ایران شناسی بدون دروغ، 99

 آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بی دروغ و بی نقاب، ۹۹

خلاف سکه ها، که بیش تر به نمایش روابط و مناسبات مطلوب و القاب و تاریخ گذاری و صورت برداری از چهره ی حاکم و ملکه پرداخته است، نقش برجسته های یونانی، به بیان تصویری حوادثی در درون مناسبات مهاجران یونانی اشاره دارد که انتقال آن بر سکه ها، به علت محدودیت فضا ممکن نبوده است. این نقش برجسته ها، یا عکس یادگاری و جمعی یک گروه از مردان صاحب مقام تازه به دوران رسیده در کلنی های یونانی است، که کسب موقعیت خود را منقوش کرده اند، یا صحنه ای از رد و بدل حلقه اتحاد میان دو حاکم و یا نمایشی از ستیزه است که میان دو و یا چند سوار می گذرد.

 

این نمونه ای از عکس دسته جمعی یک صاحب منصب است که با تمام ابواب جمعی خود، بر صخره چسبیده اند، بی این که هیچ کدام قابل شناسایی تاریخی باشند. کلامی در باب این نفرات، بر سنگ نقر نیست و اشاره ای که بتوان زمان این حجاری را از آن بیرون کشید، پیدا نمی کنیم. بدون شک اگر صاحبان این صورت ها ذره ای دغدغه ی ناشناخته ماندن داشتند، همانند داریوش و خشایارشا، نه فقط با قید سوگند، اعلام حضور کتبی خود را بر هر در و دیوار می آویختند، بل طوماری از کارهایی را که احتمالا انجام ناممکن آن را در خیال می پرورانیدند، با هزار رنگ و لعاب نادرست و سفیهانه، با حرف و نقش، به مردم زمان خود و آیندگان تذکر می دادند. اما دنیای این چهره های سنگی در نقش رستم، تا پیچ کوه در کمرکش بعد گسترش بیش تری نداشت و در آن محدوده نیز نیازی به اعلام نام و مقام خویش نمی دیدند، زیرا حاکم یک کلنی کوچک مهاجر، که هر روز انتظار و امید بازگشت به سرزمین اجدادی خود را می کشید، در غم شناخت و ناشناختگی در اقلیم غریبه ای نبود، که اندک دل بستگی به آن احساس نمی کرد! 

مختصر نگاه هنر شناسانه به سنگ نگاره های مهاجران یونانی، که حقه بازانه ساسانی نامیده اند، و تطبیق و تلفیق آن با حقارت سکه های کم ارزشی که داشتند، تدارکات مختصر و موقت و ناپایدار آنان در تمام عرصه های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را نشان خواهد داد. این مردم که حجاری و پیکر تراشی هنر اول و سنتی آن ها شناخته می شد، در فقدان آن مرمرهای معروف جزایر مدیترانه و ایتالیا و محدودیت عددی هنرمندان و صنعتگران و در ناگزیری کار بر صخره های خارا، با همین نقوش نه چندان هنرمندانه، آتش بازگشت به امکانات بومی خود را فرو می نشاندند، چنان که مقایسه ی سکه های شان با مسکوکات ضرب شده در آتن، پیش از فروپاشی، قابل مقایسه نیست. می خواستم برای تفریح خاطر زمانه شروحی را بیاورم، که یهودیان جاعلی از قماش هینتس، شاید هم با بهره گیری از جفر و جادو، بر نگاره این چهره های خاموش و ناشناس، تا حد اعلام برادر خواندگی این یکی با آن دیگری و یا نسب شناسی و مقام و موقع تک تک آن ها، تشخیص داده اند؛ اما مناسب دیدم که هرچه زودتر به مباحث نهایی این یادداشت ها نزدیک تر شوم.

با این همه و در ادامه ی اثبات تعلق این نقش برجسته ها، به کلنی های مهاجر یونانی، می خواهم که بر حجاری بالا در نقش رجب، تمرکز بیش تری کنید که سرکرده ی دیگری است با ابواب جمعی خویش، که شرح کوتاهی، احتمالا شامل اسامی حاضران در صحنه، بر بالای سمت راست صخره، جایی که با فلش به آن اشاره کرده ام، بر خود داشته است. این عکس آشکار می کند که کتیبه ی کوچک ضمیمه این حجاری را تراشیده اند و در یکی از قسمت های کتاب ساسانیان، از مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، با ادله ی کافی اثبات کرده ام که تراشیدن متن این کتیبه ی کوچک، اخیرا انجام شده است. تردید ندارم که سطور حذف شده ، نشانه ای از اصلیت یونانی این صورت های سنگی را بر خود داشته است و از آن که باز هم با چنین حک ها و دست بردگی ها، با وسعتی بیش تر، در این صحنه های سنگی رو به روییم، که شرحی از آن را در زیر می آورم، پس چنين به نظر می رسد که جاعلین یهود، زير نام ایران شناس، در برخورد با مظاهر واضح و غير قابل انكار یونانی بودن این نقش برجسته ها، آن را بی رحمانه محو كرده اند و از این که دو نقش برجسته ی دیگر، در ایذه و در بیستون نیز، همانند اين نگاره ي نقش رجب، استثنائا معرفی نامه کوتاهی در حد ذكر نام به همراه دارند، شاید هم بتوان احتمال داد که این ویژگی از آن است که صاحبان این تصاویر، وارد شوندگانی، میهمان و شاید هم ناظر، از کلنی های دیگر و برای ساکنان محلی ناشناس بوده اند.

این تصویر دیگری است از صحنه ی جدال، ثبت شده بر صخره های نقش رستم. نگاهی به پهنای پانل سنگی و قاب بزرگ تر از نقش کنونی آن بیاندازید، تا با تراش وسیعی که آشکارا حجاری قسمت چپ صحنه را حذف کرده است، آشنا شويد. این پاك تراشي دقیق و پر وسواس، که هویت مشخصی را از صحنه برداشته، گمان تصادفی بودن این آسیب را برطرف می کند و نشان می دهد که نیمی از صحنه را عمدا و با دقت تمام از سنگ پاک کرده اند. احتمال اين كه اين تابلوي سنگي از آغاز نيمه تراش مانده باشد، از نظر فني ممكن نيست، زيرا كه فضاي نيمه ي بدون حجاري، موقعيت اصلي و طبيعي سنگ را ندارد و بیرون کشیدن یک نقش همرو با نقش برجسته ی کنونی دیگر ممکن نیست. اینک چه کسی می داند که بر قسمت پاک تراش سمت چپ این صحنه نقش چه کس یا چه نشانه هایی حک بوده است؟!!

 

در این عکس، صحنه ی حذف شده ی وسیع تری دیده می شود. درست فراز نقش دو سوار در حال ستیز، بقایای چهار چوب و نگاره ای نيمه تراش دیده می شود. اين حك سر دستي و ناشيانه، كه هنوز رد روشنی از قاب و نيز سايه اي از يك حاكم سوار بر اسب را بر خود نگه داشته، که برابر معمول زینت های تاج مانند او از کادر تصویر بیرون زده است، به خصوص گودی مستطیل فلش خورده ای، که به علت برجستگی زیاد نقش، ناگزیر برای حذف کامل آن، در سنگ به وجود آورده اند، عمدی بودن حذف نقوش چندی را اثبات می کند. در این جا دیگر تراش و تسطیح کامل سنگ ممکن نبوده است که رسوایی آشکاری به بار می آورد، بنا بر این کوشیده اند که برداشتن نقش را به شیوه ای انجام دهند که با الگوی سنگ های مجاور تناقض و تفاوت زیادی نشان ندهد. اينك چه کسی باید و می تواند علت برداشتن این نقش را توضیح دهد؟

تخریب در این مجموعه نقوش بیشابور، بسیار بی خردانه اما هدفمند انجام شده است. نواری سراسری را از میان تصاویر سنگی فراوانی برداشته اند، که عکس بالا فقط اندکی از آن را نشان می دهد. به گمانم، مجموعه حجاری های فوق احساساتی بيشابور، كه مفصل ترين نقوش مانده از حضور مهاجران يوناني در ايران است، به دلايلي كه به زمان خويش باز خواهم گفت، يادگاري از بازگشت و کوچ دوباره ي آنان به يونان است. هنوز کسی سئوالي نداده است که این آسیب ناودانی شکل طولانی در میان این همه نقش برجسته، چه گونه و تحت تاثیر چه عاملی به وجود آمده است و تنها احمقان فاقد عقلی این تراشیدگی در سنگ را، ناشی از گذر آب در جویی کوچک از میان حجاری هایی شناخته اند، که در ارتفاع قرار دارد!!! جوی کوچکی که ظاهرا قوس دار حرکت می کرده و سرازیر و سر بالا می رفته است!!! ما می توانیم این حک شدگی را ناشی از گذر آب بدانیم، به شرط این که صخره را اندکی بگردانیم و نقوش آن را رو به آسمان قرار دهیم تا احتمالا پس از چند قرن، آب روان در میان سنگ، چنین آسیبی پدید آورد. این گونه ساده گیری و سکوت درباره ی این تراشیدگی طویل در نقوش بیشابور از آن است که نگه دارندگان اين جام بد ساخت هستي ایران باستان، نیک می دانند که تاریخ سر هم بندی شده و خنده دار و ساخت یهودشان، به ضربه ی حتی کوچک ترین سئوال، درهم خواهد شکست. مسلم اين که هیچ آب و آتش و باد و زلزله ای قادر به ایجاد این آسیب غير طبيعي و عجيب نبوده است، كه دقت در اجزاء آن بسیار هشدار دهنده و روشنگر است.

 

آسیب در اين قسمت حجاري را به گونه اي ترتيب داده اند كه ديگر معلوم نيست صاحبان اين لباس هاي پرچين يوناني، چه صورت هایی داشته اند؟!

چنان که در این تصویر تمام سوارکاران ناگهان غیب شده و اسب های  تنگ هم ایستاده ی آن ها بر جایند، كه هيچ سواري را حمل نمي كنند!!! آیا سواران چه پوشیده و چه نوع کلاهی بر سر داشته اند؟!!

در اين جا نه فقط آن نوار سراسري تخريب، نقوش بالاتنه ی نفراتي را به كلي حذف كرده، بل از آن كه پهناي اندك نوار قادر نبوده است صورت هاي بالاتر را نيز محو كند، با دقت تمام، سه چهره ی ايستاده در فراز سمت راست پانل را عامدانه خرد كرده اند. زيرا به هيچ وجه يك عامل طبيعي قادر نيست چنين حساب شده و گزینشی، به سنگ نگاره اي لطمه وارد کند

 

اگر عکس ماقبل را اندکی بزرگ کنیم، نه فقط عمدی بودن شکستگی صورت ها در ردیف بالا آشکار تر می شود، بل با نحوه ی ایجاد صدمه ای چنین طولانی و دقیق، در حجاری های بیشابور نیز آشنا می شویم، که سوزاندن سنگ با ماده ی اسیدی و خورنده ای بسیار قوی است که موجب تخلخل ناشی از جوشیدن در بقایای سنگ شده است. مطلبی که با نمونه ی دیگر آن، در حجاری تازه تدارک شده از صورت کرتیر و به اصطلاح کتیبه ی او در نقش رجب نیز آشناییم و پیش تر شرح آن را در کتاب ساسانیان از مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران آورده ام. با این همه و علی رغم چنین خراب کاری های عمدی، هویت یونانی این نقش برجسته ها چندان قدرتمند و آشکار است که پی بردن به آن، چنان که در یکی دو یادداشت بعد معلوم خواهم کرد، بسیار ساده است. (ادامه دارد)

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در یکشنبه پانزدهم مهر 1386 و ساعت 12:0 | آرشیو نظرات

ارسال شده در یكشنبه، ۱۵ مهر ماه ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان