ایران شناسی بدون دروغ، 11، رصد خانه مراغه

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم

مدخلی بر ایران شناسی بی دروغ و بی نقاب، ۱۱

در تجسس‌های بنیانی، از عمده حرکت می‌کنند، بنا را بر اصلی اثبات شده می‌گذارند و تناقض‌های مزاحم و معدود را مانع نمی‌شمرند. مثلا اگر قبول کرده‌ایم که هرکس به طور ژنتیک نقش سرانگشت ویژه‌ای دارد، بر فرض یافت شدن دو اثر همسان، اصل ابطال نمی‌شود، بل در بروز این استثنا یا باید به دنبال کشف حقه بازی تازه‌ای بود و یا علت این رخ داد ژنیتیکی غیر معمول را جست و جو کرد. چنان که انسان با فیزیک معینی به دنیا می‌آید و در موارد معدود، با ظواهری غیر معین و نامانوس.
درباره بررسی‌های نوین تاریخ ایران، از مبدا پوریم تا ظهور دولت صفویه نیز، اصل بر انهدام کامل هستی شرق میانه در آن نسل کشی پلید و بی‌پایان است و این مباحث نو، که دنباله و داده‌های مختلف و متنوع و مطولی خواهد داشت، می‌کوشد از طرق گوناگون صحت بروز، گستره و توابع و پی آمد‌های آن رویداد را، در مقداری که طرح کرده‌ام، اثبات کند و نشان دهد نه فقط در قرون متوالی پیش از اسلام، اندک نشانه از حضور انسان درخطه‌ی پوریم زده‌ی ایران دیده نمی‌شود، بل در طلوع اسلام نیز که چتر سلامت بر اقلیم شرق میانه گشوده شد، هنوز برای بازسازی این نجد، در مقیاس نمایشی از روابط میان دولت و ملت، به یک هزاره زمان و تلاش نیاز بوده، تا آثار و ابعاد تخریب پوریم و تخلیه دراز مدت ایران از حضور آدمی، اندک اندک ترمیم شود. این مباحث نو می‌گوید در سرزمینی که اثری از روابط اقتصادی و سیاسی پدیدار نیست و در شیراز و اصفهان و مشهد نیز، تا دوران صفوی، خدمات عمومی در اندازه‌ی احداث حمام و بازار و آب انبار و پل و راه و کاروان سرا و اطراقگاه عرضه نشده، سخن از بنای فلان مدرسه و آن صاحب معرفت عالی مقام دیگر، که دو صد کتاب درموضوع عرفان، ادب، سلوک، تاریخ، تفسیر، مذهب و دین نوشته باشد، یا وجود شاعران شیرین سخن و مراکزی با هزاران کتاب و ظهور معجزه وار وزیران اعظم همه چیز دان، همگی تراشیدن سرگرمی برای اندیشه‌های آبکی و ساختن بازیچه برای کودکان بزرگ سالی است که از شنیدن چنین سخنان بوق دار و پر زرق و برق، ذوق زده می‌شوند! چنان که از محوطه‌ای در تپه‌های فراز بیشه غربی مراغه، که تنها به آغل گوسفندان می‌ماند، به سعی کسانی چون ورجاوند، رصد خانه‌ای بین المللی توام با سخنان و توصیفاتی ساخته‌اند، نظیر آن چه در خرابه‌های موسوم به پاسارگاد، سرپرست امثال ورجاوند، یعنی آستروناخ یهودی، در کشتزارهای چغندر دشت مرغاب جور چینی کرد.

«پلان اولیه و باز سازی جدید آن با نام رصد خانه مراغه»

مثلا با نمایش رسامی بالا می‌خواهند قبول کنیم که در قرن هفتم هجری، هلاکو خان مغول در تپه‌های غرب مراغه رصد خانه ساخته است. این که ناگزیرند از سویی هلاکو را مغولی خون ریز بخوانند و از سوی دیگر دارایی‌های ظاهرا ملی مورد افتخار و ورم خویش، از قماش این رصد خانه را به او ببخشند، به‌ترین گواه است که پوریم، حضور بومی هیچ قومی را در ایران باقی نگذارد تا از پس اسلام اظهار وجود مستقل کنند و به دلیل همین فقدان آدمی و آثار تمدن در پیش و پس اسلام از مبدأ پوریم است که برای داشتن رصد خانه باید مغولان و این همه مهاجم از چارسوی عالم را به خانه بیاوریم، تا گناه این بی‌تمدنی را به گردن آنان بگذاریم و دائما تبلیغ کنیم که اسکندر و اعراب و یونانیان و رومیان و ترکان و مغولان و افغان‌ها و این و آن به سرزمین ما تاخته و مردم ایران را غارت و قتل عام کرده‌اند! اما اگر کسی سوال کند آن غارت و قتل شدگان از کدام قوم بوده‌اند، احتمالا و با مسخرگی پاسخ می‌دهند که از پارسیان!!! حالا پارسیان مثلا در نیشابور و مراغه چه می‌کرده و در لوا و زیر نام چه حکومتی با مغول و غیره جنگیده یا ساخت و پاخت کرده‌اند، هیچ کس پاسخی ندارد!

«آثار مانده از رصد خانه‌ی مراغه، منحصر به شالوده و پی بناست و بر این اساس در خصوص جزییات معماری و تزیینات آن نمی‌توان مطلب زیادی گفت. با این حال و با توجه به همین آثار اندک مکشوفه و مقایسه با نمونه‌های دیگر و خصوصیات معماری همزمان، می‌توان به نتایج کلی دست یافت.»

(دائرة المعارف بناهای تاریخی ایران، جلد پنجم، صفحه‌ی ۴۲)

باید خدا را سپاس گزارد که بر اساس بقایای موجود از این به اصطلاح رصد خانه، نمی‌توانسته‌اند چیز زیادی بیان کنند و گرنه نمی‌دانیم درباره این مجموعه سر هم بندی شده، که ناگهان و بی‌هیچ نشانه واقعی و مادی و ظاهری بر کاغذ، سبز و رسم کرده‌اند، بیش از تعارفات زیر چه می‌گفتند؟!!

«کار ساختمان رصدخانه مراغه، که به روزگار آبادانی یکی از بزرگ‌ترین و معتبرترین مراکز علمی جهان، به ویژه در زمینه نجوم بود و سرآمدترین دانشمندان جهان اسلام در آن به کار و پژوهش اشتغال داشتند، در سال ۶۵۷ هجری به پیشنهاد و تشویق و سرپرستی دانشمند شهیر، خواجه نصیر طوسی و به دستور و هزینه هولاکوخان مغول آغاز شده و ظاهرا حدود یک دهه به طول کشیده است. در متون تاریخی معمار اصلی بنا را «فخرالدین احمد بن عثمان امین مراغی» نوشته‌اند ولی همین منابع تأکید دارند که وظیفه ساخت مسجد رصدخانه، کوشک محل اقامت هولاکو و آلات و ابزار نجومی رصد خانه بر عهده مهندس و دانشمند معروف «مؤید الدین عفرضی» بوده است. خواجه نصیرالدین طوسی که سرپرستی رصد خانه و کارهای علمی آن را بر عهده داشته، یکی از دانشمندان بزرگ تمدن اسلامی است که در زمینه‌های مختلف علمی، از جمله ریاضی، نجوم و هیئت و رمل، اخلاق، تفسیر، معدن شناسی، تاریخ، فقه، جغرافیا، طب، شعر، منطق، کلام، فلسفه و حکمت تبحر داشت. او به ویژه در زمینه‌ی نجوم و رصد، سرآمد تمام دانشمندان زمان خود بود و تألیفات بسیاری داشته که عده‌ای تعداد آن‌ها را ۱۹۰ نوشته‌اند.... دانشمندان مستقر در رصدخانه پیرامون موضوعات مختلف به پژوهش، تحقیق و نگارش می‌پرداختند که از جمله مهم‌ترین آن‌ها، تهیه و تدوین زیج ایلخانی، انجام پژوهش‌های ستاره شناسی و محاسبات نجومی، ساخت ابزار و آلات پیشرفته نجوم، ترجمه و نگارش کتاب و رساله‌ها، جمع آوری مدارک و اسناد و به ویژه آموزش نجوم و علوم مربوط به آن به طالبان علم، بوده است. یکی از بزرگ‌ترین خدماتی که خواجه نصیرالدین با تاسیس این مرکز به انجام رسانید، جمع آوری دانشمندان، کتب و اسنادی است که در جریان هجوم مغولان بیم نابودی آن‌ها می‌رفت، مانند کتب و اسناد بسیار ارزشمندی که بعد از سقوط قلاع اسماعیلیه و یا دستگاه خلافت عباسی در بغداد، به دست مغولان افتاد. در خصوص هزینه ساخت، راه اندازی و اداره رصد خانه مراغه، در متون تاریخی آمده که هلاکو، خواجه نصیرالدین طوسی را به سرپرستی اوقاف کل ممالک مفتوحه برگزید و به او اجازه داد تا درصدی از درآمد حاصله را صرف رصدخانه نماید وهمچنین دستور دارد اموال و هزینه مورد نیاز برای ساخت رصد خانه را از خزانه در اختیار خواجه قرار دهند. بدین ترتیب رصد خانه مراغه هیچ نوع محدودیتی در گسترش فعالیت‌های علمی و عمرانی خود نداشت. بعد از مرگ خواجه نصیرالدین طوسی به ترتیب صدرالدین علی و اصیل الدین، دو تن از پسران اش، عهده دار سرپرستی و اداره رصدخانه مراغه شدند.»

(دائرة المعارف بناهای تاریخی ایران، جلد پنجم، صفحه‌ی ۲۱)

این که سرزمینی بدون حمام و آب انبار و پل و کاروان سرا، سر پرست اداره اوقاف بخواهد، رصد خانه جهانی بسازد و دانشمندان دنیای اسلام را گرد هم آورد، از تفریحی‌ترین قسمت این خیمه شب بازی است که به نام تاریخ ایران پیش و پس از اسلام به راه افتاده است. اگر برای این همه ادا و ادعا درباره به اصطلاح رصد خانه مراغه ذره‌ای نشانه و دلیل بخواهید، مثلا بپرسید نام آن سازنده رصد خانه را بر کدام سنگ و گلی در حوالی رصد خانه یافته اید، برابر معمول و چنان که خواندید، خواهند گفت که «در متون قدیم آمده» و اگر اصل آن متون را مطالبه کنید شما را دور خود می‌گردانند و به دنبال نخود سیاه تا نقب‌های پیچ در پیچ واتیکان می‌فرستند و از همه شیرین‌تر این که اگر سئوال کنید بر سر این رصد خانه چه آمد، جوابی چنین برای شما آماده کرده‌اند:

«فعالیت رصد خانه مراغه ظاهرا تا دوره‌ی حکومت سلطان ابوسعید بهادر خان بوده است. اما کمی بعد از رونق افتاد و در حدود سال ۷۴۰ هجری، به نوشته حمدالله مستوفی، به حالت مخروبه درآمد. شاید دلیل اصلی این خرابی را بتوان مرکزیت یافتن تبریز و تاسیس مراکز علمی بزرگ در آن، همچون ربع رشیدی و شنب غازان دانست. مراکز علمی جدید در تبریز بسیاری از دانشمندان، علما و طالبان علم را به خود جلب کرد و این احتمال نیز وجود دارد که کتاب‌ها و ابزار و ادوات رصد خانه‌ی مراغه توسط غازان خان و یا رشید الدین فضل الله همدانی به مراکز علمی تبریز منتقل شده باشد. اما انهدام و ویرانی کامل رصد خانه مراغه را می‌توان به تهاجم تیمور لنگ و دوره تیموری نسبت داد

(همان، صفحه‌ی ۲۲)

فاصله‌ی مراغه تا تبریز فقط چند ایستگاه قطار است، و چنان که می‌خوانیم آن فعالیت علمی دیده نشده و مخفی مانده و باز هم بدون آثار تبریز، چنان که در کتاب بدون اصل دیگری نوشته‌اند، معلوم نیست به کدام حاجت و دلیل، باید موجب توقف فعالیت‌های علمی پیشین در مراغه و انتقال آن به تبریز شده باشد؟!! این بهانه‌ها که در اندازه‌ی مغزهای علیل و بی‌کاره است، آن گاه درخشش ویژه خود را می‌یابد که مدعی می‌شوند رصدخانه مراغه را، که مغولی به نام هلاکو ساخته، مغول دیگری به نام تیمور خراب کرده و این تیمور اتفاقا در سمرقند صاحب رصد خانه نوسازی است، که هنوز با ظاهر پر ابهت خود بر سر پاست و من نما و استحکام آن را با چشمان خویش در سمرقند دیده‌ام، که آن سنگ چین نگهداری دواب و به دروغ رصد خانه خوانده شده مراغه، یک آجر آن را هم ندارد.

«رصدخانه مراغه با هیچ یک از رصدخانه‌های قبل یا همزمان خود قابل مقایسه نبود، به صورتی که بعدها الگوی ساخت رصد خانه‌هایی در نقاط مختلف جهان شد که از جمله می‌توان به رصد خانه سمرقند در دوره‌ی تیموری اشاره کرد که با الگو گیری از رصد خانه‌ی مراغه ساخته شده است

(همان، صفحه‌ی ۲۱)

این هم یک تیمور لنگ عجیب و غریب که دستور تخریب یک رصد خانه در مراغه را می‌دهد تا عین آن را در سمرقند بسازد و این همه اطلاعات شاخ دار را باید به آن سبب بپذیریم که گویا در کتابی نوشته‌اند! برای پی بردن به اوهام پراکنی و الفاظ چرانی صاحب این بیانات کافی است از او بخواهید نام یک رصد خانه قبل و یا همزمان با رصد خانه‌ی مراغه را بیاورد!!! اما هنوز دلقکانه‌ترین نشان از این به اصطلاح رصد خانه در همان بازسازی ورجاوند پنهان است. به ضرورتی، مدتی نسبتا طولانی را به سال‌های دور و پیش از اعزام ورجاوند برای زایمان یک رصد خانه، در مراغه گذرانده‌ام و کنجکاوی لازم برای دیدار به دفعات از این به اصطلاح رصد خانه را داشته‌ام که در آن زمان مغاره‌ی خاکی متوسطی بر فراز تپه‌های غربی مراغه بود. به یاد ندارم که چنین دایره‌ی آمده در پلان بالا و یا حتی تکه سنگی عمل آمده را در آن محل دیده باشم و همان زمان برای ما که به بازدید دیدنی‌های محدود مراغه می‌رفتیم، اسباب سئوال بود که با کدام نشانه آن گوسفند سرای با نیم سقفی از خاک و گل طبیعی را، رصد خانه شناخته و معرفی کرده‌اند و حیرت زده بودیم این چه رصد خانه‌ای است که روزنی به طرف آسمان ندارد!
ظاهرا رصد خانه‌های کهن ایران چشم انداز رو به کائنات لازم نداشته است، زیرا کس دیگری را می‌شناسیم که او هم بنای بسته و بی‌درز و پنجره مکعب نقش رستم را رصدخانه فرض کرده است!!!
پس آثار حقه بازی را در همان دو پلانی نشان دهم که از بقایا و باز سازی رصد خانه عرضه می‌کنند. می‌گویند شمای سمت چپ، نمایش بقایای بر جای مانده و موجود از رصد خانه هلاکوخانی، با چند ردیف چینه‌ی ضخیم خشتی است و در سمت راست، بازسازی فرضی همان بقایا را می‌آورند، که کپی کشیده‌ای از رصد خانه سمرقند است!!! آدمی اگر به میزان بردن دو زنبه خاک معماری بداند، به سادگی در می‌یابد که از آن بقایای سمت چپ نمی‌توان پلان مدرن دست راست را بیرون کشید، زیرا آن چینه‌های قدیم نه فقط در این بازسازی مفقود است، بل جهت آن را از صورت افقی به عمودی تغییر شکل داده‌اند!!! و غرض از این مقدمه طولانی بازگویی مطالبی است که پس از این، در باب بقایای مدارس و مراکز علمی ایران خواهم آورد، انشاء الله.

(ادامه دارد)

ارسال شده در چهارشنبه، ۱۵ آذر ماه ۱۳۸۵ ساعت ۱۱:۴۵ توسط naina

ارسال پیام به این نوشته
نام: *
ای میل:
وب سایت:
پیام: *
کد امنیتی: *
عکس جدید
نظر بصورت خصوصی برای نویسنده مطلب ارسال شود
دوست گرامی پیام شما پس از تأیید نویسنده نمایش داده خواهد شد.
نویسنده : raana
یكشنبه، ۲۷ اسفند ماه ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۲۱
 
با سلام پایان نامه ی من در باره اختر شناسیه میشه لطف کنید اگه اطلاعاتی در این زمینه دارید با ذکر منبع برای من ایمیل کنید

 
 
 

کلیه حقوق مندرجات این صفحه برای وب سایت ` حق و صبر ` naria.asia محفوظ است.

طراحی و راه اندازی،
گروه برنامه نویسی تحت وب بنیان اندیشان