ایران شناسی بدون دروغ، 13، قلاع، 1

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بی دروغ و بی نقاب، ۱۳

مدت‌ها پس از طلوع اسلام، زمانی که بانگ بلند و آرام کننده اذان، اندک اندک سایه‌های ترس و خرافه را از محیط شرق میانه و اطراف آن دور می‌کرد، به تدریج و با تردید و تعلل و تاخیر، گروه‌های کوچکی از حوالی و همسایگان، پس از قرون متوالی، به خاک خالی مانده و به ظاهر نفرین زده‌ی ایران، از چهار سو کوچ کردند و آن یهودیان لجوج ایستاده در برابر پیامبر نیز، که با غیظ تمام، شاهد پیروزی و پذیرش اسلام، از سوی مردم ممتاز این خطه و باز سازی و تجدید حیات شرق میانه، در روشنی تابناک قرآن بودند، در زمره نخستین گروه‌هایی قرار گرفتند که بار دیگر به ایران خزیدند و با راه نمایی تورات و خاطرات محفوظ در کنیسه‌ها، به مکان‌های استقرار پیشین، در شمال و جنوب و شرق و غرب و مرکز این سرزمین گسیل شدند و قلاع و پایگاه‌های جدید خود را بنا کرده و بالا بردند. قومی که به پیشینه‌ی این اقلیم و شقاوتی که علیه آن انجام شد، آگاهی کامل داشتند و طبیعتا و از آغاز، برای ایجاد امکان زیست بدون تنش خویش، مایل نبودند داستان آن گذشته مدفون در خرابه‌ها و سرنوشت خونین بومیان کهن این سرزمین، برای تازه واردین شناخته و بازگو شود، چنان که هنوز هم تمایلی به انتشار این آگاهی‌ها در میان جوامع انسانی ندارند و برای اختفای آن نسل کشی بی‌منتها، سراسر تاریخ جهان باستان، از یونان و روم و مصر تا هند و افغانستان و ایران و خراسان بزرگ و چین و جنوب روسیه و ارمنستان و کرانه‌های شرقی و غربی و جنوبی دریای خزر را، به افسانه‌های کثیف جاعلانه آلوده‌اند.

در این قسمت از بررسی جدید تاریخ پر از مصیبت و پوریم زده ایران، که دوران دراز دوازده قرنه‌ای را، در سکوت قبرستانی گذرانده بود، با حقیقت آشکار بی‌خدشه‌ای مواجهیم که انکار آن، با اعلام نادانی و غرض ورزی محض برابر می‌شود و آن نتیجه‌ای است که از بازبینی شکل گیری مجدد تجمع در ایران، پس از طلوع اسلام، به دنبال سکوت درازی که قتل عام پوریم بر آن حاکم کرده بود، به دست می‌آوریم.

«موقعیت استقرار قریب ۶۰۰ قلعه‌ی قابل شناسایی در جغرافیای کنونی ایران، که با نقطه‌های سیاه نمایش داده شده است.»

نگاهی به نقشه‌ی بالا، ما را با موقعیت استقرار قریب ۶۰۰ قلعه‌ای آشنا می‌کند که ساخت آن‌ها پس از طلوع اسلام در ایران آغاز شده و اعجاب آورتر و روشنگرتر از این نیست که گرچه تاکنون احداث بناهای عام المنفعه و تدارکات زیر بنایی در ایران، چون کاروان سرا و پل و بازار و آب انبار و حمام و بنای مساجد اصلی را، از عهد صفویه دیده‌ایم؛ در مورد این قلاع، با قرائن کاملا معکوس مواجهیم و نیاز به آن‌ها را در صفویه، که به حوزه تمرکز و تولید شهرنشینی وارد شده‌اند، متوقف می‌بینیم. چندان که قلعه‌های سوق الجیشی موجود در ایران، عمدتاً با فاصله‌ای دور و نزدیک، ساخت پیش از صفویه دارند! از واماندگانی که از این اشاره‌ی بی‌بدیل، که شناس نامه و آغاز دوران تمدن و حیات نوین و پس از پوریم ایران را عرضه می‌کند، چیزی نیاموزند، قطع امید کنید و آنان را در زمره حقوق بگیران موظفی که در این مورد جز به خواسته‌های کنیسه و کلیسا اعتنایی ندارند و یا دشمنان لجوج حقیقت قرار دهید، که برای حفظ نام و مقام، جز به داستان‌های یهود ساخته، در موضوع تاریخ ایران، به مطلب و مبحث و مدرک دیگری توجه ندارند.
در بررسی نسبتا طولانی که درباره‌ی قلاع ایران خواهم داشت، به خواست خدا، مطالبی را عرضه می‌کنم، که بدون واسطه و ابهام، اسرار و رموز بسیاری را از تاریخ ایران خواهد گشود. نخست این که به استثنای چند زیگورات ایلامی کهن و مرتبط با تمدن ایلامیان پیش از پوریم، انتساب حتی فقره‌ای از این قلاع، به دوران سکوت پیش از اسلام، جز حاصل ابراز علاقه شخصی و گروهی و حدس و گمان‌های ناسالم و بی‌اساس و بدون ادله و الگو نیست و به یقین حتی ساخت بلوک سنگ و خشتی از این همه قلعه را نمی‌توان به ماقبل اسلام برد. در حقیقت وجود این قلاع، چنان که در ادامه خواهد آمد، خود پاسخ بسیار محکم و معتبر و مقنع و موجهی بر این پرسش پیشین است که چرا مقدم بر استقرار دولت صفوی، در ایران چندان اثری از امکانات و ارتباطات اجتماعی در زمینه‌های اقتصادی و سیاسی و طبیعتا فرهنگی نمی‌بینیم؟ بر این قیاس، اگر حتی بخشی از این قلاع را به زمان پیش از اسلام منتقل کنیم، بنا بر توضیحات بعد، خود به خود، با نبود روابط گسترده اجتماعی در زمان به اصطلاح ساسانی برابر می‌شود و باید همان شرایط اجتماعی و تاریخی را در دوران پیش از اسلام برقرار بدانیم، که نخستین مهاجران وارد شده به ایران، پس از طلوع اسلام با آن مواجه و به قلعه سازی و قله نشینی ناگزیر شده‌اند.
سپس به پراکندگی و قدمت نامشخص و نیز تعداد فراوان و غیر عادی این قلاع می‌رسیم که بیان واضحی است که این همه قلعه، جایگزین و لازمه ناگزیری، برای زیست در موقعیت سرزمینی است که اثری از شهرهای بزرگ و سیستم‌های معمول خدمات عمومی، تا دوران صفویه در آن دیده نمی‌شود و از آن که حضور مهاجرانه و محدود انسان در این دوران، خلاف قرون پیش از اسلام، آثاری از جمله همین قلاع را دارد، پس اگر تجمع مجدد و مختصرکسانی را در ایران، از آغاز گرد آمده بر فراز قلاع می‌بینیم، گواه آشکاری بر محیط وحشتی است که نخستین از راه رسیدگان با آن رو به رو بوده‌اند و از آن که این قلاع نخستین را، بدون استثنا، فراز بلندی‌های غیر قابل دسترس و با تمهیدات متنوع و تعبیه الزامات مختلف، برای تسهیل در امر دفاع می‌یابیم، از گستردگی و عظمت بقایای آن ویرانی خبردار می‌شویم که آثار خود را بر ذهن وارد شوندگان به این خاک در همان دیدار نخست، بر جای گذارده است؛ زیرا قادر به تعیین موجب دیگری برای این گزینش و گریز آشکار به انزوا و احتیاط، از سوی نخستین کلنی‌های وارد شده به این آب و خاک نیستیم.
در این جا مضمون پرسش تاریخی بزرگ و بروز کرده چنین است که از چه باب در سراسر ایران، در هر گونه محیط و شرایط و امکانات جغرافیایی، تجمع‌های زیستی را پناه گرفته در قلاع و بر بلندی‌های دشوارگذر و دور از دسترس می‌یابیم و انتخاب چنین شیوه نامعمول اسکان، از سوی مهاجران، که بی‌شک در سراسر جهان مشابهی ندارد و دشواری توسل و تدارک آن بر کسی پوشیده نیست، بر مبنای چه الزام و نیاز و ضرورتی پیش آمده است؟ آن چه در نگاه نخست مورخ را دچار حیرت می‌کند، رو به رو شدن با این نمونه‌ی عجیب و بی‌قرینه است که تجمع‌های تازه‌ی انسانی کوچ کرده به ایران، خلاف عرف و طینت، به اندیشه‌ی بار اندازی و توقف در محیطی با وفور خدمات طبیعی، چون چشمه و رود و علفزار و دشت‌های باز قابل کشت و گله داری و شکار نبوده‌اند، بل به عکس، با ندیده انگاری عمدی و آشکار نسبت به این گونه مواهب و مایه‌های طبیعی، که در غالب موارد به وفور در فاصله‌ای نه چندان دور، در دسترس بوده، از همان بدو ورود، چنان که معماری این قلاع بیان می‌کند، بیش و پیش از همه در صدد ایجاد شرایط و امکانات به‌تر و مطمئن‌تری برای دفاع از جان خویش بوده‌اند؟ آن‌ها، چنان که اغلب در این قلعه‌ها به بقایا و لوازم آن بر می‌خوریم، زحمت آماده کردن چاله‌هایی برای ذخیره و جمع آوری آب باران را برخود هموار کرده، اما کنار چشمه و یا رودخانه‌ی نزدیک به قلعه را برای اسکان خویش مناسب ندیده‌اند!؟ و چون نمی‌توان از نظر تاریخی، دلیل و بهانه‌ای برای این عزلت گزینی مدافعانه یافت، پس باید پذیرفت که انبوه خرابی‌های مانده بر زمین، که هنوز داستان واضح وسعت تخریب و کشتار پوریم را باز می‌گفت، در ذهن وارد شونده‌ای که پیشینه و تاریخ این سرزمین را نمی‌دانست، از آغاز، حضور در حوزه‌ای نا امن را یاد آوری می‌کرد و به ایجاد تدارکاتی برای دفاع وا می‌داشت و از آن که فراهم آوردن امکانات پناه و دفاع، پدیده‌ای سراسری در ایران پس از اسلام است و شمال و جنوب و شرق و غرب ندارد، پس با به‌ترین و محکم‌ترین دلیل سرکوب و ویرانی و کشتار سراسری بی‌حساب، در ماجرای پلید پوریم مواجهیم، چندان که پس از این همه قرن، هنوز چنان آثار آشکار و قابل دیداری بر زمین باقی داشت، که ریسک ورود به حوزه آن را با تدارک شرایط دفاع دائم توام کرده بود و این همان رمز خالی ماندن دراز مدت این سرزمین از انسان و عدم علاقه به ورود در حوزه‌ای است که تنها ظهور فضای نوین اسلامی در منطقه درهای آن را گشود و طلسم اش را شکست.
در عین حال، این که اغلب نمونه‌های این قلاع پیش از صفوی را، فرآورده‌هایی با خشت و گل خام یافته‌ایم، اگر برابر معمول، پدیده‌های ناظر بر احوال تاریخی مردم ایران را تفنن زمانه نمی‌پندارید، مورخ می‌پرسد چه فضا و ضرورتی، انتقال این بار کلان و باور نکردنی خاک و گل را، به بلندی‌های صعب العبور و غالبا سنگی، برای کوچ کردگان به ایران، تا مدت‌های دراز، ناگزیر کرد و چرا سازندگان این قلاع در بنای آن‌ها، اعم از مصالح و اسلوب، علی رغم گذشت قرون، پیشرفت چشم گیری نداشته‌اند؟ اگر هنوز کسانی یافت می‌شوند تا ادعا کنند مردم ایران از ترس سپاه عرب و مغول و هلاکو و تیمور به قلعه‌هایی در قله‌های کوه‌ها کوچ کرده و پناه برده‌اند، نخست باید بدانند که ساخت این قلاع خلق الساعه نیست تا به محض دیدار دشمن تدارک شود و در مرتبه بعد ناگزیرند در کنار و یا لااقل قرینه نزدیک به هر یک از این قلاع، بقایای آن محیط زندگی پیشین و بیرون از قلاع آن مردمی را نشان دهند که از ترس دشمن شمشیر به دست، به داخل این قلعه‌های تازه ساز گریخته‌اند! باید کمی دیگر حوصله کنید تا معلوم شود ایران محدود به اجتماعات کوچک قلعه نشین و بدون محیط و امکان و نمونه‌ی تمدن و ثروت و تولید، از پس پوریم، هرگز آن جذابیت اقتصادی و فرهنگی و امتیاز طبیعی و جغرافیایی را نداشته است که همسایه‌ای را به تصرف آن تحریص و تشویق کند.
از میان بقایای صدها قلعه‌ای که در حال حاضر در سراسر ایران قابل شناسایی است، با صرف نظر ازقلاعی که بدون عین قابل دیدار، تنها ذکری در کتاب‌های معمولا مجعول دارند، تنها اندکی بیش از صد نمونه را ساخته‌هایی نزدیک به دوران صفوی می‌گویند و برابر اطلاعات موجود، به زمان صفویه جز چند قلعه نساخته‌اند و نزدیک به تمامی قلاع جدید را برآمده‌هایی از زمان قاجار می‌شناسانند.

«موقعیت دو قلعه‌ی دفاعی از قرون نخست اسلامی، که در ارتفاع ساخته شده و با موقعیت دیگر قلعه‌های قدیم ایران برابر است.»

«موقعیت دو قلعه‌ی اشرافی و اربابی از دوره‌ی قاجار که در دشت باز و با کاربرد غیر دفاعی و یکسان با قلعه‌های زمان خویش است.»

مقایسه‌ی معماری و موقعیت چند نمونه از این قلاع، برابر آن چه در بالا آمده، باز هم پرده‌های تیره دیگری را از برابر چشم مشتاقان دریافت حقیقت در باب تاریخ ایران بر می‌دارد و آن بیان این نکته‌ی بدیع است که قلاع پس از صفویه، درست خلاف نمونه‌های پیشین آن، کاربرد دفاعی ندارد، به جای ستیغ کوه‌ها، در دشت‌های باز و همعرض با موقعیت اسکان قبایل، کنار رودخانه‌ها و علف چرها برپاست و غالبا قرینه و نمایی است تا صاحبان قدرت محلی و خان‌ها و سران عشایر و زمین داران بزرگ، در شرایط نوین تاریخی و امنیت حاصل از تسلط دولت مرکزی و برقراری امکانات ذخیره ثروت، از راه داد و ستد و تامین نیازمندی‌های شهری و گله داری انبوه، درست همانند خانه‌های مجلل شهری، با ساخت قلاعی، غالبا از نظر مصالح و معماری پرکار، که گاه در درون حصارهای آن کوچه و بازار می‌یابیم، نمایشی از قدرت اربابی و عشیرتی و خانوادگی به راه انداخته‌اند. چنان که تمام هشت قلعه‌ی موجود در بوشهر و ده قلعه‌ی پراکنده در اقلیم چهار محال و بختیاری را، ساخته‌هایی فئودالی و در جوار زندگی معمول ایل، از زمان قاجار پیدا می‌کنیم تا معلوم شود قلعه‌های پس از صفوی، ماهیتا با قلاع دربسته و غیر قابل نفوذ برای بیگانه، در پیش از صفویه متفاوت‌اند و نشان دهد که این قلاع جدید، نه ابنیه‌ای پرت افتاده و دور از دسترس و دفاعی، بل مظهری از تجمع ثروت حاصل از داد و ستد بندری و تجارت کالایی و یا فعالیت‌های عشیرتی ودام پروری و گلیم بافی و کشت و زرع است، که پیشاپیش امکان انتقال حاصل آن‌ها به بازار مصرف شهرهای تازه برآمده و بزرگ را، پل‌ها و جاده‌ها و کاروان سراهای اصطلاحاً صفوی فراهم کرده بود.

(ادامه دارد)

ارسال شده در دوشنبه، ۲۰ آذر ماه ۱۳۸۵ ساعت ۱۰:۰۰ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان