعطیلات نوروزی سری به خان و مان خویش در ایروان زده است، هرچند که منشی او ناگزیر از جنگ گفته باشد.

«وقایع سال میمنت مآل ئیلان ئیل ترکی (سال مار) مطابق سنه اربع عشر و الف (۱۰۱۴) که سال نوزدهم جلوس سعادت مأنوس همایون شاهی ظل اللهی است: نوروز عشرت افروز این سال میمنت منوال در روز دوشنبه غره ی شهر ذی القعدة الحرام سنه ی اربع عشر و الف اتفاق افتاد یعنی نیراعظم و عطیه ی بخش عالم که اهتزاز نسایم ریاض جهان و طراوت عالم جان از فیض تربیت اوست به منزل شرف انتقال نموده به یمن حکمت کامله مبدع جهان آرا فسحت سرای جهان و گلشن احوال جهانیان از فیض بهار و لطافت ازهار طراوت تازه و نزهت بی اندازه یافت». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی،جلد دوم، ص ۶۷۷)

به نظر می رسد که اسکندر بیک به عقل برگشته، حواس خود را باریافته و از دو پاره کردن سال ها دست برداشته باشد، اما شوخ طبعی او در بازی با ایام هفته و ماه هنوز برطرف نشده و در این جا نیز می خوانیم که نوروز او در سال ۱۰۱۴ هجری قمری با دوشنبه اول ذی القعده ی آن سال برابر است که در محاسبه ی درست با روز شنبه اول مارس ۱۶۰۶ و یازدهم اسفند ۹۸۵ مطابق می شود. اگر بپرسیم که چه گونه او در این سال خود را دو روز به نوروز واقعی نزدیک تر کرده است، پاسخ دهنده ای برای آن نخواهد بود.   

«وقایع سال خجسته مآل یونت ئیل ترکی (سال اسب) مطابق سنه ی خمس عشر و الف (۱۰۱۵) هجری که سال بیستم جلوس اقدس همایون شاهی است و بیان فتح و تسخیر قلعه گنجه و مآل حال رومیان و سوانح آن زمان فرخنده نشان: سلطان سرافراز اقلیم چهارم با کوکبه ی جنود آسمانی پای عالم آرایی بر مسند عز و شرف نهاد یعنی یونس آسا از نهانخانه ی حوت بیرون خرامیده به طربخانه ی حمل رفت و نوروز فیروز در روز شنبه پانزدهم شهر ذی القعدة الحرام اتفاق افتاد عالم پیر جوانی از سر گرفت». (اسکندر بیک ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی،جلد دوم، ص ۷۱۳)

از عجایب کتاب عالم آرا ی عباسی یکی هم عدم ذکر دولت عثمانی، مگر به تعداد انگشتان یک دست در آن کتاب حجیم است. اسکندر بیک منشی، در سراسر تاریخ اش همه جا پادشاهان عثمانی را قیاصر رومی و سرزمین شان را روم شناسایی می کند، به طوری که در برابر پنج محل که اشاره ای به افرادی با لقب عثمانی می آورد، در بقیه ی کتاب، قریب هزار بار از دولت و قیصر روم و از قبیل این جمله: «بعد از فوت سلطان سلیمان که پسرش سلطان سلیم مالک ملک قیصری و صاحب افسر و دیهیم اسکندری گشت» سخن گفته است. اگر کسی حوصله کند و تطابقی میان مطالب تاریخ عالم آرای عباسی با مجموعه های کنونی در باب تاریخ عثمانیان بجوید، دچار سرخوردگی های عمیق خواهد شد و ناگزیر است که هر دو تاریخ را در باب هر دو موضوع ببندد و خود در باب حقایق آن امور اندیشه کند. باری، در نقل بالا نیز منشی شاه عباس اول حلول نوروز سال ۱۰۱۵ هجری را به روز شنبه پانزدهم ذی القعده کشانده است که در تقاویم جاری جهان با چهارشنبه چهارم مارس ۱۶۰۷ میلادی و ۱۴ اسفند ۹۸۵ هجری شمسی برابر می شود!!! جهش اسکندر بیک منشی به سمت نوروز واقعی در نقل بالا به رکورد تازه ای می رسد و یکباره همه چیز را پنج روز به جلو پرتاب می کند!!!

«وقایع سال همایون فال قوی ئیل (سال گوسفند) بعضها مطابق خمس و عشر و الف (۱۰۱۵) و بعضها موافق ست و عشر و الف (۱۰۱۶) که سال بیست و یکم جلوس همایون است: نوروز این سال همایون فال در روز چهارشنبه بیست و دویم شهر ذی القعدة الحرام خمس و عشر و الف که اردوی کیهان پوی در پای قلعه شماخی نزول اجلال داشت وقوع یافت و جنود بارندگی و سردی دی از شعشعه تیغ زرین فام آفتاب که قریب به سه ماه در نقاب احتجاب بود انهزام یافته اورنگ چهار پایه فلک چهارم سعادت پذیر شرف و اقبال خسرو افلاک و انجم گردید». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی،جلد دوم، ص ۷۳۷)

پریشان خیالی اسکندر بیک منشی و وسوسه اش در بازی با سال شمار معمول، در این جا به اوج تازه ای می رسد، تا آن جا که مردد است کدام تقویم را انتخاب کند و چندمین سال سلطنت شاه عباس اول بشمارد، سرانجام هم سال ۱۰۱۵ هجری قمری را برمی گزیند و بی اعتنا به این که در نقل پیش سال ۱۰۱۵ هجری قمری را سال بیستم جلوس شاه عباس گفته بود، در این جا همان را سال بیست و یکم شماره می کند و گرچه در نقل قبل نوروز سال ۱۰۱۵ هجری قمری را با شنبه پانزدهم ذی قعده برابر گرفته بود، در این جا نوروز همان سال را آغاز شده در چهارشنبه بیست و دوم ذی القعده می گوید که همه چیز را درهم و برهم و غیر قابل توضیح می کند!!! جالب این که افشار، این مصحح بزرگوار این گونه کتاب ها ذره ای به این قبیل امور اعتنایی نداشته و همان حیوانی را به جلو رانده است که اسکندر بیک به آن سیخونک می زده است، با این بهانه ای که می خوانید:

«نادرستی های چاپی در متن کنونی عالم آرا کم نیست همان طور که در چاپ سنگی قدیم نیز بوده است... من در موقع استخراج فهرست ها پاره ای از اغلاط ناپسند را تصحیح کردم و امیدوار بودم که اصلاح نامه ای در پایان کتاب به طبع رسانم، اما دریغ که دو سبب مانع این امر خیر شد. یکی این که ناشر محترم در نشر کتاب شتاب داشت و من هم به سبب سفری که بایست بروم مجال درنگ در تهران و تدوین غلط نامه را نداشتم».  (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، مقدمه ی جلد دوم، ص دوازده)

چنین است ماجرای تاریخ مظلوم این سرزمین مظلوم و مردم مظلوم تر آن. زیرا که پرآوازه ترین مدعیان تاریخ دانی و تصحیح متون، با وقاحت تمام و بدون ذره ای خجالت، اعتراف می کنند که به سبب شتاب ناشر و اهمیت سفر خویش، مجاز دانسته اند تا متنی سراپا غلط و حقه بازی، به همت آنان از سنت چاپ سنگی خارج و به صورت آبرومندانه تر و مردم فریب تری انتشار یابد، زیرا که خود می دانند اگر بنا را بر تصحیح ماهوی این میراث مکتوب بگذارند تا سطر آخر آن را باید روانه ی زباله دان کرد.  

«وقایع سنه پیچی ئیل (سال میمون) که بعضی موافق ست عشر و الف (۱۰۱۶) و بعضی مطابق سبع عشر و الف (۱۰۱۷) که سال بیست و دویم جلوس اقدس شاهنشاهی است: نوروز فیروز این سال خجسته آغاز سعادت انجام در پنج شنبه سیم شهر ذی الحجة الحرام به فرخی و فرخندگی اتفاق افتاد طراوت ایام بهار نزهت بخش گلشن روزگار گردید و عالم پیر که از دم سردی دی فسردگی یافته بود نشاط جوانی از سر گرفت ». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، جلد دوم، ص ۷۶۲)

باری، سرانجام این منشی بزرگ به قرار معمول خویش باز می گردد و شمردن پر از غلط های همه جانبه ی ایام را از سر می گیرد. در این جا حتی از خیر و شر سال واقعی و مورد نظر خویش در می گذرد و بدون گزینشی میان ۱۰۱۶ و یا ۱۰۱۷هجری قمری، مطلب را با ذکر در این سال درز می گیرد و ما را ناگزیر می کند که با مبنا قرار دادن دیگر سال شمارها، نقل بالا را با ۱۰۱۷ قمری مرتبط بگیریم و اعلام کنیم که پنج شنبه سیم ماه ذی الحجه ی آن سال نه با نوروز، که با سه شنبه روزی برابر با ۲۸ فوریه ۱۶۰۹ و نهم اسفند سال ۹۸۷ هجری شمسی برابر می شود.

«وقایع ایت ئیل (سال سگ) مطابق ثمان عشر و الف (۱۰۱۸) و بعضها موافق تسع عشر و الف ۱۰۱۹ که مبدأ سال بیست و چهارم جلوس اقدس همایون است: چون نیر عالم افروز که سلطان چهار بالش افلاک است از طول مکث از قشلاق جدی و حوت ملول گشته میل بیت الشرف نمود یعنی سال ایت ئیل ترکی به فرخی و فرخندگی آغاز شد کوس نوروزی در عرصه ی جهان بلند آوازگی یافت آفتاب جهان تاب در روز یکشنبه بیست و پنجم شهر ذی الحجة الحرام موافق ثمان و عشر و الف هجری به برج حمل تحویل نمود و باغ روزگار که از دم سردی دی افسردگی داشت از مژده ی شمیم روح بخش بهار عطر سایی آغاز نهاده نزهت آباد جهان به تازگی خرمی بخش عالم جان گردید». (اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی،جلد دوم، ص ۸۰۶)

سرانجام نیز منشی سرگشته ی شاه عباس اول، از خیر ذکر سال بیست و سوم سلطنت آن سلطان عظیم الشان می گذرد و از سال بیست و دوم به سال بیست و چهارم می پرد و گرچه هنوز خود را ناگزیر می بیند که به دو پاره کردن سال ها ادامه دهد، اما در این جا سال ۱۰۱۸ را با بیست و چهارمین ایام سلطنت شاه عباس برابر می گیرد و حلول نوروز آن را با یک شنبه بیست و پنجم ذی الحجه ی آن سال مطابق می داند که با یازدهم مارس ۱۶۱۰ میلادی  و نیز ۲۱ اسفند سال ۹۸۹ هجری شمسی همعنان است. همین جاست که پرده از راز این منشی کنار می رود و می بینیم که ناگهان نوروز او یازده روز با شمارش های پیشین به جلو پرتاب شده است و چون این شمارش نو و تعیین روز تحویل سال و فرارسیدن نوروز از این پس با این تقویم جدید پیش می رود، پس مورخ وسوسه می شود تا سبب این نواندیشی را در نزد منشی عالی مقام اعلی حضرت همایون شاه عباس اول صفوی کشف کند، که حکایت رسوا کننده ای است. (ادامه دارد)

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در دوشنبه هفدهم دی 1386 و ساعت 17:30 | نظر بدهید

ارسال شده در دوشنبه، ۱۷ دی ماه ۱۳۸۶ ساعت ۱۷:۳۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان